علی بن محمد نصیری

آشنایی اجمالی

از این راوی در کتب رجال ذکری نشده و او مُهمل و مجهول می‌باشد، او یک روایت از امام رضا(ع) نقل می‌کند، او می‌گوید: من با دختر جعفر بن مسعود کاتب ازدواج کرده بودم و او را بسیار دوست می‌داشتم، مدتی از ازدواج ما می‌گذشت و ما بچه‌دار نشدیم. من خدمت امام رضا(ع) رفتم و عرض کردم که وضعم چنین است و تاکنون بچه‌دار نشده‌ایم، امام رضا(ع) تبسم فرمودند و گفتند: انگشتری که نگینش فیروزه باشد تهیه کن و روی آن بنویس ﴿رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ[۱] من دستور امام را به‌کار بستم و یک سال نگذشت که خداوند به ما کودکی عنایت فرمود.[۲]

منابع

پانویس

  1. «پروردگارا! مرا تنها مگذار که تو بهترین بازماندگانی!» سوره انبیاء، آیه ۸۹.
  2. عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص 298.