هجرت در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
#یکی دیگر از [[دلایل]] مهم انتخاب یثرب را می‌توان توافق دو [[قبیله]] [[اوس و خزرج]] پس از [[پیمان عقبه]] دانست. پیامبر با این توافق می‌توانست از [[پشتیبانی]] جمعیتی انبوه در آنجا بهره‌مند باشد.
#یکی دیگر از [[دلایل]] مهم انتخاب یثرب را می‌توان توافق دو [[قبیله]] [[اوس و خزرج]] پس از [[پیمان عقبه]] دانست. پیامبر با این توافق می‌توانست از [[پشتیبانی]] جمعیتی انبوه در آنجا بهره‌مند باشد.
#موقعیت یثرب برای مسلمانان کاملاً شناخته شده بود. این مطلب را می‌توان از فرمایش پیامبر هنگام صدور [[فرمان]] هجرت دریافت. ایشان فرمود: {{متن حدیث|فَإنَّ الْبِلَادَ قَرِيبَةٌ وَ أنْتُمْ بِهَا عَارِفُونَ}}؛ «[[شهرها]] به هم نزدیکند و شما با آنها آشنا هستید»<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۷.</ref>.
#موقعیت یثرب برای مسلمانان کاملاً شناخته شده بود. این مطلب را می‌توان از فرمایش پیامبر هنگام صدور [[فرمان]] هجرت دریافت. ایشان فرمود: {{متن حدیث|فَإنَّ الْبِلَادَ قَرِيبَةٌ وَ أنْتُمْ بِهَا عَارِفُونَ}}؛ «[[شهرها]] به هم نزدیکند و شما با آنها آشنا هستید»<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۷.</ref>.
#[[گسترش اسلام]] در منطقه یثرب را می‌توان علت اساسی این انتخاب دانست. با توجه به صدور اسلام به یثرب، مسلمانان [[مهاجر]] از [[حمایت]] [[برادران دینی]] خود برخوردار می‌شدند.
# [[گسترش اسلام]] در منطقه یثرب را می‌توان علت اساسی این انتخاب دانست. با توجه به صدور اسلام به یثرب، مسلمانان [[مهاجر]] از [[حمایت]] [[برادران دینی]] خود برخوردار می‌شدند.


[[ابن هشام]] در این باره می‌نویسد: «[[پیامبر]] به [[مسلمانان]] دستور داد به سوی یثرب [[هجرت]] کنند و فرمود: [[خدا]] برای شما [[برادران]] و مکان‌های امنی در یثرب قرار داده است»<ref>ابن هشام، سیرة النبی، ج۲، ص۱۱۱.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[هجرت پیامبر اعظم (کتاب) (کتاب)|هجرت پیامبر اعظم]] ص ۱۰.</ref>
[[ابن هشام]] در این باره می‌نویسد: «[[پیامبر]] به [[مسلمانان]] دستور داد به سوی یثرب [[هجرت]] کنند و فرمود: [[خدا]] برای شما [[برادران]] و مکان‌های امنی در یثرب قرار داده است»<ref>ابن هشام، سیرة النبی، ج۲، ص۱۱۱.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[هجرت پیامبر اعظم (کتاب) (کتاب)|هجرت پیامبر اعظم]] ص ۱۰.</ref>
خط ۵۹: خط ۵۹:


[[تاریخ‌نویسان]] موارد زیادی را نقل کرده‌اند که در آنها، [[پیامبر]] مکاتبه‌هایی داشته است که همه آنها به سال [[هجری]]، تاریخ خورده‌اند. برای مثال، به چند نمونه اشاره می‌کنیم:
[[تاریخ‌نویسان]] موارد زیادی را نقل کرده‌اند که در آنها، [[پیامبر]] مکاتبه‌هایی داشته است که همه آنها به سال [[هجری]]، تاریخ خورده‌اند. برای مثال، به چند نمونه اشاره می‌کنیم:
#[[نامه]] صلحی که [[امام علی]]{{ع}} به [[دستور پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} برای [[نصارای نجران]] نوشت، به [[سال پنجم هجری]] قمری تاریخ خورده است. در این رساله آمده است: {{عربی|وَ أَمَرَ عَلِيّاً اَنْ يَكْتُبَ فِيهِ إِنَّهُ كُتِبَ لِخَمْسٍ مِنَ الْهِجْرَةِ}} «به علی{{ع}} دستور داد در آن نامه بنویسد که این نامه، در سال پنجم هجری نوشته شد»<ref>جعفر سبحانی، سید المرسلین، ج۱، ص۶۱۰.</ref>.
# [[نامه]] صلحی که [[امام علی]]{{ع}} به [[دستور پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} برای [[نصارای نجران]] نوشت، به [[سال پنجم هجری]] قمری تاریخ خورده است. در این رساله آمده است: {{عربی|وَ أَمَرَ عَلِيّاً اَنْ يَكْتُبَ فِيهِ إِنَّهُ كُتِبَ لِخَمْسٍ مِنَ الْهِجْرَةِ}} «به علی{{ع}} دستور داد در آن نامه بنویسد که این نامه، در سال پنجم هجری نوشته شد»<ref>جعفر سبحانی، سید المرسلین، ج۱، ص۶۱۰.</ref>.
#در [[روایت]] است که [[سلمان فارسی]] از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} وصیتی خواست و پیامبر به علی{{ع}} [[املا]] فرمود و [[حضرت]] نوشت. آن گاه در پایان این نامه، پیامبر دستور داد در آخر نامه نوشته شود: {{عربی|كَتَبَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بِأَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ فِي شَهْرِ رَجَبِ سِنَةَ تِسْعٍ مِنَ الْهِجْرَةِ}}؛ «این نامه به دست علی{{ع}} و به دستور رسول اکرم{{صل}} در [[ماه رجب]] [[سال نهم هجری]] نوشته شد»<ref>جعفر سبحانی، سید المرسلین، ج۱، ص۶۰۹.</ref>.
#در [[روایت]] است که [[سلمان فارسی]] از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} وصیتی خواست و پیامبر به علی{{ع}} [[املا]] فرمود و [[حضرت]] نوشت. آن گاه در پایان این نامه، پیامبر دستور داد در آخر نامه نوشته شود: {{عربی|كَتَبَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بِأَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ فِي شَهْرِ رَجَبِ سِنَةَ تِسْعٍ مِنَ الْهِجْرَةِ}}؛ «این نامه به دست علی{{ع}} و به دستور رسول اکرم{{صل}} در [[ماه رجب]] [[سال نهم هجری]] نوشته شد»<ref>جعفر سبحانی، سید المرسلین، ج۱، ص۶۰۹.</ref>.
#تاریخ‌نگاران از [[قول پیامبر]] درباره [[شهادت امام حسین]]{{ع}} نقل کرده‌اند که حضرت به [[ام سلمه]] فرمود: «حسین{{ع}} در پایان [[سال ۶۰ هجری]] [[شهید]] می‌شود»<ref>جعفر سبحانی، سید المرسلین، ج۱، ص۶۱۱.</ref>.
#تاریخ‌نگاران از [[قول پیامبر]] درباره [[شهادت امام حسین]]{{ع}} نقل کرده‌اند که حضرت به [[ام سلمه]] فرمود: «حسین{{ع}} در پایان [[سال ۶۰ هجری]] [[شهید]] می‌شود»<ref>جعفر سبحانی، سید المرسلین، ج۱، ص۶۱۱.</ref>.
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
بعضی [[مصاحبت با پیامبر]]{{صل}} را از [[فضایل]] ابوبکر برشمرده‌اند، خصوصاً وقتی که [[قرآن]] آن را متذکر شده است و حال آنکه [[آیه غار]] دلالت بر [[ضعف ایمان]] او دارد؛ زیرا در چهار مورد از [[آیه]] ابوبکر را [[رسوا]] کرده: در آیه {{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>
بعضی [[مصاحبت با پیامبر]]{{صل}} را از [[فضایل]] ابوبکر برشمرده‌اند، خصوصاً وقتی که [[قرآن]] آن را متذکر شده است و حال آنکه [[آیه غار]] دلالت بر [[ضعف ایمان]] او دارد؛ زیرا در چهار مورد از [[آیه]] ابوبکر را [[رسوا]] کرده: در آیه {{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>
#می‌فرماید: {{متن قرآن|إِذْ أَخْرَجَهُ}} و نمی‌فرماید: {{عربی|اذ اخرجهما}} با اینکه با هم بودند اما [[اخراج]] گردید به طور مفرد ذکر شده نه دو نفر.
#می‌فرماید: {{متن قرآن|إِذْ أَخْرَجَهُ}} و نمی‌فرماید: {{عربی|اذ اخرجهما}} با اینکه با هم بودند اما [[اخراج]] گردید به طور مفرد ذکر شده نه دو نفر.
#[[خداوند]] [[ابوبکر]] را صاحب قرار داده با اینکه در [[قرآن شریف]] توصیفی [[پست‌تر]] از این دیده نشده و به همراه [[کافر]] نیز اطلاق کلمه صاحب شده است. گرچه او [[مصاحب]] [[پیغمبر]] بوده ولی فضیلتی نیست چون [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ...}}<ref>«همراه وی که با او گفت و گو می‌کرد گفت: آیا به کسی که تو را از خاکی سپس از نطفه‌ای آفرید آنگاه تو را مردی باندام برآورد کفر می‌ورزی؟» سوره کهف، آیه ۳۷.</ref> که خداوند کافر را مصاحب [[مؤمن]] گفته و فرموده: گفت به رفیقش و او [[گفتگو]] می‌کرد با او، آیا کافر شدی با آنکه آفریدت...
# [[خداوند]] [[ابوبکر]] را صاحب قرار داده با اینکه در [[قرآن شریف]] توصیفی [[پست‌تر]] از این دیده نشده و به همراه [[کافر]] نیز اطلاق کلمه صاحب شده است. گرچه او [[مصاحب]] [[پیغمبر]] بوده ولی فضیلتی نیست چون [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ...}}<ref>«همراه وی که با او گفت و گو می‌کرد گفت: آیا به کسی که تو را از خاکی سپس از نطفه‌ای آفرید آنگاه تو را مردی باندام برآورد کفر می‌ورزی؟» سوره کهف، آیه ۳۷.</ref> که خداوند کافر را مصاحب [[مؤمن]] گفته و فرموده: گفت به رفیقش و او [[گفتگو]] می‌کرد با او، آیا کافر شدی با آنکه آفریدت...
#[[سکینه]] بر این دو نفر نازل نشد بلکه [[نور]] سکینه بر [[قلب]] [[پیامبر]]{{صل}} تابید نه بر قلب هر دو؛ لذا می‌فرماید: {{متن قرآن|عَلَيْهِ}} نفرمود: {{عربی|علیهما}}<ref>بصائر الدرجات، ص۵۷.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۲۶.</ref>.
# [[سکینه]] بر این دو نفر نازل نشد بلکه [[نور]] سکینه بر [[قلب]] [[پیامبر]]{{صل}} تابید نه بر قلب هر دو؛ لذا می‌فرماید: {{متن قرآن|عَلَيْهِ}} نفرمود: {{عربی|علیهما}}<ref>بصائر الدرجات، ص۵۷.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۲۶.</ref>.


==[[مظلومیت]] پیامبر{{صل}} در رنج‌های پس از [[هجرت]]==
==[[مظلومیت]] پیامبر{{صل}} در رنج‌های پس از [[هجرت]]==
خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:


[[رده:هجرت]]
[[رده:هجرت]]
[[رده:مدخل]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش