اعشی بن قیس

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

شاعر مشهور دوره جاهلی. نام و نسب کامل او «میمون بن قیس بن جندل بن شراحیل» از قبیله بکر بن وائل است[۱]. لقب «اعشی» و کنیه «ابوبصیر» را به دلیل ضعف بینایی به وی داده‌اند و برای تمییز میان او و اعشی‎‌های دیگر، او را به «اعشی قیس»، «اعشی بکر» و «اعشی الکبیر» ملقب کرده‌اند. وی از شاعران توانای عرب است که ادبا و دیگر دانشمندان به اشعار او استشهاد می‌کنند؛ چنان که امام علی (ع) در خطبه شقشقیه به این شعر از اشعار وی تمثل کرد:

شَتَّانَ مَا يَوْمِي عَلَى كُورِهَاوَيَوْمُ حَيَّانَ أَخِي جَابِرٍ
روز مرا با حیان برادر جابر چه مشابهت؟ و این دو را با هم چه مناسبت؟ من همه روز در گرمای سوزان بر پشت شتر بوده و او آسوده، به راحت در خانه غنوده[۲].

ابن حجر[۳] در حرف الف با یاد از اعشی، ترجمه تفصیلی وی را به حرف میم (میمون) احاله کرده است، ولی در آنجا مدخلی به وی اختصاص نداده است!

شرح حال وی در بسیاری از منابع آمده و تک نگاری‌هایی نیز درباره او چاپ شده است[۴]. آنچه درباره او مربوط به سیره نبوی است، داستان توفیق نیافتن وی در پذیرش اسلام است. هنگامی که رسول خدا (ص) در مدینه بود، اعشی شعر بلندی در مدح آن حضرت سرود و قصد داشت خدمت آن حضرت برسد و اسلام آورد. در راه، مشرکان قریش از جمله ابوسفیان که از نیت وی آگاه شدند، به او گفتند: پیامبر، زنا را حرام کرده است. اعشی که دیگر در خود میل و توانی بر این امور نمیدید، توجهی به سخن آنان نکرد. مشرکان بار دیگر به او گفتند: دین جدید، نوشیدن مشروب را نیز حرام کرده است. اعشی که هنوز به صرف مشروبات تمایل داشت و در خانه خود مقداری مشروب ذخیره کرده بود، با خود گفت: می‌روم سیر شراب می‌نوشم و در سال بعد به مدینه می‌روم و اسلام می‌آورم.

ابوسفیان نیز که تازه با پیامبر پیمان صلح (صلح حدیبیه) بسته و از قدرت شعر اعشی برای جذب مردم آگاه بود، به وی پیشنهاد کرد چنانچه از این اقدام منصرف شود، صد شتر به او بدهد. اعشی بازگشت و در همان سال مرگش فرا رسید و توفیق دیدار حضرت و پذیرش اسلام را نیافت[۵].

این داستان باید پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه اتفاق افتاده باشد؛ نه آنگونه که ابن هشام[۶] آن را در لابه لای حوادث مربوط به دوران مکی یاد کرده است. در شعر اعشی نیز که به همین مناسبت سروده، قراینی بر آن یافت می‌شود[۷]. نویسندگان جدید در صحت بخشی از سروده اعشی در مدح پیامبر که برگرفته از تعالیم و فرامین قرآنی است و از جمله به تحریم اکل میته و خون اشاره دارد، تردید کرده و آن را ساخته دوره بعد دانسته‌اند[۸]، بیت اول این قصیده چنین است:

أَلَم تَغتَمِض عَيناكَ لَيلَةَ أَرمَداوَعادَكَ ما عادَ السَليمَ المُسَهَّدا

در گزارشی چنین روایت شده که پیامبر از خواندن اشعار دوره جاهلی منع نمی‌کرد، ولی از قصیده‌ای که اعشی در هجو علقمة بن علاثه و مدح عامر بن طفیل سروده بود، منع کرد[۹]. دیوان اعشی بارها با تصحیحات و شروح گوناگون منتشر شده است[۱۰][۱۱]

منابع

پانویس

  1. ابوالفرج اصفهانی، ج۹، ص۷۵؛ ابن عساکر، ج۶۱، ص۳۲۷.
  2. سید رضی، ج۱، ص۳۲.
  3. ابن حجر، ج۱، ص۳۷۸.
  4. ر. ک: مدخل مربوط به وی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی و دائرة المعارف اسلام.
  5. ابن هشام، ج۲، ص۲۸؛ ابوالفرج اصفهانی، ج۹، ص۸۷؛ ابن عساکر، ج۶۱، ص۳۲۹.
  6. ابن هشام، ج۲، ص۲۸.
  7. فان لها فی أهل یثرب موعدا، سهیلی، ج۳، ص۳۷۸؛ ابن کثیر، ج۳، ص۱۲۸.
  8. شوقی ضیف، ص۳۵۶؛ بلاشیر، ص۳۵۷؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۳۸۹.
  9. ابن عساکر، ج۶۱، ص۳۳۰.
  10. الیان سرکیس، ج۱، ص۴۵۸؛ کحاله، ج۱۳، ص۶۵.
  11. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «اعشی بن قیس»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۰۸.