بحث:امانت: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:


==امانت، در لغت==
==امانت، در لغت==
واژه «امانت»، ضد «خیانت»، مصدر و از ریشه «أمن» به معنای آرامش قلب استامین، به کسی گفته می‌شود که دل، در سپردن چیزی به او احساسِ آرامش کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق می‌گردد ابن فارس، در معنای «أمَنَ» می‌گوید: الهمزة و المیم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التی ضدّ الخیانة، و معناها سکون القلب، و الآخر التصدیق<ref>معجم مقاییس اللغة: ج ۱، ص ۱۳۳، مادّه «أمن».</ref> همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامش دل است، و دیگری گواهی دادنراغب اصفهانی نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: أصل الأمن طمأنینة النفس و زوال الخوف، و الأمن و الأمانة و الأمان فی الأصل مصادر، و یجعل الأمان تارةً إسما للحالة التی یکون علیها الإنسان فی الأمن، و تارة اسما لما یؤمن علیه الإنسان<ref>مفردات ألفاظ القرآن: ص ۹۰.</ref> ریشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهی اسم حالتی است که انسان در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که انسان با آن، آرامش می‌یابد.
واژه «امانت»، ضد «خیانت»، مصدر و از ریشه «أمن» به معنای آرامش قلب استامین، به کسی گفته می‌شود که دل، در سپردن چیزی به او احساسِ آرامش کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق می‌گردد ابن فارس، در معنای «أمَنَ» می‌گوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامش دل است، و دیگری گواهی دادن<ref>«الهمزة و المیم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التی ضدّ الخیانة، و معناها سکون القلب، و الآخر التصدیق»؛ معجم مقاییس اللغة: ج ۱، ص ۱۳۳، مادّه «أمن».</ref>، [[راغب اصفهانی]] نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهی اسم حالتی است که انسان در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که انسان با آن، آرامش می‌یابد.<ref>«أصل الأمن طمأنینة النفس و زوال الخوف، و الأمن و الأمانة و الأمان فی الأصل مصادر، و یجعل الأمان تارةً إسما للحالة التی یکون علیها الإنسان فی الأمن، و تارة اسما لما یؤمن علیه الإنسان»؛ مفردات ألفاظ القرآن: ص ۹۰.</ref>  




خط ۴۳: خط ۴۳:
در متون اسلامی، جهت گسترش هر چه بیشتر فرهنگ امانتداری در جامعه، فواید مادی و معنوی فراوانی برای امانتداری مطرح شده استخلاصه آنچه در تبیین نقش امانتداری در زندگی انسان در این متون آمده، عبارت است از:
در متون اسلامی، جهت گسترش هر چه بیشتر فرهنگ امانتداری در جامعه، فواید مادی و معنوی فراوانی برای امانتداری مطرح شده استخلاصه آنچه در تبیین نقش امانتداری در زندگی انسان در این متون آمده، عبارت است از:


#علاقه خداوند متعال و پیامبر{{صل}} به شخص امین؛  
#علاقه خداوند متعال و [[پیامبر]]{{صل}} به شخص امین؛  
#رمز جایگاه رفیع [[امام علی]]{{ع}} نزد پیامبر خدا؛  
#رمز جایگاه رفیع [[امام علی]]{{ع}} نزد پیامبر خدا؛  
#زمینه سازی ارزش اخلاقی صداقت؛  
#زمینه سازی ارزش اخلاقی صداقت؛  
خط ۶۷: خط ۶۷:
*انبیای الهی، امینان خداوند منّان در ابلاغ وحی به مردم هستند
*انبیای الهی، امینان خداوند منّان در ابلاغ وحی به مردم هستند
*اوصیا، پیامبران و اهل بیت خاتم انبیا، امینانِ خداوند متعال در تبیین وحی و رهبری مردم اند
*اوصیا، پیامبران و اهل بیت خاتم انبیا، امینانِ خداوند متعال در تبیین وحی و رهبری مردم اند
*انسان، در میان همه موجودات، بزرگ ترین امانتدار خداوند منّان استاو امانتی را به دوش می‌کشد که آسمان ها و زمین و کوه ها از حمل آن ناتوان بودند: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْاءِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا<ref>احزاب: آیه ۷۲.</ref> ما امانت را به آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کردیم و آنها از قبول آن خودداری کردند و از آن بیمناک شدند، و[لی] انسان آن را پذیرفت او ستمگر و نادان بود حافظ شیرازی، مضمون این آیه را به زبان شعر، چنین بیان می‌کند: آسمان، بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند بار گران قدر امانتی که انسان، تاب تحمّل آن را دارد و موجودات دیگر ندارند، مسئولیتی است که استعداد تکامل اختیاری و رسیدن به مقام خلیفةاللّهی بر عهده او می‌نهدآنچه از ابزار و امکانات مادّی و معنوی به انسان داده شده است، همه و همه، اجزای همان مقامی است که بار این امانت را بر دوش وی می‌گذارد، و اگر انسانی شکوفا شد و این بار امانت را به مقصد رساند، خود نیز تبدیل به امانت ارزشمند دیگری برای جامعه بشری می‌گردد که به وسیله او انواع بلاها از مردم، دفع می‌گردند<ref>رک: ص ۴۳۰ ح ۱۹۴.</ref> بنابراین، تفسیر «امانتی که توان تحمل آن در نظام آفرینش، ویژه انسان است»، به: ولایت یا نماز و یا سایر آنچه خداوند متعال برای شکوفاییِ انسان در اختیار او قرار داده، در واقع، اشاره به بخشی از زمینه تکامل اختیاری انسان است و این تفاسیر، منافاتی با یکدیگر ندارند  
*انسان، در میان همه موجودات، بزرگ ترین امانتدار خداوند منّان استاو امانتی را به دوش می‌کشد که آسمان ها و زمین و کوه ها از حمل آن ناتوان بودند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْاءِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}﴾}}<ref>«ما امانت را به آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کردیم و آنها از قبول آن خودداری کردند و از آن بیمناک شدند، و[لی] انسان آن را پذیرفت او ستمگر و نادان بود»؛ احزاب: آیه ۷۲.</ref>  حافظ شیرازی، مضمون این آیه را به زبان شعر، چنین بیان می‌کند: آسمان، بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند بار گران قدر امانتی که انسان، تاب تحمّل آن را دارد و موجودات دیگر ندارند، مسئولیتی است که استعداد تکامل اختیاری و رسیدن به مقام خلیفةاللّهی بر عهده او می‌نهدآنچه از ابزار و امکانات مادّی و معنوی به انسان داده شده است، همه و همه، اجزای همان مقامی است که بار این امانت را بر دوش وی می‌گذارد، و اگر انسانی شکوفا شد و این بار امانت را به مقصد رساند، خود نیز تبدیل به امانت ارزشمند دیگری برای جامعه بشری می‌گردد که به وسیله او انواع بلاها از مردم، دفع می‌گردند<ref>رک: ص ۴۳۰ ح ۱۹۴.</ref> بنابراین، تفسیر «امانتی که توان تحمل آن در نظام آفرینش، ویژه انسان است»، به: ولایت یا نماز و یا سایر آنچه خداوند متعال برای شکوفاییِ انسان در اختیار او قرار داده، در واقع، اشاره به بخشی از زمینه تکامل اختیاری انسان است و این تفاسیر، منافاتی با یکدیگر ندارند  
*دانشمندان و اهل عرفان، امانتداران خداوند متعال در انتقال دانش و معرفت خود به مردم، بر حَسَب ظرفیت و استعدادهای آنان هستند
*دانشمندان و اهل عرفان، امانتداران خداوند متعال در انتقال دانش و معرفت خود به مردم، بر حَسَب ظرفیت و استعدادهای آنان هستند
*سیاست‌مداران، امانتداران خداوند منّان و مردم، در اداره صحیح امور سیاسی جامعه اند
*سیاست‌مداران، امانتداران خداوند منّان و مردم، در اداره صحیح امور سیاسی جامعه اند
۵۳٬۳۷۰

ویرایش