جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[حضرت علی]]{{ع}} نمونه آرمانی [[عبادت]] و [[عبودیت]] و مصداق روشن [[انسان کامل]] است. آن حضرت جامع همه [[کمالات]] و [[فضیلتها]]ست و در دریای بیپایان [[شخصیت]] وی همه گوهرهای [[ناب]] یافت میشود. عبادت و عبودیتش که از [[عرفان]] ژرف سرچشمه میگیرد، از [[عظمت]] و [[قداست]] ویژهای برخوردار است؛ به گونهای که کسی را یارای نزدیک شدن به آن نیست. در [[حقیقت]]، عبودیت و عرفان علی{{ع}}، مرکز دایره شخصیت وی و دیگر ارزشهای بیشمار اوست. برجستهترین حالات [[امام]]، زمانی پدیدار میگردند که به عبادت و [[مناجات با خدا]] میایستد و ژرفترین سخنانش هنگامی به گوش میرسند که از [[توحید]] و عبودیت [[سخن]] میگوید. البته ما [[بندگی]] و عبادت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را تنها در آیینه [[اندیشه]] خود نظاره میکنیم و از دریای بیکران [[معنوی]] او، با پیمانه محدود خویش بهره میگیریم؛ وگرنه عمق [[فضایل]] و ارزشهای آن حضرت را تنها کسانی در مییابند که با او همافق هستند. اینک با اعتراف به [[قصور]] و تقصیر خود در پیشگاه قدسی امیرمؤمنان{{ع}}، شمهای از عبودیت و عبادت آن حضرت را بیان میکنیم. | [[حضرت علی]] {{ع}} نمونه آرمانی [[عبادت]] و [[عبودیت]] و مصداق روشن [[انسان کامل]] است. آن حضرت جامع همه [[کمالات]] و [[فضیلتها]]ست و در دریای بیپایان [[شخصیت]] وی همه گوهرهای [[ناب]] یافت میشود. عبادت و عبودیتش که از [[عرفان]] ژرف سرچشمه میگیرد، از [[عظمت]] و [[قداست]] ویژهای برخوردار است؛ به گونهای که کسی را یارای نزدیک شدن به آن نیست. در [[حقیقت]]، عبودیت و عرفان علی {{ع}}، مرکز دایره شخصیت وی و دیگر ارزشهای بیشمار اوست. برجستهترین حالات [[امام]]، زمانی پدیدار میگردند که به عبادت و [[مناجات با خدا]] میایستد و ژرفترین سخنانش هنگامی به گوش میرسند که از [[توحید]] و عبودیت [[سخن]] میگوید. البته ما [[بندگی]] و عبادت [[امیرمؤمنان]] {{ع}} را تنها در آیینه [[اندیشه]] خود نظاره میکنیم و از دریای بیکران [[معنوی]] او، با پیمانه محدود خویش بهره میگیریم؛ وگرنه عمق [[فضایل]] و ارزشهای آن حضرت را تنها کسانی در مییابند که با او همافق هستند. اینک با اعتراف به [[قصور]] و تقصیر خود در پیشگاه قدسی امیرمؤمنان {{ع}}، شمهای از عبودیت و عبادت آن حضرت را بیان میکنیم. | ||
=== عبودیت [[علی]]{{ع}} === | === عبودیت [[علی]] {{ع}} === | ||
حضرت علی{{ع}} پیش از هر چیز «[[عبد]]» خداست. [[احساس]] عبودیت و بندگی، سراسر وجودش را فرا گرفته و تا عمیقترین لایههای روحیاش [[نفوذ]] کرده و در نتیجه، از او عبد [[خالص]] و مطلق ساخته است. وی در تمام حالات و صحنههای فردی و [[اجتماعی]] [[زندگی]]، چون [[جنگ]]، [[صلح]]، [[فقر]]، [[غنا]]، [[حکومت]]، [[قضاوت]]، [[تعلیم]]، [[تربیت]]، کار، [[ازدواج]]، [[خوردن]]، خوابیدن، [[سکوت]] و تکلم [[بنده]] خداست و یک لحظه از عبودیت [[حق]] خارج نیست. این حالت، در اوج [[قدرت]] و [[پیروزی]]، یا در نهایت [[مظلومیت]] و [[تنهایی]] در آن حضرت جلوهگر است و چرا چنین نباشد، در حالی که او از [[شهودی]] پیوسته و دائم برخوردار است. در [[نهجالبلاغه]] در [[وصف]] اولیای ویژه خدا میگوید: «[[علم]]، با [[بصیرت]] [[راستین]] بر [[قلب]] آنان [[هجوم]] آورده و... در [[دنیا]] با بدنهایی که روحشان به جایگاه رفیع آویخته است، [[زندگی]] میکنند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۹۷.</ref>. [[امام]] [[قلب]] خود را ـ به تعبیر خود ـ به [[خدا]] بخشیده و از خود فانی گشته است. [[افتخار]] او [[عبد]] بودن است<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰.</ref> و همه [[ارزشها]] را از این گذر به دست آورده است. زمزمههای پرشور و ژرف [[عبودیت]] او از [[دعاها]] و مناجاتهای پرسوزش که گنجینههای گرانبهای [[توحید]] و عرفانند، نمایان است: "مولای من، مولای من، تو [[سروری]] و من [[بنده]]، آیا بنده را جز مولا رحم میکند؟ مولای من، مولای من، تو [[مالکی]] و من مملوک، و آیا مملوک را جز مالک رحم میکند؟... مولای من، مولای من، تو [[توانگری]] و من [[فقیر]] و آیا فقیر را جز توانگر رحم میکند؟... مولای من، مولای من، تو زندهای و من مرده، و آیا مرده را جز زنده رحم میکند؟ مولای من، مولای من، تو [[پایداری]] و من فانی، و آیا فانی را جز [[پایدار]] [[رحم]] میکند...؟"<ref>بخشی از مناجات امام علی{{ع}} در مسجد کوفه. (بحارالانوار، ج۹۱، ص۱۱۰).</ref>. | حضرت علی {{ع}} پیش از هر چیز «[[عبد]]» خداست. [[احساس]] عبودیت و بندگی، سراسر وجودش را فرا گرفته و تا عمیقترین لایههای روحیاش [[نفوذ]] کرده و در نتیجه، از او عبد [[خالص]] و مطلق ساخته است. وی در تمام حالات و صحنههای فردی و [[اجتماعی]] [[زندگی]]، چون [[جنگ]]، [[صلح]]، [[فقر]]، [[غنا]]، [[حکومت]]، [[قضاوت]]، [[تعلیم]]، [[تربیت]]، کار، [[ازدواج]]، [[خوردن]]، خوابیدن، [[سکوت]] و تکلم [[بنده]] خداست و یک لحظه از عبودیت [[حق]] خارج نیست. این حالت، در اوج [[قدرت]] و [[پیروزی]]، یا در نهایت [[مظلومیت]] و [[تنهایی]] در آن حضرت جلوهگر است و چرا چنین نباشد، در حالی که او از [[شهودی]] پیوسته و دائم برخوردار است. در [[نهجالبلاغه]] در [[وصف]] اولیای ویژه خدا میگوید: «[[علم]]، با [[بصیرت]] [[راستین]] بر [[قلب]] آنان [[هجوم]] آورده و... در [[دنیا]] با بدنهایی که روحشان به جایگاه رفیع آویخته است، [[زندگی]] میکنند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۹۷.</ref>. [[امام]] [[قلب]] خود را ـ به تعبیر خود ـ به [[خدا]] بخشیده و از خود فانی گشته است. [[افتخار]] او [[عبد]] بودن است<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰.</ref> و همه [[ارزشها]] را از این گذر به دست آورده است. زمزمههای پرشور و ژرف [[عبودیت]] او از [[دعاها]] و مناجاتهای پرسوزش که گنجینههای گرانبهای [[توحید]] و عرفانند، نمایان است: "مولای من، مولای من، تو [[سروری]] و من [[بنده]]، آیا بنده را جز مولا رحم میکند؟ مولای من، مولای من، تو [[مالکی]] و من مملوک، و آیا مملوک را جز مالک رحم میکند؟... مولای من، مولای من، تو [[توانگری]] و من [[فقیر]] و آیا فقیر را جز توانگر رحم میکند؟... مولای من، مولای من، تو زندهای و من مرده، و آیا مرده را جز زنده رحم میکند؟ مولای من، مولای من، تو [[پایداری]] و من فانی، و آیا فانی را جز [[پایدار]] [[رحم]] میکند... ؟"<ref>بخشی از مناجات امام علی {{ع}} در مسجد کوفه. (بحارالانوار، ج۹۱، ص۱۱۰).</ref>. | ||
در [[دعای کمیل]] میگوید: "ای خدای من و مولای من و آقای من و مالک [[بندگی]] من، ای کسی که [[اختیار]] من به دست توست، ای کسی که از [[فقر]] و [[ناداری]] من [[آگاهی]]، ای [[پروردگار]] من، ... از تو میخواهم به [[حق]] خودت و پاکیات و [[برترین]] صفات و نامهایت، که شب و [[روز]] من را با یاد خود آباد کنی و به خدمتت پیوسته داری"<ref>بخشی از دعای کمیل. (سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۷۰۹).</ref>. | در [[دعای کمیل]] میگوید: "ای خدای من و مولای من و آقای من و مالک [[بندگی]] من، ای کسی که [[اختیار]] من به دست توست، ای کسی که از [[فقر]] و [[ناداری]] من [[آگاهی]]، ای [[پروردگار]] من، ... از تو میخواهم به [[حق]] خودت و پاکیات و [[برترین]] صفات و نامهایت، که شب و [[روز]] من را با یاد خود آباد کنی و به خدمتت پیوسته داری"<ref>بخشی از دعای کمیل. (سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۷۰۹).</ref>. | ||
این جملهها و عبارتها که بسی فراوانند و علی{{ع}}، بیشتر در نیمههای شب و [[تنهایی]]، از ژرفای [[جان]] بر زبان جاری میکرده است، نشان دهنده [[زیباترین]] و باشکوهترین [[روح]] عبودیتاند؛ عبودیتی که پیوسته و همواره و به تعبیر آن حضرت «[[سرمد]]» است<ref>{{متن حدیث|وَ حَالِي فِي خِدْمَتِكَ سَرْمَداً}}؛ دعای کمیل.</ref>.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۷۶.</ref> | این جملهها و عبارتها که بسی فراوانند و علی {{ع}}، بیشتر در نیمههای شب و [[تنهایی]]، از ژرفای [[جان]] بر زبان جاری میکرده است، نشان دهنده [[زیباترین]] و باشکوهترین [[روح]] عبودیتاند؛ عبودیتی که پیوسته و همواره و به تعبیر آن حضرت «[[سرمد]]» است<ref>{{متن حدیث|وَ حَالِي فِي خِدْمَتِكَ سَرْمَداً}}؛ دعای کمیل.</ref>.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۷۶.</ref> | ||
=== [[عبادت]] علی{{ع}} === | === [[عبادت]] علی {{ع}} === | ||
[[امیر مؤمنان]]{{ع}} از نظر کمّی، عابدترین<ref>علامه حلی در نهج الحق (ص ۲۴۷) میگوید: «هیچ اختلافی در این نیست که علی{{ع}} عابدترین مردم بوده است». شیخ صدوق، الامالی، ص۷۵.</ref> و از نظر کیفی بهترین [[عبادت کنندگان]] است. در [[زیارت]] آن حضرت میخوانیم: «تو بهترین [[مردم]] در عبادتی»<ref>{{متن حدیث|... وَ أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَةً}}؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۶۷.</ref>. [[عبادت]] آن حضرت چنان بود که از توان اولیای بزرگ [[خدا]] خارج است، چه رسد به دیگران. [[امام زینالعابدین]]{{ع}} که خود [[زینت]] عبادتکنندگان و عابدترین مردم [[زمان]] خود بود، درباره عبادت جدش با [[شگفتی]] میفرماید: «چه کسی [[طاقت]] عبادت علی را دارد؟!»<ref>الکافی، ج۸، ص۱۶۳.</ref>. | [[امیر مؤمنان]] {{ع}} از نظر کمّی، عابدترین<ref>علامه حلی در نهج الحق (ص ۲۴۷) میگوید: «هیچ اختلافی در این نیست که علی {{ع}} عابدترین مردم بوده است». شیخ صدوق، الامالی، ص۷۵.</ref> و از نظر کیفی بهترین [[عبادت کنندگان]] است. در [[زیارت]] آن حضرت میخوانیم: «تو بهترین [[مردم]] در عبادتی»<ref>{{متن حدیث|... وَ أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَةً}}؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۶۷.</ref>. [[عبادت]] آن حضرت چنان بود که از توان اولیای بزرگ [[خدا]] خارج است، چه رسد به دیگران. [[امام زینالعابدین]] {{ع}} که خود [[زینت]] عبادتکنندگان و عابدترین مردم [[زمان]] خود بود، درباره عبادت جدش با [[شگفتی]] میفرماید: «چه کسی [[طاقت]] عبادت علی را دارد؟!»<ref>الکافی، ج۸، ص۱۶۳.</ref>. | ||
آن حضرت در همه [[عبادتها]] و [[نیکیها]] پیشتاز بود<ref>از امام باقر{{ع}} و ابن عباس روایت شده است که مقصود از آیه {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ}} «و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند» سوره فاطر، آیه ۳۲ امیرالمؤمنین است. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۲.</ref> و همواره در میان [[اعمال]] [[خیر]] سختترین را بر میگزید<ref>بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۳۷.</ref>. در یک شب هزار رکعت [[نماز]] میگزارد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۳. در برخی روایات هم یک شبانه روز آمده است.</ref> و [[نافله شب]] را حتی در «[[لیلة الهریر]]» که سختترین و بحرانیترین مرحله [[جنگ صفین]] بود، ترک نکرد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۳.</ref>. علی{{ع}} در بُعد عبادت، چون دیگر [[ارزشها]]، همانگونه است که خود در [[دعای کمیل]] از خدا خواسته است: «خدایا،... من را از بهترین بهرهمندان و مقربترین مردم نزد خود قرار ده!». | آن حضرت در همه [[عبادتها]] و [[نیکیها]] پیشتاز بود<ref>از امام باقر {{ع}} و ابن عباس روایت شده است که مقصود از آیه {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ}} «و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند» سوره فاطر، آیه ۳۲ امیرالمؤمنین است. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۲.</ref> و همواره در میان [[اعمال]] [[خیر]] سختترین را بر میگزید<ref>بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۳۷.</ref>. در یک شب هزار رکعت [[نماز]] میگزارد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۳. در برخی روایات هم یک شبانه روز آمده است.</ref> و [[نافله شب]] را حتی در «[[لیلة الهریر]]» که سختترین و بحرانیترین مرحله [[جنگ صفین]] بود، ترک نکرد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۳.</ref>. علی {{ع}} در بُعد عبادت، چون دیگر [[ارزشها]]، همانگونه است که خود در [[دعای کمیل]] از خدا خواسته است: «خدایا،... من را از بهترین بهرهمندان و مقربترین مردم نزد خود قرار ده!». | ||
[[ابوالدرداء]] میگوید: علی{{ع}} را دیدم که در میان مردم بود، ولی ناگاه از مردم کناره گرفت و از دیدهها پنهان شد. او خود را در نخلستان پنهان کرد و من وی را گم کردم و [[گمان]] بردم که به [[خانه]] رفته است. در این هنگام از نخلستان ناله حزینی به گوشم خورد که میگفت: {{متن حدیث|كَمْ مِنْ مُوبِقَةٍ حَمَلْتَ عَنِّي فَقَابَلْتَهَا بِنِعْمَتِكَ وَ كَمْ مِنْ جَرِيرَةٍ تَكَرَّمْتَ عَنْ كَشْفِهَا بِكَرَمِكَ...}} این نغمه محزون توجه مرا جلب کرد و به دنبال آن به جستوجو پرداختم تا دریافتم این صدا از علی{{ع}} است. خود را پنهان کردم و به نظاره نشستم. علی{{ع}} در [[دل]] شب [[نماز]] گزارد و سپس به [[دعا]] و [[گریه]] پرداخت. از جمله میگفت: {{متن حدیث|أُفَكِّرُ فِي عَفْوِكَ فَتَهُونُ عَلَيَّ خَطِيئَتِي ثُمَّ أَذْكُرُ الْعَظِيمَ مِنْ أَخْذِكَ فَتَعْظُمُ عَلَيَّ بَلِيَّتِي...}}؛ سپس به گریه ادامه داد و چونان ناله کرد تا دیگر [[حس]] و حرکتی از او ندیدم. با خود گفتم: [[خواب]] بر علی{{ع}} ـ به دلیل [[شب زندهداری]] ـ [[غلبه]] کرده است، بروم و او را برای [[نماز صبح]] بیدار کنم. همین که نزدیک شدم، ناگاه دیدم چون چوب خشکیده بر [[زمین]] افتاده است. او را جنباندم، حرکت نکرد. بدنش را جمع کردم، جمع نشد. با خود گفتم: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>، به [[خدا]] [[سوگند]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} مرده است! پس با [[شتاب]] به [[خانه علی]]{{ع}} رفتم تا خبر مرگش را برسانم. ماجرا را با [[فاطمه]]{{س}} در میان گذاشتم. فاطمه{{س}} گفت: «به خدا سوگند این حالی است که از [[خوف]] خدا به علی{{ع}} [[دست]] داده است...»<ref>ر.ک: بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۹۴ به بعد؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۱۵۶.</ref>. | [[ابوالدرداء]] میگوید: علی {{ع}} را دیدم که در میان مردم بود، ولی ناگاه از مردم کناره گرفت و از دیدهها پنهان شد. او خود را در نخلستان پنهان کرد و من وی را گم کردم و [[گمان]] بردم که به [[خانه]] رفته است. در این هنگام از نخلستان ناله حزینی به گوشم خورد که میگفت: {{متن حدیث|كَمْ مِنْ مُوبِقَةٍ حَمَلْتَ عَنِّي فَقَابَلْتَهَا بِنِعْمَتِكَ وَ كَمْ مِنْ جَرِيرَةٍ تَكَرَّمْتَ عَنْ كَشْفِهَا بِكَرَمِكَ...}} این نغمه محزون توجه مرا جلب کرد و به دنبال آن به جستوجو پرداختم تا دریافتم این صدا از علی {{ع}} است. خود را پنهان کردم و به نظاره نشستم. علی {{ع}} در [[دل]] شب [[نماز]] گزارد و سپس به [[دعا]] و [[گریه]] پرداخت. از جمله میگفت: {{متن حدیث|أُفَكِّرُ فِي عَفْوِكَ فَتَهُونُ عَلَيَّ خَطِيئَتِي ثُمَّ أَذْكُرُ الْعَظِيمَ مِنْ أَخْذِكَ فَتَعْظُمُ عَلَيَّ بَلِيَّتِي...}}؛ سپس به گریه ادامه داد و چونان ناله کرد تا دیگر [[حس]] و حرکتی از او ندیدم. با خود گفتم: [[خواب]] بر علی {{ع}} ـ به دلیل [[شب زندهداری]] ـ [[غلبه]] کرده است، بروم و او را برای [[نماز صبح]] بیدار کنم. همین که نزدیک شدم، ناگاه دیدم چون چوب خشکیده بر [[زمین]] افتاده است. او را جنباندم، حرکت نکرد. بدنش را جمع کردم، جمع نشد. با خود گفتم: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>، به [[خدا]] [[سوگند]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} مرده است! پس با [[شتاب]] به [[خانه علی]] {{ع}} رفتم تا خبر مرگش را برسانم. ماجرا را با [[فاطمه]] {{س}} در میان گذاشتم. فاطمه {{س}} گفت: «به خدا سوگند این حالی است که از [[خوف]] خدا به علی {{ع}} [[دست]] داده است...»<ref>ر. ک: بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۹۴ به بعد؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۱۵۶.</ref>. | ||
[[حضرت علی]]{{ع}} فاتح قلههای [[عبادت]] است: عبادت [[فکری]]، عبادت بدنی، عبادت [[مالی]]، عبادت [[سیاسی]] و... به عنوان مثال، عبادتهای مالی آن حضرت فراوان و گوناگون است: هزار درخت خرما بار آورد و آن را [[وقف]] کرد<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.</ref>، هزار [[بنده]] از [[مال]] شخصی خویش [[آزاد]] کرد<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.</ref>، چاههایی در راه [[مکه]] و [[کوفه]] حفر کرد، املاکی مانند ابی نیرو، بغیبغه، ارباح، ارینه، رعد و رزینا را وقف [[مؤمنین]] کرد، مساجدی در [[مدینه]]، [[میقات]]، کوفه، [[بصره]]، [[آبادان]] و... ساخت<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.</ref>. همچنین، بارها [[اموال]] خود را به [[مستمندان]] و تنگدستان [[انفاق]] کرد و آیاتی در همین زمینه در [[شأن]] وی نازل شد<ref>نظیر سوره {{متن قرآن|هَلْ أَتَى}} و آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} و...، ر.ک: بحارالانوار، ج۴۱، ص۳۰-۳۳.</ref>. | [[حضرت علی]] {{ع}} فاتح قلههای [[عبادت]] است: عبادت [[فکری]]، عبادت بدنی، عبادت [[مالی]]، عبادت [[سیاسی]] و... به عنوان مثال، عبادتهای مالی آن حضرت فراوان و گوناگون است: هزار درخت خرما بار آورد و آن را [[وقف]] کرد<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.</ref>، هزار [[بنده]] از [[مال]] شخصی خویش [[آزاد]] کرد<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.</ref>، چاههایی در راه [[مکه]] و [[کوفه]] حفر کرد، املاکی مانند ابی نیرو، بغیبغه، ارباح، ارینه، رعد و رزینا را وقف [[مؤمنین]] کرد، مساجدی در [[مدینه]]، [[میقات]]، کوفه، [[بصره]]، [[آبادان]] و... ساخت<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.</ref>. همچنین، بارها [[اموال]] خود را به [[مستمندان]] و تنگدستان [[انفاق]] کرد و آیاتی در همین زمینه در [[شأن]] وی نازل شد<ref>نظیر سوره {{متن قرآن|هَلْ أَتَى}} و آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} و... ، ر. ک: بحارالانوار، ج۴۱، ص۳۰-۳۳.</ref>. | ||
اهمیت [[عبودیت]] و [[عبادت]] در نظرگاه علی{{ع}} را میتوان از این سخن او به خوبی [[شناخت]]؛ آنجا که میفرماید: «[[سوگند]] به کسی که [[جان]] فرزند [[ابوطالب]] در دست اوست، هزار ضربت [[شمشیر]] بر من آسانتر است از اینکه در بستر در غیر [[طاعت خدا]] بمیرم»<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۲.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} چنان در عبادت و عبودیت [[حق]] [[غرق]] بود که خود، موضوع عبادت گشته و یاد و ذکر [[فضائل]] و [[مناقب]] او و حتی نگریستن به او عبادت است. [[پیامبر]] در [[حدیثی]]، که [[شیعه]] و [[سنی]] نقل کردهاند، فرموده است: {{متن حدیث|النَّظَرُ إِلَى عَلِيٍّ عِبَادَةٌ}}<ref>بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۴؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۳۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۷۱؛ قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۳۲۸.</ref>؛ «نگریستن به علی عبادت است». آری، علی{{ع}} با آن همه [[ارزشها]] و فضیلتهای شگفتانگیز خود را [[عبد خدا]] میداند و با [[سرافرازی]] اعلام میکند: «این [[افتخار]] مرا بس که [[عبد]] تو باشم»<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰.</ref>.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۷۸.</ref> | اهمیت [[عبودیت]] و [[عبادت]] در نظرگاه علی {{ع}} را میتوان از این سخن او به خوبی [[شناخت]]؛ آنجا که میفرماید: «[[سوگند]] به کسی که [[جان]] فرزند [[ابوطالب]] در دست اوست، هزار ضربت [[شمشیر]] بر من آسانتر است از اینکه در بستر در غیر [[طاعت خدا]] بمیرم»<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۲.</ref>. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} چنان در عبادت و عبودیت [[حق]] [[غرق]] بود که خود، موضوع عبادت گشته و یاد و ذکر [[فضائل]] و [[مناقب]] او و حتی نگریستن به او عبادت است. [[پیامبر]] در [[حدیثی]]، که [[شیعه]] و [[سنی]] نقل کردهاند، فرموده است: {{متن حدیث|النَّظَرُ إِلَى عَلِيٍّ عِبَادَةٌ}}<ref>بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۴؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۳۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۷۱؛ قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۳۲۸.</ref>؛ «نگریستن به علی عبادت است». آری، علی {{ع}} با آن همه [[ارزشها]] و فضیلتهای شگفتانگیز خود را [[عبد خدا]] میداند و با [[سرافرازی]] اعلام میکند: «این [[افتخار]] مرا بس که [[عبد]] تو باشم»<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰.</ref>.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۷۸.</ref> | ||
== عبادت عارفانه امام علی {{ع}} == | == عبادت عارفانه امام علی {{ع}} == | ||
چون [[ایمان علی]]{{ع}} بر اساس [[شناخت]] شاهدانه او، ایمان به [[شهادت]] بود، نه ایمان به غیب، [[عبادت خدا]] را [[زیارت]] او تلقی میکرد و در [[تفسیر]] {{متن حدیث|قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ}} فرمود: {{متن حدیث|حَانَ وَقْتُ الزِّيَارَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ وَ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ وَ دَرْكِ الْمُنَى وَ الْوُصُولِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى كَرَامَتِهِ وَ غُفْرَانِهِ وَ عَفْوِهِ وَ رِضْوَانِهِ}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۱۲۴، ح۱؛ همو، معانی الاخبار، ص۴۱، ح۱.</ref>، یعنی هنگام زیارت [[معبود]] و [[شهود]] او فرا رسیده است؛ زیرا در [[نماز]]، [[بنده]] با [[خدا]] سخن میگوید و او را مخاطب خود مییابد. | چون [[ایمان علی]] {{ع}} بر اساس [[شناخت]] شاهدانه او، ایمان به [[شهادت]] بود، نه ایمان به غیب، [[عبادت خدا]] را [[زیارت]] او تلقی میکرد و در [[تفسیر]] {{متن حدیث|قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ}} فرمود: {{متن حدیث|حَانَ وَقْتُ الزِّيَارَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ وَ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ وَ دَرْكِ الْمُنَى وَ الْوُصُولِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى كَرَامَتِهِ وَ غُفْرَانِهِ وَ عَفْوِهِ وَ رِضْوَانِهِ}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۱۲۴، ح۱؛ همو، معانی الاخبار، ص۴۱، ح۱.</ref>، یعنی هنگام زیارت [[معبود]] و [[شهود]] او فرا رسیده است؛ زیرا در [[نماز]]، [[بنده]] با [[خدا]] سخن میگوید و او را مخاطب خود مییابد. | ||
[[امام علی]]{{ع}} خود [[عمود دین]] است و نماز را که مصداق دیگری از عمود دین است، شهود [[الهی]] و زیارت معبود میداند. کسی که به زیارت [[جمیل]] محض نائل میشود، هرگز خود را نمیبیند؛ چه رسد به شهود خود، و موجودات دیگر به طور قهری در دید او در محاقند. | [[امام علی]] {{ع}} خود [[عمود دین]] است و نماز را که مصداق دیگری از عمود دین است، شهود [[الهی]] و زیارت معبود میداند. کسی که به زیارت [[جمیل]] محض نائل میشود، هرگز خود را نمیبیند؛ چه رسد به شهود خود، و موجودات دیگر به طور قهری در دید او در محاقند. | ||
چنین [[عارف]] شاهدی، خدا را سوداگرانه و بردگانه نمیپرستد؛ بلکه او را آزادانه [[عبادت]] میکند؛ به طوری که نه تنها از هرچه رنگ «تعلق» دارد، [[آزاد]] است، بلکه از هرچه [[صبغه]] «تعین» دارد نیز رها است: {{متن حدیث|إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۳۷.</ref>؛ {{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ لَكَانَ يَجِبُ أَنْ لَا يُعْصَى شُكْراً لِنِعْمَتِهِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۹۰.</ref>. | چنین [[عارف]] شاهدی، خدا را سوداگرانه و بردگانه نمیپرستد؛ بلکه او را آزادانه [[عبادت]] میکند؛ به طوری که نه تنها از هرچه رنگ «تعلق» دارد، [[آزاد]] است، بلکه از هرچه [[صبغه]] «تعین» دارد نیز رها است: {{متن حدیث|إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۳۷.</ref>؛ {{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ لَكَانَ يَجِبُ أَنْ لَا يُعْصَى شُكْراً لِنِعْمَتِهِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۹۰.</ref>. | ||
به چنین [[امام]] همامی سزد که در [[مقام]] [[پرستش]] بگوید: {{متن حدیث|مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۹۷.</ref>. چون عبادت علی{{ع}} شاهدانه بود، نه عابدانه، یا زاهدانه یا تاجرانه و مانند آن، و [[شاهد]] کامل، هر چیزی را از دید شهود مینگرد، نه از منظر [[اراده]] خود یا میل دیگران، در هر مورد که شهود وی [[عنایت]] دارد، آن را میبیند و میشنود و توجه دارد و در هر موردی که [[شهود]] وی [[عنایت]] ندارد، بیتوجه است؛ از این رو به طور کامل میتوان بین دو قضیه [[تاریخی]] [[مأثور]] درباره [[حضرت]] جمع کرد: یکی آنکه پیکان تیر از پایش در [[سجده]] [[نماز]] بیرون آوردند و عنایت نداشت<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، ص۱۱۸؛ تستری، نورالله، احقاق الحق، ج۸ ص۶۰۲ به نقل از ترمذی کشفی حنفی در مناقب مرتضوی، ص۳۶۴.</ref> و دیگر آنکه مستمندی در حال [[رکوع]] حضرت، از وی کمک خواست و [[امام]] توجه کرد و شنید و اشاره کرد و [[انگشتر]] از دست مبارکش به دست [[سائل]] رسید<ref>ر.ک: تفاسیر قرآن، ذیل آیه ولایت (سوره مائده، آیه ۵۵)، نیز مقاله «آیه ولایت» در این دانشنامه.</ref>. این [[اثبات]] و آن [[نفی]]، و آن عدم توجه و این عنایت، هر دو از دید شهود [[معبود]] بود؛ از این رو جای [[شگفتی]] یا [[پرسش]] نیست؛ زیرا نماز که [[عمود دین]] است، [[ستون]] [[خیمه]] [[معراج]] و [[مناجات]] خواهد بود و [[نمازگزار]] در [[عروج]] به سوی معبود و در حال [[نجوا]] با او است؛ بنابراین، مجاری ادراکی او مانند چشم و گوش، و مجاری تحریکی وی مانند دست و پا در [[اختیار]] معبود است، نه در اختیار خود [[عابد]]؛ بدین سبب هرچه جنبه خَلقی دارد، مغفول، و هر چه [[صبغه]] [[الهی]] دارد معقول و مقبول و معمول است. | به چنین [[امام]] همامی سزد که در [[مقام]] [[پرستش]] بگوید: {{متن حدیث|مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۹۷.</ref>. چون عبادت علی {{ع}} شاهدانه بود، نه عابدانه، یا زاهدانه یا تاجرانه و مانند آن، و [[شاهد]] کامل، هر چیزی را از دید شهود مینگرد، نه از منظر [[اراده]] خود یا میل دیگران، در هر مورد که شهود وی [[عنایت]] دارد، آن را میبیند و میشنود و توجه دارد و در هر موردی که [[شهود]] وی [[عنایت]] ندارد، بیتوجه است؛ از این رو به طور کامل میتوان بین دو قضیه [[تاریخی]] [[مأثور]] درباره [[حضرت]] جمع کرد: یکی آنکه پیکان تیر از پایش در [[سجده]] [[نماز]] بیرون آوردند و عنایت نداشت<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، ص۱۱۸؛ تستری، نورالله، احقاق الحق، ج۸ ص۶۰۲ به نقل از ترمذی کشفی حنفی در مناقب مرتضوی، ص۳۶۴.</ref> و دیگر آنکه مستمندی در حال [[رکوع]] حضرت، از وی کمک خواست و [[امام]] توجه کرد و شنید و اشاره کرد و [[انگشتر]] از دست مبارکش به دست [[سائل]] رسید<ref>ر. ک: تفاسیر قرآن، ذیل آیه ولایت (سوره مائده، آیه ۵۵)، نیز مقاله «آیه ولایت» در این دانشنامه.</ref>. این [[اثبات]] و آن [[نفی]]، و آن عدم توجه و این عنایت، هر دو از دید شهود [[معبود]] بود؛ از این رو جای [[شگفتی]] یا [[پرسش]] نیست؛ زیرا نماز که [[عمود دین]] است، [[ستون]] [[خیمه]] [[معراج]] و [[مناجات]] خواهد بود و [[نمازگزار]] در [[عروج]] به سوی معبود و در حال [[نجوا]] با او است؛ بنابراین، مجاری ادراکی او مانند چشم و گوش، و مجاری تحریکی وی مانند دست و پا در [[اختیار]] معبود است، نه در اختیار خود [[عابد]]؛ بدین سبب هرچه جنبه خَلقی دارد، مغفول، و هر چه [[صبغه]] [[الهی]] دارد معقول و مقبول و معمول است. | ||
[[شاهد]] تحلیل یادشده، چکیده داستان مبسوطی به این مضمون است: دو شتر فربه برای [[حضرت رسول]]{{صل}} به صورت [[هدیه]] فراهم شد. حضرت به [[اصحاب]] فرمود: آیا در بین شما کسی هست که دو رکعت نماز با [[وضو]] و [[خشوع]] تمام بخواند و اجزا و شرایط آن را به جا آورد و به هیچ وجه درباره [[دنیا]] نیندیشد تا یکی از دو [[ناقه]] را به او بدهم؟ فقط [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} مدعی شد و... چنین نمازی را انجام داد. [[جبرئیل]] نازل شد و عرض کرد: [[خدا]] به تو [[سلام]] میکند و میگوید: یکی از دو شتر را به علی{{ع}} عطا کن. [[پیامبر]] فرمود: شرط، آن بود که به چیزی از [[امور دنیا]] نیندیشد؛ ولی علی{{ع}} در تشهد به [[فکر]] این بود که کدام شتر را دریافت کند. [[جبرئیل]] گفت:... فکر علی{{ع}} آن بود که فربهتر و بزرگتر را بگیرد و نحر کند و برای [[وجه الله]] [[صدقه]] دهد و این فکر [[الهی]] بود، نه [[دنیایی]]. [[رسول خدا]]{{صل}} گریست و هر دو شتر را به علی{{ع}} داد. [[امام]] نیز هر دو شتر را نحر کرد و صدقه داد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۰؛ استرآبادی، شرف الدین، تأویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۶۱۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۶۱.</ref>. | [[شاهد]] تحلیل یادشده، چکیده داستان مبسوطی به این مضمون است: دو شتر فربه برای [[حضرت رسول]] {{صل}} به صورت [[هدیه]] فراهم شد. حضرت به [[اصحاب]] فرمود: آیا در بین شما کسی هست که دو رکعت نماز با [[وضو]] و [[خشوع]] تمام بخواند و اجزا و شرایط آن را به جا آورد و به هیچ وجه درباره [[دنیا]] نیندیشد تا یکی از دو [[ناقه]] را به او بدهم؟ فقط [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} مدعی شد و... چنین نمازی را انجام داد. [[جبرئیل]] نازل شد و عرض کرد: [[خدا]] به تو [[سلام]] میکند و میگوید: یکی از دو شتر را به علی {{ع}} عطا کن. [[پیامبر]] فرمود: شرط، آن بود که به چیزی از [[امور دنیا]] نیندیشد؛ ولی علی {{ع}} در تشهد به [[فکر]] این بود که کدام شتر را دریافت کند. [[جبرئیل]] گفت:... فکر علی {{ع}} آن بود که فربهتر و بزرگتر را بگیرد و نحر کند و برای [[وجه الله]] [[صدقه]] دهد و این فکر [[الهی]] بود، نه [[دنیایی]]. [[رسول خدا]] {{صل}} گریست و هر دو شتر را به علی {{ع}} داد. [[امام]] نیز هر دو شتر را نحر کرد و صدقه داد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۰؛ استرآبادی، شرف الدین، تأویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۶۱۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۶۱.</ref>. | ||
خلاصه آنکه [[عبادت]] علی{{ع}} عارفانه بود، نه حکیمانه و متکلمانه و چون عبادت عارفانه، [[برتر]] از عبادتهای دیگر است، نه در عرض آنها، همه [[کمالات]] [[عبادی]] آنها را با افزایش ویژه داراست<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[حیات عارفانه امام علی (مقاله)| مقاله «حیات عارفانه امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۴۸.</ref>. | خلاصه آنکه [[عبادت]] علی {{ع}} عارفانه بود، نه حکیمانه و متکلمانه و چون عبادت عارفانه، [[برتر]] از عبادتهای دیگر است، نه در عرض آنها، همه [[کمالات]] [[عبادی]] آنها را با افزایش ویژه داراست<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[حیات عارفانه امام علی (مقاله)| مقاله «حیات عارفانه امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۴۸.</ref>. | ||
== [[عبادات]] و [[واجبات]] == | == [[عبادات]] و [[واجبات]] == | ||
[[امام علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا وَ سَكَتَ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا وَ لَمْ يَأْمُرْكُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ يَنْهَكُمْ إِلَّا عَنْ قَبِيحٍ}}؛ [[خداوند]] فرائضی بر شما [[واجب]] کرده است آنها را ضایع و تباه نسازید و حدود و مرزهایی برایتان تعیین کرده، از آنها [[تجاوز]] نکنید و از چیزهایی که شما را [[نهی]] کرده [[حرمت]] نگهدارید و از اموری که ساکت شده نه به جهت فراموش کاری است، از این رو، برای انجام آنها خود را به [[زحمت]] نیفکنید. | [[امام علی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا وَ سَكَتَ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا وَ لَمْ يَأْمُرْكُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ يَنْهَكُمْ إِلَّا عَنْ قَبِيحٍ}}؛ [[خداوند]] فرائضی بر شما [[واجب]] کرده است آنها را ضایع و تباه نسازید و حدود و مرزهایی برایتان تعیین کرده، از آنها [[تجاوز]] نکنید و از چیزهایی که شما را [[نهی]] کرده [[حرمت]] نگهدارید و از اموری که ساکت شده نه به جهت فراموش کاری است، از این رو، برای انجام آنها خود را به [[زحمت]] نیفکنید. | ||
و نیز فرمود: {{متن حدیث|عَلَيْكَ بِحِفْظِ كُلِّ أَمْرٍ لَا تُعْذَرُ بِإِضَاعَتِهِ}}؛ از آنچه که با تباه ساختن آن معذور نیستی، [[مراقبت]] نما و آن را انجام ده و فرمود: نخستین چیزی که برای [[خدا]] بر شما واجب است [[شکر]] و [[سپاس]] [[نعمتها]] و کسب [[رضایت]] اوست، خوش به حال آنان که همواره خدا را [[اطاعت]] کنند و به انجام [[دستورات]] وی [[شتاب]] کنند و به انجام [[کارهای نیک]] بر یکدیگر پیشی گیرند اگر کوتاهی کردید، مبادا در انجام عبادات کوتاهی کنید! اگر قرار باشد [[مستحبات]] به انجام واجبات آسیب وارد آورند، ارزشی ندارند، هیچ عبادتی به پایه انجام واجبات نمیرسد. | و نیز فرمود: {{متن حدیث|عَلَيْكَ بِحِفْظِ كُلِّ أَمْرٍ لَا تُعْذَرُ بِإِضَاعَتِهِ}}؛ از آنچه که با تباه ساختن آن معذور نیستی، [[مراقبت]] نما و آن را انجام ده و فرمود: نخستین چیزی که برای [[خدا]] بر شما واجب است [[شکر]] و [[سپاس]] [[نعمتها]] و کسب [[رضایت]] اوست، خوش به حال آنان که همواره خدا را [[اطاعت]] کنند و به انجام [[دستورات]] وی [[شتاب]] کنند و به انجام [[کارهای نیک]] بر یکدیگر پیشی گیرند اگر کوتاهی کردید، مبادا در انجام عبادات کوتاهی کنید! اگر قرار باشد [[مستحبات]] به انجام واجبات آسیب وارد آورند، ارزشی ندارند، هیچ عبادتی به پایه انجام واجبات نمیرسد. | ||
[[امیر مؤمنان]]{{ع}} به بیان [[فلسفه]] بخشی از [[احکام اسلامی]] توجه مبذول داشته و فرموده است: خداوند، [[ایمان]] را به جهت [[تطهیر]] [[دل]] از [[شرک]] واجب فرمود و [[نماز]] را برای [[پاک]] شدن از [[کبر]] و [[نخوت]]، [[زکات]] را سبب روزی، [[روزه]] را آزمونی برای [[اخلاص]] [[بندگان]]، [[حج]] را وسیله نزدیکی [[مسلمانان]] با یکدیگر، [[جهاد]] را برای [[سربلندی]] [[اسلام]]، [[امر به معروف]] را به جهت [[اصلاح]] [[توده]] [[مردم]]، [[نهی از منکر]] را برای بازداشتن [[بیخردان]]، [[صله رحم]] را برای کثرت جمعیّت، [[قصاص]] را برای [[حفاظت]] [[خونها]]، [[اجرای حدود]] را برای [[بزرگداشت]] [[محرمات الهی]] و ترک [[شرب خمر]] را برای [[حفظ]] و [[سلامت]] [[عقل]]، دوری از دزدی را برای [[حفظ]] [[عفّت]] دستها، ترک [[زنا]] را برای حفظ نسلها، ترک لواط را به جهت افزایش [[نسل]]، [[شهادت]] و [[گواهی]] را برای اظهار [[حق]] در برابر انکارها، [[ترک دروغ]] را به جهت [[احترام]] [[راستی]]، و [[اسلام]] را به عنوان مصونیّت از [[ترس]] و [[بیم]]، [[امامت]] را برای [[نظام]] [[امت]]، و [[طاعت]] و [[فرمانبرداری]] (از [[ولیّ أمر]] [[مسلمانان]] را) برای [[تعظیم]] [[مقام]] [[پیشوایی]] قرار داد. | [[امیر مؤمنان]] {{ع}} به بیان [[فلسفه]] بخشی از [[احکام اسلامی]] توجه مبذول داشته و فرموده است: خداوند، [[ایمان]] را به جهت [[تطهیر]] [[دل]] از [[شرک]] واجب فرمود و [[نماز]] را برای [[پاک]] شدن از [[کبر]] و [[نخوت]]، [[زکات]] را سبب روزی، [[روزه]] را آزمونی برای [[اخلاص]] [[بندگان]]، [[حج]] را وسیله نزدیکی [[مسلمانان]] با یکدیگر، [[جهاد]] را برای [[سربلندی]] [[اسلام]]، [[امر به معروف]] را به جهت [[اصلاح]] [[توده]] [[مردم]]، [[نهی از منکر]] را برای بازداشتن [[بیخردان]]، [[صله رحم]] را برای کثرت جمعیّت، [[قصاص]] را برای [[حفاظت]] [[خونها]]، [[اجرای حدود]] را برای [[بزرگداشت]] [[محرمات الهی]] و ترک [[شرب خمر]] را برای [[حفظ]] و [[سلامت]] [[عقل]]، دوری از دزدی را برای [[حفظ]] [[عفّت]] دستها، ترک [[زنا]] را برای حفظ نسلها، ترک لواط را به جهت افزایش [[نسل]]، [[شهادت]] و [[گواهی]] را برای اظهار [[حق]] در برابر انکارها، [[ترک دروغ]] را به جهت [[احترام]] [[راستی]]، و [[اسلام]] را به عنوان مصونیّت از [[ترس]] و [[بیم]]، [[امامت]] را برای [[نظام]] [[امت]]، و [[طاعت]] و [[فرمانبرداری]] (از [[ولیّ أمر]] [[مسلمانان]] را) برای [[تعظیم]] [[مقام]] [[پیشوایی]] قرار داد. | ||
و نیز فرمود: {{متن حدیث|زَكَاةُ الْبَدَنِ الْجِهَادُ وَ الصِّيَامُ وَ زِيَارَةُ بَيْتِ اللَّهِ أَمْنٌ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ}}؛ [[زکات]] [[بدن]]، [[جهاد]] و [[روزه]] و [[زیارت]] [[خانه کعبه]]، مصونیت از [[عذاب]] [[دوزخ]] است. و فرمود: [[امر به معروف]] کن تا خود [[اهل]] معروف باشی و با دست و زبانت منکر را [[انکار]] نما و با تمام توان با اهل منکر به [[مخالفت]] برخیز، [[هدف]] [[دین]] [[أمر به معروف و نهی از منکر]] و [[اجرای حدود الهی]] است، جهاد، [[ستون]] دین، و راه و روش سعادتمندان است، آن کس که در مسیر [[اجرای حق]] [[مبارزه]] کند، موفق خواهد شد، درهای [[آسمان]] به روی جهادکنندگان باز میشود، [[برترین]] ثوابها، [[ثواب]] جهاد است<ref>تصنیف غرر الحکم، ص۱۷۵- ۱۹۰ و ۳۳۱- ۳۳۵؛ معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۱۴۰- ۱۵۰ و ۲۱۶- ۲۳۹.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۳۳۷.</ref> | و نیز فرمود: {{متن حدیث|زَكَاةُ الْبَدَنِ الْجِهَادُ وَ الصِّيَامُ وَ زِيَارَةُ بَيْتِ اللَّهِ أَمْنٌ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ}}؛ [[زکات]] [[بدن]]، [[جهاد]] و [[روزه]] و [[زیارت]] [[خانه کعبه]]، مصونیت از [[عذاب]] [[دوزخ]] است. و فرمود: [[امر به معروف]] کن تا خود [[اهل]] معروف باشی و با دست و زبانت منکر را [[انکار]] نما و با تمام توان با اهل منکر به [[مخالفت]] برخیز، [[هدف]] [[دین]] [[أمر به معروف و نهی از منکر]] و [[اجرای حدود الهی]] است، جهاد، [[ستون]] دین، و راه و روش سعادتمندان است، آن کس که در مسیر [[اجرای حق]] [[مبارزه]] کند، موفق خواهد شد، درهای [[آسمان]] به روی جهادکنندگان باز میشود، [[برترین]] ثوابها، [[ثواب]] جهاد است<ref>تصنیف غرر الحکم، ص۱۷۵- ۱۹۰ و ۳۳۱- ۳۳۵؛ معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۱۴۰- ۱۵۰ و ۲۱۶- ۲۳۹.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۳۳۷.</ref> |