قانون‌گذاری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[قانون‌گذاری در قرآن]] - [[قانون‌گذاری در حدیث]] - [[قانون‌گذاری در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[قانون‌گذاری در قرآن]] - [[قانون‌گذاری در حدیث]] - [[قانون‌گذاری در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
پس از تأسیس [[قدرت]] و [[حکومت]]، اولین عرصه [[اعمال قدرت]]، عرصه [[تصمیم‌گیری]] و قانون‌گذاری است. با توجه به [[دینی]] بودن حکومت و مبتنی بودن قدرت [[پیامبر]]{{صل}} بر [[شریعت]]، قانون‌گذاری در این حکومت معنا و مفهوم خاصی پیدا می‌کند. در این حکومت [[قانون]] [[حاکم]] بر [[زندگی]] عمومی [[مردم]] همچون زندگی خصوصی آنان «شریعت» خواهد بود و در نتیجه قانون‌گذاری بشری به معنای خاص آن [[مشروعیت]] ندارد. با وجود این می‌توان از قانون‌گذاری به مفهوم [[ابلاغ شریعت]] از سوی پیامبر{{صل}} و تنظیم [[نظم عمومی]] [[جامعه]] بر اساس شریعت و نیز [[حق]] «[[تشریع]]» پیامبر{{صل}} سخن گفت. برای نمونه در [[سیره سیاسی]] پیامبر{{صل}} می‌توان به تنظیم وابلاغ منشور [[مدینه]] اشاره کرد که برخی از نویسندگان از آن با عنوان «[[قانون اساسی]]» [[دولت]] دینی پیامبر{{صل}} تعبیر کرده‌اند<ref>محمد حمیدالله، اولین قانون اساسی مکتوب در جهان، ترجمه سید غلامرضا سعیدی (تهران:بعثت،[بی‌تا])، ص۶۵.</ref>. در این منشور که نام ده [[قبیله]] و [[مهاجران]] و [[یهودیان]] ساکن در مدینه در آن آمده است، [[روابط اجتماعی]] [[مسلمانان]] با یکدیگر و با یهودیان و با [[مشرکان]] ساکن در مدینه تنظیم و ارائه گردیده است.
پس از تأسیس [[قدرت]] و [[حکومت]]، اولین عرصه [[اعمال قدرت]]، عرصه [[تصمیم‌گیری]] و قانون‌گذاری است. با توجه به [[دینی]] بودن حکومت و مبتنی بودن قدرت [[پیامبر]] {{صل}} بر [[شریعت]]، قانون‌گذاری در این حکومت معنا و مفهوم خاصی پیدا می‌کند. در این حکومت [[قانون]] [[حاکم]] بر [[زندگی]] عمومی [[مردم]] همچون زندگی خصوصی آنان «شریعت» خواهد بود و در نتیجه قانون‌گذاری بشری به معنای خاص آن [[مشروعیت]] ندارد. با وجود این می‌توان از قانون‌گذاری به مفهوم [[ابلاغ شریعت]] از سوی پیامبر {{صل}} و تنظیم [[نظم عمومی]] [[جامعه]] بر اساس شریعت و نیز [[حق]] «[[تشریع]]» پیامبر {{صل}} سخن گفت. برای نمونه در [[سیره سیاسی]] پیامبر {{صل}} می‌توان به تنظیم وابلاغ منشور [[مدینه]] اشاره کرد که برخی از نویسندگان از آن با عنوان «[[قانون اساسی]]» [[دولت]] دینی پیامبر {{صل}} تعبیر کرده‌اند<ref>محمد حمیدالله، اولین قانون اساسی مکتوب در جهان، ترجمه سید غلامرضا سعیدی (تهران:بعثت، [بی‌تا])، ص۶۵.</ref>. در این منشور که نام ده [[قبیله]] و [[مهاجران]] و [[یهودیان]] ساکن در مدینه در آن آمده است، [[روابط اجتماعی]] [[مسلمانان]] با یکدیگر و با یهودیان و با [[مشرکان]] ساکن در مدینه تنظیم و ارائه گردیده است.


علاوه بر مفهوم قانون‌گذاری، می‌توان از «تصمیم‌گیری» عمومی به عنوان یکی از عرصه‌های اعمال قدرت سخن گفت. در سیره سیاسی پیامبر{{صل}} موارد متعددی را می‌توان یافت که وی بر اساس شریعت و با توجه به [[مصالح]] و [[منافع عمومی]] مردم به چنین تصمیم‌گیری دست زده است، از جمله: تصمیم‌گیری درباره [[جهاد]] و [[دفاع]] و [[انعقاد پیمان]] [[صلح]]، [[نصب]] [[والیان]] و اعزام آنان به مناطق مختلف و نیز پذیرش پناهندگان به دولت پیامبر{{صل}}. در سیره سیاسی پیامبر{{صل}} «[[مسجد]]» به جای «[[دار الندوه]]» به کانون تصمیم‌گیری عمومی تبدیل گردید و در این مکان [[تصمیمات]] اساسی اتخاذ و [[ابلاغ]] می‌گردید.
علاوه بر مفهوم قانون‌گذاری، می‌توان از «تصمیم‌گیری» عمومی به عنوان یکی از عرصه‌های اعمال قدرت سخن گفت. در سیره سیاسی پیامبر {{صل}} موارد متعددی را می‌توان یافت که وی بر اساس شریعت و با توجه به [[مصالح]] و [[منافع عمومی]] مردم به چنین تصمیم‌گیری دست زده است، از جمله: تصمیم‌گیری درباره [[جهاد]] و [[دفاع]] و [[انعقاد پیمان]] [[صلح]]، [[نصب]] [[والیان]] و اعزام آنان به مناطق مختلف و نیز پذیرش پناهندگان به دولت پیامبر {{صل}}. در سیره سیاسی پیامبر {{صل}} «[[مسجد]]» به جای «[[دار الندوه]]» به کانون تصمیم‌گیری عمومی تبدیل گردید و در این مکان [[تصمیمات]] اساسی اتخاذ و [[ابلاغ]] می‌گردید.


مهم‌ترین سازوکاری که پیامبر{{صل}} در قانون‌گذاری و به‌ویژه در تصمیم‌گیری عمومی از آن استفاده کرد، سازوکار «[[شورا]] و [[مشورت]]» است. پیامبر{{صل}} در موارد مختلفی به ویژه در امور نظامی از این سازوکار بهره برده، نظیر: [[اقدام]] به [[جنگ]] یا ترک آن و اقدام به [[صلح]]، [[تعیین]] مکان مناسب برای برپایی اردوگاه و نحوه [[رفتار با اسیران]] [[جنگی]]. برای مثال مطالعه حوادث مربوط به دو [[جنگ بدر]] و [[احد]]، [[درستی]] این مدعا را نشان می‌دهد.
مهم‌ترین سازوکاری که پیامبر {{صل}} در قانون‌گذاری و به‌ویژه در تصمیم‌گیری عمومی از آن استفاده کرد، سازوکار «[[شورا]] و [[مشورت]]» است. پیامبر {{صل}} در موارد مختلفی به ویژه در امور نظامی از این سازوکار بهره برده، نظیر: [[اقدام]] به [[جنگ]] یا ترک آن و اقدام به [[صلح]]، [[تعیین]] مکان مناسب برای برپایی اردوگاه و نحوه [[رفتار با اسیران]] [[جنگی]]. برای مثال مطالعه حوادث مربوط به دو [[جنگ بدر]] و [[احد]]، [[درستی]] این مدعا را نشان می‌دهد.


سازوکار [[شورا]] و [[مشورت]] نیز در [[سیره نبوی]] همچون سازوکار نخست از دو ویژگی برخوردار است:
سازوکار [[شورا]] و [[مشورت]] نیز در [[سیره نبوی]] همچون سازوکار نخست از دو ویژگی برخوردار است:


نخست، تناسب با شرایط [[سیاسی]] [[اجتماعی]]: در [[دولت]] [[دینی]] [[پیامبر]]{{صل}} [[آگاهی]] به [[شریعت]] یکی از معیارهای اساسی در توزیع [[قدرت]] بود. به همین دلیل در [[ساختار سیاسی]] این دولت، «[[صحابه]]» از جایگاه بالایی برخوردار بودند. اینان در واقع جایگزین «شرفا» در ساختار [[نظام]] قبیله‌ای گردیده بودند. شرفا در نظام قبیله‌ای «[[اهل]] شورا» بوده، در تصمیم‌گیری‌های عمومی مورد مشورت [[رئیس]] [[قبیله]] قرار می‌گرفتند. با [[تأسیس دولت]] دینی پیامبر{{صل}} بر اساس [[شریعت اسلام]]، به جای عنصر «[[شرافت]] نسبی»، عنصر «شرافت [[علمی]] و [[معنوی]]» قرار گرفت و به همین دلیل صحابه از جایگاه بالایی برخوردار می‌گردیدند. از این پس صحابه در مرحله نخست و عموم [[مردم]] در مرحله دوم اهل شورا و مشورت با پیامبر{{صل}} به عنوان [[حاکم اسلامی]] قرار می‌گرفتند که به روشنی بر [[تحول]] ماهوی ساختار سیاسی و [[تصمیم‌گیری]] دلالت می‌کند.
نخست، تناسب با شرایط [[سیاسی]] [[اجتماعی]]: در [[دولت]] [[دینی]] [[پیامبر]] {{صل}} [[آگاهی]] به [[شریعت]] یکی از معیارهای اساسی در توزیع [[قدرت]] بود. به همین دلیل در [[ساختار سیاسی]] این دولت، «[[صحابه]]» از جایگاه بالایی برخوردار بودند. اینان در واقع جایگزین «شرفا» در ساختار [[نظام]] قبیله‌ای گردیده بودند. شرفا در نظام قبیله‌ای «[[اهل]] شورا» بوده، در تصمیم‌گیری‌های عمومی مورد مشورت [[رئیس]] [[قبیله]] قرار می‌گرفتند. با [[تأسیس دولت]] دینی پیامبر {{صل}} بر اساس [[شریعت اسلام]]، به جای عنصر «[[شرافت]] نسبی»، عنصر «شرافت [[علمی]] و [[معنوی]]» قرار گرفت و به همین دلیل صحابه از جایگاه بالایی برخوردار می‌گردیدند. از این پس صحابه در مرحله نخست و عموم [[مردم]] در مرحله دوم اهل شورا و مشورت با پیامبر {{صل}} به عنوان [[حاکم اسلامی]] قرار می‌گرفتند که به روشنی بر [[تحول]] ماهوی ساختار سیاسی و [[تصمیم‌گیری]] دلالت می‌کند.


دوم، [[سازگاری]] با آموزه‌های شریعت: سازگاری شورا و مشورت با شریعت نیز با مراجعه به [[آیات قرآن کریم]] امکان‌پذیر است. به‌طور خاص، دو [[آیه]] درباره شورا در مسائل سیاسی اجتماعی نازل گردیده است. ابتدا در [[مکه]] مراجعه به شورا و مشورت‌خواهی به عنوان یک صفت [[پسندیده]] برای [[مؤمنان]] مطرح گردیده و سپس در [[مدینه]] به عنوان یک سازوکار تصمیم‌گیری عمومی مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل شاید بتوان با تفکیک شورا (به عنوان یک سازوکار تصمیم‌گیری عمومی) از مشورت (به عنوان یک [[وصف]] و [[خصلت]] پسندیده فردی و اجتماعی)، تفاوت مفهومی دو آیه مذکور را توضیح داد:
دوم، [[سازگاری]] با آموزه‌های شریعت: سازگاری شورا و مشورت با شریعت نیز با مراجعه به [[آیات قرآن کریم]] امکان‌پذیر است. به‌طور خاص، دو [[آیه]] درباره شورا در مسائل سیاسی اجتماعی نازل گردیده است. ابتدا در [[مکه]] مراجعه به شورا و مشورت‌خواهی به عنوان یک صفت [[پسندیده]] برای [[مؤمنان]] مطرح گردیده و سپس در [[مدینه]] به عنوان یک سازوکار تصمیم‌گیری عمومی مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل شاید بتوان با تفکیک شورا (به عنوان یک سازوکار تصمیم‌گیری عمومی) از مشورت (به عنوان یک [[وصف]] و [[خصلت]] پسندیده فردی و اجتماعی)، تفاوت مفهومی دو آیه مذکور را توضیح داد:
خط ۱۸: خط ۱۸:
{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.


در این آیه که پس از [[جنگ احد]] نازل شده است، از [[پیامبر]]{{صل}} خواسته می‌شود که با [[مردم]] در امور عمومی [[مشورت]] کند. مقصود از [[اهل]] [[شورا]] در این آیه کسانی هستند که از [[شایستگی]] لازم برای [[مذاکره]] و مشورت و [[تصمیم‌گیری]] در امور عمومی با پیامبر{{صل}} برخوردار می‌باشند. به این ترتیب شورا به مفهوم سازوکار [[مشروع]] و معتبر در تصمیم‌گیری به رسمیت شناخته می‌شود، سازوکاری که به [[اعتقاد]] بسیاری از [[علما]] و [[مفسران]] [[مسلمان]] امری الزامی بر [[حاکم]] مسلمان است.  
در این آیه که پس از [[جنگ احد]] نازل شده است، از [[پیامبر]] {{صل}} خواسته می‌شود که با [[مردم]] در امور عمومی [[مشورت]] کند. مقصود از [[اهل]] [[شورا]] در این آیه کسانی هستند که از [[شایستگی]] لازم برای [[مذاکره]] و مشورت و [[تصمیم‌گیری]] در امور عمومی با پیامبر {{صل}} برخوردار می‌باشند. به این ترتیب شورا به مفهوم سازوکار [[مشروع]] و معتبر در تصمیم‌گیری به رسمیت شناخته می‌شود، سازوکاری که به [[اعتقاد]] بسیاری از [[علما]] و [[مفسران]] [[مسلمان]] امری الزامی بر [[حاکم]] مسلمان است.  
[[میرزای نائینی]] ذیل این آیه می‌نویسد:
[[میرزای نائینی]] ذیل این آیه می‌نویسد:
و دلالت [[آیه مبارکه]] که [[عقل کل]] و نفس [[عصمت]] را بدان مخاطب و به مشورت با عقلای [[امت]] [[مکلف]] فرموده‌اند بر این مطلب در کمال [[بداهت]] و [[ظهور]] است، چه بالضرورة معلوم است [[مرجع]] [[ضمیر]] نوع امت و قاطبه [[مهاجرین]] و [[انصار]] است، نه اشخاص [[خاصه]]... و دلالت کلمه [[مبارکه]] {{متن قرآن|فِي الْأَمْرِ}} که مفرد محلی و مفید عموم اطلاقی است بر اینکه متعلق مشورت مقرره در [[شریعت]] [[مطهره]] کلیه امور سیاسیه است، هم در [[غایت]] وضوح و خروج [[احکام]] الهیه - عزّ اسمه - از این عموم از باب تخصص است نه تخصیص<ref>محمد حسین نائینی، تنبیه الامه وتنزیه المله، ص۸۲-۸۱.</ref>.
و دلالت [[آیه مبارکه]] که [[عقل کل]] و نفس [[عصمت]] را بدان مخاطب و به مشورت با عقلای [[امت]] [[مکلف]] فرموده‌اند بر این مطلب در کمال [[بداهت]] و [[ظهور]] است، چه بالضرورة معلوم است [[مرجع]] [[ضمیر]] نوع امت و قاطبه [[مهاجرین]] و [[انصار]] است، نه اشخاص [[خاصه]]... و دلالت کلمه [[مبارکه]] {{متن قرآن|فِي الْأَمْرِ}} که مفرد محلی و مفید عموم اطلاقی است بر اینکه متعلق مشورت مقرره در [[شریعت]] [[مطهره]] کلیه امور سیاسیه است، هم در [[غایت]] وضوح و خروج [[احکام]] الهیه - عزّ اسمه - از این عموم از باب تخصص است نه تخصیص<ref>محمد حسین نائینی، تنبیه الامه وتنزیه المله، ص۸۲-۸۱.</ref>.


بنابراین [[شورا]] به عنوان یک سازوکار [[تصمیم‌گیری]] در امور عمومی در این [[آیه]] از [[پیامبر]]{{صل}} درخواست می‌شود و در واقع با توجه به [[نزول]] این آیه پس از [[جنگ احد]]، تأییدی بر عمل وی نیز تلقی می‌گردد. با کنار هم قرار دادن این دو آیه، می‌توان گفت که در [[شریعت اسلام]] ابتدا مشورت‌خواهی به عنوان یک [[خصلت]] [[اجتماعی]] از [[مؤمنان]] درخواست می‌شود، سپس از [[حاکم اسلامی]] خواسته می‌شود که از آن به عنوان یک سازوکار تصمیم‌گیری استفاده شود. به گفته یکی از نویسندگان معاصر [[مسلمان]]:
بنابراین [[شورا]] به عنوان یک سازوکار [[تصمیم‌گیری]] در امور عمومی در این [[آیه]] از [[پیامبر]] {{صل}} درخواست می‌شود و در واقع با توجه به [[نزول]] این آیه پس از [[جنگ احد]]، تأییدی بر عمل وی نیز تلقی می‌گردد. با کنار هم قرار دادن این دو آیه، می‌توان گفت که در [[شریعت اسلام]] ابتدا مشورت‌خواهی به عنوان یک [[خصلت]] [[اجتماعی]] از [[مؤمنان]] درخواست می‌شود، سپس از [[حاکم اسلامی]] خواسته می‌شود که از آن به عنوان یک سازوکار تصمیم‌گیری استفاده شود. به گفته یکی از نویسندگان معاصر [[مسلمان]]:
از این [[آیات]] [[میزان]] اهمیت [[قرآن کریم]] برای [[اثبات]] [[اصل شورا]] ظاهر می‌شود و [[قرآن]] از آغاز [[دعوت پیامبر]] در [[مکه]]، شورا را به عنوان شیوه‌ای برای بنای [[جامعه]] [[مسلمانان]] و اساس [[نظام اجتماعی]] در [[اسلام]] [[واجب]] کرد و سپس در [[مدینه]] تأکید بر این اصل را پس از آنکه مسلمانان [[دولت]] مستقل تشکیل دادند، تکرار کرد آن را اساس [[نظام]] [[حکومت]] و یا نظام قانونی قرار داد<ref>توفیق محمد الشاوی، فقه الشوری والاستشارة، چاپ دوم، (قاهره: دار الوفاءللطباعة والنشر، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق)، ص۴۹.</ref>.<ref>[[منصور میراحمدی|میراحمدی، منصور]]، [[مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی (مقاله)|مقاله «مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۲۲۶.</ref>
از این [[آیات]] [[میزان]] اهمیت [[قرآن کریم]] برای [[اثبات]] [[اصل شورا]] ظاهر می‌شود و [[قرآن]] از آغاز [[دعوت پیامبر]] در [[مکه]]، شورا را به عنوان شیوه‌ای برای بنای [[جامعه]] [[مسلمانان]] و اساس [[نظام اجتماعی]] در [[اسلام]] [[واجب]] کرد و سپس در [[مدینه]] تأکید بر این اصل را پس از آنکه مسلمانان [[دولت]] مستقل تشکیل دادند، تکرار کرد آن را اساس [[نظام]] [[حکومت]] و یا نظام قانونی قرار داد<ref>توفیق محمد الشاوی، فقه الشوری والاستشارة، چاپ دوم، (قاهره: دار الوفاءللطباعة والنشر، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق)، ص۴۹.</ref>.<ref>[[منصور میراحمدی|میراحمدی، منصور]]، [[مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی (مقاله)|مقاله «مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۲۲۶.</ref>


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
[[سیره سیاسی پیامبر خاتم در تصمیم‌گیری و قانون‌گذاری چه بود؟ (پرسش)]]
[[سیره سیاسی پیامبر خاتم در تصمیم‌گیری و قانون‌گذاری چه بود؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش