بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = عاشورا | | موضوع مرتبط = پیامهای احیاگری عاشورا | ||
| عنوان مدخل = پیامهای تاریخی عاشورا | | عنوان مدخل = پیامهای تاریخی عاشورا | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==[[اتمام حجت]]== | == [[اتمام حجت]] == | ||
در [[نهضت عاشورا]] [[امام حسین]]{{ع}} و یارانش پیش از آنکه [[جنگ]] در گیرد و دست [[دشمن]] به [[خون]] [[پاک]] آنان [[آلوده]] شود اتمام حجت میکردند و با [[آیات بینات]] راه صحیح و [[حق]] را به آنها نشان میدادند تا مبادا کسی از روی [[جهالت]] خود را دچار [[عذاب الهی]] کند. | در [[نهضت عاشورا]] [[امام حسین]]{{ع}} و یارانش پیش از آنکه [[جنگ]] در گیرد و دست [[دشمن]] به [[خون]] [[پاک]] آنان [[آلوده]] شود اتمام حجت میکردند و با [[آیات بینات]] راه صحیح و [[حق]] را به آنها نشان میدادند تا مبادا کسی از روی [[جهالت]] خود را دچار [[عذاب الهی]] کند. | ||
==[[افشاگری]]== | در [[روز عاشورا]] [[حضرت]] ضمن خطبهای که ایراد کرده اینگونه فرمود: «به نسبت و تبار من بنگرید؛ آنگاه به [[وجدان]] خویش باز گردید و خود را [[سرزنش]] کنید، ببینید آیا کشتن من و هتک حرمتم برای شما رواست؟ آیا من پسر دختر پیامبرتان نیستم؟ آیا من پسر [[وصی]] و عموزاده [[پیامبر]] نیستم؟ آیا [[حمزه سیدالشهدا]] و [[جعفر طیار]] عموی من نیستند؟ آیا این [[سخن پیامبر]] به گوشتان نرسیده که فرمود: این دو [حسن و حسین] [[سرور]] [[جوانان]] بهشتند؟... آنچه میگویم حق است و تاکنون دروغی نگفتهام. اگر میپندارید [[دروغ]] میگویم از [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[سهل ساعدی]]، [[زید بن أرقم]] و [[أنس بن مالک]] بپرسید که میگویند این سخن را از پیامبر درباره من و برادرم شنیدهاند. آیا این کافی نیست که دست به کشتنم نیالایید؟»<ref>بحارالانوار، ج۶۵، ص۶.</ref>.<ref>[[سید مجتبی غیوری نجفآبادی|غیوری نجفآبادی، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۸۲.</ref> | ||
== [[افشاگری]] == | |||
در [[حادثه کربلا]] یکی از رسالتهای بازماندگان حادثه افشاگری علیه دشمن بود و ضربه زدن به [[رژیم]] [[اموی]] از طریق تبیین آنچه در [[کربلا]] گذشت. نقش [[امام سجاد]]{{ع}} و [[حضرت زینب]] در این میان حائز اهمیت بود. | در [[حادثه کربلا]] یکی از رسالتهای بازماندگان حادثه افشاگری علیه دشمن بود و ضربه زدن به [[رژیم]] [[اموی]] از طریق تبیین آنچه در [[کربلا]] گذشت. نقش [[امام سجاد]]{{ع}} و [[حضرت زینب]] در این میان حائز اهمیت بود. | ||
[[امام]] در نطقی که در [[کوفه]] داشت، در حضور انبوه [[مردم]] اینگونه خود را معرفی کرد: | [[امام]] در نطقی که در [[کوفه]] داشت، در حضور انبوه [[مردم]] اینگونه خود را معرفی کرد: «ای مردم! هرکس مرا میشناسد، که شناخته است و هر کس مرا نمیشناسد، من [[علی بن الحسین]] هستم، پسر آنکه حرمتش را زیر پا نهادند و [[نعمت]] را از او سلب کردند، مالش را به [[غارت]] بردند، خانوادهاش را به [[اسارت]] گرفتند، من پسر کسی هستم که بیگناه او را در کنار شط [[فرات]] سر بریدند»<ref>مسند الامام الشهید، ج۲، ص۳۳۳ - ۳۳۴.</ref>. | ||
«ای مردم! هرکس مرا میشناسد، که شناخته است و هر کس مرا نمیشناسد، من [[علی بن الحسین]] هستم، پسر آنکه حرمتش را زیر پا نهادند و [[نعمت]] را از او سلب کردند، مالش را به [[غارت]] بردند، خانوادهاش را به [[اسارت]] گرفتند، من پسر کسی هستم که بیگناه او را در کنار شط [[فرات]] سر بریدند»<ref>مسند الامام الشهید، ج۲، ص۳۳۳ - ۳۳۴ | |||
و نیز حضرت، در خطابهای که در [[کاخ]] [[یزید]] ایراد کرد اوصاف و [[فضائل]] پدرش و جدش و همه خدمتها و فضیلتهای [[دودمان]] خود را برشمرد تا آنجا که صدای [[ضجه]] و [[گریه]] همه بلند شد و [[یزید]] برای جلوگیری از [[رسوایی]] بیشتر و [[بیم]] بروز [[فتنه]] به [[مؤذن]] گفت [[اذان]] بگوید تا شاید فضای جلسه عوض شود، ولی حضرت از فرازهای اذان هم در معرفی خود و [[رسوا]] ساختن یزید استفاده کرد<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۳۷-۱۴۰.</ref>. | |||
==ریشه [[عاشورا]] در [[سقیفه]]== | سخنرانیهای [[حضرت زینب]]{{س}} و حضرت [[امکلثوم]]{{س}} نیز همین محتوا و جهتگیری را داشت<ref>[[سید مجتبی غیوری نجفآبادی|غیوری نجفآبادی، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۸۳.</ref>. | ||
== ریشه [[عاشورا]] در [[سقیفه]] == | |||
عاشورا در واقع تجلی نهایت دشمنیهای [[امویان]] با [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] بود که با همدستی همه عوامل پیدا و پنهان شکل گرفت، اگر [[وصیت پیامبر]]{{صل}} درباره [[سرنوشت]] [[مسلمین]] پس از خودش عمل میشد و [[ولایت]] [[حاکمیت]] مییافت. آن [[بدعتها]]، رجعتها و شعلهور شدن [[آتش]] [[کینه]] و [[عداوت]] بازماندگان [[احزاب]] [[شرک]] و ضربه خوردگان از تیغ [[اسلام]] بروز نمییافت، [[شهادت امام]]{{ع}} و یارانش در عاشورا برگی دیگر از آن [[ستم]] نخستین بود، تیری که [[روز عاشورا]] بر [[قلب]] حسین{{ع}} نشست و [[خون]] حضرت را بر [[زمین]] ریخت، در واقع در [[روز سقیفه]] رها شده بود و در عاشورا به [[هدف]] نشست! | عاشورا در واقع تجلی نهایت دشمنیهای [[امویان]] با [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] بود که با همدستی همه عوامل پیدا و پنهان شکل گرفت، اگر [[وصیت پیامبر]]{{صل}} درباره [[سرنوشت]] [[مسلمین]] پس از خودش عمل میشد و [[ولایت]] [[حاکمیت]] مییافت. آن [[بدعتها]]، رجعتها و شعلهور شدن [[آتش]] [[کینه]] و [[عداوت]] بازماندگان [[احزاب]] [[شرک]] و ضربه خوردگان از تیغ [[اسلام]] بروز نمییافت، [[شهادت امام]]{{ع}} و یارانش در عاشورا برگی دیگر از آن [[ستم]] نخستین بود، تیری که [[روز عاشورا]] بر [[قلب]] حسین{{ع}} نشست و [[خون]] حضرت را بر [[زمین]] ریخت، در واقع در [[روز سقیفه]] رها شده بود و در عاشورا به [[هدف]] نشست! | ||
این که یزید پس از کشتن [[امام]]{{ع}} مغرورانه میگفت: کاش اجدادم و نیاکانم بودند و [[شاهد]] این [[انتقامگیری]] بودند<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۳۴.</ref>، نشانه دیگری از همین کینه دیرینه است. | این که یزید پس از کشتن [[امام]]{{ع}} مغرورانه میگفت: کاش اجدادم و نیاکانم بودند و [[شاهد]] این [[انتقامگیری]] بودند<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۳۴.</ref>، نشانه دیگری از همین کینه دیرینه است. | ||
همچنین این که [[ابن زیاد]] در [[کوفه]] بر سر [[مبارک]] [[سیدالشهدا]]{{ع}} [[جسارت]] میکرد و با چوبی که در دست داشته بر لبهای حضرت میزد و میگفت: {{متن حدیث|يَوْمٌ بِيَوْمِ بَدْرٍ}}<ref>مناقب آل أبی طالب، ج۳، ص۲۶۰.</ref> باز هم نشاندهنده ریشه داشتن [[کربلا]] در سقیفه است | همچنین این که [[ابن زیاد]] در [[کوفه]] بر سر [[مبارک]] [[سیدالشهدا]]{{ع}} [[جسارت]] میکرد و با چوبی که در دست داشته بر لبهای حضرت میزد و میگفت: {{متن حدیث|يَوْمٌ بِيَوْمِ بَدْرٍ}}<ref>مناقب آل أبی طالب، ج۳، ص۲۶۰.</ref> باز هم نشاندهنده ریشه داشتن [[کربلا]] در سقیفه است<ref>[[سید مجتبی غیوری نجفآبادی|غیوری نجفآبادی، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۸۴.</ref>. | ||
==[[عبرتآموزی]]== | == [[عبرتآموزی]]== | ||
[[حادثه کربلا]]، یکی از خودت الهامبخش و [[عبرتآموز]] است در عین حال که برای همه [[حقجویان]] و [[عدالتخواهان]] و مبارزان راه [[حق]] و [[آزادی]] یکی از غنیترین منابع الهامبخش است، از نگاه دیگر، یکی از تلخترین حوادث و دردناکترین فجایعی است که در [[تاریخ اسلام]] به دست [[امت پیامبر]] پدید آمد و جا دارد دقیقاً مطالعه و عوامل بروز این حادثه تلخ ریشهیابی شود. | [[حادثه کربلا]]، یکی از خودت الهامبخش و [[عبرتآموز]] است در عین حال که برای همه [[حقجویان]] و [[عدالتخواهان]] و مبارزان راه [[حق]] و [[آزادی]] یکی از غنیترین منابع الهامبخش است، از نگاه دیگر، یکی از تلخترین حوادث و دردناکترین فجایعی است که در [[تاریخ اسلام]] به دست [[امت پیامبر]] پدید آمد و جا دارد دقیقاً مطالعه و عوامل بروز این حادثه تلخ ریشهیابی شود. | ||
[[مقام معظم رهبری]] فرمودهاند: | [[مقام معظم رهبری]] فرمودهاند: «[[ملت]] [[اسلام]] جا دارد [[فکر]] کند که چرا پنجاه سال بعد از [[وفات پیغمبر]] کار [[کشور اسلامی]] به جایی رسید که همین [[مردم]] [[مسلمان]] از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضیشان قاریشان گرفته تا [[اجانب]] و [[اوباش]] در [[کوفه]] و [[کربلا]] جمع شدند و جگرگوشه همین [[پیغمبر]] را با آن وضع فجیع به [[خاک]] و [[خون]] کشیدند! خوب، باید [[آدم]] به فکر فرو رود که چرا این طوری شد؟... کار به جایی برسد که جلوی چشم مردم [[حرم]] [[پیامبر]] را بیاورند توی کوچه و بازار به آنها [[تهمت]] خارجی بزنند»<ref>[[سید مجتبی غیوری نجفآبادی|غیوری نجفآبادی، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۸۵.</ref>. | ||
«[[ملت]] [[اسلام]] جا دارد [[فکر]] کند که چرا پنجاه سال بعد از [[وفات پیغمبر]] کار [[کشور اسلامی]] به جایی رسید که همین [[مردم]] [[مسلمان]] از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضیشان قاریشان گرفته تا [[اجانب]] و [[اوباش]] در [[کوفه]] و [[کربلا]] جمع شدند و جگرگوشه همین [[پیغمبر]] را با آن وضع فجیع به [[خاک]] و [[خون]] کشیدند! خوب، باید [[آدم]] به فکر فرو رود که چرا این طوری شد؟... کار به جایی برسد که جلوی چشم مردم [[حرم]] [[پیامبر]] را بیاورند توی کوچه و بازار به آنها [[تهمت]] خارجی بزنند» | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100818.jpg|22px]] [[سید مجتبی غیوری نجفآبادی|غیوری نجفآبادی، سید مجتبی]]، '''[[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)| | # [[پرونده:1100818.jpg|22px]] [[سید مجتبی غیوری نجفآبادی|غیوری نجفآبادی، سید مجتبی]]، '''[[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||