مقدمه

سیاست دینی، سیاستی است که اصول سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... جامعه برگرفته از دین باشد؛ یعنی دین را به عنوان یک مکتب تمام عیار شامل اقتصاد، سیاست، نظام تربیتی و غیر آن باور داشته باشد، دین را منهای سیاست نپندارد و ابزار مبارزه، تلقی نکند[۱].[۲]

منابع

پانویس

  1. ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۹، ص۲۴۶-۲۴۵؛ کتاب البیع، ج۲، ص۴۶۸-۴۶۰؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۹ و ج۲، ص۷۴؛ الوافی، ج۱، ص۶۲.
  2. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۲۴.