جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[خاندان]] [[پیغمبر اکرم]]، [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]، [[ائمه شیعه]]. [[عترت]] به فرزندانی که از [[نسل]] کسی باشد گفته میشود. از [[امیر المؤمنین]] پرسیدند: “عترت” کیست؟ فرمود: من، [[حسن]]، [[حسین]] و [[امامان]] نهگانه از [[فرزندان حسین]]{{ع}} که نهمین آنان [[مهدی]] و [[قائم]] ایشان است، از [[قرآن]] جدا نمیشوند و [[قرآن]] از آنان جدا نمیشود، تا کنار [[حوض]] ([[کوثر]]) بر [[پیامبر]] وارد شوند<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۱۵۶.</ref>. [[عترت پیامبر]]، همتای [[قرآن کریم]]ند و [[رسول خدا]] “قرآن و عترت” را بعنوان [[میراث]] و یادگار خویش برای [[امّت]] معرفی کرده است: {{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي...}}<ref>اثبات الهداه، ج۱، ص۷۳۵.</ref>. | [[خاندان]] [[پیغمبر اکرم]]، [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]، [[ائمه شیعه]]. [[عترت]] به فرزندانی که از [[نسل]] کسی باشد گفته میشود. از [[امیر المؤمنین]] پرسیدند: “عترت” کیست؟ فرمود: من، [[حسن]]، [[حسین]] و [[امامان]] نهگانه از [[فرزندان حسین]] {{ع}} که نهمین آنان [[مهدی]] و [[قائم]] ایشان است، از [[قرآن]] جدا نمیشوند و [[قرآن]] از آنان جدا نمیشود، تا کنار [[حوض]] ([[کوثر]]) بر [[پیامبر]] وارد شوند<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۱۵۶.</ref>. [[عترت پیامبر]]، همتای [[قرآن کریم]]ند و [[رسول خدا]] “قرآن و عترت” را بعنوان [[میراث]] و یادگار خویش برای [[امّت]] معرفی کرده است: {{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي...}}<ref>اثبات الهداه، ج۱، ص۷۳۵.</ref>. | ||
امّا “عترت” در لغت، قطعههای درشت مشک در نافۀ آهوست، نیز به معنای لعاب شیرین است. همچنین [[عترت]] به معنای [[فرزندان]] و [[نوادگان]] نسبی و [[نسل]] یک شخص است و به همین جهت به ذرّیۀ [[پیامبر]] از [[نسل علی]] و [[فاطمه]]، [[عترت]] میگویند. معنای دیگر [[عترت]]، ریشۀ درختی که بریده شده و دوباره روییده باشد. مرحوم [[محدّث]] [[قمی]] با توجّه به همۀ معانی یاد شده برای [[عترت]]، چنین میگوید: [[ائمّه]]، همچون قطعههای بزرگ مشک از نافهاند و علومشان آب گوارا نزد [[اهل]] [[حکمت]] و [[اندیشه]] است و اینان درختی هستند که [[رسول خدا]] ریشهاش، [[علی]] تنهاش و [[ائمّه]] از [[نسل]] او، شاخههای این درخت، و شیعیانشان برگ این درختند و [[علوم اهل بیت]]، میوۀ این درخت است<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۱۵۷.</ref>. | امّا “عترت” در لغت، قطعههای درشت مشک در نافۀ آهوست، نیز به معنای لعاب شیرین است. همچنین [[عترت]] به معنای [[فرزندان]] و [[نوادگان]] نسبی و [[نسل]] یک شخص است و به همین جهت به ذرّیۀ [[پیامبر]] از [[نسل علی]] و [[فاطمه]]، [[عترت]] میگویند. معنای دیگر [[عترت]]، ریشۀ درختی که بریده شده و دوباره روییده باشد. مرحوم [[محدّث]] [[قمی]] با توجّه به همۀ معانی یاد شده برای [[عترت]]، چنین میگوید: [[ائمّه]]، همچون قطعههای بزرگ مشک از نافهاند و علومشان آب گوارا نزد [[اهل]] [[حکمت]] و [[اندیشه]] است و اینان درختی هستند که [[رسول خدا]] ریشهاش، [[علی]] تنهاش و [[ائمّه]] از [[نسل]] او، شاخههای این درخت، و شیعیانشان برگ این درختند و [[علوم اهل بیت]]، میوۀ این درخت است<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۱۵۷.</ref>. | ||
از “ابن اعرابی” تعبیرهای جالبی دربارۀ [[عترت]] [[نقل]] شده است. میگوید: “عترت، به معنای [[شهر]] و مرکز است، [[اهل بیت]] نیز مرکز اصلی اسلامند. [[عترت]]، صخرۀ عظیمی است که سوسمار، لانۀ خود را کنار آن قرار میدهد تا با علامت قرار دادن آن، خانۀ خود را گم نکند. [[ائمّه]] نیز [[هادیان]] خلقند. [[عترت]]، ریشۀ درخت [[قطع]] شده است، [[اهل بیت]] نیز مورد [[ستم]] قرار گرفته، [[قطع]] و بریده شدند. [[عترت]]، به یک قطعۀ بزرگ مشک و نافۀ آهو گفته میشود. آنان نیز در میان [[بنی هاشم]] و [[فرزندان ابوطالب]]، همچون قطعۀ بزرگ نافه، خوشبویند. [[عترت]]، به چشمۀ زلال و گوارا و شیرین گفته میشود. [[علوم اهل بیت]] نیز، نزد [[اهل]] [[خرد]] و [[فرزانگان]]، گواراتر از هر چیز است. [[عترت]]، به معنای باد است. آنان نیز همچون باد، [[سپاه]] و حزب خدایند. [[عترت]]، گیاهی متفرق است، مثل مرزنجوش. [[عترت پیامبر]] نیز مزارهای پراکنده در هر سو دارند و برکاتشان در [[شرق]] و [[غرب]] [[جهان]] گسترده است. [[عترت]]، [[دوستان]]، [[طایفه]] و قبیلۀ هر کس را گویند. [[اهل بیت]] نیز گروه و [[طایفه]] و [[رهط]] [[رسول الله]]{{صل}} هستند”<ref>مجمع البحرین، طریحی، واژه «عتر». نزدیک به این بیان در «سفینة البحار» واژه عترت.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۳۲.</ref>. | از “ابن اعرابی” تعبیرهای جالبی دربارۀ [[عترت]] [[نقل]] شده است. میگوید: “عترت، به معنای [[شهر]] و مرکز است، [[اهل بیت]] نیز مرکز اصلی اسلامند. [[عترت]]، صخرۀ عظیمی است که سوسمار، لانۀ خود را کنار آن قرار میدهد تا با علامت قرار دادن آن، خانۀ خود را گم نکند. [[ائمّه]] نیز [[هادیان]] خلقند. [[عترت]]، ریشۀ درخت [[قطع]] شده است، [[اهل بیت]] نیز مورد [[ستم]] قرار گرفته، [[قطع]] و بریده شدند. [[عترت]]، به یک قطعۀ بزرگ مشک و نافۀ آهو گفته میشود. آنان نیز در میان [[بنی هاشم]] و [[فرزندان ابوطالب]]، همچون قطعۀ بزرگ نافه، خوشبویند. [[عترت]]، به چشمۀ زلال و گوارا و شیرین گفته میشود. [[علوم اهل بیت]] نیز، نزد [[اهل]] [[خرد]] و [[فرزانگان]]، گواراتر از هر چیز است. [[عترت]]، به معنای باد است. آنان نیز همچون باد، [[سپاه]] و حزب خدایند. [[عترت]]، گیاهی متفرق است، مثل مرزنجوش. [[عترت پیامبر]] نیز مزارهای پراکنده در هر سو دارند و برکاتشان در [[شرق]] و [[غرب]] [[جهان]] گسترده است. [[عترت]]، [[دوستان]]، [[طایفه]] و قبیلۀ هر کس را گویند. [[اهل بیت]] نیز گروه و [[طایفه]] و [[رهط]] [[رسول الله]] {{صل}} هستند”<ref>مجمع البحرین، طریحی، واژه «عتر». نزدیک به این بیان در «سفینة البحار» واژه عترت.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۳۲.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |