تکامل: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲
جز
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[تکامل در حدیث]] - [[تکامل در اخلاق اسلامی]] - [[تکامل در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط  = تکامل (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[تکامل در حدیث]] - [[تکامل در اخلاق اسلامی]] - [[تکامل در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط  = تکامل (پرسش)}}


==تکامل==
== تکامل ==
تکامل، یعنی گام برداشتن در [[مسیر کمال]]، یعنی شیء متکامل که [[منزل]] عوض می‌کند و مراحل را مرحله به مرحله پشت سر می‌گذارد، گذشته از عدم [[ثبات]] و در یک جا متوقّف نبودن، یک امر دیگر هم در آن هست و آن این است که این [[تغییر]] در مسیر کمال صورت گرفته است بدین معنی که مبدئی را در نظر گرفته‌ایم بعد می‌گوییم در آن متکامل شده است، یعنی در مرحله بعد همان را در مرحله عالی‌تر و به مقدار بیشتر دارد. در “تکامل” ما باید یک “مبدأکمال”ی در نظر بگیریم و بعد مسیری از همان مبدأ در نظر بگیریم که شیء در همان مسیر در مرحله بعد در سطح بالاتر قرار گرفته است، این را می‌گوییم تکامل<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۵۳۳.</ref>. به عبارت دیگر، تکامل یعنی، این دارای مرتبه‌ای از کمال است. بعد دارای مرتبه بالاتر و عالی‌تر می‌شود. آیا این مرتبه‌ای که قبلاً داشته است با مرتبه‌ای که بعداً دارد از یک جنس است یا از دو جنس؟ اگر از دو جنس باشد که دیگر تکامل نیست<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۳، ص۲۰۰.</ref>.
تکامل، یعنی گام برداشتن در [[مسیر کمال]]، یعنی شیء متکامل که [[منزل]] عوض می‌کند و مراحل را مرحله به مرحله پشت سر می‌گذارد، گذشته از عدم [[ثبات]] و در یک جا متوقّف نبودن، یک امر دیگر هم در آن هست و آن این است که این [[تغییر]] در مسیر کمال صورت گرفته است بدین معنی که مبدئی را در نظر گرفته‌ایم بعد می‌گوییم در آن متکامل شده است، یعنی در مرحله بعد همان را در مرحله عالی‌تر و به مقدار بیشتر دارد. در “تکامل” ما باید یک “مبدأکمال”ی در نظر بگیریم و بعد مسیری از همان مبدأ در نظر بگیریم که شیء در همان مسیر در مرحله بعد در سطح بالاتر قرار گرفته است، این را می‌گوییم تکامل<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۵۳۳.</ref>. به عبارت دیگر، تکامل یعنی، این دارای مرتبه‌ای از کمال است. بعد دارای مرتبه بالاتر و عالی‌تر می‌شود. آیا این مرتبه‌ای که قبلاً داشته است با مرتبه‌ای که بعداً دارد از یک جنس است یا از دو جنس؟ اگر از دو جنس باشد که دیگر تکامل نیست<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۳، ص۲۰۰.</ref>.
منظور [[حکما]] از [[استعداد]] “شدن” این است که حالتی داخلی و درونی در شیء وجود دارد که به موجب آن حالت، آن شیء به سوی فعلیّت و کمال می‌شتابد؛ یعنی این “قوّه” در مقابل “فعلیّت” است که نسبت آنها (یعنی قوّه و فعلیّت) به یکدیگر نسبت [[نقص]] و کمال است و لهذا این گونه استعدادها را می‌توانیم “آمادگی برای تکامل” بخوانیم<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۴۰۴.</ref>.
منظور [[حکما]] از [[استعداد]] “شدن” این است که حالتی داخلی و درونی در شیء وجود دارد که به موجب آن حالت، آن شیء به سوی فعلیّت و کمال می‌شتابد؛ یعنی این “قوّه” در مقابل “فعلیّت” است که نسبت آنها (یعنی قوّه و فعلیّت) به یکدیگر نسبت [[نقص]] و کمال است و لهذا این گونه استعدادها را می‌توانیم “آمادگی برای تکامل” بخوانیم<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۴۰۴.</ref>.
خط ۸: خط ۸:
بعضی‌ها تکامل را این‌گونه تعریف کرده‌اند: تکامل عبارت است از تراکم، یعنی ابتداء جمع شدن یک عده اجزاء و بعد تقسیم شدن، از تجانس خارج شدن و به سوی عدم تجانس رفتن و به اصطلاح ارگانیزه شدن، عضو عضو شدن جزء شدن، و سپس یک رابطه [[وحدت]] میان اعضا برقرارشدن<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۸.</ref>. در مفهوم تکامل، تعالی خوابیده است. یعنی تکامل حرکت است. امّا حرکت رو به بالا و عمودی. تکامل، حرکت از سطحی به سطح بالاتر است<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۵.</ref>
بعضی‌ها تکامل را این‌گونه تعریف کرده‌اند: تکامل عبارت است از تراکم، یعنی ابتداء جمع شدن یک عده اجزاء و بعد تقسیم شدن، از تجانس خارج شدن و به سوی عدم تجانس رفتن و به اصطلاح ارگانیزه شدن، عضو عضو شدن جزء شدن، و سپس یک رابطه [[وحدت]] میان اعضا برقرارشدن<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۸.</ref>. در مفهوم تکامل، تعالی خوابیده است. یعنی تکامل حرکت است. امّا حرکت رو به بالا و عمودی. تکامل، حرکت از سطحی به سطح بالاتر است<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۵.</ref>


==تکامل [[اجتماعی]]==
== تکامل [[اجتماعی]] ==
تکامل [[تاریخی]] یا تکامل اجتماعی، یعنی [[سیر]] جدیدی از تکامل که در این سیر جدید، طبیعت به آن شکل دخالت ندارد، این تکامل، تکامل اکتسابی<ref>از نظر مارکسیسم، این تکامل هم به نحوی طبیعی و جبری است.</ref>. است. یعنی تکاملی است که [[انسان]] با دست خود آن را کسب کرده است و دوره به دوره هم آن را از طریق [[تعلیم و تعلّم]] منتقل کرده است، نه از طریق [[وراثت]]<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۹.</ref>. [[جامعه]] از نظر تشکیلات، [[حکم]] یک موجود زنده را دارد که هر چه ساده‌تر و بسیط‌تر است از ارگانیزم کمتری برخوردار است، حالت [[وحدت]] و بساطت بیشتری دارد. هر چه که تکامل پیدا می‌کند، از نظر اعضاء و اجزاء و ارگان‌ها پیچیده‌تر می‌شود، تقسیم کار بیشتر می‌شود و گسترش این پیچیدگی بیشتر می‌گردد<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۵۳۵.</ref>.
تکامل [[تاریخی]] یا تکامل اجتماعی، یعنی [[سیر]] جدیدی از تکامل که در این سیر جدید، طبیعت به آن شکل دخالت ندارد، این تکامل، تکامل اکتسابی<ref>از نظر مارکسیسم، این تکامل هم به نحوی طبیعی و جبری است.</ref>. است. یعنی تکاملی است که [[انسان]] با دست خود آن را کسب کرده است و دوره به دوره هم آن را از طریق [[تعلیم و تعلّم]] منتقل کرده است، نه از طریق [[وراثت]]<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۹.</ref>. [[جامعه]] از نظر تشکیلات، [[حکم]] یک موجود زنده را دارد که هر چه ساده‌تر و بسیط‌تر است از ارگانیزم کمتری برخوردار است، حالت [[وحدت]] و بساطت بیشتری دارد. هر چه که تکامل پیدا می‌کند، از نظر اعضاء و اجزاء و ارگان‌ها پیچیده‌تر می‌شود، تقسیم کار بیشتر می‌شود و گسترش این پیچیدگی بیشتر می‌گردد<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۵۳۵.</ref>.
یک جهت دیگر تکامل (اگر باز بشود نام آن را تکامل گذاشت که مشکل است) این است که ساختمان [[جامعه بشری]] از یک حالت ساده تدریجاً به سوی پیچیدگی و پیچیده‌تر بودن پیش آمده است. یعنی همان‌طور که در امور صنعتی و فنّی مثلاً اولین هواپیمایی که ساختند بسیار ساده بود. و اکنون که این سفینه‌های فضاپیما را ساخته‌اند دستگاه‌های بسیار دقیقی است، و همان‌طور که در تکامل طبیعی، ساختمان [[بدن]] یک حیوان تک سلولی نیست به ساختمان بدن یک انسان که [[روابط]] پیچیده‌ای دارد، بسیار ساده، در جامعه بشری هم چنین است<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۸.</ref>. تکامل [[اجتماعی]]، در مفهومش تعالی انسان از نظر اجتماعی است نه صرف [[پیشرفت]]<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۶.</ref>
یک جهت دیگر تکامل (اگر باز بشود نام آن را تکامل گذاشت که مشکل است) این است که ساختمان [[جامعه بشری]] از یک حالت ساده تدریجاً به سوی پیچیدگی و پیچیده‌تر بودن پیش آمده است. یعنی همان‌طور که در امور صنعتی و فنّی مثلاً اولین هواپیمایی که ساختند بسیار ساده بود. و اکنون که این سفینه‌های فضاپیما را ساخته‌اند دستگاه‌های بسیار دقیقی است، و همان‌طور که در تکامل طبیعی، ساختمان [[بدن]] یک حیوان تک سلولی نیست به ساختمان بدن یک انسان که [[روابط]] پیچیده‌ای دارد، بسیار ساده، در جامعه بشری هم چنین است<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۸.</ref>. تکامل [[اجتماعی]]، در مفهومش تعالی انسان از نظر اجتماعی است نه صرف [[پیشرفت]]<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۶.</ref>


==تکامل [[تاریخی]]==
== تکامل [[تاریخی]] ==
[[تاریخ]] در مجموع خودش رو به تکامل است. ولی این بدان معنی نیست که تاریخ مانند قافله‌ای است که دائماً قدم به قدم جلو می‌رود. چون عاملش انسان است، نه [[طبیعت]]، و انسان یک موجود [[آزاد]] و مختار است. تاریخ باید در یک مسیری حرکت کند<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۴۵.</ref>. اگر تاریخ را نه به معنی سرگذشت [[عینی]] [[جامعه بشر]]، بلکه به معنی یک [[علم]] یعنی [[تفسیر]] این سرگذشت [[بشر]] در نظر بگیریم، آنگاه وقتی می‌گوییم “تکامل تاریخ” یعنی تکامل علم تاریخ و این ملازم با تکامل خود [[تاریخ]] نیست<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۷۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۶.</ref>
[[تاریخ]] در مجموع خودش رو به تکامل است. ولی این بدان معنی نیست که تاریخ مانند قافله‌ای است که دائماً قدم به قدم جلو می‌رود. چون عاملش انسان است، نه [[طبیعت]]، و انسان یک موجود [[آزاد]] و مختار است. تاریخ باید در یک مسیری حرکت کند<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۴۵.</ref>. اگر تاریخ را نه به معنی سرگذشت [[عینی]] [[جامعه بشر]]، بلکه به معنی یک [[علم]] یعنی [[تفسیر]] این سرگذشت [[بشر]] در نظر بگیریم، آنگاه وقتی می‌گوییم “تکامل تاریخ” یعنی تکامل علم تاریخ و این ملازم با تکامل خود [[تاریخ]] نیست<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۷۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۶.</ref>


==تکامل تدریجی (عرضی)==
== تکامل تدریجی (عرضی) ==
تردیدی نیست که [[علوم]] رو به توسعه و افزایش است و تحقیقات [[دانشمندان]] هر [[روز]] فصل جدیدی در هر یک از علوم باز می‌کند و یا [[علم]] جدیدی را در صحنه علوم وارد می‌کند. از روز اول نه هیچ‌یک از علوم و نه [[فلسفه]] به این توسعه که امروز هست نبوده، بلکه به تدریج که از [[عمر]] [[تمدن]] [[بشر]] گذشته در اثر کوشش‌های دانشمندان بر عدّه مسائل آنها افزوده شده است و بعداً نیز افزوده خواهد شد.
تردیدی نیست که [[علوم]] رو به توسعه و افزایش است و تحقیقات [[دانشمندان]] هر [[روز]] فصل جدیدی در هر یک از علوم باز می‌کند و یا [[علم]] جدیدی را در صحنه علوم وارد می‌کند. از روز اول نه هیچ‌یک از علوم و نه [[فلسفه]] به این توسعه که امروز هست نبوده، بلکه به تدریج که از [[عمر]] [[تمدن]] [[بشر]] گذشته در اثر کوشش‌های دانشمندان بر عدّه مسائل آنها افزوده شده است و بعداً نیز افزوده خواهد شد.
[[گمان]] نمی‌رود در تمام [[جهان]] یک دانشمند پیدا شود که منکر این مطلب باشد. البته این نوع از تکامل که می‌بایستی آن را “توسعه تدریخی” و یا “تکامل عرضی” نامید، در فلسفه و جمیع [[شعب]] علوم جاری است و ربطی به تکامل [[حقیقت]] به مفهوم [[فلسفی]] آنکه ماتریالیست‌ها دست‌آویز قرار داده‌اند، ندارد<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۱۶۸.</ref>.
[[گمان]] نمی‌رود در تمام [[جهان]] یک دانشمند پیدا شود که منکر این مطلب باشد. البته این نوع از تکامل که می‌بایستی آن را “توسعه تدریخی” و یا “تکامل عرضی” نامید، در فلسفه و جمیع [[شعب]] علوم جاری است و ربطی به تکامل [[حقیقت]] به مفهوم [[فلسفی]] آنکه ماتریالیست‌ها دست‌آویز قرار داده‌اند، ندارد<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۱۶۸.</ref>.


==تکامل [[جامعه]]==
== تکامل [[جامعه]] ==
[به فعلیّت رسیدن] استعدادهای فطری‌ای که در جامعه هست و می‌تواند به مرحله فعلیّت برسد. با [[کشف]] استعدادها فعلیّت را می‌توان به دست آورد. کما اینکه با [[شناخت]] فعلیّت گاهی استعدادها کشف می‌شود<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۷.</ref>
[به فعلیّت رسیدن] استعدادهای فطری‌ای که در جامعه هست و می‌تواند به مرحله فعلیّت برسد. با [[کشف]] استعدادها فعلیّت را می‌توان به دست آورد. کما اینکه با [[شناخت]] فعلیّت گاهی استعدادها کشف می‌شود<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۷.</ref>


==تکامل ذاتی==
== تکامل ذاتی ==
تکاملی که مستلزم این باشد که ماهیّت یک شیء [[تغییر]] کند و نوعیّت آن عوض شود<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۵۱۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۷.</ref>
تکاملی که مستلزم این باشد که ماهیّت یک شیء [[تغییر]] کند و نوعیّت آن عوض شود<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۵۱۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۷.</ref>


==تکامل طبیعی==
== تکامل طبیعی ==
یعنی تکاملی که آن را جریان طبیعی بدون دخالت و خواست خود [[انسان]] به وجود آورده است. از این جهت میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست یعنی یک مسیر طبیعی جبری قهری، هر حیوانی را به مرحله‌ای رسانده است<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۷.</ref>
یعنی تکاملی که آن را جریان طبیعی بدون دخالت و خواست خود [[انسان]] به وجود آورده است. از این جهت میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست یعنی یک مسیر طبیعی جبری قهری، هر حیوانی را به مرحله‌ای رسانده است<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۷.</ref>


==تکامل طولی==
== تکامل طولی ==
[[علوم تجربی]] یک نوع [[تحول]] و تکامل مخصوص به خود پیدا می‌کند که می‌توان آن را “تکامل طولی” نامید، به این معنی که این علوم فقط روی فرضیه و [[تئوری]] کار می‌کنند و به حسب سنخ موضوعات خود نمی‌توانند مانند ریاضیات و فلسفه متّکی به اصول برهانی [[یقینی]] باشند و چون [[دلیل]] و [[گواهی]] بر صحّت این فرضیه‌ها جز انطباق با تجارب و نتیجه عملی دادن نیست و انطباق با تجربه و نتیجه عملی دادن [[دلیل]] بر [[حقیقی]] بودن و [[یقینی]] بودن نمی‌شود و جنبه احتمالی آن فرضیه‌ها را از بین نمی‌برد و از طرفی [[راه]] دیگری برای به دست آوردن صحت این فرضیه‌ها در دست نیست. ناچار همین [[قدر]] که یک فرضیه با تجربیاتی که در دسترس [[بشر]] هست منطبق شد [[دانشمندان]] این امر احتمالی را یک [[حقیقت]] [[علمی]] فرض و تلقی می‌کنند و به عنوان یک [[قانون]] علمی می‌شناسند و در کتب علمی و درسی به صورت قانون علمی ذکر می‌کنند ولی هر وقت یک فرضیه دیگری که در اجزاء فرضیه اول اصلاحاتی به عمل آورده بود یا اساساً مباین با او بود پدید آمد و در هر صورت با تجربیات بیشتر و دقیق‌تری منطبق شد فرضیه اول از صحنه [[علم]] خارج شده و فرضیه دوم جای آن را می‌گیرد و به همین ترتیب...<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۱۶۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۷.</ref>
[[علوم تجربی]] یک نوع [[تحول]] و تکامل مخصوص به خود پیدا می‌کند که می‌توان آن را “تکامل طولی” نامید، به این معنی که این علوم فقط روی فرضیه و [[تئوری]] کار می‌کنند و به حسب سنخ موضوعات خود نمی‌توانند مانند ریاضیات و فلسفه متّکی به اصول برهانی [[یقینی]] باشند و چون [[دلیل]] و [[گواهی]] بر صحّت این فرضیه‌ها جز انطباق با تجارب و نتیجه عملی دادن نیست و انطباق با تجربه و نتیجه عملی دادن [[دلیل]] بر [[حقیقی]] بودن و [[یقینی]] بودن نمی‌شود و جنبه احتمالی آن فرضیه‌ها را از بین نمی‌برد و از طرفی [[راه]] دیگری برای به دست آوردن صحت این فرضیه‌ها در دست نیست. ناچار همین [[قدر]] که یک فرضیه با تجربیاتی که در دسترس [[بشر]] هست منطبق شد [[دانشمندان]] این امر احتمالی را یک [[حقیقت]] [[علمی]] فرض و تلقی می‌کنند و به عنوان یک [[قانون]] علمی می‌شناسند و در کتب علمی و درسی به صورت قانون علمی ذکر می‌کنند ولی هر وقت یک فرضیه دیگری که در اجزاء فرضیه اول اصلاحاتی به عمل آورده بود یا اساساً مباین با او بود پدید آمد و در هر صورت با تجربیات بیشتر و دقیق‌تری منطبق شد فرضیه اول از صحنه [[علم]] خارج شده و فرضیه دوم جای آن را می‌گیرد و به همین ترتیب...<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۱۶۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۷.</ref>


==تکامل [[واقعی]]==
== تکامل [[واقعی]] ==
حرکت و تکامل واقعی یعنی حرکت شیء به سوی [[غایت]] و کمال طبیعی خود، و به تعبیر دیگر حرکت از [[راه مستقیم]] [[طبیعت]] و [[خلقت]] به هیچ وجه مستلزم این نیست که خود واقعی آن موجود تبدیل به خود دیگر گردد<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۲۹۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۸.</ref>
حرکت و تکامل واقعی یعنی حرکت شیء به سوی [[غایت]] و کمال طبیعی خود، و به تعبیر دیگر حرکت از [[راه مستقیم]] [[طبیعت]] و [[خلقت]] به هیچ وجه مستلزم این نیست که خود واقعی آن موجود تبدیل به خود دیگر گردد<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۲۹۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۸.</ref>


==تکامل و [[پیشرفت]]==
== تکامل و [[پیشرفت]] ==
هر تکاملی پیشرفت هست، ولی هر پیشرفتی تکامل نیست. مثلاً پیشرفت [[سربازان]] در [[جبهه]] [[جنگ]] تکامل نامیده نمی‌شود، همچنان‌که پیشرفت [[بیماری]] از قبیل سل و سرطان تکامل تکامل بیماری شمرده نمی‌شود. در مفهوم پیشرفت، هم سطحی مأخوذ است، ولی در مفهوم تکامل تعالی مأخوذ است و لااقل در مفهوم پیشرفت شرطش ناهمسطحی نیست و اعمّ است. پس پیشرفت یا مطلق حرکت است اعمّ از افقی و عمودی و یا خصوص افقی است ولی تکامل، حرکت عمودی است<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۲۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۸.</ref>
هر تکاملی پیشرفت هست، ولی هر پیشرفتی تکامل نیست. مثلاً پیشرفت [[سربازان]] در [[جبهه]] [[جنگ]] تکامل نامیده نمی‌شود، همچنان‌که پیشرفت [[بیماری]] از قبیل سل و سرطان تکامل تکامل بیماری شمرده نمی‌شود. در مفهوم پیشرفت، هم سطحی مأخوذ است، ولی در مفهوم تکامل تعالی مأخوذ است و لااقل در مفهوم پیشرفت شرطش ناهمسطحی نیست و اعمّ است. پس پیشرفت یا مطلق حرکت است اعمّ از افقی و عمودی و یا خصوص افقی است ولی تکامل، حرکت عمودی است<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۲۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۷۸.</ref>


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش