ابوجهل در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷: خط ۷:


== نسب ==
== نسب ==
[[ابوالحکم]]، [[عمرو بن هشام بن مغیره]]<ref>المحبّر، ص ۱۳۹.</ref> از بزرگان [[مکّه]] و از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] بود<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۹۱.</ref>. وی از [[قبیله]] [[بنی مخزوم]] و به [[ابوجهل]] مشهور بود و در انتساب به مادرش، [[ابن‌الحنظلیه]]<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۶۲۳.</ref> نامیده شده است. اطلاعات ما از زمان ولادت و [[زندگی]] او [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]، چندان نیست. بعضی او را هم‌سن [[پیامبر]]{{صل}}<ref>دایره‌المعارف الاسلامیه، ج ۱، ص ۳۲۲. «ابوجهل».</ref> و برخی، هنگام ورود به [[دارالندوه]] (سال ۵۸۴ م)، سی ساله دانسته‌اند<ref>دایره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی، ج۵، ص۳۰۵. «ابوجهل».</ref> که بدین ترتیب سن وی، از حضرت بیش‌تر خواهد بود. پدرش هشام، از مردان سرشناس و مهمان‌نواز [[مکّه]] به شمار می‌رفت تا آنجا که [[قریش]]، [[مرگ]] او را برای خود [[تاریخ]] قرار داد<ref>المحبّر، ص ۱۳۹.</ref>.
[[ابوالحکم]]، [[عمرو بن هشام بن مغیره]]<ref>المحبّر، ص ۱۳۹.</ref> از بزرگان [[مکّه]] و از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] بود<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۹۱.</ref>. وی از [[قبیله]] [[بنی مخزوم]] و به [[ابوجهل]] مشهور بود و در انتساب به مادرش، [[ابن‌الحنظلیه]]<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۶۲۳.</ref> نامیده شده است. اطلاعات ما از زمان ولادت و [[زندگی]] او [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]، چندان نیست. بعضی او را هم‌سن [[پیامبر]] {{صل}}<ref>دایره‌المعارف الاسلامیه، ج ۱، ص ۳۲۲. «ابوجهل».</ref> و برخی، هنگام ورود به [[دارالندوه]] (سال ۵۸۴ م)، سی ساله دانسته‌اند<ref>دایره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی، ج۵، ص۳۰۵. «ابوجهل».</ref> که بدین ترتیب سن وی، از حضرت بیش‌تر خواهد بود. پدرش هشام، از مردان سرشناس و مهمان‌نواز [[مکّه]] به شمار می‌رفت تا آنجا که [[قریش]]، [[مرگ]] او را برای خود [[تاریخ]] قرار داد<ref>المحبّر، ص ۱۳۹.</ref>.


[[زیرکی]]، [[دانایی]] و [[هوشیاری]] او در آن عصر سبب شد، تا برخلاف [[سنّت]] [[عرب جاهلی]] که عضویّت در [[دارالندوه]]، برای غیر بنی‌قصی را مشروط به چهل‌ سالگی کرده بود<ref>اخبار مکّه، ج ۲، ص ۲۵۳.</ref>، در [[نوجوانی]] که هنوز موی بر صورتش نروییده بود<ref>عیون‌الاخبار، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref>، یا نزدیک سی سالگی<ref> الاشتقاق، ص ۱۵۵.</ref>، عضو آن [[شورا]] شود و در تصمیم‌گیری‌های سران، طرف [[مشورت]] قرار گیرد<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۳۷؛ الاشتقاق، ص ۱۵۵.</ref>. او از بازرگانان ثروت‌مند و اشراف [[مکّه]] بود<ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۲۰، ص ۱۱۹.</ref> که مانند دیگر هم‌ردیفان خویش، برای دست‌یابی به [[ریاست]] [[کعبه]] و در پی آن، ریاست‌مکّه، با [[بنی‌هاشم]] [[نزاع]] داشت و [[نبوّت]] را نیز بر همین اساس تحلیل می‌کرد<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. او می‌گفت: ما و [[فرزندان]] [[عبد مناف]] در شَرَف و بزرگی به تنازع برخاستیم؛ [[اطعام]] کردند، [[اطعام]] کردیم؛ عطا کردند، عطا کردیم تا به نزدیک هم رسیدیم. گفتند از ما [[پیامبری]] است که بر او [[وحی]] می‌شود! این را دیگر نفهمیدیم. به [[خدا]] [[سوگند]]! هرگز بدو [[ایمان]] نیاورده، تصدیقش نخواهیم کرد<ref>السیر و المغازی، ص ۲۱۰.</ref>.
[[زیرکی]]، [[دانایی]] و [[هوشیاری]] او در آن عصر سبب شد، تا برخلاف [[سنّت]] [[عرب جاهلی]] که عضویّت در [[دارالندوه]]، برای غیر بنی‌قصی را مشروط به چهل‌ سالگی کرده بود<ref>اخبار مکّه، ج ۲، ص ۲۵۳.</ref>، در [[نوجوانی]] که هنوز موی بر صورتش نروییده بود<ref>عیون‌الاخبار، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref>، یا نزدیک سی سالگی<ref> الاشتقاق، ص ۱۵۵.</ref>، عضو آن [[شورا]] شود و در تصمیم‌گیری‌های سران، طرف [[مشورت]] قرار گیرد<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۳۷؛ الاشتقاق، ص ۱۵۵.</ref>. او از بازرگانان ثروت‌مند و اشراف [[مکّه]] بود<ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۲۰، ص ۱۱۹.</ref> که مانند دیگر هم‌ردیفان خویش، برای دست‌یابی به [[ریاست]] [[کعبه]] و در پی آن، ریاست‌مکّه، با [[بنی‌هاشم]] [[نزاع]] داشت و [[نبوّت]] را نیز بر همین اساس تحلیل می‌کرد<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. او می‌گفت: ما و [[فرزندان]] [[عبد مناف]] در شَرَف و بزرگی به تنازع برخاستیم؛ [[اطعام]] کردند، [[اطعام]] کردیم؛ عطا کردند، عطا کردیم تا به نزدیک هم رسیدیم. گفتند از ما [[پیامبری]] است که بر او [[وحی]] می‌شود! این را دیگر نفهمیدیم. به [[خدا]] [[سوگند]]! هرگز بدو [[ایمان]] نیاورده، تصدیقش نخواهیم کرد<ref>السیر و المغازی، ص ۲۱۰.</ref>.


== ابوجهل و مقابله با [[اسلام]] ==
== ابوجهل و مقابله با [[اسلام]] ==
[[ابوجهل]] از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] و مسلمانان‌ بود. تلاش و [[رفتار]] خشمگینانه و [[کینه]] توزانه وی با آنان، در [[شکنجه]] تازه مسلمانانی چون [[یاسر]] و [[سمیه]]<ref>التعریف، ص ۱۷۲.</ref> که به [[قتل]] این [[زن]] و شوهر انجامید<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۲۸.</ref>، [[تهمت]] و [[افترا]] به آنان<ref>التعریف، ص ۱۷۲.</ref>، جلوگیری از استماع [[قرآن]]<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۲۳۶.</ref> و برقراری رابطه دیگران با [[پیامبر]]<ref> اسباب‌النزول، ص ۳۸۱؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۴.</ref>، کوشش برای انعقاد [[پیمان]] [[صحیفه]] مبنی بر [[یاری]] نرساندن به [[پیامبر]]{{صل}} و کوشش بر عدم نقض آن<ref>السیر و المغازی، ص ۱۶۱ و ۱۶۶.</ref>، طرّاحی [[قتل پیامبر]]<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۸۰؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص ۸۲۶.</ref>، به راه انداختن [[جنگ بدر]]<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹؛ یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref> و... آشکار است.
