نجران: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمی‌شود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...)
خط ۱۱: خط ۱۱:


==اوضاع [[مسیحیت]] در نجران==
==اوضاع [[مسیحیت]] در نجران==
*[[مسیحیت]] در [[عربستان]] به عنوان وسیله‌ای برای [[سلطه]] قدرت‌هایی چون "[[حبشیان]]" و "[[رومیان]]" به کار گرفته می‌شد و [[اهداف]] [[دنیوی]] را برای قدرت‌های بزرگ تعقیب می‌کرد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲،‌ص۵۹۰.</ref>. زمان دقیق ورود این [[آیین]] به شبه [[جزیره عربستان]] مشخص نیست. آنها دیرها و کلیساهای متعددی در دوره قبل از [[اسلام]] و آستانه [[بعثت پیامبر]] در [[عربستان]] داشتند که در میان نواحی مختلف [[عربستان]]، به ویژه [[ناحیه]] "[[یمن]]" و [[شهر]] "نجران" [[نفوذ]] یافته بود. نجران به علت وجود کلیسایی که [[حبشیان]] ساخته بودند و بعدها به [[کعبه]] نجران [[شهرت]] یافت و نیز به علت [[قتل]] عامِ [[مسیحیان]] آنجا، [[شهرت]] فراوان کسب کرد.
* [[مسیحیت]] در [[عربستان]] به عنوان وسیله‌ای برای [[سلطه]] قدرت‌هایی چون "[[حبشیان]]" و "[[رومیان]]" به کار گرفته می‌شد و [[اهداف]] [[دنیوی]] را برای قدرت‌های بزرگ تعقیب می‌کرد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲،‌ص۵۹۰.</ref>. زمان دقیق ورود این [[آیین]] به شبه [[جزیره عربستان]] مشخص نیست. آنها دیرها و کلیساهای متعددی در دوره قبل از [[اسلام]] و آستانه [[بعثت پیامبر]] در [[عربستان]] داشتند که در میان نواحی مختلف [[عربستان]]، به ویژه [[ناحیه]] "[[یمن]]" و [[شهر]] "نجران" [[نفوذ]] یافته بود. نجران به علت وجود کلیسایی که [[حبشیان]] ساخته بودند و بعدها به [[کعبه]] نجران [[شهرت]] یافت و نیز به علت [[قتل]] عامِ [[مسیحیان]] آنجا، [[شهرت]] فراوان کسب کرد.
*این [[شهر]]، [[هنگام ظهور]] [[اسلام]] همچنان مرکز [[سیاسی]] و [[دینی]] به شمار می‌رفت. در [[کعبه]] نجران که [[فرزندان]] عبدالمدان بن الدیان المعارش برای مشابهت با [[کعبه]] ساختند<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۶۸.</ref>. اسقف‌های [[مسیحی]] [[زندگی]] می‌کردند و در واقع، اسقف‌های همین مکان بودند که [[رسول اکرم]]{{صل}} را به [[مباهله]] فراخواندند.
*این [[شهر]]، [[هنگام ظهور]] [[اسلام]] همچنان مرکز [[سیاسی]] و [[دینی]] به شمار می‌رفت. در [[کعبه]] نجران که [[فرزندان]] عبدالمدان بن الدیان المعارش برای مشابهت با [[کعبه]] ساختند<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۶۸.</ref>. اسقف‌های [[مسیحی]] [[زندگی]] می‌کردند و در واقع، اسقف‌های همین مکان بودند که [[رسول اکرم]]{{صل}} را به [[مباهله]] فراخواندند.
*اکثر مؤرخان [[مسلمان]] برای [[تبیین]] انتشار [[مسیحیت]] در نجران و جنوب [[عربستان]] به دو داستان ساختگی [[اعتماد]] کرده و این داستان‌ها را در کتب خویش آورده و آنها را [[دلیل]] گسترش [[مسیحیت]] در [[عربستان]] جنوبی دانسته‌اند. یکی از این داستان‌ها درباره راهبی به نام فیمیون بود که [[صاحب]] کرامتی [[عظیم]] شد و [[مردم]] تحت تأثیر همین [[کرامت]] او به [[مسیحیت]] گرویدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱-۳۴؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۲۶-۴۲۷.</ref>.
