جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اعشی بن قیس در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
شاعر مشهور [[دوره جاهلی]]. نام و [[نسب]] کامل او «[[میمون بن قیس بن جندل بن شراحیل]]» از [[قبیله بکر بن وائل]] است<ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۹، ص۷۵؛ ابن عساکر، ج۶۱، ص۳۲۷.</ref>. [[لقب]] «اعشی» و [[کنیه]] «ابوبصیر» را به دلیل [[ضعف]] [[بینایی]] به وی دادهاند و برای تمییز میان او و اعشیهای دیگر، او را به «اعشی قیس»، «اعشی بکر» و «اعشی الکبیر» ملقب کردهاند. وی از [[شاعران]] توانای [[عرب]] است که ادبا و دیگر [[دانشمندان]] به اشعار او [[استشهاد]] میکنند؛ چنان که [[امام علی]]{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] به این [[شعر]] از اشعار وی [[تمثل]] کرد: | شاعر مشهور [[دوره جاهلی]]. نام و [[نسب]] کامل او «[[میمون بن قیس بن جندل بن شراحیل]]» از [[قبیله بکر بن وائل]] است<ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۹، ص۷۵؛ ابن عساکر، ج۶۱، ص۳۲۷.</ref>. [[لقب]] «اعشی» و [[کنیه]] «ابوبصیر» را به دلیل [[ضعف]] [[بینایی]] به وی دادهاند و برای تمییز میان او و اعشیهای دیگر، او را به «اعشی قیس»، «اعشی بکر» و «اعشی الکبیر» ملقب کردهاند. وی از [[شاعران]] توانای [[عرب]] است که ادبا و دیگر [[دانشمندان]] به اشعار او [[استشهاد]] میکنند؛ چنان که [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] به این [[شعر]] از اشعار وی [[تمثل]] کرد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''شَتَّانَ مَا يَوْمِي عَلَى كُورِهَا''|2=''وَيَوْمُ حَيَّانَ أَخِي جَابِرٍ''}} | {{ب|''شَتَّانَ مَا يَوْمِي عَلَى كُورِهَا''|2=''وَيَوْمُ حَيَّانَ أَخِي جَابِرٍ''}} | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۷۸.</ref> در حرف الف با یاد از اعشی، ترجمه تفصیلی وی را به حرف میم (میمون) احاله کرده است، ولی در آنجا مدخلی به وی اختصاص نداده است! | [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۷۸.</ref> در حرف الف با یاد از اعشی، ترجمه تفصیلی وی را به حرف میم (میمون) احاله کرده است، ولی در آنجا مدخلی به وی اختصاص نداده است! | ||
شرح حال وی در بسیاری از منابع آمده و تک نگاریهایی نیز درباره او چاپ شده است<ref>ر.ک: مدخل مربوط به وی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی و دائرة المعارف اسلام.</ref>. آنچه درباره او مربوط به [[سیره نبوی]] است، داستان [[توفیق]] نیافتن وی در [[پذیرش اسلام]] است. هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] بود، اعشی شعر بلندی در [[مدح]] آن [[حضرت]] سرود و قصد داشت [[خدمت]] آن حضرت برسد و [[اسلام]] آورد. در راه، [[مشرکان قریش]] از جمله [[ابوسفیان]] که از [[نیت]] وی [[آگاه]] شدند، به او گفتند: [[پیامبر]]، [[زنا]] را [[حرام]] کرده است. اعشی که دیگر در خود میل و توانی بر این امور نمیدید، توجهی به سخن آنان نکرد. [[مشرکان]] بار دیگر به او گفتند: [[دین جدید]]، [[نوشیدن]] مشروب را نیز حرام کرده است. اعشی که هنوز به صرف مشروبات [[تمایل]] داشت و در [[خانه]] خود مقداری مشروب [[ذخیره]] کرده بود، با خود گفت: میروم [[سیر]] شراب مینوشم و در سال بعد به [[مدینه]] میروم و [[اسلام]] میآورم. | شرح حال وی در بسیاری از منابع آمده و تک نگاریهایی نیز درباره او چاپ شده است<ref>ر. ک: مدخل مربوط به وی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی و دائرة المعارف اسلام.</ref>. آنچه درباره او مربوط به [[سیره نبوی]] است، داستان [[توفیق]] نیافتن وی در [[پذیرش اسلام]] است. هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مدینه]] بود، اعشی شعر بلندی در [[مدح]] آن [[حضرت]] سرود و قصد داشت [[خدمت]] آن حضرت برسد و [[اسلام]] آورد. در راه، [[مشرکان قریش]] از جمله [[ابوسفیان]] که از [[نیت]] وی [[آگاه]] شدند، به او گفتند: [[پیامبر]]، [[زنا]] را [[حرام]] کرده است. اعشی که دیگر در خود میل و توانی بر این امور نمیدید، توجهی به سخن آنان نکرد. [[مشرکان]] بار دیگر به او گفتند: [[دین جدید]]، [[نوشیدن]] مشروب را نیز حرام کرده است. اعشی که هنوز به صرف مشروبات [[تمایل]] داشت و در [[خانه]] خود مقداری مشروب [[ذخیره]] کرده بود، با خود گفت: میروم [[سیر]] شراب مینوشم و در سال بعد به [[مدینه]] میروم و [[اسلام]] میآورم. | ||
[[ابوسفیان]] نیز که تازه با [[پیامبر]] [[پیمان]] [[صلح]] ([[صلح حدیبیه]]) بسته و از [[قدرت]] [[شعر]] اعشی برای جذب [[مردم]] [[آگاه]] بود، به وی پیشنهاد کرد چنانچه از این [[اقدام]] منصرف شود، صد شتر به او بدهد. اعشی بازگشت و در همان سال مرگش فرا رسید و [[توفیق]] [[دیدار]] [[حضرت]] و [[پذیرش اسلام]] را نیافت<ref>ابن هشام، ج۲، ص۲۸؛ ابوالفرج اصفهانی، ج۹، ص۸۷؛ ابن عساکر، ج۶۱، ص۳۲۹.</ref>. | [[ابوسفیان]] نیز که تازه با [[پیامبر]] [[پیمان]] [[صلح]] ([[صلح حدیبیه]]) بسته و از [[قدرت]] [[شعر]] اعشی برای جذب [[مردم]] [[آگاه]] بود، به وی پیشنهاد کرد چنانچه از این [[اقدام]] منصرف شود، صد شتر به او بدهد. اعشی بازگشت و در همان سال مرگش فرا رسید و [[توفیق]] [[دیدار]] [[حضرت]] و [[پذیرش اسلام]] را نیافت<ref>ابن هشام، ج۲، ص۲۸؛ ابوالفرج اصفهانی، ج۹، ص۸۷؛ ابن عساکر، ج۶۱، ص۳۲۹.</ref>. | ||
این داستان باید پس از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به مدینه اتفاق افتاده باشد؛ نه آنگونه که [[ابن هشام]]<ref>ابن هشام، ج۲، ص۲۸.</ref> آن را در لابه لای حوادث مربوط به دوران مکی یاد کرده است. در شعر اعشی نیز که به همین مناسبت سروده، قراینی بر آن یافت میشود<ref>{{عربی|فان لها فی أهل یثرب موعدا}}، سهیلی، ج۳، ص۳۷۸؛ ابن کثیر، ج۳، ص۱۲۸.</ref>. نویسندگان جدید در [[صحت]] بخشی از سروده اعشی در [[مدح]] پیامبر که برگرفته از [[تعالیم]] و [[فرامین]] [[قرآنی]] است و از جمله به [[تحریم]] اکل میته و [[خون]] اشاره دارد، [[تردید]] کرده و آن را ساخته دوره بعد دانستهاند<ref>شوقی ضیف، ص۳۵۶؛ بلاشیر، ص۳۵۷؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۳۸۹.</ref>، [[بیت]] اول این قصیده چنین است: | این داستان باید پس از [[هجرت رسول خدا]] {{صل}} به مدینه اتفاق افتاده باشد؛ نه آنگونه که [[ابن هشام]]<ref>ابن هشام، ج۲، ص۲۸.</ref> آن را در لابه لای حوادث مربوط به دوران مکی یاد کرده است. در شعر اعشی نیز که به همین مناسبت سروده، قراینی بر آن یافت میشود<ref>{{عربی|فان لها فی أهل یثرب موعدا}}، سهیلی، ج۳، ص۳۷۸؛ ابن کثیر، ج۳، ص۱۲۸.</ref>. نویسندگان جدید در [[صحت]] بخشی از سروده اعشی در [[مدح]] پیامبر که برگرفته از [[تعالیم]] و [[فرامین]] [[قرآنی]] است و از جمله به [[تحریم]] اکل میته و [[خون]] اشاره دارد، [[تردید]] کرده و آن را ساخته دوره بعد دانستهاند<ref>شوقی ضیف، ص۳۵۶؛ بلاشیر، ص۳۵۷؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۳۸۹.</ref>، [[بیت]] اول این قصیده چنین است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''أَلَم تَغتَمِض عَيناكَ لَيلَةَ أَرمَدا''|2=''وَعادَكَ ما عادَ السَليمَ المُسَهَّدا''}} | {{ب|''أَلَم تَغتَمِض عَيناكَ لَيلَةَ أَرمَدا''|2=''وَعادَكَ ما عادَ السَليمَ المُسَهَّدا''}} |