عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: واگردانی دستی
خط ۶۰۷: خط ۶۰۷:
عصمت الاهی همان صورت علمی [[نفسانی]] است که [[انسان]] را از [[اعتقاد]] [[باطل]] و عمل [[ناپسند]] [[حفظ]] می‌کند.
عصمت الاهی همان صورت علمی [[نفسانی]] است که [[انسان]] را از [[اعتقاد]] [[باطل]] و عمل [[ناپسند]] [[حفظ]] می‌کند.
بنابراین [[علامه طباطبائی]] [[معتقد]] است که «عصمت» ریشه در علم دارد؛ یعنی علم به [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[احکام]]. اما این دیدگاه مورد [[تأمل]] است؛ زیرا در [[مذهب شیعه]] و بر اساس [[آموزه‌های دینی]]، «عصمت» گستره وسیعی دارد و [[حجت]] الاهی از بدو ولادت تا [[زمان]] [[رحلت]] [[معصوم]] است و علاوه بر [[گناه]] و [[معصیت]]، از [[سهو]] و [[نسیان]] و خطا نیز مصون است؛ حال آنکه علم با خطا و سهو و نسیان قابل جمع است، در نتیجه به نظر می‌رسد سخن ایشان مستلزم قول به عدم [[عصمت از خطا]] و سهو و نسیان است و این بر خلاف [[عقیده]] بزرگان [[شیعه امامیه]] درباره عصمت است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۹.</ref>
بنابراین [[علامه طباطبائی]] [[معتقد]] است که «عصمت» ریشه در علم دارد؛ یعنی علم به [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[احکام]]. اما این دیدگاه مورد [[تأمل]] است؛ زیرا در [[مذهب شیعه]] و بر اساس [[آموزه‌های دینی]]، «عصمت» گستره وسیعی دارد و [[حجت]] الاهی از بدو ولادت تا [[زمان]] [[رحلت]] [[معصوم]] است و علاوه بر [[گناه]] و [[معصیت]]، از [[سهو]] و [[نسیان]] و خطا نیز مصون است؛ حال آنکه علم با خطا و سهو و نسیان قابل جمع است، در نتیجه به نظر می‌رسد سخن ایشان مستلزم قول به عدم [[عصمت از خطا]] و سهو و نسیان است و این بر خلاف [[عقیده]] بزرگان [[شیعه امامیه]] درباره عصمت است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۹.</ref>
==[[لزوم عصمت]] از دیدگاه [[شیعه]]==
===دیدگاه [[متکلّمان]] و [[اندیشمندان]] شیعه===
دیدگاه برخی فِرَق را درباره [[عصمت]] به قدر [[ضرورت]] بیان کردیم و اکنون به بررسی دیدگاه شیعه می‌پردازیم.
از نظر شیعه، [[حجت خدا]] اعم از [[پیامبر]] و [[امام]] باید [[معصوم]] باشد.
همچنین معصوم علاوه بر عصمت از [[گناه]] و [[معصیت]]، از [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[سهو]] و [[نسیان]] نیز باید معصوم باشد.
از دیگر نظرات عمده [[عالمان شیعه]] پیرامون عصمت [[معصومان]] این است که وی در تمام [[طول عمر]] باید از هرگونه عمل و [[رفتار]] منافی با [[عصمت معصوم]] باشد و این عصمت اختصاص به دوران [[بعثت پیامبر]] و یا [[امامت]] امام ندارد.
همچنین شیعه قائل است که عصمت اعطایی است نه اکتسابی.
و در آخر اینکه عصمتی که از سوی [[خدای تعالی]] به معصومان عطا می‌شود، با [[اختیار]] آنان منافات ندارد و به عبارت دیگر، اعطاء عصمت منجر به [[جبر]] نمی‌شود.
حال به بررسی هر یک از این انظار خواهیم پرداخت.
[[سید مرتضی]] [[حجیّت]] [[اجماع]] را به بازگشت آن به قول امام{{ع}} مستند می‌کند و در این باره می‌نویسد:
{{عربی|إنما قلنا: إن إجماعهم حجّه، لأن في إجماع الإمامية قول الإمام الذي دلت العقول على أن كل زمان لا يخلو منه، و أنه معصوم لا يجوز عليه الخطأ في قول و لا فعل، فمن هذا الوجه كان إجماعهم حجة و دليلا قاطعاً}}<ref>الإنتصار، ص۸۱. همچنین ر.ک: فقه القرآن (قطب‌الدین راوندی)، ج۲، ص۹۳.</ref>؛
اینکه ما قائل هستیم که اجماع [[علماء]] شیعه [[حجت]] است، برای این است که در اجماع [[امامیه]] قول امام وجود دارد. امامی که ادلّه [[عقلی]] دلالت می‌کنند بر اینکه [[زمین]] هیچ‌گاه از او خالی نیست، او معصوم است و خطا در گفتار و [[کردار]] او ممکن نیست. از همین جهت است که اجماع عالمان شیعه حجت است و [[حضور معصوم]] دلیل قاطعی بر اعتبار اجماع.
[[شیخ طوسی]] نیز درباره [[عصمت رسول خدا]]{{صل}} می‌نویسد:
{{عربی|ذلك مما تمنع منه الأدلة القاطعة في أنه لا يجوز عليه السهو و الغلط}}<ref>الاستبصار، ج۱، ص۳۷۱، ذیل حدیث ۱۴۱۱.</ref>؛
سهو و [[اشتباه]] از اموری است که با دلائل [[قطعی]] و [[یقینی]] از [[پیامبر]] ممتنع است.
[[خواجه نصیرالدین طوسی]] علاوه بر یادآوری کمال [[فهم]]، [[هوشمندی]] و مبرا بودن حجت‌های الاهی از اموری همچون [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]] می‌افزاید:
{{عربی|كلما ينفّر عنه من دناءة الآباء وعهر الأمهات و الفظاظة و الغلظة و الأبنة و شبهها و الأكل على الطريق و شبهه}}<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۷۲.</ref>؛
[پیامبر و [[امام]] باید] از آن چه که نفرت‌آور است [[منزه]] باشد. به مانند [[پستی]] و [[فرومایگی]] در نَسَب پدری و [[مادری]]، بد [[اخلاقی]]، [[تندخویی]]، امراض [[روحی]] و جسمی، [[ابتلاء]] به ابنه و مانند آن، و از [[غذا خوردن]] در مسیر راه و مواردی از این قبیل [[پرهیز]] کند.
[[علامه حلی]] نیز در توصیف [[معصوم]] می‌نویسد:
{{عربی|إنه لا يجوز أن يقع منه الصغائر و لا الكبائر، لا عمداً و لا سهواً و لا غلطاً في التأويل، و يجب أن يكون منزهاً عن ذلك من أول عمره إلى آخره}}<ref>إرشاد الطالبیین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۳.</ref>؛
سر زدن [[گناهان بزرگ]] و کوچک از معصوم جایز نیست، خواه عملی باشد و خواه [[سهوی]]. همچنین در بیان [[تأویل]]، معصوم نباید مرتکب غلط و اشتباه شود و در کارنامه [[زندگی]] معصوم، از ابتدای [[عمر]] تا آخر باید از این امور [[منزّه]] و [[پاک]] باشد.
[[فاضل مقداد]]<ref>فاضل مقداد دانشمندی فقیه، اصولی و متکلم بوده است. ایشان کتاب‌هایی در اعتقادات تألیف کرده است که هر چند در محافل و حوزه‌های علمی شهرت چندانی ندارند؛ ولی در زمره کتاب‌های بسیار مهم و ارزشمند محسوب می‌شود.</ref> در شرح عبارت علامه حلی می‌گوید:
{{عربی|أصحابنا حكموا بعصمتهم مطلقاً، قبل النبوة و بعدها}}<ref>إرشاد الطالبیین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۴.</ref>؛
[[علماء]] [[شیعه]] به [[عصمت امامان]] به طور مطلق، چه قبل و چه پس از [[نبوت]] [[حکم]] کرده‌اند.
از نظر ایشان، [[پیامبران]] در حوزه‌هایی همچون: [[عقاید]]، [[افعال]]، [[تبلیغ دین]] و امور [[عرفی]] [[عصمت]] دارند. بر این اساس، برخی از [[عالمان شیعه]] معتقدند که معصوم در موضوعات و مصادیق نیز دچار اشتباه نمی‌شود.
[[شهید ثانی]] در این باره می‌نویسد:
{{عربی|و أما علم الحديث: فهو أجل العلوم قدراً و أعلاها رتبة و أعظمها مثوبة بعد القرآن، و هو ما أضيف إلى النبي{{صل}} أو إلى الأئمة المعصومين{{عم}}، قولاً أو فعلاً أو تقريراً أو صفة، حتى الحركات والسكنات واليقظة و النوم}}<ref>منیة المرید، ص۳۶۹- ۳۷۰.</ref>؛
[[علم حدیث]] پس از [[قرآن]] در بالاترین جایگاه [[ارزش]]، [[منزلت]] و [[ثواب]] قرار دارد. آن [[علم]] برگرفته از [[پیامبر]] و امامانی است که در گفتار، [[کردار]] و تقریر و یا صفتی از صفات همچون حرکات، سکنات و [[خواب]] و [[بیداری]]<ref>به زودی خواهیم گفت که {{عربی|النبي و الإمام تنام عينه و لا ينام قلبه}}؛ چشم ظاهری معصوم می‌خوابد، ولی قلب او بیدار است؛ نه فقط در احکام و اجتناب از گناهان و انجام اطاعت الاهی، بلکه در خواب و هنگام سکوت؛ چراکه وی باید اسوه و الگویی الاهی باشد.</ref> [[معصوم]] هستند.
[[مرحوم مجلسی]] به نقل از کتاب «[[عقائد]] [[شیخ صدوق]]» می‌نویسد:
«[[عقیده]] ما درباره [[پیامبران]]، فرستادگان، [[پیشوایان]] و [[ملائکه]] این است که اینان از هر [[پلیدی]]، پاکند و مرتکب [[گناهان]] کوچک و بزرگ نمی‌شوند».
در ادامه، با [[استدلال]] به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> چنین نقل می‌کند: «کسانی که [[عصمت]] اینان را [[انکار]] می‌کنند، نشانگر بی‌معرفتی آنان است»<ref>الإعتقادات فی دین الإمامیة، ص۹۶.</ref>.
[[علامه مجلسی]] تصریح می‌کند که این تعریفی که شیخ صدوق از عصمت به دست داده است، [[مورد اتفاق]] تمامی [[علماء]] [[شیعه]] و از [[ضروریات مذهب امامیه]] است. ایشان می‌نویسد:
{{عربی|و بعدها قول أئمتنا{{عم}} بذلك المعلوم لنا قطعاً بإجماع أصحابنا [[رضوان]] [[الله]] عليهم، مع تأيّده بالنصوص المتظافرة حتى صار ذلك من قبيل الضروريات في [[مذهب]] الإمامية. و قد استدل عليه أصحابنا بالدلائل العقلية}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۱، ص۹۱.</ref>،
عصمت به این معنا در [[شأن]] [[اهل‌بیت]]{{عم}}، به [[دلیل اجماع]] و [[روایات]] بسیار ثابت شده است، به طوری که این [[اعتقاد]] در زمره [[ضروریات مذهب امامیه]] به شمار می‌رود. [[علماء]] [[شیعه]] برای [[اثبات عصمت]]، به [[دلیل‌های عقلی]] نیز [[استدلال]] می‌کنند.
شیخ [[حرّ]] عاملی نیز تأکید می‌کند که [[اعتقاد شیعه]] درباره [[عصمت]] با ادلّه [[نقلی]] و [[عقلی]] [[اثبات]] شده است. ایشان پس از نقل [[حدیثی]] که بیانگر سرزدن [[سهو]] از [[رسول خدا]]{{صل}} است، آن را حمل بر [[تقیّه]] کرده است. وی در علت حمل این [[روایت]] بر [[تقیه]] می‌نویسد:
{{عربی|لكثرة الأدلة العقلية و النقلية على استحالة السهو عليه مطلقاً}}<ref>وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۹۹.</ref>؛
به خاطر دلیل‌های عقلی و نقلی بسیار بر اینکه ارتکاب سهو در هر شرایطی از [[معصوم]] محال است.
وی در کتاب التنبیه بالمعلوم نیز می‌نویسد:
{{عربی|و قد صرح علمائنا في كتب الأصول بما يقتضى نفی السهو. اما في كتب أصول الدين ففي مقام إثبات العصمة و نفي الخطأ عن النبي و الإمام بقول مطلق قبل النبوة و الإمامة و بعدهما، أعم من أن يكون في العبادة أو غيرها}}<ref>التنبیه بالمعلوم من البرهان علی تنزیه المعصوم عن السهو و النسیان، ص۱۳ - ۱۴.</ref>؛
علماء و [[فقهاء]] شیعه، در کتبی که اصول [[اعتقادات]] نوشته‌اند، به این مطلب تصریح می‌کنند که سهو در [[عبادات]] و غیر آن به هر کیفیتی مردود است. اما در کتب [[اصول دین]] و در بحث اثبات عصمت و [[نفی]] [[خطا]] از [[نبی]] و [[امام]]{{عم}}، این عصمت را قبل از [[نبوت]] و [[امامت]] و پس از آن پذیرفته‌اند؛ چه این عصمت در [[عبادت]] باشد و چه غیر آن.
لازم به توضیح است که این صفات به [[پیشوایان]] [[شیعیان]] اختصاص ندارد؛ بلکه [[انبیاء گذشته]] و [[ملائکه]] نیز این‌گونه‌اند. اگر کسی این کلمات را درباره [[ائمه]]{{عم}} [[غلوّ]] و [[زیاده‌گویی]] بپندارد، پس در مورد [[انبیاء]] و ملائکه نیز باید همین [[پندار]] را داشته باشد، در حالی که هرگز چنین نیست.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۵۱.</ref>
===موافقت جمعی از عامّه با [[امامیه]]===
[[اعتقاد به عصمت]] اختصاص به [[مکتب]] [[تشیّع]] ندارد، بلکه عده‌ای از بزرگان [[اهل‌سنّت]] [[اعتقاد]] ما را پذیرفته‌اند<ref>برای نمونه ر.ک: شرح معانی الآثار، ج۴، ص۲۸۹.</ref>، هر چند قول این افراد خلاف مشهور [[اهل‌سنّت]] است<ref>البته باید توجه داشت که ما در موضوعات اعتقادی توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد به روایت و کلام علماء عامه اصلاً ولو مختصر نیازی نداریم و اینکه گاهی به کلمات آنان اشاره می‌کنیم، به خاطر دفع شبهات و اثبات حقانیت مکتب اهل‌بیت{{عم}} است.</ref>.
عینی [[حنفی]] در عمدة القاری در اعتقادش پیرامون [[عصمت انبیاء]] می‌نویسد:
{{عربی|مذهبي أن الأنبياء معصومون من الكبائر و الصغائر، قبل النبوة و بعدها}}<ref>عمدة القاری، ج۱۸، ص۹.</ref>؛
[[اعتقاد]] من پیرامون [[انبیاء]] این است که آنان از [[گناهان کبیره]] و [[صغیره]] معصوم‌اند، چه قبل از [[نبوت]] و چه پس از آن.
در همین راستا، صاحب [[مرقاة المفاتیح (کتاب)|مرقاة المفاتیح]] نیز به نقل از ابن‌حجر می‌نویسد:
{{عربی|فإن الأصح المختار عند المحققين أن الأنبياء{{عم}} معصومون قبل النبوة و بعدها من كبائر الذنوب و صغائر عمدها و سهوها}}<ref>مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۵، ص۵۱۷۲۰، حدیث ۲۴۸۲.</ref>؛
همانا قول صحیح‌تری که توسط محققان و [[اندیشمندان]] [[انتخاب]] شده، این است که انبیاء{{عم}} قبل از نبوت و پس از آن از گناهان کبیره و [[گناهان]] صغیره، چه عمدی و چه [[سهوی]] معصوم‌اند.
[[زرقانی]]، یکی از [[علماء]] بزرگ [[فرقه]] مالکیّ، در شرح خود بر کتاب [[موطّأ مالک]] می‌نویسد:
{{عربی|إنه معصوم من الذنوب بعد النبوة و قبلها و كبيرها و صغيرها و عمدها و سهوها على الأصح، في ظاهره وباطنه، سرّه و جهره، جدّه و مزحه و رضاه و غضبه. كيف؟ و قد أجمع الصحب على اتباعه و التأسي به في كلّ ما يفعله}}<ref>شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة، ج۷، ص۳۲۷.</ref>؛
بر اساس قول صحیح، [[پیامبر]]{{صل}} پس از نبوت و پیش از آن، از گناهان کبیر و صغیر، عمداً و یا سهواً، در ظاهر و [[باطن]]، خفا و آشکار، در حالت جدی و [[شوخی]] و [[خشنودی]] و [[غضب]]... [[معصوم]] است. چگونه [ممکن است او معصوم نباشد]، در حالی که همه [[صحابه]] بر [[تبعیت]] از او و [[تأسی]] به او در تمام افعالش [[اجماع]] دارند؟
نکاتی که از [[کلام]] زرقانی استفاده می‌شود را می‌توان در موارد ذیل خلاصه نمود:
#تعبیر {{عربی|على الأصحّ}} نشان‌گر آن است که بعضی از [[علماء]] [[اهل‌سنت]] [[معتقد]] به این گفته نیستند؛
# [[معصوم]] حتی در [[فکر]] و [[ذهن]] خود به فکر خلاف و [[انحراف]] نمی‌افتد؛
# [[صحابه رسول الله]]{{صل}} بر [[وجوب]] [[تبعیّت]] و تأسّی به ایشان به نحو اطلاق [[اجماع]] دارند و این اجماع [[دلیل قطعی]] بر [[عصمت]] آن [[حضرت]] است؛ زیرا اگر کم‌ترین احتمال [[اشتباه]] و [[سهو]] در قول یا فعل [[رسول الله]]{{صل}} می‌دادند، ایشان را به صورت مطلق [[قدوه]] و [[اسوه]] خود برنمی‌گزیدند.
وی در ادامه، به نقل [[کلام]] [[حافظ]] سبکی پرداخته، می‌گوید:
{{عربی|إجتمعت الأمة على عصمة الأنبياء فيما يتعلق بالتبليغ و غيره من الكبائر و الصغائر و الخسة و المداومة على الصغائر، و في صغائر لا تحط من رتبتهم خلاف. ذهب المعتزلة و كثير من غيرهم إلى جوازها. و المختار المنع، لأنا أمرنا بالاقتداء بهم فيما يصدر عنهم، فكيف يقع منهم ما لا ينبغي}}<ref>شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة، ج۷، ص۳۲۸.</ref>؛
[[امت اسلامی]] بر [[پاکی]] [[انبیاء]] از [[گناهان بزرگ]] و کوچک و پستی‌ها و در امور [[تبلیغی]] و غیر تبلیغی اجماع دارند؛ اما در [[ارتکاب گناهان]] کوچکی که موجب وهن و سبکی [[پیامبر]] نشود [[اختلاف]] نظر وجود دارد. [[معتزله]] و بسیاری از [[اشاعره]] معتقد به جواز ارتکاب آن [[گناهان]] هستند و قولی که ما [[انتخاب]] کردیم ممنوعیت چنین گناهانی است؛ چراکه ما [[مأمور]] به [[تبعیت]] از آنها در هر عملی که انجام می‌دهند هستیم، و چطور [[اعمال ناشایست]] از آنها سر بزند، در حالی که از سویی ارتکاب آن [[اعمال]] جایز نیست و از سوی دیگر، ما نیز مأمور به [[اقتدا]] باشیم؟
پس حافظ سبکی نیز بر خلاف [[جمهور]] [[اهل‌سنّت]]، [[پیامبران]] را معصوم می‌داند داد و معتقد است که اگر انجام گناهان کوچک برای پیامبر جایز باشد، باید ادلّه اقتدا و تبعیّت از ایشان تخصیص بخورد و حال آنکه هیچ دلیلی بر چنین تخصیصی وجود ندارد.
بر اساس آنچه گذشت، [[عصمت پیامبران]] از سه جهت عمومیت و اطلاق دارد:
# [[حجت خدا]] از ابتداء تا انتهای [[عمر]] [[معصوم]] است؛
# [[عصمت]] به [[گناه]] و [[معصیت]] اختصاص ندارد؛ بلکه [[خطا]] و [[سهو]] و [[نسیان]] را هم در بر می‌گیرد؛
# عصمت، امور [[عرفی]] و [[اجتماعی]] را نیز شامل می‌شود و به [[عقائد]]، [[تبلیغ]] [[احکام شریعت]] و انجام [[واجبات]] و [[محرمات]] اختصاص ندارد.
در انتهای این بحث این [[پرسش]] مطرح می‌شود که آیا عصمت دارای مراتب است یا خیر؟ به سخن دیگر، آیا عصمت [[حقیقت]] تشکیکی است یا نه؟
بنابر نظر بزرگان در اینکه [[حقیقت عصمت]] [[لطف]] الاهی است و معصوم به لطف [[خداوند متعال]] حالتی دارد که با وجود آن، [[داعی]] بر فعل [[حرام]] و ترک [[واجب]] ندارد و از او خطا، سهو و نسیان سر نمی‌زند؛ نمی‌توانیم تشکیکیّت عصمت را [[درک]] کنیم و برای آن مراتب قائل بشویم؛ زیرا که امر دائر است بین عصمت و عدم عصمت و شخص یا معصوم است یا خیر؟ و دیگر اینکه گفته شود این شخص از او معصوم‌تر است و یا عصمت او از این کمتر است معنا نخواهد داشت.
بر کسی پوشیده نیست که نسبت بین [[نبوّت]] و [[امامت]] و بین عصمت، عموم مطلق است که هر [[پیامبر]] و امامی معصوم است؛ اما هر معصومی [[امام]] و پیامبر نیست. ما می‌گوییم: نمی‌شود کسی از جانب [[خدا]] برای [[رهبری]] [[امّت]] [[منصوب]] و [[حجّت]] و [[واجب الاطاعه]] و الاتباع [[علی الاطلاق]] باشد؛ امّا معصوم نباشد. این محال است، اما [[حضرت صدیقه طاهره]]{{س}} [[ولایت]] کبرا دارند و امام نمی‌باشند.
بعضی قائلند که جناب [[سلمان]] معصوم است، ولی ول نه در حدّ [[عصمت ائمه]]{{عم}}. قائلان به این قول باید قبلاً مشکک بودن عصمت را نیز ثابت کنند، و بعید نیست که مرادشان مرتبه بالایی از [[عدالت]] باشد که [[تالی]] تلو عصمت است، همچنان که در [[ایمان]]، جناب سلمان نسبت به [[صحابه]] دیگر در اعلا [[مراتب ایمان]] می‌باشد که در این صورت بحث لفظی خواهد شد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۵۶.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۱٬۸۲۶

ویرایش