جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''عبدالعظیم حسنی{{ع}}''' از نوادگان [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} است که در سال ۱۷۳ هجری قمری، در [[شهر مدینه]] متولد شد و در مدت ۷۹ سال [[عمر]] با برکت با چهار [[امام]] یعنی امام [[موسی کاظم]]{{ع}}، [[امام رضا]]{{ع}}، [[امام جواد]]{{ع}} و [[امام هادی]]{{ع}} مقارن بود. ایشان از دانشمندان [[شیعه]] و از چهرههای محبوب و مورد اعتماد، نزد [[اهل بیت]] {{عم}} و [[پیروان]] آنان بود. به [[دلیل]] اوضاع [[سیاسی]] آن [[زمان]] مخفیانه به [[شهر]] [[ری]] [[مهاجرت]] کرده و در آن شهر [[وفات]] نمود. | '''عبدالعظیم حسنی {{ع}}''' از نوادگان [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} است که در سال ۱۷۳ هجری قمری، در [[شهر مدینه]] متولد شد و در مدت ۷۹ سال [[عمر]] با برکت با چهار [[امام]] یعنی امام [[موسی کاظم]] {{ع}}، [[امام رضا]] {{ع}}، [[امام جواد]] {{ع}} و [[امام هادی]] {{ع}} مقارن بود. ایشان از دانشمندان [[شیعه]] و از چهرههای محبوب و مورد اعتماد، نزد [[اهل بیت]] {{عم}} و [[پیروان]] آنان بود. به [[دلیل]] اوضاع [[سیاسی]] آن [[زمان]] مخفیانه به [[شهر]] [[ری]] [[مهاجرت]] کرده و در آن شهر [[وفات]] نمود. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[پرونده:13790017.jpg|300px|بندانگشتی|]] | [[پرونده:13790017.jpg|300px|بندانگشتی|]] | ||
عبدالعظیم حسنی فرزند [[عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب]]{{ع}}، از [[نوادگان]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت میرسد. نام [[مبارک]] [[مادر]] ایشان [[فاطمه بنت عقبه بن قیس]] بود. ولادت با [[سعادت]] حضرت عبدالعظیم{{ع}}، در [[سال ۱۷۳ هجری]] قمری، در [[شهر مدینه]] واقع شده است<ref>شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی{{ع}} و شهر ری، ص۱۰۸.</ref> و مدت ۷۹ سال [[عمر]] با [[برکت]] او با دوران [[امامت]] چهار [[امام]] [[معصوم]] یعنی امام [[موسی کاظم]]{{ع}}، [[امام رضا]]{{ع}}، امام [[محمد تقی]]{{ع}} و [[امام هادی]]{{ع}} مقارن بوده و نزد این بزرگواران شاگردی نموده و [[احادیث]] بسیاری را از ایشان [[روایت]] کرده است. وی دارای کتبی چون "خطب [[امیرالمؤمنین]]" و "[[یوم]] و لیلة" است<ref>مفاتیح الجنان، ص۸۵۱-۸۵۲.</ref>. | عبدالعظیم حسنی فرزند [[عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب]] {{ع}}، از [[نوادگان]] [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت میرسد. نام [[مبارک]] [[مادر]] ایشان [[فاطمه بنت عقبه بن قیس]] بود. ولادت با [[سعادت]] حضرت عبدالعظیم {{ع}}، در [[سال ۱۷۳ هجری]] قمری، در [[شهر مدینه]] واقع شده است<ref>شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی {{ع}} و شهر ری، ص۱۰۸.</ref> و مدت ۷۹ سال [[عمر]] با [[برکت]] او با دوران [[امامت]] چهار [[امام]] [[معصوم]] یعنی امام [[موسی کاظم]] {{ع}}، [[امام رضا]] {{ع}}، امام [[محمد تقی]] {{ع}} و [[امام هادی]] {{ع}} مقارن بوده و نزد این بزرگواران شاگردی نموده و [[احادیث]] بسیاری را از ایشان [[روایت]] کرده است. وی دارای کتبی چون "خطب [[امیرالمؤمنین]]" و "[[یوم]] و لیلة" است<ref>مفاتیح الجنان، ص۸۵۱-۸۵۲.</ref>. | ||
حضرت عبدالعظیم حسنی از [[دانشمندان شیعه]] و از [[راویان حدیث]] [[ائمه معصومین]]{{عم}} و از چهرههای بارز و [[محبوب]] و مورد [[اعتماد]]، نزد [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}} و [[پیروان]] آنان بود و در مسایل [[دین]] [[آگاه]] و به [[معارف]] مذهبی و [[احکام]] [[قرآن]]، [[شناخت]] و [[معرفتی]] وافر داشت. | حضرت عبدالعظیم حسنی از [[دانشمندان شیعه]] و از [[راویان حدیث]] [[ائمه معصومین]] {{عم}} و از چهرههای بارز و [[محبوب]] و مورد [[اعتماد]]، نزد [[اهل بیت]] [[عصمت]] {{عم}} و [[پیروان]] آنان بود و در مسایل [[دین]] [[آگاه]] و به [[معارف]] مذهبی و [[احکام]] [[قرآن]]، [[شناخت]] و [[معرفتی]] وافر داشت. | ||
زمینههای [[مهاجرت]] حضرت عبدالعظیم{{ع}} از [[مدینه]] به [[ری]] و سکونت در [[غربت]] را باید در اوضاع [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن عصر جستجو کرد؛ [[خلفای عباسی]] نسبت به [[خاندان]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[شیعیان]] [[ائمه]]{{عم}} بسیار [[سختگیری]] میکردند که حضرت عبدالعظیم{{ع}} نیز از [[کینه]] و [[دشمنی]] [[خلفا]] در [[امان]] نبود و بارها [[تصمیم]] به [[قتل]] ایشان گرفتند. گزارشهای [[دروغ]] سخنچینان را بهانه این سختگیریها قرار میدادند، تا اینکه وی برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان میکرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد مینمود. ایشان از مدینه وارد [[ایران]] شدند و [[شهر]] به شهر میگشتند تا به ری رسیدند. وی به صورت یک مسافر ناشناس، وارد ری شد و در محله «ساربانان»، در کوی «سکّة الموالی» به [[منزل]] یکی از شیعیان رفت و در زیر [[زمین]] آن [[خانه]] به سر برد. ایشان کمتر از آن خانه خارج میشد و روزها را [[روزه]] میگرفت و شبها به [[عبادت]] و [[تهجد]] میپرداخت. تعداد کمی از [[شیعیان]] او را میشناختند و از حضورش در [[ری]] خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش میشتافتند، اما میکوشیدند این خبر فاش نشود و خطری [[جان]] ایشان را [[تهدید]] نکند. عبدالعظیم حسنی{{ع}} در میان شیعیان [[شهر]] ری بسیار ارجمند بود و [[پاسخگویی]] به مسائل [[شرعی]] و حل [[مشکلات]] مذهبی آنان را بر عهده داشت. همچنین ایشان از طرف [[امام هادی]]{{ع}} [[وکالت]] داشتند و [[مردم]] سخن او را [[سخن امام]]{{ع}} میدانستند<ref>رجال نجاشی، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>. | زمینههای [[مهاجرت]] حضرت عبدالعظیم {{ع}} از [[مدینه]] به [[ری]] و سکونت در [[غربت]] را باید در اوضاع [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن عصر جستجو کرد؛ [[خلفای عباسی]] نسبت به [[خاندان]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[شیعیان]] [[ائمه]] {{عم}} بسیار [[سختگیری]] میکردند که حضرت عبدالعظیم {{ع}} نیز از [[کینه]] و [[دشمنی]] [[خلفا]] در [[امان]] نبود و بارها [[تصمیم]] به [[قتل]] ایشان گرفتند. گزارشهای [[دروغ]] سخنچینان را بهانه این سختگیریها قرار میدادند، تا اینکه وی برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان میکرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد مینمود. ایشان از مدینه وارد [[ایران]] شدند و [[شهر]] به شهر میگشتند تا به ری رسیدند. وی به صورت یک مسافر ناشناس، وارد ری شد و در محله «ساربانان»، در کوی «سکّة الموالی» به [[منزل]] یکی از شیعیان رفت و در زیر [[زمین]] آن [[خانه]] به سر برد. ایشان کمتر از آن خانه خارج میشد و روزها را [[روزه]] میگرفت و شبها به [[عبادت]] و [[تهجد]] میپرداخت. تعداد کمی از [[شیعیان]] او را میشناختند و از حضورش در [[ری]] خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش میشتافتند، اما میکوشیدند این خبر فاش نشود و خطری [[جان]] ایشان را [[تهدید]] نکند. عبدالعظیم حسنی {{ع}} در میان شیعیان [[شهر]] ری بسیار ارجمند بود و [[پاسخگویی]] به مسائل [[شرعی]] و حل [[مشکلات]] مذهبی آنان را بر عهده داشت. همچنین ایشان از طرف [[امام هادی]] {{ع}} [[وکالت]] داشتند و [[مردم]] سخن او را [[سخن امام]] {{ع}} میدانستند<ref>رجال نجاشی، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>. | ||
روزهای پایانی [[عمر]] پر [[برکت]] حضرت عبدالعظیم{{ع}} با [[بیماری]] ایشان همراه بود تا اینکه دار فانی را [[وداع]] گفتند و بنا بر خوابی که یکی از شیعیان ری دیده بود، [[پیکر مطهر]] ایشان بعد از [[غسل]] و [[کفن]] و قرائت [[نماز]]، به سوی باغ فردی به نام «عبدالجبّار» [[تشییع]] گردید و پیکر مطهرش را در کنار همان درخت سیبی که [[رسول خدا]]{{صل}} در عالم [[خواب]] به آن اشاره کرده بود، [[دفن]] کردند<ref>مفاتیح الجنان، ص۸۵۲، به نقل از: رجال نجاشی، المستدرک.</ref>. امروزه آرامگاه ایشان در شهر ری، مأمن [[عاشقان اهل بیت]]{{عم}} است. | روزهای پایانی [[عمر]] پر [[برکت]] حضرت عبدالعظیم {{ع}} با [[بیماری]] ایشان همراه بود تا اینکه دار فانی را [[وداع]] گفتند و بنا بر خوابی که یکی از شیعیان ری دیده بود، [[پیکر مطهر]] ایشان بعد از [[غسل]] و [[کفن]] و قرائت [[نماز]]، به سوی باغ فردی به نام «عبدالجبّار» [[تشییع]] گردید و پیکر مطهرش را در کنار همان درخت سیبی که [[رسول خدا]] {{صل}} در عالم [[خواب]] به آن اشاره کرده بود، [[دفن]] کردند<ref>مفاتیح الجنان، ص۸۵۲، به نقل از: رجال نجاشی، المستدرک.</ref>. امروزه آرامگاه ایشان در شهر ری، مأمن [[عاشقان اهل بیت]] {{عم}} است. | ||
در [[روایات]] متعددی برای [[زیارت]] حضرت عبد العظیم{{ع}}، ثوابی همچون [[ثواب]] زیارت حضرت [[سید الشهدا]]{{ع}}، بیان شده است: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجى}}<ref>مفاتیح الجنان، ص۸۵۲-۸۵۳، به نقل از: من لا یحضره فقیه.</ref>. | در [[روایات]] متعددی برای [[زیارت]] حضرت عبد العظیم {{ع}}، ثوابی همچون [[ثواب]] زیارت حضرت [[سید الشهدا]] {{ع}}، بیان شده است: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجى}}<ref>مفاتیح الجنان، ص۸۵۲-۸۵۳، به نقل از: من لا یحضره فقیه.</ref>. | ||
بعد از [[شهادت امام رضا]]{{ع}}، حضرت عبدالعظیم حسنی{{ع}} میگوید: "از [[امام جواد]]{{ع}} پرسیدم متحیر ماندهام که [[قبر]] [[سالار شهیدان]] را زیارت کنم، یا به [[طوس]] رفته و قبر پدرت را زیارت نمایم. امام جواد{{ع}} فرمودند: اندکی [[صبر]] کن و همین جا بایست تا بازگردم. [[امام]]{{ع}} به اندرون [[خانه]] رفتند و بعد از دقایقی، با چشمانی گریان بازگشتند و فرمودند: [[زوار]] قبر اباعبداللّه{{ع}} فراوانند ولی زوّار قبر پدرم بسیار اندکند"<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۶۳۰.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۴۹۵.</ref> | بعد از [[شهادت امام رضا]] {{ع}}، حضرت عبدالعظیم حسنی {{ع}} میگوید: "از [[امام جواد]] {{ع}} پرسیدم متحیر ماندهام که [[قبر]] [[سالار شهیدان]] را زیارت کنم، یا به [[طوس]] رفته و قبر پدرت را زیارت نمایم. امام جواد {{ع}} فرمودند: اندکی [[صبر]] کن و همین جا بایست تا بازگردم. [[امام]] {{ع}} به اندرون [[خانه]] رفتند و بعد از دقایقی، با چشمانی گریان بازگشتند و فرمودند: [[زوار]] قبر اباعبداللّه {{ع}} فراوانند ولی زوّار قبر پدرم بسیار اندکند"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۳۰.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۴۹۵.</ref> | ||
==وصیت امام رضا {{ع}} به عبدالعظیم حسنی{{ع}}== | == وصیت امام رضا {{ع}} به عبدالعظیم حسنی {{ع}} == | ||
یکی از مسائلی که [[امام رضا]]{{ع}} همواره به آن پایبند بودند، توجه به [[اصول اخلاقی]] و رعایت آن بود و همواره [[مردم]] را به اجرای آن [[دعوت]] و سفارش مینمودند. در این زمینه ایشان به عبدالعظیم حسنی{{ع}}، این چنین سفارش کردند: "ای عبدالعظیم حسنی! [[سلام]] مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که [[شیطان]] را به خود راه ندهند و آنان را به [[راستگویی]] و ردّ [[امانت]] وادار کن و بگو در مواردی که برای آنها [[مجادله]] فایده ندارد، [[جدل]] نکنند. [[مهربانی]] و [[تفقد]] و [[برادری]]، موجب [[تحکیم]] مراتب [[دوستی]] آنها میشود. به [[ملاقات]] یکدیگر روند. [[آزار]] و [[اذیت]] یکدیگر نکنند. هر کس [[دوستان]] ما را بیازارد، [[خداوند]] به سختترین [[شکنجه]] در [[دنیا]] او را گرفتار میکند و در [[آخرت]] زیانکار خواهد بود. [[مردم]] را به [[راستی و درستی]] و [[حفظ دین]] و [[فرایض]] [[دعوت]] کن. همچنین مردم را به [[زیارت]] جمیع [[ائمه]]{{عم}} [[تشویق]] و [[ترغیب]] کرده و به آنان بگو [[صلوات]] بسیار بر ائمه{{عم}} بفرستید و به زیارت بروید که اسباب خیر و [[برکت]] و [[آمرزش]] است"<ref>به نقل از: انوار البهیة.</ref>. [[امام]]{{ع}} در این [[وصیت]] و سفارش، زیارت [[قبر]] خویش را یادآور شدند<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۷۹۶.</ref>. | یکی از مسائلی که [[امام رضا]] {{ع}} همواره به آن پایبند بودند، توجه به [[اصول اخلاقی]] و رعایت آن بود و همواره [[مردم]] را به اجرای آن [[دعوت]] و سفارش مینمودند. در این زمینه ایشان به عبدالعظیم حسنی {{ع}}، این چنین سفارش کردند: "ای عبدالعظیم حسنی! [[سلام]] مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که [[شیطان]] را به خود راه ندهند و آنان را به [[راستگویی]] و ردّ [[امانت]] وادار کن و بگو در مواردی که برای آنها [[مجادله]] فایده ندارد، [[جدل]] نکنند. [[مهربانی]] و [[تفقد]] و [[برادری]]، موجب [[تحکیم]] مراتب [[دوستی]] آنها میشود. به [[ملاقات]] یکدیگر روند. [[آزار]] و [[اذیت]] یکدیگر نکنند. هر کس [[دوستان]] ما را بیازارد، [[خداوند]] به سختترین [[شکنجه]] در [[دنیا]] او را گرفتار میکند و در [[آخرت]] زیانکار خواهد بود. [[مردم]] را به [[راستی و درستی]] و [[حفظ دین]] و [[فرایض]] [[دعوت]] کن. همچنین مردم را به [[زیارت]] جمیع [[ائمه]] {{عم}} [[تشویق]] و [[ترغیب]] کرده و به آنان بگو [[صلوات]] بسیار بر ائمه {{عم}} بفرستید و به زیارت بروید که اسباب خیر و [[برکت]] و [[آمرزش]] است"<ref>به نقل از: انوار البهیة.</ref>. [[امام]] {{ع}} در این [[وصیت]] و سفارش، زیارت [[قبر]] خویش را یادآور شدند<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۷۹۶.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |