جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
در میان [[صحابه]] نگاران، تنها [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۳.</ref> او را [[صحابی]] دانسته و شرح حالش را در قسم اول کتابش آورده است. ابونیزر، فرزند یکی از [[پادشاهان]] [[عجم]] دانسته شده که [[تمایل]] به [[اسلام]] پیدا کرد و اسلام را پذیرفت<ref>کوفی، ج۲، ص۸۱.</ref>. برخی وی را فرزند [[نجاشی]] [[پادشاه]] [[حبشه]] دانستهاند که پس از [[پذیرش اسلام]]، در خانههای [[رسول خدا]]{{صل}} [[زندگی]] میکرد و پس از [[وفات پیامبر]]، به [[خانه]] [[حضرت فاطمه]] منتقل شد و در کنار [[فرزندان]] آن حضرت بود<ref>مبرد، ج۳، ص۳۶۶؛ نوری، ج۱۴، ص۶۲.</ref>. | در میان [[صحابه]] نگاران، تنها [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۳.</ref> او را [[صحابی]] دانسته و شرح حالش را در قسم اول کتابش آورده است. ابونیزر، فرزند یکی از [[پادشاهان]] [[عجم]] دانسته شده که [[تمایل]] به [[اسلام]] پیدا کرد و اسلام را پذیرفت<ref>کوفی، ج۲، ص۸۱.</ref>. برخی وی را فرزند [[نجاشی]] [[پادشاه]] [[حبشه]] دانستهاند که پس از [[پذیرش اسلام]]، در خانههای [[رسول خدا]] {{صل}} [[زندگی]] میکرد و پس از [[وفات پیامبر]]، به [[خانه]] [[حضرت فاطمه]] منتقل شد و در کنار [[فرزندان]] آن حضرت بود<ref>مبرد، ج۳، ص۳۶۶؛ نوری، ج۱۴، ص۶۲.</ref>. | ||
براساس [[اخبار]] دیگری که از [[ابن اسحاق]] نقل میشود، ابونیزر فرزند پادشاه حبشه، مردی بلند قامت، [[خوش سیما]] و در چهره مانند مردی [[عرب]] بود. او در [[مکه]] نزد یکی از تجار کار میکرد. [[امام علی]]{{ع}} به پاس خدمات پدرش نجاشی به [[مسلمانان]]، وی را خرید و [[آزاد]] کرد. ابونیزر در [[خدمت]] امام علی{{ع}} بود و بعدها که در حبشه [[هرج و مرج]] شد، [[اهل]] حبشه که به دنبال فردی از [[خاندان]] [[سلطنت]] میگشتند، از وی خواستند به آنجا بازگردد و [[پادشاهی]] آنان را بپذیرد، اما وی تقاضای آنان را نپذیرفت، بدین دلیل که پس از پذیرش اسلام، خواهان [[ملک]] و پادشاهی نیست<ref>یاقوت، ج۴، ص۱۷۵.</ref>. با تکیه بر خبر ابن اسحاق، چنین به نظر میرسد که این حادثه پس از درگذشت رسول خدا{{صل}} رخ داده و بنابراین، وی نمیتواند صحابی بوده باشد. | براساس [[اخبار]] دیگری که از [[ابن اسحاق]] نقل میشود، ابونیزر فرزند پادشاه حبشه، مردی بلند قامت، [[خوش سیما]] و در چهره مانند مردی [[عرب]] بود. او در [[مکه]] نزد یکی از تجار کار میکرد. [[امام علی]] {{ع}} به پاس خدمات پدرش نجاشی به [[مسلمانان]]، وی را خرید و [[آزاد]] کرد. ابونیزر در [[خدمت]] امام علی {{ع}} بود و بعدها که در حبشه [[هرج و مرج]] شد، [[اهل]] حبشه که به دنبال فردی از [[خاندان]] [[سلطنت]] میگشتند، از وی خواستند به آنجا بازگردد و [[پادشاهی]] آنان را بپذیرد، اما وی تقاضای آنان را نپذیرفت، بدین دلیل که پس از پذیرش اسلام، خواهان [[ملک]] و پادشاهی نیست<ref>یاقوت، ج۴، ص۱۷۵.</ref>. با تکیه بر خبر ابن اسحاق، چنین به نظر میرسد که این حادثه پس از درگذشت رسول خدا {{صل}} رخ داده و بنابراین، وی نمیتواند صحابی بوده باشد. | ||
ابونیزر پس از [[آزادی]]، در جرگه [[موالی]] امام علی{{ع}} قرار گرفت و در مزرعه آن حضرت مشغول به کار بود. [[ابن شهرآشوب]]<ref>ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۴۸.</ref> هم وی را از جمله موالی امام علی{{ع}} دانسته است. اخباری که از وی نقل شده، نشان از [[ارتباط]] و ارادت وی به امام علی{{ع}} دارد. | ابونیزر پس از [[آزادی]]، در جرگه [[موالی]] امام علی {{ع}} قرار گرفت و در مزرعه آن حضرت مشغول به کار بود. [[ابن شهرآشوب]]<ref>ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۴۸.</ref> هم وی را از جمله موالی امام علی {{ع}} دانسته است. اخباری که از وی نقل شده، نشان از [[ارتباط]] و ارادت وی به امام علی {{ع}} دارد. | ||
ابونیزر [[شاهد]] بود که امام علی{{ع}} به دست خود [[چاه]] میکند و به عنوان [[صدقه]] قرار میداد. وی نقل میکند که یک بار آن حضرت به کشتزار آمد و تقاضای [[غذا]] کرد، اما آنان غذای مناسبی برای وی نداشتند. [[امام علی]]{{ع}} غذای ناملایم آنان را خورد و در پایان فرمود: "دور باد کسی که شکمش وی را به [[جهنم]] ببرد"<ref>کوفی، ج۲، ص۸۲؛ البری، ص۹۱.</ref>. وی میگوید: یک بار که امام علی{{ع}} مشغول کندن چاهی بود، آب پرفشاری پدید آمد. پس آن [[حضرت]] از ابونیزر قلم و کاغذی خواست و دو باغ (ضیعتین) خود را [[صدقه]] قرار داد. این دو باغ یکی به نام ابونیزر "عین ابی [[نیزر]]" نام داشت و دیگری بُغیبَغه در اطراف [[مدینه]] بود<ref> مبرد، ج۳، ص۳۶۶؛ کوفی، ج۲، ص۸۳.</ref> که بعدها [[معاویه]] تقاضای خرید آن را از [[امام حسین]]{{ع}} کرد، ولی ایشان نپذیرفت<ref>بکری، ج۲، ص۶۵۹.</ref>. | ابونیزر [[شاهد]] بود که امام علی {{ع}} به دست خود [[چاه]] میکند و به عنوان [[صدقه]] قرار میداد. وی نقل میکند که یک بار آن حضرت به کشتزار آمد و تقاضای [[غذا]] کرد، اما آنان غذای مناسبی برای وی نداشتند. [[امام علی]] {{ع}} غذای ناملایم آنان را خورد و در پایان فرمود: "دور باد کسی که شکمش وی را به [[جهنم]] ببرد"<ref>کوفی، ج۲، ص۸۲؛ البری، ص۹۱.</ref>. وی میگوید: یک بار که امام علی {{ع}} مشغول کندن چاهی بود، آب پرفشاری پدید آمد. پس آن [[حضرت]] از ابونیزر قلم و کاغذی خواست و دو باغ (ضیعتین) خود را [[صدقه]] قرار داد. این دو باغ یکی به نام ابونیزر "عین ابی [[نیزر]]" نام داشت و دیگری بُغیبَغه در اطراف [[مدینه]] بود<ref> مبرد، ج۳، ص۳۶۶؛ کوفی، ج۲، ص۸۳.</ref> که بعدها [[معاویه]] تقاضای خرید آن را از [[امام حسین]] {{ع}} کرد، ولی ایشان نپذیرفت<ref>بکری، ج۲، ص۶۵۹.</ref>. | ||
[[امام]] در [[وصیت نامه]] مشهوری که در سال ۳۹ نوشت، [[وصیت]] کرد ابانیزر و دو [[غلام]] دیگر به نامهای [[جبیر]] و [[رباح]]، پس از پنج سال کار کردن بر روی [[زمین]] یَنبُع [[آزاد]] شوند<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۰، ص۳۷۵؛ ابن شبه، ج۱، ص۲۲۵؛ کافی، ج۷، ص۴۹ و ج۶، ص۱۷۹؛ قاضی نعمان، ج۲، ص۴۵۳؛ طوسی، ج۹، ص۱۴۶.</ref>. این [[وصیت]] [[امام علی]]{{ع}}، مستند [[فقها]] برای [[شرعی]] بودن [[آزادی]] [[بندگان]] به شرط کار قرار گرفت<ref>صدوق، ج۳، ص۱۲۷.</ref><ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابونیزر»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۴۷.</ref> | [[امام]] در [[وصیت نامه]] مشهوری که در سال ۳۹ نوشت، [[وصیت]] کرد ابانیزر و دو [[غلام]] دیگر به نامهای [[جبیر]] و [[رباح]]، پس از پنج سال کار کردن بر روی [[زمین]] یَنبُع [[آزاد]] شوند<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۰، ص۳۷۵؛ ابن شبه، ج۱، ص۲۲۵؛ کافی، ج۷، ص۴۹ و ج۶، ص۱۷۹؛ قاضی نعمان، ج۲، ص۴۵۳؛ طوسی، ج۹، ص۱۴۶.</ref>. این [[وصیت]] [[امام علی]] {{ع}}، مستند [[فقها]] برای [[شرعی]] بودن [[آزادی]] [[بندگان]] به شرط کار قرار گرفت<ref>صدوق، ج۳، ص۱۲۷.</ref><ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابونیزر»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۴۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |