بحث:امانت
نضرة النعيم ج۳
- الأمانة
- الأمانة لغة
- واصطلاحا
- أمانة الرسل
- مجالات الأمانة
- الأمانة والتكليف
- الأمانة في القرآن الكريم
- الآيات الواردة في «الأمانة»
- أولا: ما يؤتمن عليه الإنسان من ودائع ونحوها
- ثانيا: ما يؤمن عليه الإنسان من الفرائض والتكاليف
- ثالثا: ما يؤمن عليه الإنسان من الأعراض (العفة والصيانة) والتكاليف
- رابعا: ما يؤتمن عليه الرسل والملائكة في التبليغ عن المولى - عز وجل -
- الأحاديث الواردة في (الأمانة)
- الأحاديث الواردة في (الأمانة) معنى
- المثل التطبيقي من حياة النبي(ص) في (الأمانة)
- من الآثار وأقوال العلماء والمفسرين الواردة في (الأمانة)
- من فوائد (الأمانة)
معناشناسی
واژه «امانت»، ضد «خیانت»، مصدر و از ریشه «أمن» به معنای آرامش قلب است. «امین»، به کسی گفته میشود که دل، در سپردن چیزی به او احساسِ آرامش کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق میگردد ابن فارس، در معنای «أمَنَ» میگوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامش دل است، و دیگری گواهی دادن.[۱] راغب اصفهانی نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهی اسم حالتی است که انسان در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که انسان با آن، آرامش مییابد.[۲][۳]
امانت، در لغت
واژه «امانت»، ضد «خیانت»، مصدر و از ریشه «أمن» به معنای آرامش قلب استامین، به کسی گفته میشود که دل، در سپردن چیزی به او احساسِ آرامش کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق میگردد ابن فارس، در معنای «أمَنَ» میگوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامش دل است، و دیگری گواهی دادن[۴]، راغب اصفهانی نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهی اسم حالتی است که انسان در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که انسان با آن، آرامش مییابد.[۵]
امانت، در قرآن و حدیث
واژه «امانت» در قرآن و احادیث اسلامی، در همان معنای لغوی آن به کار رفته است؛ امّا در تبیین عرصه های «امانت» و اقسام امینان، نوآوری های جالب توجّه و نکاتِ تنبّه آفرینی در متون اسلامی دیده میشود در این بخش، رهنمودهای اسلام در باره ارزش و آثار امانتداری، روش فرهنگ سازیِ امانتداری در جامعه، انواع امانت ها و امینان، و آیین امانت سپاری، در شش فصل خواهد آمد که در این جا به خلاصه آنها اشاره میشود:
۱. نهایت تأکید بر کسب خصلت امانتداری
تأمّل در فصول مختلف این بخش، بیانگر اهمّیت فوق العاده امانتداری در اسلام است، به گونه ای که این آیین مبین، با تکیه بر احساسات فطری و دینی و با بهره گیری از شیوه های مختلف تبلیغاتی، تلاش میکند پیروان خود را به امانتداری وا دارداز منظر اسلام، شخص مسلمان، موظّف است که انواع امانت ها را، کوچک باشند یا بزرگ، در هر حال و به همه اشخاص، حتی بدترین انسان های روی زمین، ادا نماید و مسلمان، حق ندارد حتّی به کسی که به او خیانت کرده، خیانت کند.[۶]
۲. روش فرهنگسازی امانتداری در جامعه
فرهنگ سازی امانتداری در جامعه، نیازمند برنامهریزی دقیق و همه جانبه در جهت اقدامات زیر است:
- تقویت ایمان و باورهای دینی؛
- گسترش پیوند با پیشوایان بزرگ اسلام و انتقال سیره عملی آنان در امانتداری به سطوح مختلف جامعه؛
- تقویت عقل عملی و وجدان اخلاقی مردم؛
- توسعه اقتصادی و مبارزه با زمینه های اقتصادی خیانت در جامعه (مانند تورّم)؛
- مراقبت ویژه دولت از کارمندان خود در جهت تقویت امانتداری و حفظ حقوق مردم؛
- احیای روح نیایش و استعانت از حضرت حق، برای رعایت امانت های بزرگ و سنگین.[۷] موفّقیت در انجام دادن این اقدامات، در گرو تلاش پیگیر و مداوم کلیه مدیران سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و قضایی در جامعه است.
۳. نقش امانتداری در کامیابی مادی و معنوی
در متون اسلامی، جهت گسترش هر چه بیشتر فرهنگ امانتداری در جامعه، فواید مادی و معنوی فراوانی برای امانتداری مطرح شده استخلاصه آنچه در تبیین نقش امانتداری در زندگی انسان در این متون آمده، عبارت است از:
- علاقه خداوند متعال و پیامبر(ص) به شخص امین؛
- رمز جایگاه رفیع امام علی(ع) نزد پیامبر خدا؛
- زمینه سازی ارزش اخلاقی صداقت؛
- مشارکت در اموال دیگران، فراوان شدن روزی و ثروتمندی؛
- ذخیره شدن پاداش انفاق کنندگان در راه خدا برای شخص امین؛
- رهایی از آتش دوزخ و بهره گیری از بهشت جاوید و محشور شدن با پیامبران و صدّیقان و شهیدان؛
- کامیابی مادّی و معنوی و خیرِ دنیا و آخرت.
۴. گستره عرصه امانت
از نظر اسلام، عرصه امانت، بسیار گسترده است و هر نعمتی که خداوند متعال به انسان داده، و هر کار و مسئولیتی که به او واگذار شده، در حقیقت، امانتی است که به او سپرده شده استبنا بر این، آیاتی که مردم را به رعایتِ امانت، ترغیب میکنند، شامل همه عرصه های امانت میگرددعرصه های امانت بر پایه جمعبندی ای که در فصل چهارم شده، عبارت است از:
- عرصه سیاسیدر نظام اسلامی، هر کس از قدرت سیاسی برخوردار است، امانتدار خداوند متعال و مردم است، و هر که جایگاه سیاسیِ بالاتر و قدرت افزون تری دارد، بارِ امانت او سنگین تر استبر این اساس، بار امانت رهبر، از همه سنگین تر استاز این رو، پیشوایان بزرگ اسلام، برای به انجام رساندن مسئولیت سنگین خود، از خداوند متعال یاری میجستند. [۸]
- عرصه فرهنگی پس از مسئولان سیاسی، بار امانتِ علما و رهبران فرهنگی جامعه، از دیگران سنگینتر استدانش و معرفت، امانت الهی ای است که مسئولان فرهنگی، هم خود باید بدان عمل کنند، و هم زمینه را برای عمل کردن دیگران، فراهم سازندامّا برخی از معارف، امانت هایی هستند که جزء اسرار الهی محسوب میشوند و انتقال آنها به افراد فاقد ظرفیت، خیانت و خطرناک است[۹]
- عرصه اقتصادواضح ترین عرصه امانت نزد عموم مردم، عرصه های اقتصادی استنکته قابل توجّه در امانتداری اقتصادی از نگاه اسلام، این است که شخص مسلمان، نه تنها حق ندارد به حقوق دیگران تجاوز کند، بلکه اموال شخصی خودش نیز امانتی نزد اوست و نمی تواند آن را در هر راهی که میخواهد، مصرف کندلذا اسرافکاری در مال خود نیز خیانت محسوب میگردد[۱۰]
- عرصه اخلاقیگستره امانتداری در عرصه اخلاقی، بسیار وسیع استدر واقع، اتّصاف به انواع صفات نیکو و اجتناب از همه صفات ناشایست، امانتداری وجدان اخلاقی است که خداوند متعال به انسان ارزانی داشته استاز این رو، در روایات اسلامی، اموری مانند: صداقت، وَرَع، عفّت، وفا، همکاری برای اقامه حق، پاداشِ نیکی با نیکی، و حفظ اسرار مردم، از مصادیق امانتداری شمرده شده است
- عرصه عملیدر اسلام، هر کاری که به انسان سپرده شود، امانت محسوب میگردد لذا اجیر،[۱۱] یکی از امانتداران است پیامبر خدا میفرمود: "أنَّ اللّهَ عز و جل یُحِبُّ إذا عَمِلَ أحَدُکُم عَمَلاً أن یُتقِنَهُ"[۱۲] خداوند دوست دارد که هر گاه یکی از شما کاری را انجام میدهد، به درستی انجام دهد. کاری که به کسی سپرده شد، هر چه آن را بهتر و کامل تر تحویل دهد، امانتدار بهتری است و نزد خداوند متعال، محبوب تر۶عرصه واجبات الهیبرنامه ای که خداوند متعال برای زندگی انسان ارائه کرده، در حقیقت، بزرگ ترین نعمت و امانت الهی برای تکامل مادّی و معنوی و سعادت دنیوی و اُخروی اوست، و همه انبیای الهی، با هدف انتقالِ این امانت به جامعه بشر، مبعوث شده اندبدین سان، بهره گیری از این برنامه، امانتداری، و مخالفت با آن، خیانت محسوب میگردد.
۵. اقسام امانتداران اقسام امانتداران، به تناسبِ سِعه و ضیق عرصه های مختلف امانت است که در این جا با الهام از فصل پنجم این مجموعه، بدانها اشاره میکنیم:
- بالاترین عرصه امانت، ویژه خداوند متعال استبه همین مناسبت، او «امین» و «مؤمن» و «مُهَیمِن» نامیده میشودآریاو «امینِ» مطلق است و همه امانت ها از اوست و به او باز میگردد و هیچ حقّی نزد او ضایع نمی گرددلذا پیشوایان بزرگ اسلام، همه چیز خود را به خدا میسپردند و پیامبر اکرم، در مقام نیایش میفرمود: "اللّهُمّ إنّی أستَودِعُکَ نَفسی و أهلی و مالی و دینی و دُنیایَ و آخِرَتی و أمانَتی و خَواتیمَ عَمَلی"[۱۳] خداوندا! خود و خانواده و مال و دین و دنیا و آخرت و امانت و عاقبتِ کارم را به تو میسپارم
- ّفرشتگان وحی، اُمنای خداوند سبحان در ابلاغ وحی به پیامبران الهی هستند
- انبیای الهی، امینان خداوند منّان در ابلاغ وحی به مردم هستند
- اوصیا، پیامبران و اهل بیت خاتم انبیا، امینانِ خداوند متعال در تبیین وحی و رهبری مردم اند
- انسان، در میان همه موجودات، بزرگ ترین امانتدار خداوند منّان استاو امانتی را به دوش میکشد که آسمان ها و زمین و کوه ها از حمل آن ناتوان بودند: ﴿﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا﴾﴾[۱۴] حافظ شیرازی، مضمون این آیه را به زبان شعر، چنین بیان میکند: آسمان، بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند بار گرانقدر امانتی که انسان، تاب تحمّل آن را دارد و موجودات دیگر ندارند، مسئولیتی است که استعداد تکامل اختیاری و رسیدن به مقام خلیفةاللّهی بر عهده او مینهدآنچه از ابزار و امکانات مادّی و معنوی به انسان داده شده است، همه و همه، اجزای همان مقامی است که بار این امانت را بر دوش وی میگذارد، و اگر انسانی شکوفا شد و این بار امانت را به مقصد رساند، خود نیز تبدیل به امانت ارزشمند دیگری برای جامعه بشری میگردد که به وسیله او انواع بلاها از مردم، دفع میگردند[۱۵] بنابراین، تفسیر «امانتی که توان تحمل آن در نظام آفرینش، ویژه انسان است»، به: ولایت یا نماز و یا سایر آنچه خداوند متعال برای شکوفاییِ انسان در اختیار او قرار داده، در واقع، اشاره به بخشی از زمینه تکامل اختیاری انسان است و این تفاسیر، منافاتی با یکدیگر ندارند
- دانشمندان و اهل عرفان، امانتداران خداوند متعال در انتقال دانش و معرفت خود به مردم، بر حَسَب ظرفیت و استعدادهای آنان هستند
- سیاستمداران، امانتداران خداوند منّان و مردم، در اداره صحیح امور سیاسی جامعه اند
- مؤذّنان، امانتداران مردم اند در اموری که به آنها اعلام مینمایند (مانند: وقت نماز و روزه)
- ثروتمندان مسلمان، امینانِ پیشوایان در تأمین نیاز نیازمنداناند
- مشاور، امانتدارِ کسی است که با او مشورت میکند
- کسی که به او ودیعهای یا کاری سپرده میشود، امانتدار صاحبْ ودیعه و صاحبکار است.
- و در نهایت، شخص مؤمن، در مواردی که تشخیصِ توان انجام فرایض الهی به عهده او سپرده شده (مانند: حدّ بیماری که موجب افطار در روزه است)، امانتدار سلامت خویش است
- نکته قابل تأمّل در تبیین اقسام امینان، این که در احادیث اسلامی، حجر الأسود ـ که در یکی از ارکان کعبه قرار دارد ـ نیز در ردیف امانتداران خداوند سبحان و مردم شمرده شده است.
۶. آداب سپردن امانت
فصل ششم، ویژه تبیین آداب سپردن امانت استدر این فصل، توضیح داده شده که چه کسانی برای سپردن امانت به آنان، صلاحیت دارند و چه کسانی فاقد صلاحیت هستنداز نگاه احادیث اسلامی، مهم ترین نکته در احراز صلاحیت امانتداری، پَروا داشتن از عقوبت الهی، و مهم ترین آفت امانتداری، بیاعتقادی به خدا و آلودگی های اخلاقی (بهویژه اعتیاد به مشروبات الکلی) است.
اهمیت باز گرداندن امانت
وجوب باز گرداندن امانت
باز گرداندن امانت،ارزشمند باشد یا کم ارزش
باز گرداندن امانت،حتی به خیانتکار
پس دادن امانت،حتی به تبهکار
بازگرداندن امانت،حتی به دشمن
باز گرداندن امانت،حتی به قاتلان پیامبران
باز گرداندن امانت،حتی به قاتل امام علی
باز گرداندن امانت،حتی به قاتل امام حسین
باز گرداندن امانت حتی به مجوسی
باز گرداندن امانت در هر حال
ارزش امانتداری
نهی از اهمیت ندادن به امانت
موجبات امانتداری
ایمان حقیقی
پیروی از اهل بیت
پیروی از خرد
نظارت بر کارگزاران دولت
کمک خواستن از خدا
برکتهای امانتداری
دوستی خدا و پیامبر او
راستگویی
شریک شدن در اموال مردم
توانگری
رستن از اتش دوزخ
رفتن به بهشت
داشتن پاداش صدقهدهندگان
محشور شدن با پیامبران
خوبی دنیا و اخرت
فصل چهارم:انواع امانتها
امانتهای اعتقادی و سیاسی
امانتهای فرهنگی
امانتهای اقتصادی
امانتهای اخلاقی
امانتهای عملی
فصل پنجم:امانتداران
خداوند عز و جل
فرشتگان
پیامبران
خاتم پیامبران
پیشوایان از اهل بیت
انسان
عالمان دین
حکمرانان
اذانگویان
بازرگانان و کسبه
ثروتمندان
رایزن
سپردهدار
پیمانکار
مومن
حجر الاسود
فصل ششم:اداب امانتسپاری
کسی که شایسته اعتماد و امانت سپاری است
کسی که شایسته اعتماد و امانتسپاری نیست
پانویس
- ↑ «الهمزة و المیم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التی ضدّ الخیانة، و معناها سکون القلب، و الآخر التصدیق»؛ معجم مقاییس اللغة: ج ۱، ص ۱۳۳، مادّه «أمن».
- ↑ «أصل الأمن طمأنینة النفس و زوال الخوف، و الأمن و الأمانة و الأمان فی الأصل مصادر، و یجعل الأمان تارةً اسماً للحالة التی یکون علیها الإنسان فی الأمن، و تارة اسما لما یؤمن علیه الإنسان»؛ مفردات ألفاظ القرآن: ص ۹۰.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۷، ص۳۲۳ و ۳۲۴.
- ↑ «الهمزة و المیم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التی ضدّ الخیانة، و معناها سکون القلب، و الآخر التصدیق»؛ معجم مقاییس اللغة: ج ۱، ص ۱۳۳، مادّه «أمن».
- ↑ «أصل الأمن طمأنینة النفس و زوال الخوف، و الأمن و الأمانة و الأمان فی الأصل مصادر، و یجعل الأمان تارةً إسما للحالة التی یکون علیها الإنسان فی الأمن، و تارة اسما لما یؤمن علیه الإنسان»؛ مفردات ألفاظ القرآن: ص ۹۰.
- ↑ رک: ص ۳۳۳ (امانت / فصل یکم / وجوب بازگرداندن امانت).
- ↑ رک: ص ۳۸۵ (امانت / فصل دوم: موجبات امانتداری / کمک خواستن از خدا).
- ↑ رک: ص ۳۸۵ (امانت / فصل دوم: موجبات امانتداری / کمک خواستن از خدا).
- ↑ رک: ص ۴۰۹ (امانت / فصل چهارم / امانت های فرهنگی) و ص ۴۷۷ (فصل ششم / کسی که شایسته اعتماد و امانت سپاری نیست / خیانتکار)
- ↑ ر. ک: ص ۴۱۱ (امانت / فصل چهارم / امانت های اقتصادی) و ص ۴۷۷ (فصل ششم / کسی که شایسته اعتماد و امانت سپاری نیست / خیانتکار)
- ↑ ر.ک: ص ۴۶۹ (امانت / فصل پنجم / امانتداران / پیمانکار).
- ↑ المعجم الأوسط: ج ۱ ص ۲۷۵ ح ۸۹۷، مسند أبی یعلی: ج ۴ ص ۲۵۳ ح ۴۳۶۹، الطبقات الکبری: ج ۸ ص ۲۱۶، تاریخ دمشق: ج ۳۴ ص ۲۹۰، کنز العمّال: ج ۳ ص ۹۰۷ ح ۹۱۲۸.
- ↑ رک: ص ۴۳۰ ح ۱۹۴.
- ↑ «ما امانت را به آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کردیم و آنها از قبول آن خودداری کردند و از آن بیمناک شدند، و[لی] انسان آن را پذیرفت او ستمگر و نادان بود»؛ احزاب: آیه ۷۲.
- ↑ رک: ص ۴۳۰ ح ۱۹۴.