[[ابوجهل]] از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] و مسلمانان‌ بود. تلاش و [[رفتار]] خشمگینانه و [[کینه]] توزانه وی با آنان، در [[شکنجه]] تازه مسلمانانی چون [[یاسر]] و [[سمیه]]<ref>التعریف، ص ۱۷۲.</ref> که به [[قتل]] این [[زن]] و شوهر انجامید<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۲۸.</ref>، [[تهمت]] و [[افترا]] به آنان<ref>التعریف، ص ۱۷۲.</ref>، جلوگیری از استماع [[قرآن]]<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۲۳۶.</ref> و برقراری رابطه دیگران با [[پیامبر]]<ref> اسباب‌النزول، ص ۳۸۱؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۴.</ref>، کوشش برای انعقاد [[پیمان]] [[صحیفه]] مبنی بر [[یاری]] نرساندن به [[پیامبر]] {{صل}} و کوشش بر عدم نقض آن<ref>السیر و المغازی، ص ۱۶۱ و ۱۶۶.</ref>، طرّاحی [[قتل پیامبر]]<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۸۰؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص ۸۲۶.</ref>، به راه انداختن [[جنگ بدر]]<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹؛ یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref> و... آشکار است.


[[ابوجهل]] وقتی شنید که [[عیّاش‌ بن ابی‌ربیعه]] ([[برادر]] مادری‌اش) به [[اسلام]] گرویده، هر شیوه‌ای را برای بازگرداندن او به کارگرفت<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref> و هنگامی که اندک [[ملایمت]] [[ولید بن‌ مغیره]] را به [[پیامبر]] دریافت، وی را با [[حیله]] بر آن داشت که [[کلام خداوند]] را [[سحر]] بخواند<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۴.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ}}<ref> و گفت: این جز جادویی که آموخته می‌شود نیست. این جز گفتار آدمی نیست؛ سوره مدثر، آیه:۲۴-۲۵.</ref>. بیان‌گر این واقعه است<ref> اسباب النزول، ص ۳۸۱ و ۳۸۲.</ref>. او برای [[تضعیف]] [[پیامبر]] و [[اسلام]] از هر راهی استفاده می‌کرد. وقتی آیاتِ {{متن قرآن|وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ لا تُبْقِي وَلا تَذَرُ لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ}}<ref> و چه دانی تو که دوزخ چیست. نه بر جای می‌نهد و نه یله می‌کند. برگرداننده رنگ پوست است. بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است؛ سوره مدثر، آیه:۲۷-۳۰.</ref> را شنید، به قریشیان گفت: آیا هر ده تن از شما، از [[غلبه]] بر یک نفر از گماشته‌های آتش ناتوانند؛ در حالی که شمار شما بیش‌تر است؟ رفیق شما [[پیامبر]]] خبر می‌دهد که [[جهنم]] نوزده گماشته دارد<ref>جامع‌البیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۱۹۹؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۶.</ref>. [[اصرار]] بیش از حد و جاهلانه او بر [[مخالفت با پیامبر]] و [[اسلام]]، حتّی موجب [[خشم]] دیگر سران [[مکّه]] شد<ref>السیر و المغازی، ص ۱۶۶.</ref> و از سوی [[پیامبر]] به ([[ابوجهل]]) ملقّب گردید<ref>الاشتقاق، ص ۱۴۷؛ انساب الاشراف ج ۱، ص ۱۴۱.</ref>. وی در [[سال دوم هجری]]، در [[جنگ بدر]] که خود [[فرماندهی سپاه]] [[شرک]] را به عهده داشت، کشته و به همراه دیگر کشتگان، در [[چاه]] (قلیب)[[بدر]] مدفون شد<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. او پسر و دختری داشت؛ امّا نسلش هرگز ادامه نیافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۵.</ref> و ابتر ماند. [[عکرمه]] ([[فرزند]] او) پس از [[فتح]] [[مکّه]] [[مسلمان]] شد و [[پیامبر]] برای اینکه [[مسلمانی]] آزرده نشود، [[مسلمانان]] را از [[سبّ]] [[ابوجهل]] منع فرمود<ref>العقدالفرید، ج۲، ص ۳۸۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوجهل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱.</ref>.
[[ابوجهل]] وقتی شنید که [[عیّاش‌ بن ابی‌ربیعه]] ([[برادر]] مادری‌اش) به [[اسلام]] گرویده، هر شیوه‌ای را برای بازگرداندن او به کارگرفت<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref> و هنگامی که اندک [[ملایمت]] [[ولید بن‌ مغیره]] را به [[پیامبر]] دریافت، وی را با [[حیله]] بر آن داشت که [[کلام خداوند]] را [[سحر]] بخواند<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۴.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ}}<ref> و گفت: این جز جادویی که آموخته می‌شود نیست. این جز گفتار آدمی نیست؛ سوره مدثر، آیه:۲۴-۲۵.</ref>. بیان‌گر این واقعه است<ref> اسباب النزول، ص ۳۸۱ و ۳۸۲.</ref>. او برای [[تضعیف]] [[پیامبر]] و [[اسلام]] از هر راهی استفاده می‌کرد. وقتی آیاتِ {{متن قرآن|وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ لا تُبْقِي وَلا تَذَرُ لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ}}<ref> و چه دانی تو که دوزخ چیست. نه بر جای می‌نهد و نه یله می‌کند. برگرداننده رنگ پوست است. بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است؛ سوره مدثر، آیه:۲۷-۳۰.</ref> را شنید، به قریشیان گفت: آیا هر ده تن از شما، از [[غلبه]] بر یک نفر از گماشته‌های آتش ناتوانند؛ در حالی که شمار شما بیش‌تر است؟ رفیق شما [[پیامبر]]] خبر می‌دهد که [[جهنم]] نوزده گماشته دارد<ref>جامع‌البیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۱۹۹؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۶.</ref>. [[اصرار]] بیش از حد و جاهلانه او بر [[مخالفت با پیامبر]] و [[اسلام]]، حتّی موجب [[خشم]] دیگر سران [[مکّه]] شد<ref>السیر و المغازی، ص ۱۶۶.</ref> و از سوی [[پیامبر]] به ([[ابوجهل]]) ملقّب گردید<ref>الاشتقاق، ص ۱۴۷؛ انساب الاشراف ج ۱، ص ۱۴۱.</ref>. وی در [[سال دوم هجری]]، در [[جنگ بدر]] که خود [[فرماندهی سپاه]] [[شرک]] را به عهده داشت، کشته و به همراه دیگر کشتگان، در [[چاه]] (قلیب)[[بدر]] مدفون شد<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. او پسر و دختری داشت؛ امّا نسلش هرگز ادامه نیافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۵.</ref> و ابتر ماند. [[عکرمه]] ([[فرزند]] او) پس از [[فتح]] [[مکّه]] [[مسلمان]] شد و [[پیامبر]] برای اینکه [[مسلمانی]] آزرده نشود، [[مسلمانان]] را از [[سبّ]] [[ابوجهل]] منع فرمود<ref>العقدالفرید، ج۲، ص ۳۸۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوجهل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱.</ref>.
خط ۲۳: خط ۲۳:
# برخی مفسّران، [[آیات]] نخستین [[سوره ماعون]] را در [[شأن]] [[ابوجهل]] و [[کافران]] [[قریش]] دانسته‌اند:{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَلا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ}}<ref> آیا آن کس را که (روز) پاداش و کیفر را دروغ می‌شمارد دیده‌ای؟ او همان کسی است که یتیم را می‌راند و (مردم را) به سیر کردن مستمند برنمی‌انگیزد؛ سوره ماعون، آیه: ۱-۳.</ref><ref>قمی، ج۲، ص۴۸۳.</ref>
# برخی مفسّران، [[آیات]] نخستین [[سوره ماعون]] را در [[شأن]] [[ابوجهل]] و [[کافران]] [[قریش]] دانسته‌اند:{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَلا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ}}<ref> آیا آن کس را که (روز) پاداش و کیفر را دروغ می‌شمارد دیده‌ای؟ او همان کسی است که یتیم را می‌راند و (مردم را) به سیر کردن مستمند برنمی‌انگیزد؛ سوره ماعون، آیه: ۱-۳.</ref><ref>قمی، ج۲، ص۴۸۳.</ref>
#{{متن قرآن|فَلا صَدَّقَ وَلا صَلَّى وَلَكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى}}<ref> نه (حق را) راست دانست و نه نماز گزارد. ولی دروغ شمرد و روی گرداند. سپس خرامان به سوی خانواده‌اش رفت. پس وای بر تو وای! دگرباره وای بر تو وای!؛ سوره قیامت، آیه:۳۱-۳۵.</ref>. گفته شده که این [[آیات]]، درباره [[ابوجهل]] است <ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۲۴۷.</ref>.
#{{متن قرآن|فَلا صَدَّقَ وَلا صَلَّى وَلَكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى}}<ref> نه (حق را) راست دانست و نه نماز گزارد. ولی دروغ شمرد و روی گرداند. سپس خرامان به سوی خانواده‌اش رفت. پس وای بر تو وای! دگرباره وای بر تو وای!؛ سوره قیامت، آیه:۳۱-۳۵.</ref>. گفته شده که این [[آیات]]، درباره [[ابوجهل]] است <ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۲۴۷.</ref>.
# [[قرطبی]] در ذیل [[آیه]] ۴۴ و ۴۵ سوره قمر از [[ابوجهل]] یاد می‌کند که در روز [[بدر]]، با اسب خویش تاخت؛ به جلو [[سپاه]] آمد و گفت: ما امروز از [[محمد]] و [[اصحاب]] او [[انتقام]] می‌گیریم و [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل فرمود:{{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ‏}}<ref>بلکه می‌گویند: ما گروهی پیروزیم! زودا که آن گروه در هم شکنند و واپس بگریزند؛ سوره قمر، آیه:۴۴-۴۵.</ref><ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۹۵.</ref> گرچه مکّی بودن [[سوره قمر]]، [[سخن]] پیشین را [[تضعیف]] می‌کند. از [[سعد بن ابی وقّاص]] [[نقل]] شده: من [[تأویل]] [[آیه]] را نمی‌دانستم تا اینکه [[پیامبر]]{{صل}} در روز [[بدر]] آن را در مقابل [[مشرکان]] قرائت کرد. وی از قول [[ابن عبّاس]] آورده که بین [[نزول]] [[آیه]] و واقعه [[بدر]]، هفت سال فاصله بوده است<ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۹۵.</ref>.
# [[قرطبی]] در ذیل [[آیه]] ۴۴ و ۴۵ سوره قمر از [[ابوجهل]] یاد می‌کند که در روز [[بدر]]، با اسب خویش تاخت؛ به جلو [[سپاه]] آمد و گفت: ما امروز از [[محمد]] و [[اصحاب]] او [[انتقام]] می‌گیریم و [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل فرمود:{{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ‏}}<ref>بلکه می‌گویند: ما گروهی پیروزیم! زودا که آن گروه در هم شکنند و واپس بگریزند؛ سوره قمر، آیه:۴۴-۴۵.</ref><ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۹۵.</ref> گرچه مکّی بودن [[سوره قمر]]، [[سخن]] پیشین را [[تضعیف]] می‌کند. از [[سعد بن ابی وقّاص]] [[نقل]] شده: من [[تأویل]] [[آیه]] را نمی‌دانستم تا اینکه [[پیامبر]] {{صل}} در روز [[بدر]] آن را در مقابل [[مشرکان]] قرائت کرد. وی از قول [[ابن عبّاس]] آورده که بین [[نزول]] [[آیه]] و واقعه [[بدر]]، هفت سال فاصله بوده است<ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۹۵.</ref>.
# [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ}}<ref> ما غل‌هایی بر گردن‌هایشان تا (زیر) چانه نهاده‌ایم چنان که سرشان بالا مانده است. و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که (چیزی) نمی‌بینند!؛ سوره یس، آیه:۸-۹.</ref>. به [[اعتقاد]] برخی مفسّران، درباره [[تصمیم]] [[ابوجهل]] به [[قتل پیامبر]] هنگام [[نماز]]، [[خداوند]] بدین‌گونه وی را ناکام ساخت<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۸۳؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۶۴۹ و ۶۵۰.</ref>. [[فخر رازی]] بر آن است که معنای این [[آیه]] و [[آیه]] بعدی، بازداشتن ایشان از اهتدا (راه‌یابی) به وسیله [[خداوند]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۴۵.</ref>. [[ابوالفتوح رازی]] می‌نویسد: کنایت است و عبارت به طریق [[مبالغه]] از [[جهل]] وعناد و نفور ایشان از [[ایمان]]، تا پنداری که ممنوعند از آن به غل و قید که به هیچ وجه تن در نمی‌دهند و [[اختیار]] نمی‌کنند<ref>روض‌الجنان، ج ۱۶، ص ۱۳۶.</ref>.
# [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ}}<ref> ما غل‌هایی بر گردن‌هایشان تا (زیر) چانه نهاده‌ایم چنان که سرشان بالا مانده است. و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که (چیزی) نمی‌بینند!؛ سوره یس، آیه:۸-۹.</ref>. به [[اعتقاد]] برخی مفسّران، درباره [[تصمیم]] [[ابوجهل]] به [[قتل پیامبر]] هنگام [[نماز]]، [[خداوند]] بدین‌گونه وی را ناکام ساخت<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۸۳؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۶۴۹ و ۶۵۰.</ref>. [[فخر رازی]] بر آن است که معنای این [[آیه]] و [[آیه]] بعدی، بازداشتن ایشان از اهتدا (راه‌یابی) به وسیله [[خداوند]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۴۵.</ref>. [[ابوالفتوح رازی]] می‌نویسد: کنایت است و عبارت به طریق [[مبالغه]] از [[جهل]] وعناد و نفور ایشان از [[ایمان]]، تا پنداری که ممنوعند از آن به غل و قید که به هیچ وجه تن در نمی‌دهند و [[اختیار]] نمی‌کنند<ref>روض‌الجنان، ج ۱۶، ص ۱۳۶.</ref>.
# در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که به آنان نه سود می‌رساند و نه زیان و کافر در برابر پروردگارش پشتیبان (شیطان) است» سوره فرقان، آیه۵۵.</ref> آورده‌اند که مقصود از [[کافر]]، [[ابوجهل]] است که با پشتوانه [[شیطان]]، [[پروردگار]] خویش را [[مخالفت]] می‌کند <ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۳۵.</ref>.
# در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که به آنان نه سود می‌رساند و نه زیان و کافر در برابر پروردگارش پشتیبان (شیطان) است» سوره فرقان، آیه۵۵.</ref> آورده‌اند که مقصود از [[کافر]]، [[ابوجهل]] است که با پشتوانه [[شیطان]]، [[پروردگار]] خویش را [[مخالفت]] می‌کند <ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۳۵.</ref>.
# [[ابوجهل]]، به مسلمانانی که از [[پیامبر]]{{صل}} [[پیروی]] می‌کردند، [[تهمت]] زده، می‌گفت: آنان از مرد [[جادو]] شده‌ای [[پیروی]] می‌کنند که [[آیه]] {{متن قرآن| أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلا مَّسْحُورًا }}<ref> یا چرا گنجی به سوی او (از آسمان) نمی‌افکنند یا باغی ندارد که از (بار و بر) آن بخورد؟ و ستم‌پیشگان گفتند: شما جز از مردی جادوشده پیروی نمی‌کنید؛ سوره فرقان، آیه:۸.</ref> بدان اشاره دارد<ref>التعریف ص ۲۲۷.</ref>. نام [[ابوجهل]] جزو یکی از ۱۷ تن مقتسم<ref>المحبّر، ص ۲۰.</ref> (کسانی که در موسم [[حج]] راه‌های [[مکه]] را تقسیم کرده و بر ضدّ [[پیامبر]] [[تبلیغ]] می‌کرده‌اند) آمده که [[خداوند]] در [[سوره حجر]] [[آیه]] ۹۰ به آنان اشاره دارد: {{متن قرآن|كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ}}<ref>«همچنان که (عذاب را) بر بخش‌کنندگان فرو فرستادیم» سوره حجر، آیه:۹۰.</ref>
# [[ابوجهل]]، به مسلمانانی که از [[پیامبر]] {{صل}} [[پیروی]] می‌کردند، [[تهمت]] زده، می‌گفت: آنان از مرد [[جادو]] شده‌ای [[پیروی]] می‌کنند که [[آیه]] {{متن قرآن| أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلا مَّسْحُورًا }}<ref> یا چرا گنجی به سوی او (از آسمان) نمی‌افکنند یا باغی ندارد که از (بار و بر) آن بخورد؟ و ستم‌پیشگان گفتند: شما جز از مردی جادوشده پیروی نمی‌کنید؛ سوره فرقان، آیه:۸.</ref> بدان اشاره دارد<ref>التعریف ص ۲۲۷.</ref>. نام [[ابوجهل]] جزو یکی از ۱۷ تن مقتسم<ref>المحبّر، ص ۲۰.</ref> (کسانی که در موسم [[حج]] راه‌های [[مکه]] را تقسیم کرده و بر ضدّ [[پیامبر]] [[تبلیغ]] می‌کرده‌اند) آمده که [[خداوند]] در [[سوره حجر]] [[آیه]] ۹۰ به آنان اشاره دارد: {{متن قرآن|كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ}}<ref>«همچنان که (عذاب را) بر بخش‌کنندگان فرو فرستادیم» سوره حجر، آیه:۹۰.</ref>
# [[ابوالفتوح]]، در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا}}<ref> و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بی‌گمان آنان خوراک می‌خورند و در بازارها راه می‌رفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب می‌ورزید؟ و پروردگار تو بیناست؛ سوره فرقان، آیه:۲۰.</ref>، از مقاتل [[نقل]] کرده که [[آیه]] درباره [[ابوجهل]] و چند تن دیگر که به [[تحقیر]] [[ابوذر]] و برخی [[مؤمنان]] پرداخته بودند، نازل شده است<ref>روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۰۵.</ref>.
# [[ابوالفتوح]]، در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا}}<ref> و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بی‌گمان آنان خوراک می‌خورند و در بازارها راه می‌رفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب می‌ورزید؟ و پروردگار تو بیناست؛ سوره فرقان، آیه:۲۰.</ref>، از مقاتل [[نقل]] کرده که [[آیه]] درباره [[ابوجهل]] و چند تن دیگر که به [[تحقیر]] [[ابوذر]] و برخی [[مؤمنان]] پرداخته بودند، نازل شده است<ref>روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۰۵.</ref>.
# همو از مقاتل می‌نویسد<ref>روض الجنان، ج۱۳، ص ۱۳۰.</ref>: چون [[ابوجهل]] و [[نضر بن حارث]]، عبادت‌های [[رسول]] و جدّیت او را دیدند، گفتند: تو خود را به [[مشقّت]] می‌اندازی. در [[دین]] ما، این‌ همه [[رنج]] نیست و [[خدای تعالی]] این [[آیات]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن|طه مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى }}<ref> طا، ها. ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی. ؛ سوره طه، آیه:۱-۲.</ref>.
# همو از مقاتل می‌نویسد<ref>روض الجنان، ج۱۳، ص ۱۳۰.</ref>: چون [[ابوجهل]] و [[نضر بن حارث]]، عبادت‌های [[رسول]] و جدّیت او را دیدند، گفتند: تو خود را به [[مشقّت]] می‌اندازی. در [[دین]] ما، این‌ همه [[رنج]] نیست و [[خدای تعالی]] این [[آیات]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن|طه مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى }}<ref> طا، ها. ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی. ؛ سوره طه، آیه:۱-۲.</ref>.
خط ۳۳: خط ۳۳:
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه۷۳.</ref>. [[سیوطی]] از قول [[ابن‌عبّاس]] آورده است که [[ابوجهل]]، [[امیّة بن‌خلف]] و دیگر سران [[قریش]] نزد [[پیامبر]] آمده، گفتند: [[خدایان]] ما را بپذیر تا در آیینت درآییم.<ref>الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۳۱۸.</ref> گویا [[پیامبر]] از جدایی [[قوم]] خویش نگران بود و [[اسلام آوردن]] آنان را [[دوست]] می‌داشت که [[آیه]] پیشین و دو [[آیه]] دیگر نازل شد و [[حضرت]] را از [[گرایش]] به آنان برحذر داشت: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه۷۳.</ref>. [[سیوطی]] از قول [[ابن‌عبّاس]] آورده است که [[ابوجهل]]، [[امیّة بن‌خلف]] و دیگر سران [[قریش]] نزد [[پیامبر]] آمده، گفتند: [[خدایان]] ما را بپذیر تا در آیینت درآییم.<ref>الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۳۱۸.</ref> گویا [[پیامبر]] از جدایی [[قوم]] خویش نگران بود و [[اسلام آوردن]] آنان را [[دوست]] می‌داشت که [[آیه]] پیشین و دو [[آیه]] دیگر نازل شد و [[حضرت]] را از [[گرایش]] به آنان برحذر داشت: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>
#{{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا}}<ref>«و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا}}<ref>«یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۲ -۹۳.</ref> واحدی از [[ابن‌عباس]] [[نقل]] می‌کند که [[ابوجهل]] و سران [[قریش]] بر آن شدند تا با [[پیامبر]] [[مجادله]] کنند و از او خواستند تا از کارهایش دست بردارد. وقتی پافشاری [[پیامبر]] را دیدند، تقاضاهای دیگری را مطرح کردند که این [[آیات]]، بیان‌گر آن است<ref>اسباب النزول، ص ۲۴۶ و ۲۴۷.</ref> و گفتند: هرگز به تو [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آنکه برای ما از [[زمین]] چشمه‌ای بجوشانی یا باغی‌از خرما و انگور داشته باشی و در میانش، جویباران را جاری‌سازی یا پاره‌هایی از آسمان را چنان‌که [[گمان]] داری بر [سر] ما بیندازی یا [[خدا]] و [[فرشتگان]] را رویاروی ما بیاوری یا تو را خانه‌ای از [[زر و زیور]] باشد، و بالا رفتنت را [[باور]] نکنیم، مگر آنکه کتابی برای ما فرود آوری که بخوانیمش. بگو [[پاک]] و منزه است پروردگارم. آیا من جز بشری هستم که پیامبرم؟  
#{{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا}}<ref>«و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا}}<ref>«یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۲ -۹۳.</ref> واحدی از [[ابن‌عباس]] [[نقل]] می‌کند که [[ابوجهل]] و سران [[قریش]] بر آن شدند تا با [[پیامبر]] [[مجادله]] کنند و از او خواستند تا از کارهایش دست بردارد. وقتی پافشاری [[پیامبر]] را دیدند، تقاضاهای دیگری را مطرح کردند که این [[آیات]]، بیان‌گر آن است<ref>اسباب النزول، ص ۲۴۶ و ۲۴۷.</ref> و گفتند: هرگز به تو [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آنکه برای ما از [[زمین]] چشمه‌ای بجوشانی یا باغی‌از خرما و انگور داشته باشی و در میانش، جویباران را جاری‌سازی یا پاره‌هایی از آسمان را چنان‌که [[گمان]] داری بر [سر] ما بیندازی یا [[خدا]] و [[فرشتگان]] را رویاروی ما بیاوری یا تو را خانه‌ای از [[زر و زیور]] باشد، و بالا رفتنت را [[باور]] نکنیم، مگر آنکه کتابی برای ما فرود آوری که بخوانیمش. بگو [[پاک]] و منزه است پروردگارم. آیا من جز بشری هستم که پیامبرم؟  
# به [[نقلی]]، [[ابوجهل]] یکی از مسخره‌ کنندگان [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] به شمار آمده <ref>التعریف، ص ۱۶۳.</ref> که [[خداوند]] درباره آنان [[آیه]] {{متن قرآن| إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref> ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم؛ سوره حجر، آیه:۹۵.</ref>؛ هرچند در دیگر [[تفاسیر]]، ذیل این [[آیه]] نامی از او به میان نیامده است.
# به [[نقلی]]، [[ابوجهل]] یکی از مسخره‌ کنندگان [[پیامبر]] {{صل}} و [[مسلمانان]] به شمار آمده <ref>التعریف، ص ۱۶۳.</ref> که [[خداوند]] درباره آنان [[آیه]] {{متن قرآن| إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref> ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم؛ سوره حجر، آیه:۹۵.</ref>؛ هرچند در دیگر [[تفاسیر]]، ذیل این [[آیه]] نامی از او به میان نیامده است.
#{{متن قرآن|وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَاؤُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ }}<ref> و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش می‌دهند در حالی که بر دل‌هایشان پوشش‌هایی افکنده‌ایم تا درنیابند و در گوش‌هایشان سنگینی‌یی (نهاده‌ایم) و اگر هر نشانه‌ای ببینند به آن ایمان نمی‌آورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش می‌ورزند؛ کافران می‌گویند این (چیزی) جز افسانه‌های پیشینیان نیست، سوره انعام، آیه:۲۵.</ref> گفته‌اند: این [[آیه]]، در [[شأن]] [[ابوجهل]] و دیگر سران [[مشرک]] نازل شده که گرد هم آمده تا در باب [[سخنان پیامبر]] [[گفت‌وگو]] کنند. [[ابوسفیان]] گفت: من بعضی از گفته‌های او را [[حق]] می‌دانم؛ امّا [[ابوجهل]] از او خواست که هرگز به آن [[اقرار]] نکند، و در [[روایت]] دیگری است که گفت: [[مرگ]] برای ما، از [[اقرار]] به آن آسان‌تر است و این [[آیه]] نازل شد.<ref>بغوی، ج ۱، ص ۹۱.</ref>
#{{متن قرآن|وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَاؤُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ }}<ref> و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش می‌دهند در حالی که بر دل‌هایشان پوشش‌هایی افکنده‌ایم تا درنیابند و در گوش‌هایشان سنگینی‌یی (نهاده‌ایم) و اگر هر نشانه‌ای ببینند به آن ایمان نمی‌آورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش می‌ورزند؛ کافران می‌گویند این (چیزی) جز افسانه‌های پیشینیان نیست، سوره انعام، آیه:۲۵.</ref> گفته‌اند: این [[آیه]]، در [[شأن]] [[ابوجهل]] و دیگر سران [[مشرک]] نازل شده که گرد هم آمده تا در باب [[سخنان پیامبر]] [[گفت‌وگو]] کنند. [[ابوسفیان]] گفت: من بعضی از گفته‌های او را [[حق]] می‌دانم؛ امّا [[ابوجهل]] از او خواست که هرگز به آن [[اقرار]] نکند، و در [[روایت]] دیگری است که گفت: [[مرگ]] برای ما، از [[اقرار]] به آن آسان‌تر است و این [[آیه]] نازل شد.<ref>بغوی، ج ۱، ص ۹۱.</ref>
# از سدّی [[نقل]] شده که [[اخنس‌ بن‌ شریق]] در [[خلوت]] از [[ابوجهل]] درباره [[پیامبر]]{{صل}} پرسید و او گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! [[محمد]] صادق است و هرگز [[دروغ]] نگفته؛ امّا هنگامی که بنی قصی [[پرچم]] مکّه‌ را به دست گرفتند؛ پرده‌دار [[کعبه]] شدند؛ سقایت [[حاجیان]] به دستشان افتاد و سپس [[نبوّت]]! دیگر چه چیزی برای تیره‌های [[قریش]] می‌ماند؟<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref> و این [[آیه]] در [[شأن]] آنان نازل شد: {{متن قرآن| قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref> ما خوب می‌دانیم که آنچه می‌گویند تو را اندوهناک می‌گرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمی‌شمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار می‌کنند؛ سوره انعام، آیه:۳۳.</ref>. [[طبری]] از [[ابن‌ کعب]] [[نقل]] کرده که [[ابوجهل]] به [[پیامبر]] گفت: ما تو را [[تکذیب]] نکرده؛ بلکه آن‌چه را آورده‌ای، [[تکذیب]] می‌کنیم و [[خداوند]] این [[آیه]] را فرود آورد <ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>.
# از سدّی [[نقل]] شده که [[اخنس‌ بن‌ شریق]] در [[خلوت]] از [[ابوجهل]] درباره [[پیامبر]] {{صل}} پرسید و او گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! [[محمد]] صادق است و هرگز [[دروغ]] نگفته؛ امّا هنگامی که بنی قصی [[پرچم]] مکّه‌ را به دست گرفتند؛ پرده‌دار [[کعبه]] شدند؛ سقایت [[حاجیان]] به دستشان افتاد و سپس [[نبوّت]]! دیگر چه چیزی برای تیره‌های [[قریش]] می‌ماند؟<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref> و این [[آیه]] در [[شأن]] آنان نازل شد: {{متن قرآن| قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref> ما خوب می‌دانیم که آنچه می‌گویند تو را اندوهناک می‌گرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمی‌شمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار می‌کنند؛ سوره انعام، آیه:۳۳.</ref>. [[طبری]] از [[ابن‌ کعب]] [[نقل]] کرده که [[ابوجهل]] به [[پیامبر]] گفت: ما تو را [[تکذیب]] نکرده؛ بلکه آن‌چه را آورده‌ای، [[تکذیب]] می‌کنیم و [[خداوند]] این [[آیه]] را فرود آورد <ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>.
# روزی [[ابوجهل]]، به [[آزار پیامبر]] پرداخت و [[حمزه]] به [[حمایت]] از [[حضرت]]، خشمگینانه ضربتی بر او وارد ساخت<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۵۵۵.</ref>. گفته شده که [[آیه]] ۱۲۲ سوره انعام در این باره نازل شد: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه۱۲۲.</ref>. [[طبری]] اقوالی را در [[تفسیر]] آیه‌ برمی‌شمرد؛ امّا در اینکه مقصود از {{متن قرآن|كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ}} [[ابوجهل]] است، [[تردید]] نمی‌کند<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۳۰.</ref>.
# روزی [[ابوجهل]]، به [[آزار پیامبر]] پرداخت و [[حمزه]] به [[حمایت]] از [[حضرت]]، خشمگینانه ضربتی بر او وارد ساخت<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۵۵۵.</ref>. گفته شده که [[آیه]] ۱۲۲ سوره انعام در این باره نازل شد: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه۱۲۲.</ref>. [[طبری]] اقوالی را در [[تفسیر]] آیه‌ برمی‌شمرد؛ امّا در اینکه مقصود از {{متن قرآن|كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ}} [[ابوجهل]] است، [[تردید]] نمی‌کند<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۳۰.</ref>.
# در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}}<ref>«و هنگامی که نشانه‌ای (از سوی خداوند) نزدشان آید می‌گویند ما هرگز ایمان نمی‌آوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه:۱۲۴.</ref> آمده است: [[ابوجهل]] گفت: [[سوگند]] به [[خدا]]! به او [[راضی]] نشده، هرگز از وی [[پیروی]] نمی‌کنیم، جز اینکه بر ما نیز چون او [[وحی]] بیاید که [[آیه]] نازل شد: و چون آنان را نشانه‌ای بیاید، گویند هرگز [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آن‌که‌مانند آن‌چه به [[پیامبران الهی]] داده شده، به ما نیز داده شود. [بگو] [[خداوند]]، بهتر می‌داند که [[رسالت]] خویش را کجا قرار دهد<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۵۳.</ref>.
# در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}}<ref>«و هنگامی که نشانه‌ای (از سوی خداوند) نزدشان آید می‌گویند ما هرگز ایمان نمی‌آوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه:۱۲۴.</ref> آمده است: [[ابوجهل]] گفت: [[سوگند]] به [[خدا]]! به او [[راضی]] نشده، هرگز از وی [[پیروی]] نمی‌کنیم، جز اینکه بر ما نیز چون او [[وحی]] بیاید که [[آیه]] نازل شد: و چون آنان را نشانه‌ای بیاید، گویند هرگز [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آن‌که‌مانند آن‌چه به [[پیامبران الهی]] داده شده، به ما نیز داده شود. [بگو] [[خداوند]]، بهتر می‌داند که [[رسالت]] خویش را کجا قرار دهد<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۵۳.</ref>.
خط ۴۲: خط ۴۲:
# برخی، [[آیه]] {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> بی‌گمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمی‌آورند؛ سوره بقره، آیه:۶.</ref> را در [[شأن]] [[ابوجهل]]<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۲۸.</ref> و بعضی نیز آن را درباره او و خانواده‌اش می‌دانند<ref>اسباب النزول، ص ۲۶.</ref>.
# برخی، [[آیه]] {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> بی‌گمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمی‌آورند؛ سوره بقره، آیه:۶.</ref> را در [[شأن]] [[ابوجهل]]<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۲۸.</ref> و بعضی نیز آن را درباره او و خانواده‌اش می‌دانند<ref>اسباب النزول، ص ۲۶.</ref>.
# و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref> را درباره [[ابوجهل]] و دیگر بزرگان [[قریش]] می‌داند که از نعمت‌های [[دنیایی]] بهره‌مند بودند و [[مؤمنان]] [[فقیر]] را ریشخند می‌کردند<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۵۴۰.</ref>.
# و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref> را درباره [[ابوجهل]] و دیگر بزرگان [[قریش]] می‌داند که از نعمت‌های [[دنیایی]] بهره‌مند بودند و [[مؤمنان]] [[فقیر]] را ریشخند می‌کردند<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۵۴۰.</ref>.
# [[طبری]]، از [[ابن‌ عباس]] [[نقل]] کرده که وقتی [[ابوطالب]] در بستر مریضی بود، [[ابوجهل]] با عدّه‌ای به بالین او رفته، از [[پیامبر]] بدو [[شکایت]] بردند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۴۹.</ref> که پسر برادرت را از ما بازدار و گرنه او را خواهیم کشت<ref>روض‌الجنان، ج ۷، ص ۴۰۹.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} که حضور داشت، فرمود: اگر [[خورشید]] را در دست راست و ماه را در دست چپم‌بگذارید، [[دست]] از [[رسالت]] خویش برنمی‌دارم <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۲۷.</ref>. [[ابوطالب]] با شنیدن این سخن، [[حمایت]] خویش را به طور رسمی از [[پیامبر]] اعلام داشت و بدین طریق، [[ابوجهل]] را درهم [[شکست]]<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۵۹.</ref>. پافشاری [[پیامبر]]، بر باورهای خویش و ابراز [[توحید]]، آنان را سخت شگفت‌زده، سرخورده وناامید ساخت. [[آیات]] ۵ تا ۷ سوره ص در این باره نازل شد: {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۵-۷.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۲۷.</ref>.
# [[طبری]]، از [[ابن‌ عباس]] [[نقل]] کرده که وقتی [[ابوطالب]] در بستر مریضی بود، [[ابوجهل]] با عدّه‌ای به بالین او رفته، از [[پیامبر]] بدو [[شکایت]] بردند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۴۹.</ref> که پسر برادرت را از ما بازدار و گرنه او را خواهیم کشت<ref>روض‌الجنان، ج ۷، ص ۴۰۹.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} که حضور داشت، فرمود: اگر [[خورشید]] را در دست راست و ماه را در دست چپم‌بگذارید، [[دست]] از [[رسالت]] خویش برنمی‌دارم <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۲۷.</ref>. [[ابوطالب]] با شنیدن این سخن، [[حمایت]] خویش را به طور رسمی از [[پیامبر]] اعلام داشت و بدین طریق، [[ابوجهل]] را درهم [[شکست]]<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۵۹.</ref>. پافشاری [[پیامبر]]، بر باورهای خویش و ابراز [[توحید]]، آنان را سخت شگفت‌زده، سرخورده وناامید ساخت. [[آیات]] ۵ تا ۷ سوره ص در این باره نازل شد: {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۵-۷.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۲۷.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ }}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است؛ سوره انفال، آیه:۳۰.</ref>.[[ابوجهل]]، مانند دیگر سران [[مشرک]]، هنگام [[آگاهی]] از [[تصمیم]] [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[یثرب]] ([[مدینه]]) برآشفت و در طرح توطئه‌ای بر ضدّ [[حضرت]] در [[دارالندوه]]، شرکت و پیشنهاد [[قتل]] وی را مطرح کرد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۳۰۰.</ref>. [[ابن‌سعد]] می‌گوید: هر کس نظری داد تا به [[ابوجهل]] رسید. وی گفت: از هر قبیله‌ای [[جوانی]] برگزینیم تا با [[شمشیر]] برهنه، بر [[محمد]] [[هجوم]] آورند تا بنی [[عبدمناف]]، [[قاتل]] را نشناخته، [[توانایی]] [[انتقام]] نداشته باشند<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref> و به [[پذیرش]] [[خون]] [[بهایی]] بسنده کنند. این پیشنهاد پذیرفته شد و اگر خبر [[جبرئیل]] به [[پیامبر]] و خوابیدن [[علی]]{{ع}} برجای او در [[لیله‌المبیت]] نمی‌بود، [[تصمیم]] [[قریش]] عملی می‌شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۳۰۰.</ref>. مفسّران، [[آیه]] پیشین را در باب همین [[توطئه]] می‌دانندکه [[ابوجهل]] در آن نقشی فعّال داشت<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶.</ref>. [[آیه]] ۳۲ سوره [[انفال]] را نیز درباره [[ابوجهل]] دانسته‌اند: {{متن قرآن| وَإِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاء أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور؛ سوره انفال، آیه:۳۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۲۸.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ }}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است؛ سوره انفال، آیه:۳۰.</ref>.[[ابوجهل]]، مانند دیگر سران [[مشرک]]، هنگام [[آگاهی]] از [[تصمیم]] [[هجرت پیامبر]] {{صل}} به [[یثرب]] ([[مدینه]]) برآشفت و در طرح توطئه‌ای بر ضدّ [[حضرت]] در [[دارالندوه]]، شرکت و پیشنهاد [[قتل]] وی را مطرح کرد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۳۰۰.</ref>. [[ابن‌سعد]] می‌گوید: هر کس نظری داد تا به [[ابوجهل]] رسید. وی گفت: از هر قبیله‌ای [[جوانی]] برگزینیم تا با [[شمشیر]] برهنه، بر [[محمد]] [[هجوم]] آورند تا بنی [[عبدمناف]]، [[قاتل]] را نشناخته، [[توانایی]] [[انتقام]] نداشته باشند<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref> و به [[پذیرش]] [[خون]] [[بهایی]] بسنده کنند. این پیشنهاد پذیرفته شد و اگر خبر [[جبرئیل]] به [[پیامبر]] و خوابیدن [[علی]] {{ع}} برجای او در [[لیله‌المبیت]] نمی‌بود، [[تصمیم]] [[قریش]] عملی می‌شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۳۰۰.</ref>. مفسّران، [[آیه]] پیشین را در باب همین [[توطئه]] می‌دانندکه [[ابوجهل]] در آن نقشی فعّال داشت<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶.</ref>. [[آیه]] ۳۲ سوره [[انفال]] را نیز درباره [[ابوجهل]] دانسته‌اند: {{متن قرآن| وَإِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاء أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور؛ سوره انفال، آیه:۳۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۲۸.</ref>
# [[بغوی]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«آیا کسی که می‌داند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند؛» سوره رعد، آیه۱۹.</ref> آورده که [[ابوجهل]]، مصداق در {{متن قرآن|كَمَنْ هُوَ أَعْمَى}} است.
# [[بغوی]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«آیا کسی که می‌داند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند؛» سوره رعد، آیه۱۹.</ref> آورده که [[ابوجهل]]، مصداق در {{متن قرآن|كَمَنْ هُوَ أَعْمَى}} است.
#{{متن قرآن|كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ}}<ref>«بدین‌گونه تو را میان امّتی که پیش از آن، امّت‌هایی گذشته‌اند فرستادیم تا بر آنها آنچه را به تو وحی کرده‌ایم بخوانی، در حالی که آنان به (خداوند) بخشنده کفر می‌ورزند؛ بگو او پروردگار من است، خدایی جز او نیست، بر او توکّل کردم و بازگشتم به سوی اوست» سوره رعد، آیه۳۰.</ref>[[بغوی]]، در [[سبب نزول]] [[آیه]] آورده که [[ابوجهل]]، [[پیامبر]] را در حجر دید که می‌گوید: {{عربی|"يا اللَّهُ يا رَحْمن‏"}}. نزد [[مشرکان]] آمد و گفت: [[محمد]] دو [[خدا]] را می‌خواند: یکی اللّه و دیگری [[رحمن]]، و ما جز رحمان [[یمامه]] که گویا نام شخصی یا معبودی بوده است، رحمان دیگری را نمی‌شناسیم. [[آیه]] نازل شد که بدین‌سان تو را در بین امّتی فرستادیم که پیش از آنها امّت‌هایی آمده و رفته بودند تا آن‌چه بر تو [[وحی]] کرده‌ایم، بر آنان بخوانی؛ حال آنکه بر [[خدای رحمان]] [[کفر]] و [[انکار]] می‌ورزند. بگو: او پرودگار من است؛ خدایی جز او نیست؛ بر او [[توکل]] کرده، بازگشت من به سوی او است<ref>بغوی، ج ۳، ص ۱۹.</ref>.
#{{متن قرآن|كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ}}<ref>«بدین‌گونه تو را میان امّتی که پیش از آن، امّت‌هایی گذشته‌اند فرستادیم تا بر آنها آنچه را به تو وحی کرده‌ایم بخوانی، در حالی که آنان به (خداوند) بخشنده کفر می‌ورزند؛ بگو او پروردگار من است، خدایی جز او نیست، بر او توکّل کردم و بازگشتم به سوی اوست» سوره رعد، آیه۳۰.</ref>[[بغوی]]، در [[سبب نزول]] [[آیه]] آورده که [[ابوجهل]]، [[پیامبر]] را در حجر دید که می‌گوید: {{عربی|"يا اللَّهُ يا رَحْمن‏"}}. نزد [[مشرکان]] آمد و گفت: [[محمد]] دو [[خدا]] را می‌خواند: یکی اللّه و دیگری [[رحمن]]، و ما جز رحمان [[یمامه]] که گویا نام شخصی یا معبودی بوده است، رحمان دیگری را نمی‌شناسیم. [[آیه]] نازل شد که بدین‌سان تو را در بین امّتی فرستادیم که پیش از آنها امّت‌هایی آمده و رفته بودند تا آن‌چه بر تو [[وحی]] کرده‌ایم، بر آنان بخوانی؛ حال آنکه بر [[خدای رحمان]] [[کفر]] و [[انکار]] می‌ورزند. بگو: او پرودگار من است؛ خدایی جز او نیست؛ بر او [[توکل]] کرده، بازگشت من به سوی او است<ref>بغوی، ج ۳، ص ۱۹.</ref>.
خط ۴۹: خط ۴۹:
# مفسّران، [[ابوجهل]] را یکی از [[پیشوایان]] [[کفر]] دانسته که در [[آیه]] ۱۲ سوره [[توبه]] [[مسلمانان]] به [[ستیز]] با آنان [[مأمور]] شده‌اند:{{متن قرآن|وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ}}<ref> و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه:۱۲.</ref> <ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۱۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۷.</ref>  
# مفسّران، [[ابوجهل]] را یکی از [[پیشوایان]] [[کفر]] دانسته که در [[آیه]] ۱۲ سوره [[توبه]] [[مسلمانان]] به [[ستیز]] با آنان [[مأمور]] شده‌اند:{{متن قرآن|وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ}}<ref> و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه:۱۲.</ref> <ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۱۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۷.</ref>  
# [[ابوجهل]]، [[خداوند]] را در روز [[بدر]] به [[داوری]] خواند [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(ای کافران!) اگر پیروزی می‌خواستید پیروزی به سراغتان آمد و اگر (از کفر و دشمنی) دست بردارید برای شما بهتر است و اگر باز گردید ما نیز باز می‌گردیم و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند و (بدانید که) خداوند با مؤمنان است» سوره انفال، آیه۱۹.</ref> نازل شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۲۷۴.</ref>. [[طبرسی]] در ذیل این [[آیه]] از قول [[ابی‌حمزه]] آورده که [[ابوجهل]] در روز [[بدر]] گفت: پروردگارا! [[دین]] ما قدیم و [[دین]] [[محمد]] [[جدید]] است؛ پس هر یک از آنان نزد تو محبوب‌تر و [[رضایت]] بخش‌تر است، اهل آن را [[یاری]] کن!<ref>مجمع البیان ج ۴، ص ۸۱۶.</ref>
# [[ابوجهل]]، [[خداوند]] را در روز [[بدر]] به [[داوری]] خواند [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(ای کافران!) اگر پیروزی می‌خواستید پیروزی به سراغتان آمد و اگر (از کفر و دشمنی) دست بردارید برای شما بهتر است و اگر باز گردید ما نیز باز می‌گردیم و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند و (بدانید که) خداوند با مؤمنان است» سوره انفال، آیه۱۹.</ref> نازل شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۲۷۴.</ref>. [[طبرسی]] در ذیل این [[آیه]] از قول [[ابی‌حمزه]] آورده که [[ابوجهل]] در روز [[بدر]] گفت: پروردگارا! [[دین]] ما قدیم و [[دین]] [[محمد]] [[جدید]] است؛ پس هر یک از آنان نزد تو محبوب‌تر و [[رضایت]] بخش‌تر است، اهل آن را [[یاری]] کن!<ref>مجمع البیان ج ۴، ص ۸۱۶.</ref>
# [[ابوجهل]]، [[مشرکان]] را بر ضدّ [[پیامبر]]{{صل}} تحریک کرده، می‌گفت:[[محمد]]، در یثرب فرود آمده؛ پیش‌ قراولان خویش را فرستاده و می‌خواهد اموالتان را بگیرد؛ بپرهیزید از اینکه دنباله‌رو او باشید یا به او نزدیک شوید. به [[خدا]] [[سوگند]]! با او ساحرانی است که هرگز ندیده‌ام و هیچ یک از [[اصحاب]] وی را [[مشاهده]] نکرده‌ام، جز این که با [[شیاطین]] همراه بود!<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۲۱۱.</ref> او با این سخنان، [[آتش]] [[جنگ بدر]] را شعله‌ور ساخت و بخشی از مخارج آن را بر عهده گرفت. [[خداوند]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref> بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب می‌گردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند؛ سوره انفال، آیه:۳۶.</ref>. واحدی، از کلبی [[نقل]] می‌کند که [[آیه]]، درباره [[دوازده تن]] از [[اطعام]] کنندگان روز [[بدر]] نازل شد که یکی از آنان [[ابوجهل]] بود<ref>اسباب النزول، ص ۱۹۵.</ref>؛ همو که ده شتر خویش را در آن واقعه نحر کرد<ref>یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref>. [[ابوجهل]]، در همین [[جنگ]] کشته و [[آیه]] ۵۰ سوره [[انفال]] درباره او و دیگر کشتگان [[بدر]] نازل شد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش می‌دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند به چهره و پشت آنان می‌کوبند و (می‌گویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه۵۰.</ref><ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۳۰؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص۸۴۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوجهل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱.</ref>
# [[ابوجهل]]، [[مشرکان]] را بر ضدّ [[پیامبر]] {{صل}} تحریک کرده، می‌گفت:[[محمد]]، در یثرب فرود آمده؛ پیش‌ قراولان خویش را فرستاده و می‌خواهد اموالتان را بگیرد؛ بپرهیزید از اینکه دنباله‌رو او باشید یا به او نزدیک شوید. به [[خدا]] [[سوگند]]! با او ساحرانی است که هرگز ندیده‌ام و هیچ یک از [[اصحاب]] وی را [[مشاهده]] نکرده‌ام، جز این که با [[شیاطین]] همراه بود!<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۲۱۱.</ref> او با این سخنان، [[آتش]] [[جنگ بدر]] را شعله‌ور ساخت و بخشی از مخارج آن را بر عهده گرفت. [[خداوند]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref> بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب می‌گردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند؛ سوره انفال، آیه:۳۶.</ref>. واحدی، از کلبی [[نقل]] می‌کند که [[آیه]]، درباره [[دوازده تن]] از [[اطعام]] کنندگان روز [[بدر]] نازل شد که یکی از آنان [[ابوجهل]] بود<ref>اسباب النزول، ص ۱۹۵.</ref>؛ همو که ده شتر خویش را در آن واقعه نحر کرد<ref>یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref>. [[ابوجهل]]، در همین [[جنگ]] کشته و [[آیه]] ۵۰ سوره [[انفال]] درباره او و دیگر کشتگان [[بدر]] نازل شد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش می‌دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند به چهره و پشت آنان می‌کوبند و (می‌گویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه۵۰.</ref><ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۳۰؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص۸۴۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوجهل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش