شمعون بن زید ازدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - ' صحابه نگاران ' به ' صحابه‌نگاران ')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[شمعون بن زید ازدی در تراجم و رجال]] - [[شمعون بن زید ازدی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[شمعون بن زید ازدی در تراجم و رجال]] - [[شمعون بن زید ازدی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


خط ۱۵: خط ۱۴:
[[زمان]] [[تشرف]] ابو ریحانه به اسلام معلوم نیست. گفته‌اند او از موالی [[رسول]] خداست<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۴؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۱؛ مناوی، ج۳، ص۵۰۴ و ج۶، ص۴۳۵؛ شامی، ج۱۱، ص۴۰۸.</ref>؛ هر چند [[ابن حبیب]]<ref>ابن حبیب، ص۱۲۸.</ref>، [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۴۹۸.</ref>، [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۵۲.</ref> و [[حاکم نیشابوری]]<ref>معرفة علوم الحدیث، ص۱۹۶.</ref> در شمار خادمان و موالی پیامبر از او نام نبرده‌اند.
[[زمان]] [[تشرف]] ابو ریحانه به اسلام معلوم نیست. گفته‌اند او از موالی [[رسول]] خداست<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۴؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۱؛ مناوی، ج۳، ص۵۰۴ و ج۶، ص۴۳۵؛ شامی، ج۱۱، ص۴۰۸.</ref>؛ هر چند [[ابن حبیب]]<ref>ابن حبیب، ص۱۲۸.</ref>، [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۴۹۸.</ref>، [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۵۲.</ref> و [[حاکم نیشابوری]]<ref>معرفة علوم الحدیث، ص۱۹۶.</ref> در شمار خادمان و موالی پیامبر از او نام نبرده‌اند.


ابوریحانه در برخی [[غزوه‌ها]] شرکت داشته است. وی نقل می‌کند در یکی از غزوه‌ها به همراه پیامبر بودم که شب هنگام به سَرَف (شش میلی = [[دوازده]] کیلومتری [[مکه]]) رسیدیم. هوا بسیار سرد بود، به طوری که برخی از [[اصحاب]]، در گودال‌هایی که کنده بودند نشسته و سپر چرمی‌شان را بر سر خود قرار داده بودند. [[رسول خدا]]{{صل}} چون این را بدید فرمود: "کیست که از ما [[نگهبانی]] دهد؟" مردی از [[انصار]] برخاست و [[آمادگی]] خود را اعلام نمود و [[حضرت]] در [[حق]] او [[دعا]] کرد. من نیز برخاستم و اعلام آمادگی کردم. حضرت نامم را پرسید. گفتم: ابوریحانه. رسول خدا{{صل}} در حق من نیز دعا کرد، ولی کمتر از آن [[مرد ]]انصاری، آنگاه فرمود: "[[آتش دوزخ]] بر چشمانی که در [[راه خدا]] [[نگهبان]] و بیدار مانده باشد، [[حرام]] شده است"<ref>بخاری، ج۴، ص۲۶۴؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref>.
ابوریحانه در برخی [[غزوه‌ها]] شرکت داشته است. وی نقل می‌کند در یکی از غزوه‌ها به همراه پیامبر بودم که شب هنگام به سَرَف (شش میلی = [[دوازده]] کیلومتری [[مکه]]) رسیدیم. هوا بسیار سرد بود، به طوری که برخی از [[اصحاب]]، در گودال‌هایی که کنده بودند نشسته و سپر چرمی‌شان را بر سر خود قرار داده بودند. [[رسول خدا]]{{صل}} چون این را بدید فرمود: "کیست که از ما [[نگهبانی]] دهد؟" مردی از [[انصار]] برخاست و [[آمادگی]] خود را اعلام نمود و [[حضرت]] در [[حق]] او [[دعا]] کرد. من نیز برخاستم و اعلام آمادگی کردم. حضرت نامم را پرسید. گفتم: ابوریحانه. رسول خدا{{صل}} در حق من نیز دعا کرد، ولی کمتر از آن [[مرد]]انصاری، آنگاه فرمود: "[[آتش دوزخ]] بر چشمانی که در [[راه خدا]] [[نگهبان]] و بیدار مانده باشد، [[حرام]] شده است"<ref>بخاری، ج۴، ص۲۶۴؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref>.


[[صحابه]] نگاران، ابوریحانه را از فضلا، [[پارسایان]] و [[زاهدان ]][[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} برشمرده‌اند <ref>ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۲۶۸؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۶۹؛ ابن صلاح، ص۱۹۲.</ref>؛ به طوری که گاه از [[همسر]] خود نیز [[غافل]] می‌شد و تمام شب را به [[تهجد]]، [[قرائت قرآن]] و [[تفکر]] در [[آیات]] می‌پرداخت <ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۹؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. او در عسقلان، به بسیاری [[سجود]] مشهور بود<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۰۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در برخی از گزارش‌ها برای ابوریحانه کراماتی هم نقل شده است. آرام کردن دریا وقتی او در کشتی بود و دریا توفانی شد<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳.</ref> و روی آب آمدن سوزن دوزندگی با دعای ابوریحانه وقتی به دریا افتاد<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref> از جمله [[کرامات]] او دانسته شده است.
[[صحابه]] نگاران، ابوریحانه را از فضلا، [[پارسایان]] و [[زاهدان]][[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} برشمرده‌اند <ref>ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۲۶۸؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۶۹؛ ابن صلاح، ص۱۹۲.</ref>؛ به طوری که گاه از [[همسر]] خود نیز [[غافل]] می‌شد و تمام شب را به [[تهجد]]، [[قرائت قرآن]] و [[تفکر]] در [[آیات]] می‌پرداخت <ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۹؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. او در عسقلان، به بسیاری [[سجود]] مشهور بود<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۰۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در برخی از گزارش‌ها برای ابوریحانه کراماتی هم نقل شده است. آرام کردن دریا وقتی او در کشتی بود و دریا توفانی شد<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳.</ref> و روی آب آمدن سوزن دوزندگی با دعای ابوریحانه وقتی به دریا افتاد<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref> از جمله [[کرامات]] او دانسته شده است.


وی در [[فتح دمشق]] شرکت داشت<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>، از عبارت [[ابن عساکر]] برمی‌آید وی [[فرمانده]] ازدیان شرکت کننده در فتح دمشق بوده است. ابوریحانه نخست ساکن [[دمشق]] شد<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>. ابن عساکر<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۸ و ج۵۲، ص۳۶۴.</ref> [[ منزل]] او را که به "دار بنی الاکشف (الأکسف)" مشهور است در کنار پل [[سنان]] مشخص کرده است. این [[خانه]] پس از او در دست [[فرزندان]] و نوه‌هایش بوده است. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۶.</ref> و [[ابن سمیع]]<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۹.</ref> در شمار [[اصحاب]] ساکن [[شام]]، از [[ابو ریحانه انصاری]] نام برده‌اند. او برای مدتی ساکن [[مصر]] شد<ref>خلیفة بن خیاط، ص۲۱۱؛ ابن حبان، الشقات، ج۳، ص۱۸۸؛ ابونعیم، ج۳، ص۱۴۸۸؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۸؛ ابن ماکولا، ج۴، ص۳۶۳.</ref>. [[ابن یونس]] از [[زمان]] ورود [[شمعون]] به مصر اطلاع نداشته است<ref>ابن حجر، ج۳، ص۲۹۰.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۳۳.</ref> از ابوریحانه جهنی [[حاکم مصر]] نام برده است. محقق کتاب یاد شده او را فرد مورد بحث دانسته، ولی به [[یقین]] چنین نیست؛ زیرا اولاً هیچ‌کس او را در شمار [[حاکمان]] مصر نام نبرده و ثانیاً ابوریحانه جمحی، [[کنیه]] [[علی بن اسید بن احیحه]] است که [[شخصیت]] [[اموی]] کاملا شناخته شده‌ای است<ref>ابن عساکر، ج۱۴، ص۲۵۹.</ref>.
وی در [[فتح دمشق]] شرکت داشت<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>، از عبارت [[ابن عساکر]] برمی‌آید وی [[فرمانده]] ازدیان شرکت کننده در فتح دمشق بوده است. ابوریحانه نخست ساکن [[دمشق]] شد<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>. ابن عساکر<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۸ و ج۵۲، ص۳۶۴.</ref> [[منزل]] او را که به "دار بنی الاکشف (الأکسف)" مشهور است در کنار پل [[سنان]] مشخص کرده است. این [[خانه]] پس از او در دست [[فرزندان]] و نوه‌هایش بوده است. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۶.</ref> و [[ابن سمیع]]<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۹.</ref> در شمار [[اصحاب]] ساکن [[شام]]، از [[ابو ریحانه انصاری]] نام برده‌اند. او برای مدتی ساکن [[مصر]] شد<ref>خلیفة بن خیاط، ص۲۱۱؛ ابن حبان، الشقات، ج۳، ص۱۸۸؛ ابونعیم، ج۳، ص۱۴۸۸؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۸؛ ابن ماکولا، ج۴، ص۳۶۳.</ref>. [[ابن یونس]] از [[زمان]] ورود [[شمعون]] به مصر اطلاع نداشته است<ref>ابن حجر، ج۳، ص۲۹۰.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۳۳.</ref> از ابوریحانه جهنی [[حاکم مصر]] نام برده است. محقق کتاب یاد شده او را فرد مورد بحث دانسته، ولی به [[یقین]] چنین نیست؛ زیرا اولاً هیچ‌کس او را در شمار [[حاکمان]] مصر نام نبرده و ثانیاً ابوریحانه جمحی، [[کنیه]] [[علی بن اسید بن احیحه]] است که [[شخصیت]] [[اموی]] کاملا شناخته شده‌ای است<ref>ابن عساکر، ج۱۴، ص۲۵۹.</ref>.


ابوریحانه پس از مصر، در فلسطین ([[بیت المقدس]]) ساکن شد و همان‌جا نیز درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۸۹؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۲-۵۶۱؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۵۴.</ref>. ابوریحانه در میافارقین و عسقلان [[نگهبان]] مرزها بود<ref>ابونعیم، ج۳، ص۲۸۹۰؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۱؛ ابن اثیر، ج۲، ص۶۳۹؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۰.</ref> و گاه برای [[دیدار]] با [[خانواده]] خود به [[فلسطین]] می‌آمد. یکبار که خواست به فلسطین بازگردد، از میافارقین ریسمان و مهار شتری از یک قبلی خرید و چون به "عقبة الرَستن"؛ (شهرکی قدیمی نزدیک [[حمص]] کنار رود پیماس) رسید به [[غلام]] خود گفت: آیا پول‌های مهار شتر را دادی؟ غلام گفت: [[خیر]]. ابوریحانه بلافاصله زاد و توشه خود را برگرفت و به همسفران خود سفارش غلام را کرد تا او را به [[سلامت]] نزد خانواده‌اش بازگردانند و خود به میافارقین بازگشت و پس از پرداخت [[پول]] مهار شتر به فروشنده، نزد خانواده‌اش بازگشت<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۰۹؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۰۰؛ بیهقی، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در نوبتی دیگر، از [[فرمانده]] خود اجازه گرفت تنها یک [[روز]] برای دیدار از خانواده‌اش به فلسطین رود. وی پس از ورود به فلسطین به [[مسجد]] رفت و تمام شب را به [[نماز]] و [[عبادت]] گذراند و چون صبح شد، خواست بدون دیدار از خانواده‌اش بازگردد. به او گفتند تو هنوز خانواده‌ات را ندیده، می‌خواهی بازگردی؟ گفت: از [[امیر]] تنها یک شب مهلت خواستم، و من به او [[دروغ]] نگویم و به [[وعده]] وفا کنم<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۱۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۴؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۹.</ref>.
ابوریحانه پس از مصر، در فلسطین ([[بیت المقدس]]) ساکن شد و همان‌جا نیز درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۸۹؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۲-۵۶۱؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۵۴.</ref>. ابوریحانه در میافارقین و عسقلان [[نگهبان]] مرزها بود<ref>ابونعیم، ج۳، ص۲۸۹۰؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۱؛ ابن اثیر، ج۲، ص۶۳۹؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۰.</ref> و گاه برای [[دیدار]] با [[خانواده]] خود به [[فلسطین]] می‌آمد. یکبار که خواست به فلسطین بازگردد، از میافارقین ریسمان و مهار شتری از یک قبلی خرید و چون به "عقبة الرَستن"؛ (شهرکی قدیمی نزدیک [[حمص]] کنار رود پیماس) رسید به [[غلام]] خود گفت: آیا پول‌های مهار شتر را دادی؟ غلام گفت: [[خیر]]. ابوریحانه بلافاصله زاد و توشه خود را برگرفت و به همسفران خود سفارش غلام را کرد تا او را به [[سلامت]] نزد خانواده‌اش بازگردانند و خود به میافارقین بازگشت و پس از پرداخت [[پول]] مهار شتر به فروشنده، نزد خانواده‌اش بازگشت<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۰۹؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۰۰؛ بیهقی، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در نوبتی دیگر، از [[فرمانده]] خود اجازه گرفت تنها یک [[روز]] برای دیدار از خانواده‌اش به فلسطین رود. وی پس از ورود به فلسطین به [[مسجد]] رفت و تمام شب را به [[نماز]] و [[عبادت]] گذراند و چون صبح شد، خواست بدون دیدار از خانواده‌اش بازگردد. به او گفتند تو هنوز خانواده‌ات را ندیده، می‌خواهی بازگردی؟ گفت: از [[امیر]] تنها یک شب مهلت خواستم، و من به او [[دروغ]] نگویم و به [[وعده]] وفا کنم<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۱۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۴؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۹.</ref>.


برخی گزارش‌های مربوط به ابوریحانه، نشان می‌دهد وی از [[عالمان]] و دانایان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} بوده است. وی در [[مسافرت]]، کتاب‌های خود را برای مطالعه به همراه داشت<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref> و در مسجد إیلیا (بیت المقدس) برای [[مردم]] قصه و [[مغازی]] می‌گفت<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ بیهقی، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>. از گزارش [[ابوصالح اشعری]] (از [[موالی]] [[عثمان]] و [[دوستان]] [[کعب الاحبار]]) بر می‌آید که وی تا [[زمان]] [[حجاج بن یوسف ]] زنده بوده است. ابوصالح می‌گوید به [[دیدار]] ابوریحانه به [[فلسطین]] رفتم و چون از [[حجاج]] [[سخن]] به میان آمد، بر او [[درود]] فرستادم. ابوریحانه سه مرتبه به من گفت: ای [[اباصالح]]! هلاک و نابود شدی. من در برخی از [[کتاب‌های آسمانی]] خوانده‌ام که آن مرد ابتر و کوتاه قد و [[حاکم]] عراقین ([[کوفه]] و [[بصره]]) که [[سنت]] و [[آیین]] را [[تغییر]] می‌دهد، مورد [[لعنت]] [[آسمانیان]] و [[مردم]] روی [[زمین]] است. وای بر او و بر دوستدارانش <ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۲۹۸.</ref> ابوریحانه در فلسطین درگذشت و فرزندانی از [[نسل]] او آنجا باقی ماند<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۸۹.</ref>.
برخی گزارش‌های مربوط به ابوریحانه، نشان می‌دهد وی از [[عالمان]] و دانایان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} بوده است. وی در [[مسافرت]]، کتاب‌های خود را برای مطالعه به همراه داشت<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref> و در مسجد إیلیا (بیت المقدس) برای [[مردم]] قصه و [[مغازی]] می‌گفت<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ بیهقی، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>. از گزارش [[ابوصالح اشعری]] (از [[موالی]] [[عثمان]] و [[دوستان]] [[کعب الاحبار]]) بر می‌آید که وی تا [[زمان]] [[حجاج بن یوسف]] زنده بوده است. ابوصالح می‌گوید به [[دیدار]] ابوریحانه به [[فلسطین]] رفتم و چون از [[حجاج]] [[سخن]] به میان آمد، بر او [[درود]] فرستادم. ابوریحانه سه مرتبه به من گفت: ای [[اباصالح]]! هلاک و نابود شدی. من در برخی از [[کتاب‌های آسمانی]] خوانده‌ام که آن مرد ابتر و کوتاه قد و [[حاکم]] عراقین ([[کوفه]] و [[بصره]]) که [[سنت]] و [[آیین]] را [[تغییر]] می‌دهد، مورد [[لعنت]] [[آسمانیان]] و [[مردم]] روی [[زمین]] است. وای بر او و بر دوستدارانش <ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۲۹۸.</ref> ابوریحانه در فلسطین درگذشت و فرزندانی از [[نسل]] او آنجا باقی ماند<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۸۹.</ref>.


[[روایات]] ابوریحانه را [[محدثان]] [[اهل سنت]] در کتاب‌های خود آورده‌اند؛ مانند [[ابن ابی شیبه]]<ref>ابن ابی شبیه، ج۳، ص۴۵۳، ج۴، ص۵۹۸ و ج۶، ص۷۸.</ref>، [[ابوداود]]<ref>ابوداوود، ج۲، ص۲۵۹.</ref>، [[نسائی]]<ref>نسائی، ج۳، ص۱۱، ج۵، ص۴۱۹، ج۶، ص۴۲۶، ج۶، ص۱۵ و ج۸، ص۱۴۳ و ۱۴۹.</ref>، [[ابن ماجه قزوینی]]<ref>ابن ماجه قزوینی، ج۲، ص۱۲۰۵.</ref>، [[دارمی]]<ref>دارمی، ج۲، ص۲۰۳ و ۲۸۰.</ref>، [[احمد بن حنبل]]<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۳ و ۱۳۴و ۱۳۵.</ref>، [[ابن ابی عاصم]]<ref>ابن ابی عاصم، ج۱/۴، ص۲۳۰-۳۰۲ و ۳۰۳.</ref>، [[ابویعلی موصلی]]<ref>ابویعلی، ج۳، ص۲۸.</ref> و [[بیهقی]]<ref>بیهقی، ج۹، ص۱۴۹.</ref>. مجموع آنها را پنج [[روایت]] شمرده‌اند <ref>مزی، ج۱۴، ص۵۶۲-۵۶۱.</ref>.<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «شمعون بن زید ازدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰۵-۳۰۷.</ref>
[[روایات]] ابوریحانه را [[محدثان]] [[اهل سنت]] در کتاب‌های خود آورده‌اند؛ مانند [[ابن ابی شیبه]]<ref>ابن ابی شبیه، ج۳، ص۴۵۳، ج۴، ص۵۹۸ و ج۶، ص۷۸.</ref>، [[ابوداود]]<ref>ابوداوود، ج۲، ص۲۵۹.</ref>، [[نسائی]]<ref>نسائی، ج۳، ص۱۱، ج۵، ص۴۱۹، ج۶، ص۴۲۶، ج۶، ص۱۵ و ج۸، ص۱۴۳ و ۱۴۹.</ref>، [[ابن ماجه قزوینی]]<ref>ابن ماجه قزوینی، ج۲، ص۱۲۰۵.</ref>، [[دارمی]]<ref>دارمی، ج۲، ص۲۰۳ و ۲۸۰.</ref>، [[احمد بن حنبل]]<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۳ و ۱۳۴و ۱۳۵.</ref>، [[ابن ابی عاصم]]<ref>ابن ابی عاصم، ج۱/۴، ص۲۳۰-۳۰۲ و ۳۰۳.</ref>، [[ابویعلی موصلی]]<ref>ابویعلی، ج۳، ص۲۸.</ref> و [[بیهقی]]<ref>بیهقی، ج۹، ص۱۴۹.</ref>. مجموع آنها را پنج [[روایت]] شمرده‌اند <ref>مزی، ج۱۴، ص۵۶۲-۵۶۱.</ref>.<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «شمعون بن زید ازدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰۵-۳۰۷.</ref>
خط ۳۵: خط ۳۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش