روابط با بیگانگان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[روابط با بیگانگان در حدیث]] - [[روابط با بیگانگان در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[روابط با بیگانگان در حدیث]] - [[روابط با بیگانگان در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
از آنجا که [[کردار]] و [[رفتار]] و کنش‌های [[پیامبر]]، دور از [[هوا و هوس]] و [[امیال]] [[شهوانی]] و منطبق بر [[آیات قرآنی]] و [[کلام]] [[وحیانی]] بوده است، بنابراین ابتدا به آیاتی که مؤید [[سیره]] [[رسول الله]]{{صل}} هستند اشاره می‌کنیم و سپس به [[سیره عملی]] آن [[حضرت]] خواهیم پرداخت.
از آنجا که [[کردار]] و [[رفتار]] و کنش‌های [[پیامبر]]، دور از [[هوا و هوس]] و [[امیال]] [[شهوانی]] و منطبق بر [[آیات قرآنی]] و [[کلام]] [[وحیانی]] بوده است، بنابراین ابتدا به آیاتی که مؤید [[سیره]] [[رسول الله]] {{صل}} هستند اشاره می‌کنیم و سپس به [[سیره عملی]] آن [[حضرت]] خواهیم پرداخت.
# [[خداوند سبحان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}}<ref>«با مردم سخن خوب بگویید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref> یعنی با [[بشر]] بد نکنید. در این [[آیه]] نفرمود، که با [[مؤمنان]] یا [[اهل کتاب]] بد نکنید، بلکه توصیه کرده به تمام [[مردم]] روی [[زمین]] [[احسان]] کنید. مراد از {{متن قرآن|قُولُوا}} مطلق عمل است، یعنی در گفتار، رفتار، نوشتار، دادوستد و... با مردم به [[نیکی]] عمل کنید. نه تنها با [[مسلمانان]] و [[موحدان]] بلکه با «مردم به معنای عام» احسان کنید<ref>عبدالله جوادی آملی، «جزوه درسی حقوق بشر در اسلام»، سال ۱۳۶۸، جزوه نهم، ص۱۰.</ref>.
# [[خداوند سبحان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}}<ref>«با مردم سخن خوب بگویید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref> یعنی با [[بشر]] بد نکنید. در این [[آیه]] نفرمود، که با [[مؤمنان]] یا [[اهل کتاب]] بد نکنید، بلکه توصیه کرده به تمام [[مردم]] روی [[زمین]] [[احسان]] کنید. مراد از {{متن قرآن|قُولُوا}} مطلق عمل است، یعنی در گفتار، رفتار، نوشتار، دادوستد و... با مردم به [[نیکی]] عمل کنید. نه تنها با [[مسلمانان]] و [[موحدان]] بلکه با «مردم به معنای عام» احسان کنید<ref>عبدالله جوادی آملی، «جزوه درسی حقوق بشر در اسلام»، سال ۱۳۶۸، جزوه نهم، ص۱۰.</ref>.
#در آیه دیگر آمده است: {{متن قرآن|وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا}}<ref>«و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای» سوره انفال، آیه ۶۱.</ref>، یعنی اگر از طرف آنها ستمی بر شما [[تحمیل]] نشد و خواستار [[صلح]] و [[صفا]] شدند، شما هم جناح صلح و صفا پهن کنید.
# در آیه دیگر آمده است: {{متن قرآن|وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا}}<ref>«و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای» سوره انفال، آیه ۶۱.</ref>، یعنی اگر از طرف آنها ستمی بر شما [[تحمیل]] نشد و خواستار [[صلح]] و [[صفا]] شدند، شما هم جناح صلح و صفا پهن کنید.


نکته ظریف و شایان ذکر این که [[تئوری]] «[[زندگی]] [[مسالمت‌آمیز]] براساس اَیمان» ([[پیمان]]) - که مسلمانان و برخی گروه‌ها ارائه کرده‌اند - در صورتی محقق می‌شود که همه مؤمنان خود با هم باشند و در صلح و صفا زندگی کنند. اگر چنین سعه صدری بین خود مؤمنان پدید آمد با غیرمسلمانان هم با [[سعه صدر]] زندگی مسالمت‌آمیزی خواهند داشت. بنابراین برای این که [[انسان]] در برابر [[بیگانگان]] [[اهل]] [[ستیز]] و [[ستم]] نباشد، باید در درون خود (خودشخصی یا خودجمعی) نیز ستم و ستیز را از بین ببرد. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref>. این آموزه [[قرآنی]] به ما می‌آموزد که قبل از {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا}} امکان پیاده کردن {{متن قرآن|وَإِنْ جَنَحُوا}} وجود ندارد<ref>عبدالله جوادی آملی، «جزوه درسی حقوق بشر در اسلام»، سال ۱۳۶۸، جزوه چهاردهم، ص۳.</ref>. به هرحال [[قرآن]] به ما می‌آموزد که [[مسلمانان]] باید، هم با [[اهل]] [[میثاق]] ([[مشرکان]] و [[بت‌پرستان]] که بدترین گروه [[انسانی]] در روی [[زمین]] هستند) با [[صلح]] و [[صفا]] [[زندگی]] کنند و هم با [[اهل ذمه]] یا [[اهل کتاب]] در صلح زندگی کنند، همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>.
نکته ظریف و شایان ذکر این که [[تئوری]] «[[زندگی]] [[مسالمت‌آمیز]] براساس اَیمان» ([[پیمان]]) - که مسلمانان و برخی گروه‌ها ارائه کرده‌اند - در صورتی محقق می‌شود که همه مؤمنان خود با هم باشند و در صلح و صفا زندگی کنند. اگر چنین سعه صدری بین خود مؤمنان پدید آمد با غیرمسلمانان هم با [[سعه صدر]] زندگی مسالمت‌آمیزی خواهند داشت. بنابراین برای این که [[انسان]] در برابر [[بیگانگان]] [[اهل]] [[ستیز]] و [[ستم]] نباشد، باید در درون خود (خودشخصی یا خودجمعی) نیز ستم و ستیز را از بین ببرد. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref>. این آموزه [[قرآنی]] به ما می‌آموزد که قبل از {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا}} امکان پیاده کردن {{متن قرآن|وَإِنْ جَنَحُوا}} وجود ندارد<ref>عبدالله جوادی آملی، «جزوه درسی حقوق بشر در اسلام»، سال ۱۳۶۸، جزوه چهاردهم، ص۳.</ref>. به هرحال [[قرآن]] به ما می‌آموزد که [[مسلمانان]] باید، هم با [[اهل]] [[میثاق]] ([[مشرکان]] و [[بت‌پرستان]] که بدترین گروه [[انسانی]] در روی [[زمین]] هستند) با [[صلح]] و [[صفا]] [[زندگی]] کنند و هم با [[اهل ذمه]] یا [[اهل کتاب]] در صلح زندگی کنند، همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>.
خط ۱۱: خط ۱۱:


به دلیل این نکات ظریف است که می‌توان گفت: در [[سیره انبیا]] و همچنین [[پیامبر اعظم]] - که در ادامه به آن اشاره خواهد شد -ثابت شده است که:
به دلیل این نکات ظریف است که می‌توان گفت: در [[سیره انبیا]] و همچنین [[پیامبر اعظم]] - که در ادامه به آن اشاره خواهد شد -ثابت شده است که:
#همه [[انسان‌ها]] [[حق]] دارند از [[رفاه]] و [[قسط]] برخوردار باشند؛
# همه [[انسان‌ها]] [[حق]] دارند از [[رفاه]] و [[قسط]] برخوردار باشند؛
#هیچ کس حق ندارد به [[حریم]] دیگران [[تعدی]] کند؛
# هیچ کس حق ندارد به [[حریم]] دیگران [[تعدی]] کند؛
#همه [[وظیفه]] دارند که در برابر دیگران [[قسط و عدل]] را رعایت کنند، بر حریم دیگران مواظب باشند و به داد دیگران برسند، از این‌رو می‌فرماید: شمای [[مسلمان]] باید در برابر [[ملحدان]] عالم [[عادل]] و [[مقسط]] باشید؛ چراکه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>؛ این [[آیه]] به ما [[تذکر]] می‌دهد تا جایی که آنها با شما [[مسلمانان]] [[بدرفتاری]] نکردند [[خوش‌رفتاری]] کنید، شاید به سوی [[اسلام]] برگشتند: {{متن قرآن|عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً}}<ref>«امید است خداوند میان شما و کسانی از آنان که با هم دشمنی دارید دوستی اندازد» سوره ممتحنه، آیه ۷.</ref>. البته این [[اخوت انسانی]] و قومی<ref>اخوت انسانی و قومی برای این است که ما در فرهنگ قرآن دو نوع اخوت را مشاهده می‌کنیم: یکی اخوتی در داخل مؤمنان و دیگری اخوتی انسانی - قومی همان‌گونه که قرآن به پیامبرش می‌گوید: {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ}} [«و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم)» سوره اعراف، آیه ۶۵] و {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ}} [«و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)» سوره اعراف، آیه ۷۳]. این اخوت‌ها غیر از اخوت سوره حجرات است که می‌گوید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}} [«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰]. برای اطلاع بیشتر ر.ک: عبدالله جوادی آملی، «جزوه درسی حقوق بشر در اسلام»، سال ۱۳۶۸، جزوه چهاردهم.</ref> تا زمانی است که آنها وارد میدان [[جنگ]] نشده باشند، اما وقتی نوبت به میدان جنگ برسد طور دیگری [[دستور]] داده شده است، همانند {{متن قرآن|أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>«ننگ بر شما و بر آنچه به جای خداوند می‌پرستید» سوره انبیاء، آیه ۶۷.</ref> یا {{متن قرآن|جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref> و یا {{متن قرآن|أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ}}<ref>«بر کافران سختگیر» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>؛ یعنی تا زمانی که [[کفار]] از اصل اولی که براساس اَیمان بوده خارج نشدند، رابطه براساس [[صلح]] و صفاست، اما با [[نقض پیمان]] و ورود کفار به جنگ، دیگر این اصل [[کارایی]] ندارد و با آنها باید با [[قاطعیت]] خاص برخورد کرد. در این وضعیت گفتار و نوشته‌های [[پیامبر]] (نامه‌های ایشان) هم بسیار سخت و همراه با تهدیدهای هراس‌آمیز است، از جمله می‌توان به [[نامه]] پیامبر در پاسخ به نامه [[مشرکان]] [[مکه]] پیش از [[جنگ خندق]] استناد کرد که از [[شمشیر]]، نیزه، جدا شدن سرها از تن‌ها و ویرانی [[خانه‌ها]] سخن به میان آورد و از آنان خواسته بود تا دست از [[بت‌پرستی]] بردارند. این نامه بدین شرح است: به [[نام خداوند]] [[بخشاینده]] بخشایشگر. نامه مشرکان، [[منافقان]]، [[کافران]] و [[دشمنان]] رسید و معنای سخن شما را دریافتم. [[سوگند]] به [[خدا]] که پاسخی جز سرنیزه‌ها و لبه تیز تیغ‌ها برایتان ندارم. وای بر شما! از [[پرستش]] [[بت‌ها]] باز گردیده. زخم تیغ، دو نیم گشتن سرها، ویرانی خانه‌ها و نابود شدن نشانه‌های [[آبادانی]]، شما را هشدار باد. «هر کس پیرو [[راستی]] گردد، از [[عذاب]] خدا به دور می‌ماند». هان ای پیک! با زبانی به تیزی شمشیرها، [[پیام]] مرا به [[قریش]] برسان. هان! به [[دیدار]] شمشیرهایی بشتابید که با تن‌ها و سرهای شما آشنا هستند<ref>محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی (تهران، سروش، ۱۳۷۴)، ص۱۱۹.</ref>.
# همه [[وظیفه]] دارند که در برابر دیگران [[قسط و عدل]] را رعایت کنند، بر حریم دیگران مواظب باشند و به داد دیگران برسند، از این‌رو می‌فرماید: شمای [[مسلمان]] باید در برابر [[ملحدان]] عالم [[عادل]] و [[مقسط]] باشید؛ چراکه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>؛ این [[آیه]] به ما [[تذکر]] می‌دهد تا جایی که آنها با شما [[مسلمانان]] [[بدرفتاری]] نکردند [[خوش‌رفتاری]] کنید، شاید به سوی [[اسلام]] برگشتند: {{متن قرآن|عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً}}<ref>«امید است خداوند میان شما و کسانی از آنان که با هم دشمنی دارید دوستی اندازد» سوره ممتحنه، آیه ۷.</ref>. البته این [[اخوت انسانی]] و قومی<ref>اخوت انسانی و قومی برای این است که ما در فرهنگ قرآن دو نوع اخوت را مشاهده می‌کنیم: یکی اخوتی در داخل مؤمنان و دیگری اخوتی انسانی - قومی همان‌گونه که قرآن به پیامبرش می‌گوید: {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ}} [«و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم)» سوره اعراف، آیه ۶۵] و {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ}} [«و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)» سوره اعراف، آیه ۷۳]. این اخوت‌ها غیر از اخوت سوره حجرات است که می‌گوید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}} [«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰]. برای اطلاع بیشتر ر. ک: عبدالله جوادی آملی، «جزوه درسی حقوق بشر در اسلام»، سال ۱۳۶۸، جزوه چهاردهم.</ref> تا زمانی است که آنها وارد میدان [[جنگ]] نشده باشند، اما وقتی نوبت به میدان جنگ برسد طور دیگری [[دستور]] داده شده است، همانند {{متن قرآن|أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>«ننگ بر شما و بر آنچه به جای خداوند می‌پرستید» سوره انبیاء، آیه ۶۷.</ref> یا {{متن قرآن|جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref> و یا {{متن قرآن|أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ}}<ref>«بر کافران سختگیر» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>؛ یعنی تا زمانی که [[کفار]] از اصل اولی که براساس اَیمان بوده خارج نشدند، رابطه براساس [[صلح]] و صفاست، اما با [[نقض پیمان]] و ورود کفار به جنگ، دیگر این اصل [[کارایی]] ندارد و با آنها باید با [[قاطعیت]] خاص برخورد کرد. در این وضعیت گفتار و نوشته‌های [[پیامبر]] (نامه‌های ایشان) هم بسیار سخت و همراه با تهدیدهای هراس‌آمیز است، از جمله می‌توان به [[نامه]] پیامبر در پاسخ به نامه [[مشرکان]] [[مکه]] پیش از [[جنگ خندق]] استناد کرد که از [[شمشیر]]، نیزه، جدا شدن سرها از تن‌ها و ویرانی [[خانه‌ها]] سخن به میان آورد و از آنان خواسته بود تا دست از [[بت‌پرستی]] بردارند. این نامه بدین شرح است: به [[نام خداوند]] [[بخشاینده]] بخشایشگر. نامه مشرکان، [[منافقان]]، [[کافران]] و [[دشمنان]] رسید و معنای سخن شما را دریافتم. [[سوگند]] به [[خدا]] که پاسخی جز سرنیزه‌ها و لبه تیز تیغ‌ها برایتان ندارم. وای بر شما! از [[پرستش]] [[بت‌ها]] باز گردیده. زخم تیغ، دو نیم گشتن سرها، ویرانی خانه‌ها و نابود شدن نشانه‌های [[آبادانی]]، شما را هشدار باد. «هر کس پیرو [[راستی]] گردد، از [[عذاب]] خدا به دور می‌ماند». هان ای پیک! با زبانی به تیزی شمشیرها، [[پیام]] مرا به [[قریش]] برسان. هان! به [[دیدار]] شمشیرهایی بشتابید که با تن‌ها و سرهای شما آشنا هستند<ref>محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی (تهران، سروش، ۱۳۷۴)، ص۱۱۹.</ref>.


پس «اصل [[سلامت]]» و [[صلح]] و [[صفا]] براساس اَیمان با غیرمسلمانان تا زمانی است که {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref>، یعنی تا زمانی که آنها با شما [[قتال]] نکرده باشند، اخراجتان نکرده باشند و همچنین باید صفاتی چون {{متن قرآن|وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ}}<ref>«دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref> و {{متن قرآن|لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا}}<ref>«از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref> و {{متن قرآن|تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ}}<ref>«آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref> و {{متن قرآن|هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ}}<ref>«هان! این شمایید که آنان را دوست می‌دارید و (آنان) شما را دوست نمی‌دارند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۹.</ref> را نیز از خود دور کرده باشند تا بتوان با آنها رابطه داشت، اگر این‌طور نبودند {{متن قرآن|تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ}}.
پس «اصل [[سلامت]]» و [[صلح]] و [[صفا]] براساس اَیمان با غیرمسلمانان تا زمانی است که {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref>، یعنی تا زمانی که آنها با شما [[قتال]] نکرده باشند، اخراجتان نکرده باشند و همچنین باید صفاتی چون {{متن قرآن|وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ}}<ref>«دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref> و {{متن قرآن|لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا}}<ref>«از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref> و {{متن قرآن|تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ}}<ref>«آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref> و {{متن قرآن|هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ}}<ref>«هان! این شمایید که آنان را دوست می‌دارید و (آنان) شما را دوست نمی‌دارند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۹.</ref> را نیز از خود دور کرده باشند تا بتوان با آنها رابطه داشت، اگر این‌طور نبودند {{متن قرآن|تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ}}.


نکته ظریف و شایان ذکر این است که [[سیره پیامبر]] نه مانند [[پلورالیسم]]، راه‌های رسیدن به [[خدا]] را به تعداد افراد [[بشر]] می‌داند تا بگوید که آنها را همان‌گونه که هستند بپذیریم و نه [[معتقد]] به ارتباطی تحمیلی و از روی [[اکراه]] با آنان است، بلکه [[اسلام]] و [[سیره]] [[رسول الله]] به ما می‌آموزد که گرچه به همه اعضای [[خانواده]] [[جهانی]] باید [[احترام]] گذاشت، اما ما را موظف ساخته که این خانواده جهانی را به [[حق]] و [[صلاح]] فرا بخوانیم و همه توان خود را به کار گیریم تا [[خانواده]] [[جهانی]] به [[اسلام]] [[گرایش]] پیدا کنند. بنابراین در وضعیتی که [[جهان]]، همه [[جور]] [[انسانی]] را دارد، می‌توان با توجه به [[مبدأ و معاد]] برای تمامی [[بشر]] جهت [[روابط]] بین آنها معیار داد و آن معیار این است که اگر آنها به شما [[ستم]] نکرده‌اند، شما هم با آنها با مهر و [[قسط و عدل]] [[رفتار]] کنید؛ چراکه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} در پایان [[رسالة الحقوق]] به نقل از [[پیامبر]] درباره اهمیت دادن به [[روابط مسلمانان]] با غیرمسلمانان، فرموده‌اند: اگر کسی به «[[معاهد]]» ستم کند من [[دشمن]] او هستم»<ref>عبدالله جوادی آملی، «جزوه درسی حقوق بشر در اسلام»، جزوه دهم.</ref>.
نکته ظریف و شایان ذکر این است که [[سیره پیامبر]] نه مانند [[پلورالیسم]]، راه‌های رسیدن به [[خدا]] را به تعداد افراد [[بشر]] می‌داند تا بگوید که آنها را همان‌گونه که هستند بپذیریم و نه [[معتقد]] به ارتباطی تحمیلی و از روی [[اکراه]] با آنان است، بلکه [[اسلام]] و [[سیره]] [[رسول الله]] به ما می‌آموزد که گرچه به همه اعضای [[خانواده]] [[جهانی]] باید [[احترام]] گذاشت، اما ما را موظف ساخته که این خانواده جهانی را به [[حق]] و [[صلاح]] فرا بخوانیم و همه توان خود را به کار گیریم تا [[خانواده]] [[جهانی]] به [[اسلام]] [[گرایش]] پیدا کنند. بنابراین در وضعیتی که [[جهان]]، همه [[جور]] [[انسانی]] را دارد، می‌توان با توجه به [[مبدأ و معاد]] برای تمامی [[بشر]] جهت [[روابط]] بین آنها معیار داد و آن معیار این است که اگر آنها به شما [[ستم]] نکرده‌اند، شما هم با آنها با مهر و [[قسط و عدل]] [[رفتار]] کنید؛ چراکه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} در پایان [[رسالة الحقوق]] به نقل از [[پیامبر]] درباره اهمیت دادن به [[روابط مسلمانان]] با غیرمسلمانان، فرموده‌اند: اگر کسی به «[[معاهد]]» ستم کند من [[دشمن]] او هستم»<ref>عبدالله جوادی آملی، «جزوه درسی حقوق بشر در اسلام»، جزوه دهم.</ref>.


خلاصه اینکه، در خصوص مسئله [[معاهده]] با [[کافران]] و ایجاد [[زندگی]] [[مسالمت‌آمیز]] با آنان باید بگوییم که براساس اصل «اولی الانسان اخ الانسان» مشکلی ندارد. همان‌طور که [[خداوند سبحان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ}}<ref>«حرمت سوگندهای خود را بدارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref> یا {{متن قرآن|وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا}}<ref>«و سوگندهای خود را چون استوار کردید مشکنید» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref>. پس اصل در روابط، اَیمان است. بنابراین اگر هم در جایی [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ}}<ref>«با پیشگامان کفر کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref>، بعد علتش را هم گفته است که: چون آنها سوگندنامه، عهدنامه‌ها و قطعنامه‌ها را شکستند و [[نفی]] اَیمان کرده‌اند. در ادامه [[آیه]] آمده است {{متن قرآن|إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ}}<ref>«به هیچ پیمانی پایبند نیستند» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref>، یعنی با [[ائمه کفر]] بجنگید؛ زیرا اینها اصلا [[پیمان‌ها]] و سوگندنامه‌ها را محترم نمی‌شمارند نه این که [[ایمان به خدا]] نیاورده‌اند.
خلاصه اینکه، در خصوص مسئله [[معاهده]] با [[کافران]] و ایجاد [[زندگی]] [[مسالمت‌آمیز]] با آنان باید بگوییم که براساس اصل «اولی الانسان اخ الانسان» مشکلی ندارد. همان‌طور که [[خداوند سبحان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ}}<ref>«حرمت سوگندهای خود را بدارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref> یا {{متن قرآن|وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا}}<ref>«و سوگندهای خود را چون استوار کردید مشکنید» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref>. پس اصل در روابط، اَیمان است. بنابراین اگر هم در جایی [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ}}<ref>«با پیشگامان کفر کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref>، بعد علتش را هم گفته است که: چون آنها سوگندنامه، عهدنامه‌ها و قطعنامه‌ها را شکستند و [[نفی]] اَیمان کرده‌اند. در ادامه [[آیه]] آمده است {{متن قرآن|إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ}}<ref>«به هیچ پیمانی پایبند نیستند» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref>، یعنی با [[ائمه کفر]] بجنگید؛ زیرا اینها اصلا [[پیمان‌ها]] و سوگندنامه‌ها را محترم نمی‌شمارند نه این که [[ایمان به خدا]] نیاورده‌اند.
خط ۲۴: خط ۲۴:
نکته‌ای که در این پیمان‌نامه هست این است که [[پیامبر]] پس از [[ستایش خدا]]، می‌گوید من پیمان شما را نگسسته و درباره شما کوتاهی نکرده‌ام. پس بحث از اَیمان است نه اِیمان اجباری.
نکته‌ای که در این پیمان‌نامه هست این است که [[پیامبر]] پس از [[ستایش خدا]]، می‌گوید من پیمان شما را نگسسته و درباره شما کوتاهی نکرده‌ام. پس بحث از اَیمان است نه اِیمان اجباری.


نمونه دیگری از هم‌زیستی [[مسالمت‌آمیز]] در [[سیره نبوی]] براساس [[وفاداری]] به اَیمان را می‌توان در پیمان پیامبر{{صل}} با ترسایان [[نجران]] [[یمن]] [[مشاهده]] کرد که در این پیمان آمده است:
نمونه دیگری از هم‌زیستی [[مسالمت‌آمیز]] در [[سیره نبوی]] براساس [[وفاداری]] به اَیمان را می‌توان در پیمان پیامبر {{صل}} با ترسایان [[نجران]] [[یمن]] [[مشاهده]] کرد که در این پیمان آمده است:
... دارایی‌های مردم نجران و مردم پیرامون آن، جان‌هایشان، [[آیین]] و پرستشگاه‌هایشان، کسان حاضر و غایب و بستگان نزدیک ایشان و آن چه - از اندک و بسیار - در دست دارند، در [[پناه]] [[خدا]] و در [[حمایت]] [[فرستاده خدا]]، [[محمد]] پیامبر است.
... دارایی‌های مردم نجران و مردم پیرامون آن، جان‌هایشان، [[آیین]] و پرستشگاه‌هایشان، کسان حاضر و غایب و بستگان نزدیک ایشان و آن چه - از اندک و بسیار - در دست دارند، در [[پناه]] [[خدا]] و در [[حمایت]] [[فرستاده خدا]]، [[محمد]] پیامبر است.
هیچ اسقفی از [[مقام]] اسقفی خویش و هیچ [[راهب]] و کاهنی از مقام [[رهبانیت]] و [[کهانت]] خویش، برکنار نخواهد گشت... تا آن‌گاه که اینان [[نیک‌خواه]] و در پیمان خویش [[درستکار]] و از سنگینی گناهِ [[ستمگری]] به دور باشند، پناه خدا و [[تعهد]] [[محمد]]، [[رسول خدا]]، بر این [[پیمان‌نامه]] [[استوار]] خواهد بود<ref>محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، ص۲۲۹.</ref>.
هیچ اسقفی از [[مقام]] اسقفی خویش و هیچ [[راهب]] و کاهنی از مقام [[رهبانیت]] و [[کهانت]] خویش، برکنار نخواهد گشت... تا آن‌گاه که اینان [[نیک‌خواه]] و در پیمان خویش [[درستکار]] و از سنگینی گناهِ [[ستمگری]] به دور باشند، پناه خدا و [[تعهد]] [[محمد]]، [[رسول خدا]]، بر این [[پیمان‌نامه]] [[استوار]] خواهد بود<ref>محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، ص۲۲۹.</ref>.
خط ۳۰: خط ۳۰:
نکته‌ای که در این [[پیمان]] قابل [[تأمل]] است این که [[حضرت]] [[حیات اجتماعی]] را در [[زمان]] [[صلح]] و [[صفا]] بر اَیمان و عدم [[پیمان‌شکنی]] استوار ساخته است و احتمالاٌ این [[سیره]] دوراندیشانه حضرت بدین جهت است که با این‌گونه [[رفتارها]]، آنان را به فطرتشان سوق داده تا بدین واسطه آنان به [[اسلام]] و [[مسلمانان]] [[خوش‌بین]] گردند و از سوی آنها گزندی به مسلمانان نرسد.
نکته‌ای که در این [[پیمان]] قابل [[تأمل]] است این که [[حضرت]] [[حیات اجتماعی]] را در [[زمان]] [[صلح]] و [[صفا]] بر اَیمان و عدم [[پیمان‌شکنی]] استوار ساخته است و احتمالاٌ این [[سیره]] دوراندیشانه حضرت بدین جهت است که با این‌گونه [[رفتارها]]، آنان را به فطرتشان سوق داده تا بدین واسطه آنان به [[اسلام]] و [[مسلمانان]] [[خوش‌بین]] گردند و از سوی آنها گزندی به مسلمانان نرسد.


نمونه دیگر از [[سیره نبوی]] در [[روابط]] با [[بیگانگان]] را که بر پایه اَیمان صورت گرفته را می‌توان در [[امان‌نامه]] [[یهود]] [[بنی عادیا]] [[مشاهده]] کرد. یهود بنی عادیا از واحه تَیماء<ref>واحه تیماء، سرزمین کوچکی است در اطراف شام که میان شام و وادی القری، بر سر راه حاجیان شام و دمشق قرار دارد.</ref> هنگامی که از آمدن [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به [[وادی القری]] در [[سال نهم هجری]] [[آگاه]] گشتند، کسی را به نزد وی فرستادند و با قرار پرداخت سرگزیت ([[جزیه]])، میان ایشان و پیامبر اسلام پیمان صلحی بسته شد. بر پایه این پیمان، [[مردم]] تیماء پذیرفتند که در برابر پرداخت جزیه، در جایگاه خود بمانند و زمین‌هایشان در دست خود آنان باشد، [[پیامبر]] نیز پذیرفت که بر یهود بنی عادیا ستمی نرود و از [[سرزمین]] خویش رانده نشوند<ref>محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، ص۱۴۴.</ref>.
نمونه دیگر از [[سیره نبوی]] در [[روابط]] با [[بیگانگان]] را که بر پایه اَیمان صورت گرفته را می‌توان در [[امان‌نامه]] [[یهود]] [[بنی عادیا]] [[مشاهده]] کرد. یهود بنی عادیا از واحه تَیماء<ref>واحه تیماء، سرزمین کوچکی است در اطراف شام که میان شام و وادی القری، بر سر راه حاجیان شام و دمشق قرار دارد.</ref> هنگامی که از آمدن [[پیامبر اسلام]] {{صل}} به [[وادی القری]] در [[سال نهم هجری]] [[آگاه]] گشتند، کسی را به نزد وی فرستادند و با قرار پرداخت سرگزیت ([[جزیه]])، میان ایشان و پیامبر اسلام پیمان صلحی بسته شد. بر پایه این پیمان، [[مردم]] تیماء پذیرفتند که در برابر پرداخت جزیه، در جایگاه خود بمانند و زمین‌هایشان در دست خود آنان باشد، [[پیامبر]] نیز پذیرفت که بر یهود بنی عادیا ستمی نرود و از [[سرزمین]] خویش رانده نشوند<ref>محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، ص۱۴۴.</ref>.


نکته جالب توجه در همه این [[پیمان‌نامه‌ها]] یا امان‌نامه‌ها و... این است که پیامبر هیچ‌وقت به [[زور]] آنان را به اسلام نخوانده است، بلکه طوری با آنها برخورد کرده که وقتی به خودشان [[رجوع]] می‌کنند می‌بینند که به خودشان [[ظلم]] کرده‌اند همان‌طور که پیامبر پس از [[فتح مکه]] انجام دادند، همانند سبک و سیره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}. {{متن قرآن|فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«آنگاه (نخست) به خود آمدند و (به خود یا به یکدیگر) گفتند: بی‌گمان شمایید که ستمگرید» سوره انبیاء، آیه ۶۴.</ref> یعنی این [[دوراندیشی]] [[پیامبر]]، آن اثری را که می‌خواست در [[مردم]] ایجاد شود، ایجاد می‌کرد؛ چراکه مردم به خودشان مراجعه می‌کردند و [[فطرت]] و وجدانشان بیدار می‌گشت و می‌گفتند که ما به خودمان [[ظلم]] کرده‌ایم.
نکته جالب توجه در همه این [[پیمان‌نامه‌ها]] یا امان‌نامه‌ها و... این است که پیامبر هیچ‌وقت به [[زور]] آنان را به اسلام نخوانده است، بلکه طوری با آنها برخورد کرده که وقتی به خودشان [[رجوع]] می‌کنند می‌بینند که به خودشان [[ظلم]] کرده‌اند همان‌طور که پیامبر پس از [[فتح مکه]] انجام دادند، همانند سبک و سیره [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}. {{متن قرآن|فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«آنگاه (نخست) به خود آمدند و (به خود یا به یکدیگر) گفتند: بی‌گمان شمایید که ستمگرید» سوره انبیاء، آیه ۶۴.</ref> یعنی این [[دوراندیشی]] [[پیامبر]]، آن اثری را که می‌خواست در [[مردم]] ایجاد شود، ایجاد می‌کرد؛ چراکه مردم به خودشان مراجعه می‌کردند و [[فطرت]] و وجدانشان بیدار می‌گشت و می‌گفتند که ما به خودمان [[ظلم]] کرده‌ایم.


خلاصه این که شعاع و قلمرو اصل [[سلامت]] و معیار [[صلح]] و [[صفا]] در [[روابط]] یعنی {{عربی|الانسان اخ الانسان مؤمناً كان او ملحداً}} تا آن جاست که [[جنگی]] و نقض اَیمانی صورت نگرفته باشد، اما اگر عهدی و پیمانی شکسته شد و جنگی درگرفت توصیه [[اسلام]] به [[عدول]] از اصل و معیار اولی است. البته در هنگام [[جنگ]] نیز معیار داده شده است و آن عدم قطع روابط در همه [[شئون]] است. [[خداوند سبحان]] در این باره می‌فرماید: اگر روابط شما با گروهی تیره شد شما همه روابط را قطع نکنید و زمینه‌ای را برای رسیدن به آن اصل مشترک جهانی بگذارید. شاید صلح و صفایی برقرار شود و [[عداوت]] به [[دوستی]] مبدل گردد: {{متن قرآن|عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً}}<ref>«امید است خداوند میان شما و کسانی از آنان که با هم دشمنی دارید دوستی اندازد» سوره ممتحنه، آیه ۷.</ref>.<ref>[[رضا عیسی‌نیا|عیسی‌نیا، رضا]]، [[معیار روابط با بیگانگان در سیره نبوی (مقاله)|مقاله «معیار روابط با بیگانگان در سیره نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۵۰۳-۵۰۹.</ref>
خلاصه این که شعاع و قلمرو اصل [[سلامت]] و معیار [[صلح]] و [[صفا]] در [[روابط]] یعنی {{عربی|الانسان اخ الانسان مؤمناً كان او ملحداً}} تا آن جاست که [[جنگی]] و نقض اَیمانی صورت نگرفته باشد، اما اگر عهدی و پیمانی شکسته شد و جنگی درگرفت توصیه [[اسلام]] به [[عدول]] از اصل و معیار اولی است. البته در هنگام [[جنگ]] نیز معیار داده شده است و آن عدم قطع روابط در همه [[شئون]] است. [[خداوند سبحان]] در این باره می‌فرماید: اگر روابط شما با گروهی تیره شد شما همه روابط را قطع نکنید و زمینه‌ای را برای رسیدن به آن اصل مشترک جهانی بگذارید. شاید صلح و صفایی برقرار شود و [[عداوت]] به [[دوستی]] مبدل گردد: {{متن قرآن|عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً}}<ref>«امید است خداوند میان شما و کسانی از آنان که با هم دشمنی دارید دوستی اندازد» سوره ممتحنه، آیه ۷.</ref>.<ref>[[رضا عیسی‌نیا|عیسی‌نیا، رضا]]، [[معیار روابط با بیگانگان در سیره نبوی (مقاله)|مقاله «معیار روابط با بیگانگان در سیره نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۵۰۳-۵۰۹.</ref>


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
[[سیره سیاسی پیامبر خاتم در روابط با بیگانگان چه بود؟ (پرسش)]]
[[سیره سیاسی پیامبر خاتم در روابط با بیگانگان چه بود؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش