نامۀ ۵۹ نهج البلاغه

مقدمه

رفتار انسان‌ها، آن‌گاه که منطبق با امیال شخصی و آرزوهای نفسانی شود، آدمی را اسیر خواهش‌های نفس می‌کند و از اجرای عدالت بازمی‌دارد. از این‌رو امام در ارتباط با کارگزار خویش، در واقع ترک امیال و خواهش‌های نفس را مورد تأکید قرار می‌دهدو سفارش می‌کند که در رفتار با دیگران خود را معیار قرار دهد و هر چه بر خود می‌پسندد بر دیگران نیز بپسندد. کارگزار باید این دنیا را محل آزمایش و ابتلا تلقی کند؛ آزمایشی که در روز رستاخیز به پاداش یا کیفر اعمال خویش خواهد رسید.

فرازی از نامه

اما بعد، هرگاه والی را نسبت به افراد رعیت میل و هوا گونه‌گون باشد، بسا از اجرای عدالت بازماند. پس باید کار مردم، در حقی که دارند، نزد تو یکسان باشد، که از ستم نتوان به عدالت رسید و از هر چه همانند آن را ناروا می‌شماری گزین و خود را به کاری که خدا بر تو واجب ساخته، وادار کن، در حالی‌که امید پاداش او داری و از عقابش بیمناکی.

بدان که دنیا سرای بلاهاست؛ کسی را در آن، ساعتی آسودگی نیست، جز آن‌که آسودگی‌اش سبب حسرت و دریغ او در قیامت شود. هیچ‌چیز تو را از حق بی‌نیاز نگرداند. از آن حق‌ها که بر گردن توست یکی نگه‌داری نفس توست از کژتابی‌هایش و کوشش تو است در کار رعیت به قدر توانت، زیرا آنچه از آن‌ها نصیب تو می‌شود بسی بیش از چیزی است که از تو نصیب آنان شود[۱].

منابع

پانویس