جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مسعود بن خالد در تاریخ اسلامی]] - [[مسعود بن خالد در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مسعود بن خالد در تاریخ اسلامی]] - [[مسعود بن خالد در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''[[مسعود بن خالد]]'''، یکی از [[سربازان]] [[عمر بن سعد]] بود که در [[کربلا]] حضور داشت. بنا به نقل [[شیخ طوسی]]، [[ابوبکر بن علی بن ابیطالب]]{{ع}} توسط مسعود بن خالد به [[شهادت]] رسید.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری.، ج۵، ص۴۷۶؛ رجال طوسی، شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، به کوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف: ۱۳۸۱ قمری.، ص۱۰۶؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲.</ref> | '''[[مسعود بن خالد]]'''، یکی از [[سربازان]] [[عمر بن سعد]] بود که در [[کربلا]] حضور داشت. بنا به نقل [[شیخ طوسی]]، [[ابوبکر بن علی بن ابیطالب]] {{ع}} توسط مسعود بن خالد به [[شهادت]] رسید.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری. ، ج۵، ص۴۷۶؛ رجال طوسی، شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، به کوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف: ۱۳۸۱ قمری. ، ص۱۰۶؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری. ، ج۴، ص۹۲.</ref> | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
زمانی که [[تشنگی]] به [[امام]] فشار آورد به سوی شط [[فرات]] حرکت کرد، مردی از بنیدارم که احتمال دارد [[مسعود دارمیه]] باشد، [[لشکر]] را مخاطب ساخته و گفت: وای بر شما! میان [[حسین]] و آب فرات حائل شوید و نگذارید به آب دسترسی پیدا کند. امام رو به [[آسمان]] کرد و گفت: پروردگارا! او را [[تشنه]] بدار. وی امام را [[هدف]] تیر قرار داد و تیر به دهان امام اصابت کرد. [[امام حسین]]{{ع}} تیر را بیرون کشید و دستش را زیر زخم گرفت، چون از [[خون]] پُر شد، آن را به طرف آسمان پاشید و گفت: پروردگارا! از کار ناپسندی که با فرزند دختر پیامبرت انجام میدهند، به درگاه تو مینالم. خدایا شمارشان را کم کن و به پراکندگی جانشان را بگیر.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۳۳.</ref> | زمانی که [[تشنگی]] به [[امام]] فشار آورد به سوی شط [[فرات]] حرکت کرد، مردی از بنیدارم که احتمال دارد [[مسعود دارمیه]] باشد، [[لشکر]] را مخاطب ساخته و گفت: وای بر شما! میان [[حسین]] و آب فرات حائل شوید و نگذارید به آب دسترسی پیدا کند. امام رو به [[آسمان]] کرد و گفت: پروردگارا! او را [[تشنه]] بدار. وی امام را [[هدف]] تیر قرار داد و تیر به دهان امام اصابت کرد. [[امام حسین]] {{ع}} تیر را بیرون کشید و دستش را زیر زخم گرفت، چون از [[خون]] پُر شد، آن را به طرف آسمان پاشید و گفت: پروردگارا! از کار ناپسندی که با فرزند دختر پیامبرت انجام میدهند، به درگاه تو مینالم. خدایا شمارشان را کم کن و به پراکندگی جانشان را بگیر.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۳۳.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |