بحث:مقام حجت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۳۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==سید علی حسینی میلانی==
در کتاب: با پیشوایان هدایتگر جلد 1
وَ حُجَّتِهِ؛
و (سلام بر) حجّت الهی.
ائمّه {{عم}} حجّت‌های الهی هستند. حجّت از دو نگاه بررسی شدنی است:
1. حجّت از ناحیۀ خدا نسبت به بندگان؛
2. حجّت از طرف مردم نسبت به خداوند متعال.
قسم دوم این گونه می‌شود که در روز رستاخیز آن گاه که به بنده‌ای بگویند: چرا به وظیفه‌ات عمل نکردی؟ و چرا فلان تکلیف را انجام ندادی؟ پاسخ گوید: نمی‌دانستم.
می‌گویند: چرا نرفتی یاد بگیری؟
می‌گوید: کسی را برای من معیّن نکردید که به من یاد دهد و برای من راهنمایی نفرستادید تا مرا راهنمایی کند.
در این صورت حجّت این بنده تمام است و او معذور خواهد بود.
روشن است که همواره حجّت از ناحیۀ خداوند متعال است و حضرت باری تعالی حجّت‌هایی برای بندگان خدا می‌فرستد و آنان را معیّن می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا»؛ @سورۀ اسراء (17: آیۀ 15.&
و ما هرگز گروهی را مجازات نخواهیم کرد، مگر آن‌که پیامبری برانگیزیم.
وقتی خداوند در چنان روزی به بنده‌ای بفرماید: چرا یاد نگرفتی و به چنین وظیفه عمل ننمودی، دیگر بنده نمی‌تواند بگوید: کسی نبود که به من یاد دهد.
به راستی مقصّر کیست؟
«قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ»؛ @سورۀ انعام (6): آیۀ 149.&
بگو! پس دلیل و حجّت از آنِ خداوند است.
روایتی در ذیل این آیه نقل شده است. مسعدة بن صدقه گوید: از امام باقر {{ع}} دربارۀ این آیه پرسیدند، شنیدم که حضرتش چنین پاسخ داد:
إنّ الله تعالی یقول للعبد یوم القیامة: عبدی أکنت عالماً؟
فإن قال: نعم.
قال له: أفلا عملت بما علمت؟
و إن قال: کنت جاهلاً.
قال له: أفلا تعلمت حتّی تعمل؟
فیخصمه و ذلک الحجّة البالغة.
مضمون روایت این است که آن‌گاه که خداوند متعال در روز رستاخیز به بنده‌ای می‌گوید: چرا فلان تکلیف را انجام ندادی؟ می‌گوید: نمی‌دانستم.
می‌گویند: چرا نرفتی یاد بگیری، ما که گفته بودیم فلانی را فرستاده‌ایم. در محلّة شما فلان عالم، مسجد بود، فلانی درس داشت؟ چرا نرفتی؟ چرا از او بهره نبردی؟
در این هنگام بنده زبانش کوتاه می‌آید و چیزی نمی‌تواند بگوید و سرش را پایین می‌اندازد و این جاست که باید عفو خداوند متعال به دادش برسد. به همین دلیل، خداوند متعال می‌فرماید:
«رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ»؛ @سورۀ نساء (4): آیۀ 165.&
پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند تا بعد از آمدن این پیامبران حجّتی برای مردم در برابر خداوند نباشد.
خداوند همواره حجّت می‌فرستد، پیامبری پس از پیامبر دیگری نصب می‌کند و در زمان غیبت علما را قرار می‌دهد تا زمین از حجّت خالی نباشد، @در الاحتجاج: 2 / 282 و بحار الانوار: 53 / 180، حدیث 10 این گونه آمده است:
عن إسحاق بن یعقوب قال: سألت محمّد بن عثمان العمری رحمه الله أن یوصل لی کتاباً قد سألت فیه عن مسائل أشکلت علی. فورد التوقیع بخط مولانا صاحب الزمان {{ع}}:
.... و أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا، فإنّهم حجّتی علیکم و أنا حجّة الله.& هر چند حجّتی که معصوم نیست و آن مقامات را دارا نیست؛ ولی در هر صورت باید در هر زمان حجّت تمام شود.
گفتنی است که خداوند متعال دو نوع حجّت دارد:
1. حجّت درونی که همان عقل انسان است؛
2. حجّت بیرونی که همان پیامبر و امام {{ع}} است.
این معنا در روایتی از امام کاظم {{ع}} بیان شده است. هشام بن حکم گوید:
یا هشام! إنّ لله علی الناس حجّتین: حجّة ظاهرة و حجّة باطنة. فأمّا الظاهرة فالرسل
و الأنبیا و الأئمّة {{عم}} و أما الباطنة فالعقول؛@الکافی: 1 / 16، وسائل الشیعه: 15 / 207، حدیث 20291، بحار الانوار: 1 / 137.&
ای هشام! همانا حجت‌های الهی بر مردم دو حجت است: حجتی ظاهری و حجتی باطنی. اما حجت ظاهری همان انبیا، رسولان و ائمه {{عم}} هستند و حجت باطنی عقل‌های مردمان است.
پس ائمّه {{عم}} حجّت‌های الهی هستند تا کسی نتواند عذری بیاورد. آنان حجّت خدا بر همۀ مخلوقات و در همۀ عوالم هستند. البتّه محل ابتلای ما عالم دنیا است که عالم تکلیف ماست و روایات بسیاری داریم که هرگز زمین از حجّت خدا خالی نخواهد بود.@ر.ک: الکافی: 1 / 179، حدیث 10 و 12.&
برخی از اهل تسنّن به شیعیان ایراد می‌کنند که شما می‌گویید: زمین از حجّت خدا خالی نخواهد ماند و غرض ز نصب امام نیز هدایت مردم است. پس خداوند متعال در زمان غیبت حضرت حجّت که مردم به او دست‌رسی ندارند، چگونه احتجاج خواهد کرد و چه کسی مقصّر خواهد بود؟
به طور خلاصه در پاسخ این اشکال، براساس یک محاسبۀ منطقی تا قضیّه برهانی شود می‌گوییم: یا خداوند متعال مقصّر خواهد بود، یا خود امام و یا مردم.
امّا خدا که فرموده: «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا»؛@سورۀ اسراء (17): آیۀ 15.& «هرگز قومی را مجازات نخواهیم کرد مگر آن‌که پیامبری مبعوث کنیم» و فرموده: «وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ»؛@سورۀ فاطر (35): آیۀ 24.& «و هر امتی در گذشته انذار کننده‌ای داشته است». اگر امام نصب نکند، تناقض لازم می‌آید و محال است؛ زیرا اگر امام نصب نکند، یا باید عاجز باشد یا بخیل که هر دو بر
خدا محال است.
امام نیز مقصّر نیست؛ زیرا طبق ادلّه نزد همه زمین نباید از حجّت خالی باشد و امام {{ع}} این مسئولیت را بنابر ادلّۀ قطعی پذیرفته است؛ پس غایب بودن او یا باید از روی عجز از اداره امور و پاسخ‌گویی بوده باشد، یا از روی بخل، و امام از هر دو وصف پاک و منزّه است؛ چون نقص است و امام در حدّ کمال. بنابراین، غیبت امام مستند به خدا و خود امام نیست.
در نتیجه مقصّر خود مردم خواهند بود؛ چرا که امام برای هدایت مردم نصب شده و به سان چراغی روشن است. کار چراغ نورپردازی است. اگر بنده‌ای از نور این چراغ استفاده نکند، پای آن ننشیند و در روشنایی آن مطالعه نکند، قرآن نخواند، از کتاب‌های علمی بهره نبرد و در تاریکی بماند کسی جز خودش مقصّر نیست؟
هم چنین حکم امام {{ع}} همانند حکم آب جاری و روان است. آبی که از وسط شهر عبور می‌کند. اگر کسی از این آب استفاده ننماید، شست و شو نکند و نیاشامد، کسی مقصّر نیست جز خود او. البتّه جهات دیگر و آثار و برکات دیگری نیز بر وجود امام {{ع}} حتّی در دوران غیبت مترتّب می‌شود.
ص424 الی 428
==سید علی حسینی میلانی==
==سید علی حسینی میلانی==
در کتاب: با پیشوایان هدایتگر جلد 1
در کتاب: با پیشوایان هدایتگر جلد 1
۷۳٬۰۱۷

ویرایش