*اکثر مؤرخان [[مسلمان]] برای [[تبیین]] انتشار [[مسیحیت]] در نجران و جنوب [[عربستان]] به دو داستان ساختگی [[اعتماد]] کرده و این داستان‌ها را در کتب خویش آورده و آنها را [[دلیل]] گسترش [[مسیحیت]] در [[عربستان]] جنوبی دانسته‌اند. یکی از این داستان‌ها درباره راهبی به نام فیمیون بود که [[صاحب]] کرامتی [[عظیم]] شد و [[مردم]] تحت تأثیر همین [[کرامت]] او به [[مسیحیت]] گرویدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱-۳۴؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۲۶-۴۲۷.</ref>.
*[[مسیحیان]] در نجران، سلسله مراتب خاص [[سیاسی]] - [[دینی]] در میان طبقات [[مردم]] [[جامعه]] پدید آورده بودند و [[امور سیاسی]]، مذهبی و [[اجتماعی]] [[شهر]] نجران زیر نظر سه [[شخصیت]] اداره می‌شد که هر کدام [[وظایف]] خاصی داشتند و یکی از امور مذکور را عهده‌دار بودند. "عاقب" که [[امیر]] و صاحب‌رأی بود و تمام [[کارها]] با [[مشورت]] وی انجام می‌شد. "[[سید]]" [[ریاست]] مجلس و مجتمعات [[مردم]] نجران را بر عهده داشت و "[[اسقف]]" نیز [[رهبری]] امور مذهبی و [[روحانی]] را عهده‌دار بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه فی معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۵؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>.
* [[مسیحیان]] در نجران، سلسله مراتب خاص [[سیاسی]] - [[دینی]] در میان طبقات [[مردم]] [[جامعه]] پدید آورده بودند و [[امور سیاسی]]، مذهبی و [[اجتماعی]] [[شهر]] نجران زیر نظر سه [[شخصیت]] اداره می‌شد که هر کدام [[وظایف]] خاصی داشتند و یکی از امور مذکور را عهده‌دار بودند. "عاقب" که [[امیر]] و صاحب‌رأی بود و تمام [[کارها]] با [[مشورت]] وی انجام می‌شد. "[[سید]]" [[ریاست]] مجلس و مجتمعات [[مردم]] نجران را بر عهده داشت و "[[اسقف]]" نیز [[رهبری]] امور مذهبی و [[روحانی]] را عهده‌دار بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه فی معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۵؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>.
*در [[سال اول هجرت]]، گروهی از اهالی نجران به [[ملاقات]] [[پیامبر]]{{صل}} آمدند که در رأس آنان، عاقب [[شهر]] نجران یعنی عبدالمسیح و [[سید]] نجران، ایهم و [[اسقف]] [[شهر]] به نام [[ابوحارثه بن علقمه]] قرار داشتند<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه فی معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳.</ref>.
*در [[سال اول هجرت]]، گروهی از اهالی نجران به [[ملاقات]] [[پیامبر]]{{صل}} آمدند که در رأس آنان، عاقب [[شهر]] نجران یعنی عبدالمسیح و [[سید]] نجران، ایهم و [[اسقف]] [[شهر]] به نام [[ابوحارثه بن علقمه]] قرار داشتند<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه فی معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳.</ref>.
*از دیرباز، افراد [[قبیله]] "[[بنی‌حارث]]" که تیره‌ای از [[اعراب]] "[[قحطانی]]" ([[اعراب]] جنوبی) بودند، در آنجا سکونت داشتند. افراد این [[قبیله]]، همگی تابع یک [[آیین]] نبودند. برخی [[بت‌پرست]] و گروهی [[یهودی]] و شماری نیز از [[کیش]] [[مسیحیت]] [[پیروی]] می‌کردند<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۳۱.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[نجران (مقاله)|نجران]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۵۵-۳۵۶.</ref>.
*از دیرباز، افراد [[قبیله]] "[[بنی‌حارث]]" که تیره‌ای از [[اعراب]] "[[قحطانی]]" ([[اعراب]] جنوبی) بودند، در آنجا سکونت داشتند. افراد این [[قبیله]]، همگی تابع یک [[آیین]] نبودند. برخی [[بت‌پرست]] و گروهی [[یهودی]] و شماری نیز از [[کیش]] [[مسیحیت]] [[پیروی]] می‌کردند<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۳۱.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[نجران (مقاله)|نجران]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۵۵-۳۵۶.</ref>.


==[[صلح]] [[پیامبر]]{{صل}}==
==[[صلح]] [[پیامبر]]{{صل}}==
*[[صلح]] [[خاتم انبیا]] با [[مسیحیان]] که در ۲۴ ماده و در [[ربیع]] الآخر یا [[جمادی الاولی]] دهم [[هجرت]]<ref>عبدالرحمن بن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۷۳-۴۷۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۳، ص۱۲۶-۱۲۷.</ref> اتفاق افتاد. در آن ماجرا، [[پیامبر]]{{صل}} با اعزام [[خالد بن ولید]] به سوی [[قبیله]] [[بنی‌حارث]] در نجران، افراد [[قبیله]] را به [[اسلام]] فراخواند و آنان نیز [[اجابت]] کردند؛ اما درباره [[مسیحیان]] نجران آمده است که [[اسلام]] نیاوردند و بر اساس پرداخت [[جزیه]] با [[پیامبر]]{{صل}} [[مصالحه]] کردند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۹؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} نامه‌ای برای [[اسقف]]<ref>اسقف یک منصب روحانی مافوق کشیش در آیین مسیحیت می‌باشد.</ref> نجران فرستاد و آنان را به [[پذیرش]] یگانه‌پرستی و دوری از [[شرک]] [[دعوت]] کرد. [[پیامبر]]{{صل}} برای آنان نوشت که در صورت [[امتناع]] از [[پذیرش]] [[دین اسلام]] باید [[جزیه]] بپردازند و یا آنکه آماده [[پیکار]] باشند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۰-۸۱.</ref>. [[اسقف]] نجران که [[ابوحارثه]] نام داشت، پس از [[خواندن]] [[نامه]] بسیار نگران شد و با [[مسیحیان]] به [[رایزنی]] پرداخت. سرانجام [[تصمیم]] گرفتند که هیئتی به [[مدینه]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} اعزام کنند. بنابراین، هیئتی مشتمل بر شصت [[مسیحی]] نجرانی به سرکردگی "ابوحارثه، عاقب و [[سید]]" به [[مدینه]] آمدند.
* [[صلح]] [[خاتم انبیا]] با [[مسیحیان]] که در ۲۴ ماده و در [[ربیع]] الآخر یا [[جمادی الاولی]] دهم [[هجرت]]<ref>عبدالرحمن بن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۷۳-۴۷۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۳، ص۱۲۶-۱۲۷.</ref> اتفاق افتاد. در آن ماجرا، [[پیامبر]]{{صل}} با اعزام [[خالد بن ولید]] به سوی [[قبیله]] [[بنی‌حارث]] در نجران، افراد [[قبیله]] را به [[اسلام]] فراخواند و آنان نیز [[اجابت]] کردند؛ اما درباره [[مسیحیان]] نجران آمده است که [[اسلام]] نیاوردند و بر اساس پرداخت [[جزیه]] با [[پیامبر]]{{صل}} [[مصالحه]] کردند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۹؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} نامه‌ای برای [[اسقف]]<ref>اسقف یک منصب روحانی مافوق کشیش در آیین مسیحیت می‌باشد.</ref> نجران فرستاد و آنان را به [[پذیرش]] یگانه‌پرستی و دوری از [[شرک]] [[دعوت]] کرد. [[پیامبر]]{{صل}} برای آنان نوشت که در صورت [[امتناع]] از [[پذیرش]] [[دین اسلام]] باید [[جزیه]] بپردازند و یا آنکه آماده [[پیکار]] باشند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۰-۸۱.</ref>. [[اسقف]] نجران که [[ابوحارثه]] نام داشت، پس از [[خواندن]] [[نامه]] بسیار نگران شد و با [[مسیحیان]] به [[رایزنی]] پرداخت. سرانجام [[تصمیم]] گرفتند که هیئتی به [[مدینه]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} اعزام کنند. بنابراین، هیئتی مشتمل بر شصت [[مسیحی]] نجرانی به سرکردگی "ابوحارثه، عاقب و [[سید]]" به [[مدینه]] آمدند.
*[[پیامبر]]{{صل}} بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|...ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«...آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> به هیئت [[مسیحی]] پیشنهاد کرد که یکدیگر را "[[مباهله]]" و "ملاعنه" ([[نفرین]] متقابل) کنند<ref>ابن‌کثیر، البدایه والنهایه، ج۵، ص۵۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۸.</ref>. [[مباهله]] در صورتی واقع می‌شود که هر یک از دو طرف [[نزاع]]، خود را برحق و طرف مقابل را [[باطل]] بداند و چنین است که دو طرف، نمایندگانی برمی‌گزینند، در مکانی گرد هم می‌آیند و در آنجا، هر یک از دو طرف، دیگری را [[نفرین]] می‌کنند و می‌گویند: "[[لعنت]] [[خداوند]] بر کسی باد که [[ستمکار]] است"<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۷۲.</ref>.
* [[پیامبر]]{{صل}} بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|...ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«...آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> به هیئت [[مسیحی]] پیشنهاد کرد که یکدیگر را "[[مباهله]]" و "ملاعنه" ([[نفرین]] متقابل) کنند<ref>ابن‌کثیر، البدایه والنهایه، ج۵، ص۵۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۸.</ref>. [[مباهله]] در صورتی واقع می‌شود که هر یک از دو طرف [[نزاع]]، خود را برحق و طرف مقابل را [[باطل]] بداند و چنین است که دو طرف، نمایندگانی برمی‌گزینند، در مکانی گرد هم می‌آیند و در آنجا، هر یک از دو طرف، دیگری را [[نفرین]] می‌کنند و می‌گویند: "[[لعنت]] [[خداوند]] بر کسی باد که [[ستمکار]] است"<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۷۲.</ref>.
*در آنجا هیئت [[مسیحی]] پذیرفتند که با [[پیامبر]]{{صل}} [[مباهله]] کنند؛ [[ابوحارثه]] به افراد هیئت گفت: "ببیند [[محمد]] چه کسی را همراه خواهد آورد". همین که در میعادگاه دیدند [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} [[پیامبر]]{{صل}} را [[همراهی]] می‌کنند، با خود گفتند: "اینان چهره‌هایی هستند که اگر [[خداوند]] را [[سوگند]] دهند که کوه را فرو ریزد، فرو خواهد ریخت". آنان آگاهانه از [[مباهله]] سرباز زدند و به [[صلح]] بر مبنای [[جزیه]] روی آوردند و با [[پیامبر]]{{صل}} [[صلح‌نامه]] را [[امضا]] کردند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳۸۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۷۲-۷۳.</ref>.
*در آنجا هیئت [[مسیحی]] پذیرفتند که با [[پیامبر]]{{صل}} [[مباهله]] کنند؛ [[ابوحارثه]] به افراد هیئت گفت: "ببیند [[محمد]] چه کسی را همراه خواهد آورد". همین که در میعادگاه دیدند [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} [[پیامبر]]{{صل}} را [[همراهی]] می‌کنند، با خود گفتند: "اینان چهره‌هایی هستند که اگر [[خداوند]] را [[سوگند]] دهند که کوه را فرو ریزد، فرو خواهد ریخت". آنان آگاهانه از [[مباهله]] سرباز زدند و به [[صلح]] بر مبنای [[جزیه]] روی آوردند و با [[پیامبر]]{{صل}} [[صلح‌نامه]] را [[امضا]] کردند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳۸۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۷۲-۷۳.</ref>.
*بر این اساس گفته شده است که [[مسیحیان]] تا دوران [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] در نجران باقی بودند؛ اما در آن دوران، چون رباخواری میان ایشان شایع شد، [[عمر بن خطاب]]، آنان را از نجران اخراج کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۷۳.</ref>. گزارش شده است که [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نیز در زمان [[خلافت]] خود حاضر نشد به [[مسیحیان]] اجازه دهد به نجران بازگردند.
*بر این اساس گفته شده است که [[مسیحیان]] تا دوران [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] در نجران باقی بودند؛ اما در آن دوران، چون رباخواری میان ایشان شایع شد، [[عمر بن خطاب]]، آنان را از نجران اخراج کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۷۳.</ref>. گزارش شده است که [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نیز در زمان [[خلافت]] خود حاضر نشد به [[مسیحیان]] اجازه دهد به نجران بازگردند.
*نجرانیان در زمان [[عمر بن خطاب]]، مانند دیگر [[اهل کتاب]] از [[حجاز]] بیرون رانده شدند. [[عمر بن خطاب]] که از تعداد [[سپاهیان]] نجران بر [[مسلمانان]] بیمناک شده بود [[اموال]] و املاک آنها را خرید و عده‌ای از آنان به [[شام]] و عده‌ای دیگر به نجران [[کوفه]] رفتند.
*نجرانیان در زمان [[عمر بن خطاب]]، مانند دیگر [[اهل کتاب]] از [[حجاز]] بیرون رانده شدند. [[عمر بن خطاب]] که از تعداد [[سپاهیان]] نجران بر [[مسلمانان]] بیمناک شده بود [[اموال]] و املاک آنها را خرید و عده‌ای از آنان به [[شام]] و عده‌ای دیگر به نجران [[کوفه]] رفتند.
*عده‌ای از آنان در زمان [[معاویه]] [[مسلمان]] شدند؛ از این‌رو نجرانیان به سبب پراکندگی و کم‌شدن جمعیت خود به [[معاویه]] [[شکایت]] بردند و او از مقدار [[جزیه]] آنها کم کرد؛ با این حال [[حجاج]] بن [[یوسف]] به [[دلیل]] [[همکاری]] آنان با [[قیام]] [[عبدالرحمان بن محمد بن اشعث]] بر آنان سخت گرفت و [[مالیات]] آنان را به ۱۳۰۰ [[جامه]] رسانید و این مقدار [[جزیه]] آنها در هر دوره‌ای، تغییراتی می‌کرد و کم و زیاد می‌شد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۴-۲۹۵.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[نجران (مقاله)|نجران]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۵۷-۳۵۸.</ref>.
*عده‌ای از آنان در زمان [[معاویه]] [[مسلمان]] شدند؛ از این‌رو نجرانیان به سبب پراکندگی و کم‌شدن جمعیت خود به [[معاویه]] [[شکایت]] بردند و او از مقدار [[جزیه]] آنها کم کرد؛ با این حال [[حجاج]] بن [[یوسف]] به [[دلیل]] [[همکاری]] آنان با [[قیام]] [[عبدالرحمان بن محمد بن اشعث]] بر آنان سخت گرفت و [[مالیات]] آنان را به ۱۳۰۰ [[جامه]] رسانید و این مقدار [[جزیه]] آنها در هر دوره‌ای، تغییراتی می‌کرد و کم و زیاد می‌شد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۴-۲۹۵.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[نجران (مقاله)|نجران]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۵۷-۳۵۸.</ref>.
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۶: خط ۳۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:نجران]]
[[رده:نجران]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش