عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۰۱: خط ۷۰۱:
عصمت [[ملکه نفسانی]] است هر که را به آن متّصف شد، از [[فجور]] و [[زشتی]] باز می‌دارد. این [[ملکه]] متوقف است بر [[علم]] به معایب [[گناهان]] و [[مناقب]] [[طاعات]]؛ چراکه [[عفت]] هنگامی که در جوهر نفس حاصل شود و [[علم تام]] به [[حقیقت]] آنچه در [[معصیت]] و [[طاعت]] است موجب [[رسوخ]] عفت در نفس می‌گردد و تبدیل به ملکه می‌گردد. آن‌گاه این ملکه عفت موجب ایجاد ویژگی [[نفسانی]] یا بدنی در [[عبد]] می‌گردد که اقتضای آن [[ملکه عصمت]] می‌باشد وگرنه اگر این ویژگی نبود، به چه دلیل تنها او بدون هیچ ترجیحی متّصف به [[ملکه عصمت]] می‌گردد و این [[علم]] با [[وحی]] و [[الهام]] و نیز علم به [[مؤاخذه]] بر ترک اُولی تقویت می‌شود<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، ص۱۶۹.</ref>.
عصمت [[ملکه نفسانی]] است هر که را به آن متّصف شد، از [[فجور]] و [[زشتی]] باز می‌دارد. این [[ملکه]] متوقف است بر [[علم]] به معایب [[گناهان]] و [[مناقب]] [[طاعات]]؛ چراکه [[عفت]] هنگامی که در جوهر نفس حاصل شود و [[علم تام]] به [[حقیقت]] آنچه در [[معصیت]] و [[طاعت]] است موجب [[رسوخ]] عفت در نفس می‌گردد و تبدیل به ملکه می‌گردد. آن‌گاه این ملکه عفت موجب ایجاد ویژگی [[نفسانی]] یا بدنی در [[عبد]] می‌گردد که اقتضای آن [[ملکه عصمت]] می‌باشد وگرنه اگر این ویژگی نبود، به چه دلیل تنها او بدون هیچ ترجیحی متّصف به [[ملکه عصمت]] می‌گردد و این [[علم]] با [[وحی]] و [[الهام]] و نیز علم به [[مؤاخذه]] بر ترک اُولی تقویت می‌شود<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، ص۱۶۹.</ref>.
این [[ویژگی معصوم]] در [[کلام]] [[ابن میثم بحرانی]]<ref>متوفای ۶۹۹ق.</ref> به صفت ویژه‌ای در [[انسان]] تعریف شده است: «[[عصمت]] صفتی است برای انسان که به سبب آن از انجام [[معاصی]] خودداری می‌ورزد»<ref>علی بن میثم البحرانی، قواعدالمرام فی علم الکلام، ص۱۲۵.</ref>؛ اما در کلام عبدالرزّاق [[لاهیجی]]<ref>متوفای ۱۰۷۲ق.</ref> به [[غریزه]] ویژه تعریف شده است: «مراد از عصمت غریزه‌ای است که با وجود آن [[داعی]] بر [[معصیت]] صادر نتواند شد با [[قدرت]] بر آن و این غریزه عبارت است از قوت [[عقل]]؛ به حیثیتی که موجب [[قهر]] قوای [[نفسانی]] شود»<ref>عبدالرزّاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۲۶۹.</ref>؛ اما این غریزه در کلام [[مولا]] [[محمدمهدی نراقی]]<ref>متوفای ۱۲۸۶ق.</ref> به [[ملکه]] تعبیر شده است: «بدان که عصمت عبارت است از: «ملکه» که با وجود آن داعی بر معصیت نباشد و اگرچه قدرت بر آن داشته باشد»<ref>مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۹۷.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۰۵.</ref>
این [[ویژگی معصوم]] در [[کلام]] [[ابن میثم بحرانی]]<ref>متوفای ۶۹۹ق.</ref> به صفت ویژه‌ای در [[انسان]] تعریف شده است: «[[عصمت]] صفتی است برای انسان که به سبب آن از انجام [[معاصی]] خودداری می‌ورزد»<ref>علی بن میثم البحرانی، قواعدالمرام فی علم الکلام، ص۱۲۵.</ref>؛ اما در کلام عبدالرزّاق [[لاهیجی]]<ref>متوفای ۱۰۷۲ق.</ref> به [[غریزه]] ویژه تعریف شده است: «مراد از عصمت غریزه‌ای است که با وجود آن [[داعی]] بر [[معصیت]] صادر نتواند شد با [[قدرت]] بر آن و این غریزه عبارت است از قوت [[عقل]]؛ به حیثیتی که موجب [[قهر]] قوای [[نفسانی]] شود»<ref>عبدالرزّاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۲۶۹.</ref>؛ اما این غریزه در کلام [[مولا]] [[محمدمهدی نراقی]]<ref>متوفای ۱۲۸۶ق.</ref> به [[ملکه]] تعبیر شده است: «بدان که عصمت عبارت است از: «ملکه» که با وجود آن داعی بر معصیت نباشد و اگرچه قدرت بر آن داشته باشد»<ref>مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۹۷.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۰۵.</ref>
شیخ [[احمد احسایی]]<ref>ر.ک: احمد احسایی، کتاب العصمة، ص۲۳.</ref> بعد از نقل نظریه [[لطف]] و انتساب آن به [[عدلیه]] آن را دید ظاهری [[عصمت]] می‌شمارد و سپس [[تفسیر باطنی]] عصمت را این‌گونه تقریر می‌کند:
نفس ناطقه در مرحله ایجاد هنگامی که مستغرق در قبول [[نور الهی]] می‌شود، هیچ خواسته‌ای جز خیر ندارد؛ بنابراین [[امیال]] نفس از [[طبیعت]] اولیه‌اش به [[شهوت]] [[نور]] تبدیل می‌شود. پس [[خداوند]] [[خلقت]] [[تشریعی]] جدیدی در خصوص این نفس ناطقه دارد و بدین سبب است از آنچه [[خدا]] نمی‌پسندد، می‌گریزد. پس به این دلیل به مکروهات [[الهی]] [[علم]] دارد؛ اما آنها را نمی‌شناسد و بر آنها [[قدرت]] دارد؛ اما استطاعتی برای انجام آنها ندارد. این خلقت تشریعی چیزی نیست جز عصمت و این همان [[فطرت]] است و این فطرت و [[خلق]] تشریعی مستلزم اموری است چهارگانه: ۱. [[راستی در گفتار]]؛ ۲. [[نیکی]] در [[افعال]]؛ ۳. [[حفظ]] و برپایی [[حقوق]]؛ ۴. [[حفظ نظام]] [[زندگی]] و [[آخرت]] از [[استواری]] بر [[باطل]] که موجب اختلال [[عقلی]] و [[شرعی]] آن دو می‌شود<ref>احمد احسایی، شرح زیارت جامعه، ج۱، ص۲۲۶ - ۳۲۱، ذیل «المعصومون»؛ همو، شرح زیارت جامعه، ج۲، ص۲ - ۶، ذیل «المعصومون»؛ همو، شرح زیارت جامعه، ج۱، ص۱ - ۶، ذیل: «عصمکم اللّه من الزلل».</ref>.
در این دیدگاه، [[تحول]] نظریه [[ملکه]] و [[غریزه]] به نظریه فطرت و خلقت تشریعی جدید [[مشاهده]] می‌شود. [[متکلم]] هرچه دیدِ [[باطنی]] گری بیشتری داشته باشد، در این بحث و امثال آن [[اخبار]] [[طینت]] و اقوال باطنی گراها را در این زمینه بیشتر بررسی و عرضه می‌کند و میل او به این نظریه بیشتر می‌شود. ازجمله این [[عارفان]] می‌توان از [[علامه]] درودآبادی یاد کرد که در شرح مبسوطی که بر [[زیارت جامعه]] نگاشته است. این نحوه از [[تفسیر]] را به حدّ کمال رسانده است. وی اخباری را درباره کیفیت خلقت [[ارواح]] [[اولیا]] و [[امامان]] نقل می‌کند که بر [[مقام]] [[اطاعت]] و [[شکر]] آنها در [[عالم ذر]] تأکید کرده است. سپس ریشه [[عصمت]] را در کیفیت [[فطرت]] آنها بر شمرده است که همواره با عالم [[نور]] تعامل دارند و در نتیجه آنها مصادیقی از [[اسمای حسنای الهی]] و ریشه و مبدأ همه [[خیرات]] و فیوضات می‌شوند<ref>ر.ک: حسین درودآبادی، الشموس الطالعة فی شرح الزیارة الجامعة، ص۲۳۷-۲۶۲.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۰۷.</ref>


==عصمت در مذاهب دیگر==
==عصمت در مذاهب دیگر==
۷۳٬۰۳۳

ویرایش