عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۶ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۲
، ۱۶ اوت ۲۰۲۲←پاسخها و دیدگاههای متفرقه
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
از مشتقات ماده «عصم»، لفظ مِعْصَم است که به معنای مچ دست راست است. | از مشتقات ماده «عصم»، لفظ مِعْصَم است که به معنای مچ دست راست است. | ||
{{عربی|مِعْصَم المرأة هو موضع السوارين من ساعديها، انّما سُمِّي مِعْصَماً لامساكه السوار}}<ref>احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ص۳۳۳.</ref>. | {{عربی|مِعْصَم المرأة هو موضع السوارين من ساعديها، انّما سُمِّي مِعْصَماً لامساكه السوار}}<ref>احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ص۳۳۳.</ref>. | ||
به این معنا که همانگونه که [[عصمت]] به معنای قلّاده آمده بود به معنای دستبند و النگو نیز آمده است و چون مچ دست [[زنها]] همواره ملازم با دستبند و النگوست یا نگه دارنده آن است، به خود مچ دست و ساعد نیز «مِعْصَم» اطلاق شده است<ref>احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ص۳۳؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۸.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۲۸- | به این معنا که همانگونه که [[عصمت]] به معنای قلّاده آمده بود به معنای دستبند و النگو نیز آمده است و چون مچ دست [[زنها]] همواره ملازم با دستبند و النگوست یا نگه دارنده آن است، به خود مچ دست و ساعد نیز «مِعْصَم» اطلاق شده است<ref>احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ص۳۳؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۸.</ref>. | ||
'''نتیجهگیری''' | |||
[[عصمت]] در اصل، همانطور که صاحب معجم مقاییس اللغة ادعا کرده است، دارای معنای واحدی است؛ البته نه آن معنایی که ایشان گفته است؛ بلکه عصمت شیء یا حالتی است که با [[پناه بردن]] به آن و ملازمت و تحفّظ در تمسّک و [[التجا]] بدان، [[آدمی]] را از [[بدیها]] و [[زشتیها]] منع میکند و آدمی با ملازمت با آن، ایمن و محفوظ میماند؛ اما در کاربردهای مختلف [[عرب]] بخشی یا جلوهای از آن بروز و ظهور داشته است. در برخی کلمات، تنها معنای منع و در بعضی امساک، در برخی تنها ملازمت، در بعضی وقایه و نگهداری و در برخی التجا و [[پناه]] آوردن لحاظ شده است. اگر کسب و اکتساب هم یکی از معانی عصمت باشد، به کسب چنین چیز یا حالتی، عصمت گفته خواهد شد. | |||
با توجه به کاربردهای عصمت روشن گردید که هم به وسیله و ابزاری که این حالت و وقایه را به وجود میآورد و هم به خود این تمسّک و روی آوردن برای حصول چنین حالتی عصمت و [[اعتصام]] گفته میشود. بعد از بحث لغوی در [[ادبیات]] [[جاهلی]] باید به بررسی این واژه در [[قرآن]] و [[روایات]] بپردازیم. در پایانِ بحث لغوی برای کسانی که قصد دارند این بحث را در کتب [[انگلیسی]] مانند دایرة المعارفها و [[مراجع]] انگلیسی تعقیب کنند معادل انگلیسی این کلمه [[تذکر]] داده میشود. بعضی از [[پژوهشگران]] از لفظ «Isma» برای عصمت<ref>دانشنامه ایران و اسلام (نسخه انگلیسی)، ج۴، ص۱۸۲؛ The Encyclopedia of Islam، V.۴، p.۱۸۲.</ref> و از لفظ «Unerring» برای [[معصوم]]<ref>Modarresri Hosein، Consolidation and Crisis، p.۲۳۰.</ref> استفاده کردهاند. بعضی دیگر واژه «Infallibility» را معادل عصمت گرفتهاند<ref>مارتین مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص۵۶۹؛ نیز عصمت پاپ با این عنوان در سال ۱۸۷۰ اعلام شد (ر.ک: رابرت.ای.وان وورست (Robert E Van Voorst)، مسیحیت از لابه لای متون، ص۴۳۸ - ۴۴۰).</ref> و برای بینقصی و بیعیبی، واژه «Impeccability» را به کار بردهاند<ref>مارتین مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص۵۶۸.</ref> و برای مصونیت از «Immunityy» استفاده کردهاند. نیز برای [[سهو]] واژههای «Inadvertence» و «Distraction» و «Negligence» و برای [[فراموشی]] از واژه «Forgetfulness» استفاده کردهاند<ref>مارتین مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص۵۶۸.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۲۸-۳۶.</ref>. | |||
}} | }} | ||