جباریت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸: خط ۸:
[[جبار]]، صیغه [[مبالغه]] از ماده «ج ب ر» به معنای [[عظمت]] همراه با اقتداری است که به [[چیرگی]] می‌تواند [[اختیار]] از دیگران سلب کند<ref>العین، ج۱، ص۴۷۸.</ref>. صفت جبار درباره کسی به کار می‌رود که با استفاده از [[قدرت]] خویش بر دیگران [[حکم]] براند و بدانچه آنان [[رضایت]] ندارند، فرمان‌شان دهد. لازمه صفت جبار آن گاه که درباره [[آدمی]] به کار رود؛ [[تکبر]]، چیرگی، [[خشونت]] و [[خونریزی]] است. ماده جبر در حالت ثلاثی مجرد {{عربی|جَبَرَ یَجْبُرَ}} به معنای جبران است و در باب [[افعال]] {{عربی|"اَجْبَرَ یُجْبِرُ"}} به معنای [[اجبار]] و [[اکراه]] نمودن است. [[راغب اصفهانی]] [[ارتباط]] این دو معنا را چنین بیان می‌کند که فرمانروای جبار با [[خودرأیی]] خویش گویی می‌خواهد [[کاستی]] خود را جبران کند<ref>مفردات، ص۱۸۳.</ref>.
[[جبار]]، صیغه [[مبالغه]] از ماده «ج ب ر» به معنای [[عظمت]] همراه با اقتداری است که به [[چیرگی]] می‌تواند [[اختیار]] از دیگران سلب کند<ref>العین، ج۱، ص۴۷۸.</ref>. صفت جبار درباره کسی به کار می‌رود که با استفاده از [[قدرت]] خویش بر دیگران [[حکم]] براند و بدانچه آنان [[رضایت]] ندارند، فرمان‌شان دهد. لازمه صفت جبار آن گاه که درباره [[آدمی]] به کار رود؛ [[تکبر]]، چیرگی، [[خشونت]] و [[خونریزی]] است. ماده جبر در حالت ثلاثی مجرد {{عربی|جَبَرَ یَجْبُرَ}} به معنای جبران است و در باب [[افعال]] {{عربی|"اَجْبَرَ یُجْبِرُ"}} به معنای [[اجبار]] و [[اکراه]] نمودن است. [[راغب اصفهانی]] [[ارتباط]] این دو معنا را چنین بیان می‌کند که فرمانروای جبار با [[خودرأیی]] خویش گویی می‌خواهد [[کاستی]] خود را جبران کند<ref>مفردات، ص۱۸۳.</ref>.


در [[قرآن کریم]] صفت جبار نه مرتبه درباره [[آدمیان]] به کار رفته است. در این [[آیات]]، جبار با [[صفات]]{{متن قرآن|عَنِيد}} (لجوج، حق‌ناپذیر)، {{متن قرآن|عَصِيّ}} ([[سرکش]]، نافرمانبر) و {{متن قرآن|مُتَكَبِّر}} (خودبزرگ‌بین) همراه شده است. در یکی از این آیات، [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید که تو بر آدمیان جبار نیستی {{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ}} <ref>«و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.</ref>. صفت جبار یک بار نیز درباره خداوند به کار رفته است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین، پیروز کام‌شکن بزرگ‌منش؛ پاکا که خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>.
در [[قرآن کریم]] صفت جبار نه مرتبه درباره [[آدمیان]] به کار رفته است. در این [[آیات]]، جبار با [[صفات]]{{متن قرآن|عَنِيد}} (لجوج، حق‌ناپذیر)، {{متن قرآن|عَصِيّ}} ([[سرکش]]، نافرمانبر) و {{متن قرآن|مُتَكَبِّر}} (خودبزرگ‌بین) همراه شده است. در یکی از این آیات، [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرماید که تو بر آدمیان جبار نیستی {{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ}} <ref>«و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.</ref>. صفت جبار یک بار نیز درباره خداوند به کار رفته است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین، پیروز کام‌شکن بزرگ‌منش؛ پاکا که خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>.


در دعاهای [[معصومان]] این نکته را می‌‌توان درباره صفت جبار یافت: در دعایی که از [[امام رضا]]{{ع}} نقل شده، خداوند {{متن حدیث|جَبَّارُ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ}} خوانده شده است<ref>مفتاح الفلاح، ص۹۴.</ref>. این [[وصف]] یادآور این [[آیه]] است: {{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref>.
در دعاهای [[معصومان]] این نکته را می‌‌توان درباره صفت جبار یافت: در دعایی که از [[امام رضا]] {{ع}} نقل شده، خداوند {{متن حدیث|جَبَّارُ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ}} خوانده شده است<ref>مفتاح الفلاح، ص۹۴.</ref>. این [[وصف]] یادآور این [[آیه]] است: {{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref>.


در دعایی که از [[امام کاظم]]{{ع}} نقل شده، [[خداوند]] بدین‌گونه خوانده شده است: {{متن حدیث|جَبَّارٌ لَا يَظْلِمُ}}، «فرمانفرمایی که [[ستم]] نمی‌کند»<ref>مهج الدعوات، ص۲۶۸.</ref>؛ این بیان یادآور آن است که [[جبار]] بودن خداوند از [[ستمگری]] به دور است. در دعای معروف به دعای [[ادریس]] نام جبار این گونه توضیح داده شده است: {{متن حدیث|يَا جَبَّارُ الْمُذَلِّلُ كُلَّ شَيْءٍ بِقَهْرِ}}، «ای جباری که هر چیز را به [[چیرگی]] رام گرداند»<ref>بحارالانوار، ج۹۵، ص۹۸.</ref>.
در دعایی که از [[امام کاظم]] {{ع}} نقل شده، [[خداوند]] بدین‌گونه خوانده شده است: {{متن حدیث|جَبَّارٌ لَا يَظْلِمُ}}، «فرمانفرمایی که [[ستم]] نمی‌کند»<ref>مهج الدعوات، ص۲۶۸.</ref>؛ این بیان یادآور آن است که [[جبار]] بودن خداوند از [[ستمگری]] به دور است. در دعای معروف به دعای [[ادریس]] نام جبار این گونه توضیح داده شده است: {{متن حدیث|يَا جَبَّارُ الْمُذَلِّلُ كُلَّ شَيْءٍ بِقَهْرِ}}، «ای جباری که هر چیز را به [[چیرگی]] رام گرداند»<ref>بحارالانوار، ج۹۵، ص۹۸.</ref>.


در [[قرآن کریم]] صفات کم شماری در [[ستایش]] به خداوند نسبت داده شده که این صفات برای [[آدمیان]] [[ذم]] و [[کاستی]] است؛ از آن جمله جبار و [[متکبر]] است. [[مفسران]] و [[متکلمان]] در بیان صفت جبار و توضیح این ابهام چند سخن گفته‌اند: [[طوسی]]، تصریح می‌کند که جبار و متکبر از آن رو برای [[آدمی]]، صفت [[مذمت]] است که او در جایگاهی نیست که به دیگران [[فرمان]] دهد و آنان را بر کاری [[اجبار]] کند و یا آنکه خویش را بزرگ بشمارد. ولی روا و [[شایسته]] است که خداوند فرمان دهد و تقدیر نماید و [[آفریده]] خویش را [[تدبیر]] کند و چون به واقع بزرگ و پراقتدار است، رواست که [[عظمت]] خویش را بنمایاند<ref>التبیان، ج۹، ص۵۷۳.</ref>؛ بنابراین، صفات جبار و متکبر، [[قبح]] ذاتی ندارد، بلکه از آن رو که آدمی [[شایستگی]] این ویژگی‌ها را ندارد، برای وی صفت ذم است و چون درباره خداوند رواست، درباره او صفت [[مدح]] است. [[حسین بن حسن حلیمی]]، بر این [[باور]] است که چون خداوند [[آفریدگان]] را به فرمان خویش از عدم به وجود آورده است و در این کار اختیاری برای آفریدگان نیست، [[آفرینش]] خداوند مانند [[کردار]] [[فرمانروایی]] است که دیگران را بر انجام خواسته‌اش اجبار می‌کند<ref>الاسماء و الصفات، ص۵۹.</ref>. بر این اساس، صفت جبار درباره خداوند معنای [[حقیقی]] ندارد، بلکه از آن رو که آفرینشش مانند کردار [[جباران]] است، وی را جبار می‌خوانیم. [[عبدالرحمن محمد بغدادی]]، بر این باور است که جبار درباره [[خداوند]] بدان معنا است که هیچ کس بدو دست نیاید و بر او چیره نشود. در لغت [[عرب]] نیز به نخلی بسیار بلند که دست هیچ کس به خرمایش نرسد، [[جبار]] گویند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۱۴.</ref>. در نتیجه، جبار در توصیف خداوند معنای [[جبر]] و [[اکراه]] را در بر ندارد، بلکه به معنای والایی و [[برتری]] و [[مقهور]] نشدن است. ماده جبر به معنای جبران [[کاستی]] و [[فقر]] و درمان استخوان شکسته نیز می‌آید. برخی نام جبار را نیز به معنای جبران کننده [[کاستی‌ها]] و درمان کننده شکستگی‌ها دانسته‌اند. [[فخر رازی]] در شمار وجوه معانی جبار، این معنا را نخستین وجه قرار داده است<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۱۴.</ref>. [[ابوالحسن ماوردی]]، این سخن را به بنیان‌گذار [[مکتب]] اعتزال، [[واصل بن عطاء]]، نسبت می‌دهد<ref>النکت و العیون، ج۴، ص۲۵۹.</ref>؛ برخی از [[مفسران]] معاصر نیز، این وجه را در معنای جبار ذکر نموده‌اند<ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۵۶.</ref>.
در [[قرآن کریم]] صفات کم شماری در [[ستایش]] به خداوند نسبت داده شده که این صفات برای [[آدمیان]] [[ذم]] و [[کاستی]] است؛ از آن جمله جبار و [[متکبر]] است. [[مفسران]] و [[متکلمان]] در بیان صفت جبار و توضیح این ابهام چند سخن گفته‌اند: [[طوسی]]، تصریح می‌کند که جبار و متکبر از آن رو برای [[آدمی]]، صفت [[مذمت]] است که او در جایگاهی نیست که به دیگران [[فرمان]] دهد و آنان را بر کاری [[اجبار]] کند و یا آنکه خویش را بزرگ بشمارد. ولی روا و [[شایسته]] است که خداوند فرمان دهد و تقدیر نماید و [[آفریده]] خویش را [[تدبیر]] کند و چون به واقع بزرگ و پراقتدار است، رواست که [[عظمت]] خویش را بنمایاند<ref>التبیان، ج۹، ص۵۷۳.</ref>؛ بنابراین، صفات جبار و متکبر، [[قبح]] ذاتی ندارد، بلکه از آن رو که آدمی [[شایستگی]] این ویژگی‌ها را ندارد، برای وی صفت ذم است و چون درباره خداوند رواست، درباره او صفت [[مدح]] است. [[حسین بن حسن حلیمی]]، بر این [[باور]] است که چون خداوند [[آفریدگان]] را به فرمان خویش از عدم به وجود آورده است و در این کار اختیاری برای آفریدگان نیست، [[آفرینش]] خداوند مانند [[کردار]] [[فرمانروایی]] است که دیگران را بر انجام خواسته‌اش اجبار می‌کند<ref>الاسماء و الصفات، ص۵۹.</ref>. بر این اساس، صفت جبار درباره خداوند معنای [[حقیقی]] ندارد، بلکه از آن رو که آفرینشش مانند کردار [[جباران]] است، وی را جبار می‌خوانیم. [[عبدالرحمن محمد بغدادی]]، بر این باور است که جبار درباره [[خداوند]] بدان معنا است که هیچ کس بدو دست نیاید و بر او چیره نشود. در لغت [[عرب]] نیز به نخلی بسیار بلند که دست هیچ کس به خرمایش نرسد، [[جبار]] گویند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۱۴.</ref>. در نتیجه، جبار در توصیف خداوند معنای [[جبر]] و [[اکراه]] را در بر ندارد، بلکه به معنای والایی و [[برتری]] و [[مقهور]] نشدن است. ماده جبر به معنای جبران [[کاستی]] و [[فقر]] و درمان استخوان شکسته نیز می‌آید. برخی نام جبار را نیز به معنای جبران کننده [[کاستی‌ها]] و درمان کننده شکستگی‌ها دانسته‌اند. [[فخر رازی]] در شمار وجوه معانی جبار، این معنا را نخستین وجه قرار داده است<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۱۴.</ref>. [[ابوالحسن ماوردی]]، این سخن را به بنیان‌گذار [[مکتب]] اعتزال، [[واصل بن عطاء]]، نسبت می‌دهد<ref>النکت و العیون، ج۴، ص۲۵۹.</ref>؛ برخی از [[مفسران]] معاصر نیز، این وجه را در معنای جبار ذکر نموده‌اند<ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۵۶.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش