بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==خداشناسی فطری== | ==خداشناسی فطری== | ||
{{اصلی|خداشناسی فطری}} | |||
از خواستههای [[فطری]] [[انسان]] است. [[شناخت]] ذات، صفات و [[افعال الهی]] و [[پرستش]] [[خداوند]] در نهاد انسان ریشه دارد که خداوند در او برنهاده است<ref>مجموعه آثار استاد مطهری، ۶/ ۹۴ و ۹۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۰۸.</ref>. | از خواستههای [[فطری]] [[انسان]] است. [[شناخت]] ذات، صفات و [[افعال الهی]] و [[پرستش]] [[خداوند]] در نهاد انسان ریشه دارد که خداوند در او برنهاده است<ref>مجموعه آثار استاد مطهری، ۶/ ۹۴ و ۹۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۰۸.</ref>. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۶: | ||
[[انسان]] از نیروهای [[عقلی]] و فطری و ابزارهای درونی [[شناخت خداوند]] بهرهمند است و از آن سو نیز [[پیامبران الهی]] او را در این راه مدد میرسانند و بدین کار وامیدارند. این [[بهترین]] [[دلیل]] برای امکان [[شناخت]] [[خدا]] است. با این همه، وجود [[خدای متعال]] را حد و مرزی نیست و بدین روی، دست ادراکات بشری از احاطه به او کوتاه است. [[انسان]] را [[توان]] آن نیست که به کنه ذات و [[صفات]] [[خداوند]] راه یابد و برخی [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز بدین [[حقیقت]] اشارت بردهاند؛ همانند روایتی که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} میفرماید: "خداوندا! آن سان که میشاید، تو را نشناختم و به [[عبادت]] تو نپرداختم"<ref>مرآة العقول، ۸/ ۱۴۶.</ref>. نیز از [[امام سجاد]] {{ع}} [[نقل]] است: "خِرَدهای [[آدمیان]] از راه یافتن به کنه [[جمال]] تو ناتواناند"<ref>میزان الحکمة، ۳/ ۱۸۹۳.</ref>. اما چنین هم نیست که [[خداوند]] راه [[شناخت]] خویش را بر [[انسان]] بسته باشد؛ چنان که در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} آمده است که [[خداوند متعال]]، [[عقل]] [[آدمی]] را بر نهایت اوصاف خویش [[آگاه]] نساخته است؛ اما او را چنان نیز از آن [[محروم]] نساخته است که راه به [[خوشبختی]] [[نبرد]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۱-۳۱۲.</ref>. | [[انسان]] از نیروهای [[عقلی]] و فطری و ابزارهای درونی [[شناخت خداوند]] بهرهمند است و از آن سو نیز [[پیامبران الهی]] او را در این راه مدد میرسانند و بدین کار وامیدارند. این [[بهترین]] [[دلیل]] برای امکان [[شناخت]] [[خدا]] است. با این همه، وجود [[خدای متعال]] را حد و مرزی نیست و بدین روی، دست ادراکات بشری از احاطه به او کوتاه است. [[انسان]] را [[توان]] آن نیست که به کنه ذات و [[صفات]] [[خداوند]] راه یابد و برخی [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز بدین [[حقیقت]] اشارت بردهاند؛ همانند روایتی که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} میفرماید: "خداوندا! آن سان که میشاید، تو را نشناختم و به [[عبادت]] تو نپرداختم"<ref>مرآة العقول، ۸/ ۱۴۶.</ref>. نیز از [[امام سجاد]] {{ع}} [[نقل]] است: "خِرَدهای [[آدمیان]] از راه یافتن به کنه [[جمال]] تو ناتواناند"<ref>میزان الحکمة، ۳/ ۱۸۹۳.</ref>. اما چنین هم نیست که [[خداوند]] راه [[شناخت]] خویش را بر [[انسان]] بسته باشد؛ چنان که در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} آمده است که [[خداوند متعال]]، [[عقل]] [[آدمی]] را بر نهایت اوصاف خویش [[آگاه]] نساخته است؛ اما او را چنان نیز از آن [[محروم]] نساخته است که راه به [[خوشبختی]] [[نبرد]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۱-۳۱۲.</ref>. | ||
== | ==تشبیه و تعطیل== | ||
{{اصلی|تشبیه|تعطیل}} | |||
برخی فرقههای [[مسلمانان]] برای [[شناخت]] [[خدا]]، [[ظواهر]] [[آیات قرآن کریم]] را برگرفته و او را به موجودات مادی شبیه کردهاند و برای [[خداوند متعال]]، صفات جسمانی پنداشتهاند. اینان را "مشَبهَه" یا "مُجَسمَه" نام نهادهاند. در برابر این گروه، برخی دیگر برای اینکه به وادی [[تشبیه]] و تجسیم نغلطند، به کلی امکان [[شناخت خداوند]] را رد کردهاند و بر آن رفتهاند که [[عقل]] [[آدمی]] را [[توان]] دستیابی به هیچ گونه شناختی از ذات و [[صفات]] [[خداوند]] نیست و بدین سان [[عقل]] را در [[شناخت]] [[خدا]] تعطیل کردهاند. بنابراین دیدگاه، درباره [[خداوند]]، تنها باید سر [[تسلیم]] و [[تعبد]] فرود آورد و به تحقیق و [[تفکر]] پشت کرد و حتی پرسیدن در این عرصه، [[گناه]] و [[بدعت]] و [[حرام]] است. [[اشاعره]] و [[حنابله]]- که خود را "[[اهل حدیث]]" میخوانند- هواخواه این نظریهاند<ref>مجموعه آثار استاد مطهری، ۶/ ۸۷۹؛ محاضرات فی الالهیات، ۱۰۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۲.</ref>. | برخی فرقههای [[مسلمانان]] برای [[شناخت]] [[خدا]]، [[ظواهر]] [[آیات قرآن کریم]] را برگرفته و او را به موجودات مادی شبیه کردهاند و برای [[خداوند متعال]]، صفات جسمانی پنداشتهاند. اینان را "مشَبهَه" یا "مُجَسمَه" نام نهادهاند. در برابر این گروه، برخی دیگر برای اینکه به وادی [[تشبیه]] و تجسیم نغلطند، به کلی امکان [[شناخت خداوند]] را رد کردهاند و بر آن رفتهاند که [[عقل]] [[آدمی]] را [[توان]] دستیابی به هیچ گونه شناختی از ذات و [[صفات]] [[خداوند]] نیست و بدین سان [[عقل]] را در [[شناخت]] [[خدا]] تعطیل کردهاند. بنابراین دیدگاه، درباره [[خداوند]]، تنها باید سر [[تسلیم]] و [[تعبد]] فرود آورد و به تحقیق و [[تفکر]] پشت کرد و حتی پرسیدن در این عرصه، [[گناه]] و [[بدعت]] و [[حرام]] است. [[اشاعره]] و [[حنابله]]- که خود را "[[اهل حدیث]]" میخوانند- هواخواه این نظریهاند<ref>مجموعه آثار استاد مطهری، ۶/ ۸۷۹؛ محاضرات فی الالهیات، ۱۰۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۲.</ref>. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۴: | ||
بنابر این نظریه، دستاورد کوششهای [[عقلانی]]، از حد مفاهیم پا فراتر نمینهد؛ اما [[معرفت]] افاضی- که عرفان با خود میآورد- بسی پیشتر میرود و به "وصول" میانجامد. [[معرفت]] استدلالی [[عقل]] را ارضا میکند؛ اما [[معرفت]] افاضی، همه وجود [[آدمی]] را برمیانگیزد و شور میآفریند و [[تقرب]] میآورد. البته ترجیح راه [[دل]] بر راه [[عقل]] و [[برهان]] بیهوده است؛ زیرا هر یک از این دو مکمل دیگری است<ref>مجموعه آثار استاد مطهری، ۶/ ۸۷۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۲.</ref>. | بنابر این نظریه، دستاورد کوششهای [[عقلانی]]، از حد مفاهیم پا فراتر نمینهد؛ اما [[معرفت]] افاضی- که عرفان با خود میآورد- بسی پیشتر میرود و به "وصول" میانجامد. [[معرفت]] استدلالی [[عقل]] را ارضا میکند؛ اما [[معرفت]] افاضی، همه وجود [[آدمی]] را برمیانگیزد و شور میآفریند و [[تقرب]] میآورد. البته ترجیح راه [[دل]] بر راه [[عقل]] و [[برهان]] بیهوده است؛ زیرا هر یک از این دو مکمل دیگری است<ref>مجموعه آثار استاد مطهری، ۶/ ۸۷۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۲.</ref>. | ||
==تنزیه ذات و | ==تنزیه ذات و صفات الهی== | ||
{{اصلی|تنزیه}} | |||
[[ذات خدا|ذات]] و [[صفات خداوند]] از هر گونه [[نقص]] و عیبی مبرا است. مفاهیمی که ما برای [[شناخت]] [[خدا]] به کار میبریم محدودند و با [[نقص]] و [[حاجت]] همراهاند. از این گذر باید در به کار بردن این مفاهیم، ذات و [[صفات خدا]] را از آنچه [[شایسته]] او نیست [[پاک]] دانست. در بین [[صفات خدا]] "صفات سلبیه" و در بین اذکار نیز ذکر "[[تسبیح]]" نمایانگر تنزیه [[خدا]] از نقائصاند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۳.</ref>. | |||
==مراتب [[شناخت]] [[خدا]]== | ==مراتب [[شناخت]] [[خدا]]== | ||
خط ۳۹: | خط ۴۲: | ||
#[[عقلی]] و استدلالی؛ | #[[عقلی]] و استدلالی؛ | ||
#قلبی و شهودی. | #قلبی و شهودی. | ||
===[[خداشناسی عقلی]]=== | |||
[[شناخت عقلی]]، به گونه کلی است و از گذر مفاهیم ذهنی فراچنگ میآید و از استدلالهای ابتدایی تا [[براهین]] سنگین [[فلسفی]] را میپوشاند. | |||
[[ | ===[[خداشناسی قلبی]]=== | ||
[[شناخت قلبی]]، حضوری و بیوساطت مفاهیم است. این گونه [[شناخت]] در عرصه [[تعلیم و تعلم]] نمیگنجد؛ زیرا [[تعلیم و تعلم]] تنها از رهگذر الفاظ و مفاهیم تحقق میپذیرد. با این حال، هر دو گونه [[شناخت]]، در نهاد [[بشر]] ریشه دارند و با مجاهدات [[علمی]] و عملی میبالند و تعالی مییابند. در [[خداشناسی]] [[عقلی]] فطری، [[انسان]] با [[عقل]] فطری بیآنکه به تلاش و اکتساب [[نیازمند]] شود، به وجود [[خدا]] پی میبرد؛ اما در [[خداشناسی]] قلبی فطری، [[انسان]]، توجه خویش را از [[دنیا]] میبُرد و دلبستگیاش را میگسلد و گاه در حال [[اضطرار]] چنین میشود و تعلقات خویش را رها میکند و در [[جان]] خود، [[خدا]] را مییابد. بدین سان، توجه به غیر [[خدا]] و [[دل]] بستن به زینتهای [[دنیوی]]، مایه [[غفلت]] و قطع رابطه با [[خدا]] است. این گونه [[شناخت]] کما بیش در همه [[انسانها]] نهفته است و از گذر ذکر و فرمانبرداری [[خدا]] یا پیشامدهایی ویژه، ژرفا میگیرد و گسترش پیدا میکند. مراد از "رؤیت قلبی" که برخی [[روایات]] بر آن اشارت بردهاند، همین [[معرفت]] شهودی است. در برخی [[روایات]] نیز از [[شناخت]] [[خدا]] به وساطت خود او- نه آفریدگان- سخن رفته است که مراد همین [[معرفت]] است و همچنین، "[[معرفت نفس]]"، که در [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نزدیکترین راه به [[شناخت]] [[خدا]] شمرده شده است، بر این پایه [[استوار]] است<ref>التوحید، ۲۹۲- ۲۸۵؛ المیزان، ۶/ ۱۷۸- ۱۶۵؛ معارف قرآن، ۴۶- ۲۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۳-۳۱۴.</ref>. | |||
پایفشاری [[قرآن کریم]] بر [[ضرورت]] [[شناخت]] [[خدای متعال]]، تنها برای نیل [[انسان]] به [[معرفت]] مفهومی و کلی از اسماء و [[صفات]] [[خداوند]] نیست. [[هدف]] [[قرآن]] این است که [[انسان]] از درون با [[خدا]] آشنا گردد و به [[معرفت]] حضوری و شهودی راه یابد<ref>معارف قرآن، ۲۰.</ref>. برخی [[دانشمندان شیعه]]، مراتب [[شناخت]] [[خدا]] را به مراتب [[شناخت]] [[آتش]] [[تشبیه]] کردهاند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۴.</ref>. | پایفشاری [[قرآن کریم]] بر [[ضرورت]] [[شناخت]] [[خدای متعال]]، تنها برای نیل [[انسان]] به [[معرفت]] مفهومی و کلی از اسماء و [[صفات]] [[خداوند]] نیست. [[هدف]] [[قرآن]] این است که [[انسان]] از درون با [[خدا]] آشنا گردد و به [[معرفت]] حضوری و شهودی راه یابد<ref>معارف قرآن، ۲۰.</ref>. برخی [[دانشمندان شیعه]]، مراتب [[شناخت]] [[خدا]] را به مراتب [[شناخت]] [[آتش]] [[تشبیه]] کردهاند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۱۴.</ref>. |