سید علی محمد شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۹: خط ۹:
'''سید علی محمد شیرازی''' در شیراز به [[دنیا]] آمد فردی به نام "شیخ [[عابد]]" او را با [[شیخ احمد احسائی]] و [[سید کاظم رشتی]] آشنا کرد، سپس به [[کربلا]] رفت و در درس سید کاظم رشتی با مسائل [[عرفانی]] و [[تفسیر]] و تأویل آیات و... به روش [[شیخیه]] آشنا شد. پس از درگذشت سید کاظم رشتی، برخی از مریدان وی، سید محمد علی را به عنوان [[جانشین]] [[انتخاب]] کردند. بعدها او ادعای [[بابیه]]، ادعای [[امامت]]، ادعای [[رسالت]] و [[ربوبیت]] کرد. سرانجام پس از [[مرگ]] "محمد شاه"، "میرزا تقی خان امیر کبیر" او را در [[ملأ]] عام به [[قتل]] رساند.
'''سید علی محمد شیرازی''' در شیراز به [[دنیا]] آمد فردی به نام "شیخ [[عابد]]" او را با [[شیخ احمد احسائی]] و [[سید کاظم رشتی]] آشنا کرد، سپس به [[کربلا]] رفت و در درس سید کاظم رشتی با مسائل [[عرفانی]] و [[تفسیر]] و تأویل آیات و... به روش [[شیخیه]] آشنا شد. پس از درگذشت سید کاظم رشتی، برخی از مریدان وی، سید محمد علی را به عنوان [[جانشین]] [[انتخاب]] کردند. بعدها او ادعای [[بابیه]]، ادعای [[امامت]]، ادعای [[رسالت]] و [[ربوبیت]] کرد. سرانجام پس از [[مرگ]] "محمد شاه"، "میرزا تقی خان امیر کبیر" او را در [[ملأ]] عام به [[قتل]] رساند.


==تولد و تحصیل==
== تولد و تحصیل ==
سید علی محمد شیرازی در سال ۱۲۳۵ در [[شیراز]] به [[دنیا]] آمد. در [[کودکی]] به [[مکتب]] شیخ [[عابد]] رفت و [[خواندن و نوشتن]] آموخت. شیخ عابد که از [[شاگردان]] [[شیخ احمد احسائی]] و [[سید کاظم رشتی]] بود، او را با نام رؤسای [[شیخیه]] "احسائی و رشتی" آشنا کرد؛ [[سید علی محمد]] در نوزده سالگی به [[کربلا]] رفت و در درس سید کاظم رشتی حاضر و مورد توجه استادش قرار گرفت و با مسائل [[عرفانی]] و [[تفسیر]] و [[تأویل آیات]] و [[احادیث]] و مسائل [[فقهی]] به روش شیخیه آشنا شد. سید علی محمد، گذشته از [[دلبستگی]] به اندیشه‏‌های شیخی و [[باطنی]] به ریاضت‌‏کشی نیز مایل بود<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.</ref>.  
سید علی محمد شیرازی در سال ۱۲۳۵ در [[شیراز]] به [[دنیا]] آمد. در [[کودکی]] به [[مکتب]] شیخ [[عابد]] رفت و [[خواندن و نوشتن]] آموخت. شیخ عابد که از [[شاگردان]] [[شیخ احمد احسائی]] و [[سید کاظم رشتی]] بود، او را با نام رؤسای [[شیخیه]] "احسائی و رشتی" آشنا کرد؛ [[سید علی محمد]] در نوزده سالگی به [[کربلا]] رفت و در درس سید کاظم رشتی حاضر و مورد توجه استادش قرار گرفت و با مسائل [[عرفانی]] و [[تفسیر]] و [[تأویل آیات]] و [[احادیث]] و مسائل [[فقهی]] به روش شیخیه آشنا شد. سید علی محمد، گذشته از [[دلبستگی]] به اندیشه‏‌های شیخی و [[باطنی]] به ریاضت‌‏کشی نیز مایل بود<ref>ر. ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.</ref>.  


==[[ادعای بابیت]]==
== [[ادعای بابیت]] ==
پس از درگذشت سید کاظم رشتی، مریدان و شاگردان وی [[جانشینی]] برای وی می‌‏جستند که به قول ایشان مصداق "[[شیعه کامل]]" یا "[[رکن رابع]]" باشد. سید علی محمد چون در [[زهد]] و [[عبادت]] و [[ریاضت]]، ظاهری [[فریبنده]] داشت، هجده تن از شاگردان سید کاظم رشتی که همگی شیخی [[مذهب]] بودند و بعدها سید علی محمد آ‏ها را حروف [[حی]] نامید؛ پیرامونش را گرفتند؛ لذا او پای از جانشینی سید کاظم رشتی فراتر نهاد و خود را "باب [[امام زمان]]{{ع}}" یا "ذکر" او یعنی واسطه میان [[امام]] و [[مردم]] شمرد. سید علی محمد در آغاز امر، ادعا کرد [[امام دوازدهم]] [[شیعیان]] او را [[مأمور]] کرده است جهانیان را [[ارشاد]] کند و خویشتن را "ذکر" نامید. بعد از مدتی که گروهی به او گرویدند، [[ادعای مهدویت]] کرد و گفت: "منم آن کسی که هزار سال است که [[منتظر]] آن هستید". سپس به [[ادعای نبوت]] و [[رسالت]] برخاست و به [[گمان]] خود، [[احکام اسلام]] را با آوردن کتاب "بیان" [[نسخ]] کرد<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.</ref>.
پس از درگذشت سید کاظم رشتی، مریدان و شاگردان وی [[جانشینی]] برای وی می‌‏جستند که به قول ایشان مصداق "[[شیعه کامل]]" یا "[[رکن رابع]]" باشد. سید علی محمد چون در [[زهد]] و [[عبادت]] و [[ریاضت]]، ظاهری [[فریبنده]] داشت، هجده تن از شاگردان سید کاظم رشتی که همگی شیخی [[مذهب]] بودند و بعدها سید علی محمد آ‏ها را حروف [[حی]] نامید؛ پیرامونش را گرفتند؛ لذا او پای از جانشینی سید کاظم رشتی فراتر نهاد و خود را "باب [[امام زمان]] {{ع}}" یا "ذکر" او یعنی واسطه میان [[امام]] و [[مردم]] شمرد. سید علی محمد در آغاز امر، ادعا کرد [[امام دوازدهم]] [[شیعیان]] او را [[مأمور]] کرده است جهانیان را [[ارشاد]] کند و خویشتن را "ذکر" نامید. بعد از مدتی که گروهی به او گرویدند، [[ادعای مهدویت]] کرد و گفت: "منم آن کسی که هزار سال است که [[منتظر]] آن هستید". سپس به [[ادعای نبوت]] و [[رسالت]] برخاست و به [[گمان]] خود، [[احکام اسلام]] را با آوردن کتاب "بیان" [[نسخ]] کرد<ref>ر. ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.</ref>.


==توبه‌های صوری==
== توبه‌های صوری ==
پس از بازگشت سید علی محمد به بوشهر، زمانی که هنوز از ادعای [[بابیت امام زمان]]{{ع}} فراتر نرفته بود؛ به دستور [[والی فارس]] در [[رمضان]] ۱۲۶۱ دستگیر و به [[شیراز]] فرستاده شد. در شیراز او را [[تنبیه]] کردند آنگاه نزد [[امام]] ‏جمعه آن [[شهر]] اظهار [[توبه]] و [[ندامت]] کرد و بر فراز [[منبر]] در حضور [[مردم]] گفت: "[[لعنت خدا]] بر کسی که مرا [[وکیل]] [[امام غایب]] بداند! لعنت خدا بر کسی که مرا [[باب امام]] بداند!...". پس از آن به [[اصفهان]] و سپس به [[قلعه]] [[ماکو]] [[تبعید]] شد. در دورانی که در آن قلعه [[زندانی]] بود، کتاب بیان را نوشت. [[دولت]] محمد شاه قاجار برای آنکه پیوند او را در [[زندان]] با مریدانش قطع کند، در صفر ۱۲۶۴ او را از قلعه ماکو به قلعه چهریق در نزدیکی ارومیه و سپس به تبریز بردند و [[مجلسی]] با حضور [[ناصر]] الدین‏ میرزا و چند تن از [[علما]] ترتیب دادند. [[سید علی محمد]] در آن‏ مجلس آشکارا از [[مقام]] [[مهدویت]] خود سخن گفت؛ ولی در پاسخ اشکالات و پرسش‏های علمای حاضر فروماند. پس وی را چوب زده تنبیه نمودند. او از دعاویش اظهار [[پشیمانی]] کرد و توبه‏‌نامه رسمی نوشت ولی توبه او صوری بود، چنانکه قبلا در شیراز نیز [[نیابت]] و [[بابیت]] خود را [[انکار]] کرده بود. اما چیزی نگذشت که از [[پیامبری]] و [[رسالت]] خویش سخن گفت<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.</ref>.
پس از بازگشت سید علی محمد به بوشهر، زمانی که هنوز از ادعای [[بابیت امام زمان]] {{ع}} فراتر نرفته بود؛ به دستور [[والی فارس]] در [[رمضان]] ۱۲۶۱ دستگیر و به [[شیراز]] فرستاده شد. در شیراز او را [[تنبیه]] کردند آنگاه نزد [[امام]] ‏جمعه آن [[شهر]] اظهار [[توبه]] و [[ندامت]] کرد و بر فراز [[منبر]] در حضور [[مردم]] گفت: "[[لعنت خدا]] بر کسی که مرا [[وکیل]] [[امام غایب]] بداند! لعنت خدا بر کسی که مرا [[باب امام]] بداند!...". پس از آن به [[اصفهان]] و سپس به [[قلعه]] [[ماکو]] [[تبعید]] شد. در دورانی که در آن قلعه [[زندانی]] بود، کتاب بیان را نوشت. [[دولت]] محمد شاه قاجار برای آنکه پیوند او را در [[زندان]] با مریدانش قطع کند، در صفر ۱۲۶۴ او را از قلعه ماکو به قلعه چهریق در نزدیکی ارومیه و سپس به تبریز بردند و [[مجلسی]] با حضور [[ناصر]] الدین‏ میرزا و چند تن از [[علما]] ترتیب دادند. [[سید علی محمد]] در آن‏ مجلس آشکارا از [[مقام]] [[مهدویت]] خود سخن گفت؛ ولی در پاسخ اشکالات و پرسش‏های علمای حاضر فروماند. پس وی را چوب زده تنبیه نمودند. او از دعاویش اظهار [[پشیمانی]] کرد و توبه‏‌نامه رسمی نوشت ولی توبه او صوری بود، چنانکه قبلا در شیراز نیز [[نیابت]] و [[بابیت]] خود را [[انکار]] کرده بود. اما چیزی نگذشت که از [[پیامبری]] و [[رسالت]] خویش سخن گفت<ref>ر. ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.</ref>.


==اعدام==
== اعدام ==
در اواخر [[سلطنت]] [[محمد]] شاه و پس از [[مرگ]] او، از سوی مریدان سید علی محمد آشوب‏‌هایی در [[کشور]] پدید آمد و آنان چنین می‌‏پنداشتند که [[یاران مهدی]] موعودند و به زودی بر [[شرق]] و [[غرب]] عالم [[فرمانروایی]] می‌‏کنند. میان ایشان و نیروی دولتی، [[جنگ]] درگرفت و [[فتنه]] آنان با [[پیروزی]] قوای دولت در [[جمادی الثانی]] ۱۲۶۵ پایان گرفت. بعضی مریدان سید علی محمد، از [[مسلمانی]] دم می‏زدند و [[نماز]] می‏‌گزاردند و از "بابیت" سید علی محمد جانبداری‏ می‌‏کردند. اما وقتی از [[ادعای مهدویت]] سید علی محمد و [[تغییر]] [[احکام اسلام]] باخبر شدند، به شدت از او روی گرداندند. پس از [[مرگ]] محمد شاه و بالا گرفتن [[فتنه]] [[بابیه]]، میرزا تقی خان [[امیر]] کبیر ـ صدراعظم [[ناصر الدین شاه]] ـ [[تصمیم]] گرفت او را در [[ملأ]] عام به [[قتل]] رساند و از این راه [[آتش]] شورش‌‏ها را فرونشاند، ولی نوشته‏‌های بی‌‏مغز و بی‏‌اساس و [[رفتار]] جنون‌‏آمیز او باعث می‌‌شد [[علما]] به علت [[شبهه]] [[جنون]] بر [[اعدام]] وی [[رأی]] ندهند، اما برخی از علما که او را مردی [[دروغگو]] و [[ریاست]] ‏طلب می‌‏شمردند، به قتل وی [[فتوا]] دادند و [[سید علی محمد]] همراه یکی از پیروانش در ۲۷ [[شعبان]] ۱۲۶۶ در تبریز اعدام و تیرباران شد<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳و ۷۲۲.</ref>.
در اواخر [[سلطنت]] [[محمد]] شاه و پس از [[مرگ]] او، از سوی مریدان سید علی محمد آشوب‏‌هایی در [[کشور]] پدید آمد و آنان چنین می‌‏پنداشتند که [[یاران مهدی]] موعودند و به زودی بر [[شرق]] و [[غرب]] عالم [[فرمانروایی]] می‌‏کنند. میان ایشان و نیروی دولتی، [[جنگ]] درگرفت و [[فتنه]] آنان با [[پیروزی]] قوای دولت در [[جمادی الثانی]] ۱۲۶۵ پایان گرفت. بعضی مریدان سید علی محمد، از [[مسلمانی]] دم می‏زدند و [[نماز]] می‏‌گزاردند و از "بابیت" سید علی محمد جانبداری‏ می‌‏کردند. اما وقتی از [[ادعای مهدویت]] سید علی محمد و [[تغییر]] [[احکام اسلام]] باخبر شدند، به شدت از او روی گرداندند. پس از [[مرگ]] محمد شاه و بالا گرفتن [[فتنه]] [[بابیه]]، میرزا تقی خان [[امیر]] کبیر ـ صدراعظم [[ناصر الدین شاه]] ـ [[تصمیم]] گرفت او را در [[ملأ]] عام به [[قتل]] رساند و از این راه [[آتش]] شورش‌‏ها را فرونشاند، ولی نوشته‏‌های بی‌‏مغز و بی‏‌اساس و [[رفتار]] جنون‌‏آمیز او باعث می‌‌شد [[علما]] به علت [[شبهه]] [[جنون]] بر [[اعدام]] وی [[رأی]] ندهند، اما برخی از علما که او را مردی [[دروغگو]] و [[ریاست]] ‏طلب می‌‏شمردند، به قتل وی [[فتوا]] دادند و [[سید علی محمد]] همراه یکی از پیروانش در ۲۷ [[شعبان]] ۱۲۶۶ در تبریز اعدام و تیرباران شد<ref>ر. ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳و ۷۲۲.</ref>.


==[[عقاید]] [[علی محمد باب]]==
== [[عقاید]] [[علی محمد باب]] ==
علی محمد باب، از آغاز [[دعوت]] خود، عقاید و آرای متناقضی ابراز داشت. خود را [[برتر]] از همۀ [[انبیای الهی]] و [[مظهر]] نفس [[پروردگار]] می‌‏پنداشت‏ که با ظهورش، [[آیین اسلام]] [[منسوخ]] و [[قیامت]] [[موعود]] در [[قرآن]] به پا شده است. به علاوه [[علی محمد]] خود را مبشر [[ظهور]] "[[من یظهره اللّه]]" (کسی که [[خدا]] او را آشکار می‌کند) خوانده است و در [[ایمان]] پیروانش به او تأکید فراوان دارد. علی محمد در برخورد با افرادی که بابی نباشند، [[خشونت]] بسیاری را سفارش کرده که هیچکس ـ جز بابی‏ها ـ را بر روی [[زمین]] باقی نگذارند. همه کتاب‏‌ها را محو و نابود کنند؛ جز کتبی که درباره [[آیین]] وی پدید آمده و پیروانش جز کتاب بیان و آنچه بدان وابسته می‏‌شود نیاموزند. [[افکار]] [[سید علی محمد باب]] مجموعه‌‏ای از برخی آرای شیخیان و باطنیان "تأویل‏‌گرایان" و صوفیان و [[عالمان]] به حروف و اعداد و پاره‌‏ای از [[دعاوی]] شخصی بوده است.  
علی محمد باب، از آغاز [[دعوت]] خود، عقاید و آرای متناقضی ابراز داشت. خود را [[برتر]] از همۀ [[انبیای الهی]] و [[مظهر]] نفس [[پروردگار]] می‌‏پنداشت‏ که با ظهورش، [[آیین اسلام]] [[منسوخ]] و [[قیامت]] [[موعود]] در [[قرآن]] به پا شده است. به علاوه [[علی محمد]] خود را مبشر [[ظهور]] "[[من یظهره اللّه]]" (کسی که [[خدا]] او را آشکار می‌کند) خوانده است و در [[ایمان]] پیروانش به او تأکید فراوان دارد. علی محمد در برخورد با افرادی که بابی نباشند، [[خشونت]] بسیاری را سفارش کرده که هیچکس ـ جز بابی‏ها ـ را بر روی [[زمین]] باقی نگذارند. همه کتاب‏‌ها را محو و نابود کنند؛ جز کتبی که درباره [[آیین]] وی پدید آمده و پیروانش جز کتاب بیان و آنچه بدان وابسته می‏‌شود نیاموزند. [[افکار]] [[سید علی محمد باب]] مجموعه‌‏ای از برخی آرای شیخیان و باطنیان "تأویل‏‌گرایان" و صوفیان و [[عالمان]] به حروف و اعداد و پاره‌‏ای از [[دعاوی]] شخصی بوده است.  
برخی از [[اعتقادات]] بابیه عبارت‌اند از: [[اعتقاد]] به تجسد [[خداوند]] در "هیکل" [[میرزا حسین علی]] با تجلی و جلوه خدا در بهاء؛ منسوخ بودن [[ادیان پیشین]] و [[رسالت]] جدید؛ [[انکار]] [[قیامت]]؛ [[اعتقاد]] به "[[من یظهره الله]]"<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۹۳-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.</ref>.
برخی از [[اعتقادات]] بابیه عبارت‌اند از: [[اعتقاد]] به تجسد [[خداوند]] در "هیکل" [[میرزا حسین علی]] با تجلی و جلوه خدا در بهاء؛ منسوخ بودن [[ادیان پیشین]] و [[رسالت]] جدید؛ [[انکار]] [[قیامت]]؛ [[اعتقاد]] به "[[من یظهره الله]]"<ref>ر. ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۹۳-۱۹۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.</ref>.


==آثار [[علی محمد باب]]==
== آثار [[علی محمد باب]] ==
علی محمد باب، آثاری از خود به جای نهاده که برخی از آنها چاپ شده و پاره‌‏ای دیگر به دلیل کشاکش‏‌های داخلی میان پیروانش هنوز به چاپ نرسیده است. جز آثاری که پیش از این نام بردیم، برخی کتاب‌‏های دیگر او عبارت‏اند از: "[[پنج شأن]]"، "[[دلائل السبعة]]"، "[[صحیفه عدلیه]]"، "[[تفسیر]] [[سوره کوثر]]"، "تفسیر [[سوره بقره]]"، "[[قیوم الأسماء]]"، "[[کتاب الروح]]".
علی محمد باب، آثاری از خود به جای نهاده که برخی از آنها چاپ شده و پاره‌‏ای دیگر به دلیل کشاکش‏‌های داخلی میان پیروانش هنوز به چاپ نرسیده است. جز آثاری که پیش از این نام بردیم، برخی کتاب‌‏های دیگر او عبارت‏اند از: "[[پنج شأن]]"، "[[دلائل السبعة]]"، "[[صحیفه عدلیه]]"، "[[تفسیر]] [[سوره کوثر]]"، "تفسیر [[سوره بقره]]"، "[[قیوم الأسماء]]"، "[[کتاب الروح]]".
آثار علی محمد باب غالباً به [[زبان عربی]] نوشته شده و سرشار از غلط‌های صرفی و نحوی است. البته وی کوشیده است ـ برای آنکه نشان دهد سخنانش رنگ [[قرآنی]] دارد ـ گفتارش را با سجع و وزن همراه سازد و با آنکه یگانه [[معجزه]] خود را همین سخنان می‌‏شمارد، [[تکلف]] و ابتذال در عباراتش سخت آشکار است<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۰۷ - ۱۱۳.</ref>.
آثار علی محمد باب غالباً به [[زبان عربی]] نوشته شده و سرشار از غلط‌های صرفی و نحوی است. البته وی کوشیده است ـ برای آنکه نشان دهد سخنانش رنگ [[قرآنی]] دارد ـ گفتارش را با سجع و وزن همراه سازد و با آنکه یگانه [[معجزه]] خود را همین سخنان می‌‏شمارد، [[تکلف]] و ابتذال در عباراتش سخت آشکار است<ref>ر. ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۰۷ - ۱۱۳.</ref>.


==[[بابیه]]==
== [[بابیه]] ==
سید علی محمد شیرازی از آنجا که در ابتدای دعوتش مدعی [[بابیت]] [[امام دوازدهم]] بود ملقب به "باب" گردید و پیروانش "بابیه" نامیده شدند و او بنیانگذار [[فرقه بابیه]] شناخته می‌‌شود.
سید علی محمد شیرازی از آنجا که در ابتدای دعوتش مدعی [[بابیت]] [[امام دوازدهم]] بود ملقب به "باب" گردید و پیروانش "بابیه" نامیده شدند و او بنیانگذار [[فرقه بابیه]] شناخته می‌‌شود.


باب در اصطلاح به کسی گفته می‏‌شود که به [[معصومان]]{{ع}} بسیار نزدیک است و در همه [[کارها]] یا کاری خاص، [[نماینده]] مخصوص آنان شمرده می‌‏شود. در [[تاریخ]] [[ائمه معصومین]]{{ع}} فرد مورد [[اعتماد]] و رابط‍‌ خاص میان [[امام]] و [[پیروان]] او را باب می‌گویند. بابیت سمتی بوده در حضور حضرات [[معصومین]] که در تاریخ، حالات آن مشخص است که چه کسی از [[اصحاب]] فلان امام، حائز این [[منصب]] بوده است. بر این اساس، می‌‏توان [[وکیل]] یا نماینده امام را "باب" امام نامید؛ چنانکه جمعی از [[اصحاب امامان]]{{ع}} باب آن بزرگواران بوده‏‌اند؛ مانند "[[رشید هجری]]" باب [[سید الشهداء]]{{ع}}، "[[یحیی بن ام الطویل مطعمی]]" باب [[حضرت سجاد]]{{ع}}، "[[جابر بن یزید جعفی]]" باب [[امام باقر]]{{ع}}. در عصر [[غیبت صغری]]، باب، [[لقب]] [[نواب اربعه]] آن [[حضرت]] بوده که آن چهار تن ابواب آن [[حضرت]] بوده و [[شیعیان]] در آن عصر، به وسیله آنها به [[امام]] خود راه می‌یافتند و [[مشکلات]] خود را به حضرتش عرضه می‌کردند، اما در همان عصر، شیادانی بودند که از این [[لقب]] "باب" و "[[بابیت]]" سوءاستفاده کرده، خود را بدان مشهور ساخته و به [[فریب]] [[عوام الناس]] می‌پرداختند<ref>ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۰.</ref>.
باب در اصطلاح به کسی گفته می‏‌شود که به [[معصومان]] {{ع}} بسیار نزدیک است و در همه [[کارها]] یا کاری خاص، [[نماینده]] مخصوص آنان شمرده می‌‏شود. در [[تاریخ]] [[ائمه معصومین]] {{ع}} فرد مورد [[اعتماد]] و رابط‍‌ خاص میان [[امام]] و [[پیروان]] او را باب می‌گویند. بابیت سمتی بوده در حضور حضرات [[معصومین]] که در تاریخ، حالات آن مشخص است که چه کسی از [[اصحاب]] فلان امام، حائز این [[منصب]] بوده است. بر این اساس، می‌‏توان [[وکیل]] یا نماینده امام را "باب" امام نامید؛ چنانکه جمعی از [[اصحاب امامان]] {{ع}} باب آن بزرگواران بوده‏‌اند؛ مانند "[[رشید هجری]]" باب [[سید الشهداء]] {{ع}}، "[[یحیی بن ام الطویل مطعمی]]" باب [[حضرت سجاد]] {{ع}}، "[[جابر بن یزید جعفی]]" باب [[امام باقر]] {{ع}}. در عصر [[غیبت صغری]]، باب، [[لقب]] [[نواب اربعه]] آن [[حضرت]] بوده که آن چهار تن ابواب آن [[حضرت]] بوده و [[شیعیان]] در آن عصر، به وسیله آنها به [[امام]] خود راه می‌یافتند و [[مشکلات]] خود را به حضرتش عرضه می‌کردند، اما در همان عصر، شیادانی بودند که از این [[لقب]] "باب" و "[[بابیت]]" سوءاستفاده کرده، خود را بدان مشهور ساخته و به [[فریب]] [[عوام الناس]] می‌پرداختند<ref>ر. ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۰.</ref>.


رفته ‏رفته این واژه با سوءاستفاده [[مدعیان دروغین]] ـ به ویژه "بابیت" ـ روبه ‏رو شد. ادعاهای نادرست کسانی چون [[سید علی محمد باب]]، این واژه را از جایگاه واقعی‏اش دور و متروک ساخت؛ به گونه‏‌ای که امروزه کمتر درباره [[نمایندگان امام]]{{ع}} به کار می‏‌رود و بیشتر برای اشاره به کسانی است که به [[دروغ]]، خود را [[نماینده معصومان]] معرفی می‌‏کنند<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹- ۱۹۰.</ref>.
رفته ‏رفته این واژه با سوءاستفاده [[مدعیان دروغین]] ـ به ویژه "بابیت" ـ روبه ‏رو شد. ادعاهای نادرست کسانی چون [[سید علی محمد باب]]، این واژه را از جایگاه واقعی‏اش دور و متروک ساخت؛ به گونه‏‌ای که امروزه کمتر درباره [[نمایندگان امام]] {{ع}} به کار می‏‌رود و بیشتر برای اشاره به کسانی است که به [[دروغ]]، خود را [[نماینده معصومان]] معرفی می‌‏کنند<ref>ر. ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۹- ۱۹۰.</ref>.


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
* [[آیا بابیت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)]]
* [[آیا بابیت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش