وجه‌الله: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[وجه‌الله در قرآن]] - [[وجه‌الله در حدیث]] - [[وجه‌الله در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط  = وجه‌الله (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[وجه‌الله در قرآن]] - [[وجه‌الله در حدیث]] - [[وجه‌الله در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط  = وجه‌الله (پرسش)}}
==مقدمه==
== مقدمه ==
از دیگر تعابیری که بر [[امامان معصوم]]{{عم}} اطلاق شده، تعبیر "[[وجه الله]]" است. این مفهوم با تبیینی که خواهد آمد، می‌تواند مساوق و همسو با مفاهیم [[هادی]]، [[باب الله]] و [[نور الله]] باشد. [[وجه الله]] [[دست]] کم پانزده بار، به طور جداگانه، در سخنان [[پیشوایان دین]] بر [[ائمه]]{{عم}} اطلاق شده است. در مجموعه این [[احادیث]]، [[روایات]] صحیح نیز وجود دارد؛ اگرچه مجموعه آنها [[مستفیض]] است و از این جهت نیز [[اطمینان]] نسبی نسبت به صدور آنها از [[معصوم]]{{ع}} به وجود میآید.
از دیگر تعابیری که بر [[امامان معصوم]] {{عم}} اطلاق شده، تعبیر "[[وجه الله]]" است. این مفهوم با تبیینی که خواهد آمد، می‌تواند مساوق و همسو با مفاهیم [[هادی]]، [[باب الله]] و [[نور الله]] باشد. [[وجه الله]] [[دست]] کم پانزده بار، به طور جداگانه، در سخنان [[پیشوایان دین]] بر [[ائمه]] {{عم}} اطلاق شده است. در مجموعه این [[احادیث]]، [[روایات]] صحیح نیز وجود دارد؛ اگرچه مجموعه آنها [[مستفیض]] است و از این جهت نیز [[اطمینان]] نسبی نسبت به صدور آنها از [[معصوم]] {{ع}} به وجود میآید.
بدون تردید، هرگونه تصویری از مفهوم [[وجه الله]] که مستلزم جسمانیت [[خداوند]] باشد، به وسیله [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] محکوم و مردود شناخته می‌شود؛ از این‌رو، [[امام رضا]]{{ع}} به [[اباصلت]] فرمود: {{متن حدیث|يَا أَبَا الصَّلْتِ مَنْ وَصَفَ اللَّهَ بِوَجْهٍ كَالْوُجُوهِ فَقَدْ كَفَرَ}}<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۴۶۰.</ref>؛ "ای [[اباصلت]]! هر کس که [[خداوند]] را به صورتی همچون سایر صورت‌ها توصیف کند، [[کفر]] ورزیده است".
بدون تردید، هرگونه تصویری از مفهوم [[وجه الله]] که مستلزم جسمانیت [[خداوند]] باشد، به وسیله [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] محکوم و مردود شناخته می‌شود؛ از این‌رو، [[امام رضا]] {{ع}} به [[اباصلت]] فرمود: {{متن حدیث|يَا أَبَا الصَّلْتِ مَنْ وَصَفَ اللَّهَ بِوَجْهٍ كَالْوُجُوهِ فَقَدْ كَفَرَ}}<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۴۶۰.</ref>؛ "ای [[اباصلت]]! هر کس که [[خداوند]] را به صورتی همچون سایر صورت‌ها توصیف کند، [[کفر]] ورزیده است".
در برخی [[روایات]] این مفهوم به روشنی [[تبیین]] نشده است؛ چنان‌که [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ...}}<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۶۵-۶۶؛ و نیز، ر.ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۱۵۰. گفتنی است، نظیر روایت یاد شده از امام کاظم{{ع}} نیز نقل شده است. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات.</ref>؛ "ما [[وجه الله]] روی زمینیم...".
در برخی [[روایات]] این مفهوم به روشنی [[تبیین]] نشده است؛ چنان‌که [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ...}}<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۶۵-۶۶؛ و نیز، ر. ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۱۵۰. گفتنی است، نظیر روایت یاد شده از امام کاظم {{ع}} نیز نقل شده است. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات.</ref>؛ "ما [[وجه الله]] روی زمینیم...".


ایشان همچنین در دیگر سخنان خود، بدون اینکه این مفهوم را [[تبیین]] کنند، از آن در کنار مفاهیمی همچون [[حجت الله]] و [[باب الله]] استفاده کرده‌اند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۵.</ref>؛ چنان‌که [[امام صادق]]{{ع}} نیز در یکی از سخنان خود که به طریقی صحیح [[نقل]] شده است، فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي لَا يَهْلِكُ}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۱۵۰.</ref>؛ "ما وجه اللّهیم که نابود نمی‌شود".
ایشان همچنین در دیگر سخنان خود، بدون اینکه این مفهوم را [[تبیین]] کنند، از آن در کنار مفاهیمی همچون [[حجت الله]] و [[باب الله]] استفاده کرده‌اند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۵.</ref>؛ چنان‌که [[امام صادق]] {{ع}} نیز در یکی از سخنان خود که به طریقی صحیح [[نقل]] شده است، فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي لَا يَهْلِكُ}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۱۵۰.</ref>؛ "ما وجه اللّهیم که نابود نمی‌شود".
در طرف مقابل، اغلب روایاتی هستند که پس از عبارت [[وجه الله]] توضیح کوتاهی در آنها آمده است که می‌تواند به [[فهم]] آن کم شایانی کند.
در طرف مقابل، اغلب روایاتی هستند که پس از عبارت [[وجه الله]] توضیح کوتاهی در آنها آمده است که می‌تواند به [[فهم]] آن کم شایانی کند.
در این باره، [[امام باقر]]{{ع}} مقصود از [[وجه الله]] در [[آیه]] {{متن قرآن|كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ}}<ref>«هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref> را [[دین خدا]] دانستند و فرمودند: {{متن حدیث|مَعْنَاهَا كُلُّ شَيْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا دِينَهُ وَ نَحْنُ الْوَجْهُ الَّذِي يُؤْتَى اللَّهُ مِنْهُ}}<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۶۵؛ نیز، ر.ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۹.</ref>؛ "معنایش آن است که هر چیزی نابود می‌شود جز [[دین خدا]] و ما آن وجهیم که [[خداوند]] از آن می‌آید".
در این باره، [[امام باقر]] {{ع}} مقصود از [[وجه الله]] در [[آیه]] {{متن قرآن|كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ}}<ref>«هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref> را [[دین خدا]] دانستند و فرمودند: {{متن حدیث|مَعْنَاهَا كُلُّ شَيْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا دِينَهُ وَ نَحْنُ الْوَجْهُ الَّذِي يُؤْتَى اللَّهُ مِنْهُ}}<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۶۵؛ نیز، ر. ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۹.</ref>؛ "معنایش آن است که هر چیزی نابود می‌شود جز [[دین خدا]] و ما آن وجهیم که [[خداوند]] از آن می‌آید".
چنان‌که روشن است، ترجمه این [[روایت]] - بدان صورت که آورده‌ایم - گویا نیست؛ از این‌رو، لازم است ابتدا در خصوص واژه "وجه" و کارکرد آن به اختصار توضیحاتی داده شود.
چنان‌که روشن است، ترجمه این [[روایت]] - بدان صورت که آورده‌ایم - گویا نیست؛ از این‌رو، لازم است ابتدا در خصوص واژه "وجه" و کارکرد آن به اختصار توضیحاتی داده شود.


واژه "وجه" به معنای جلوی هر چیز<ref>خلیل فراهیدی در این باره می‌نویسد: {{عربی|الوَجْهُ: مُسْتَقْبَل كُلِّ شَيْ‏ءٍ}}. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۴، ص۶۶؛ نیز، ر.ک: احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۸۸.</ref> است که در [[فارسی]] به آن "صورت" گفته می‌شود<ref>سید علی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۸۴.</ref>. صاحب کتاب التحقیق اصل و ریشه آن را به معنای قسمتی از شیء می‌داند که به آن توجه می‌شود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۳، ص ۴۵.</ref>.
واژه "وجه" به معنای جلوی هر چیز<ref>خلیل فراهیدی در این باره می‌نویسد: {{عربی|الوَجْهُ: مُسْتَقْبَل كُلِّ شَيْ‏ءٍ}}. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۴، ص۶۶؛ نیز، ر. ک: احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۸۸.</ref> است که در [[فارسی]] به آن "صورت" گفته می‌شود<ref>سید علی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۸۴.</ref>. صاحب کتاب التحقیق اصل و ریشه آن را به معنای قسمتی از شیء می‌داند که به آن توجه می‌شود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۳، ص ۴۵.</ref>.


به نظر می‌رسد، یکی از کارکردهای وجه و صورت آن است که [[انسان]] با نگاه به آن، صاحب صورت را می‌شناسد. به دیگر سخن، آن‌گاه که صورت کسی را می‌بینیم، می‌توانیم او را بشناسیم. همچنین می‌توان گفت، وجه آن قسمتی از [[انسان]] است که به آن توجه می‌شود یا به آن رو می‌شود تا او را بشناسند. با توجه به این تحلیل، می‌توان گفت [[وجه الله]] آن چیزی است که به وسیله آن، به [[خدا]] توجه می‌شود و با نگاه به آن [[خدا]] شناخته می‌گردد. اینک می‌توان در معنای [[حدیث]] یاد شده گفت، [[دین خدا]] همان [[وجه الله]] است که با توجه به آن، [[خدا]] شناخته می‌شود. [[امام]] نیز همان کسی است که آینه خداست و وسیله‌ای است تا [[دین خدا]] بیان شود و از طریق آن [[خداوند]] شناخته گردد: {{متن حدیث|وَ نَحْنُ الْوَجْهُ الَّذِي يُؤْتَى اللَّهُ مِنْهُ}}<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۶۵؛ نیز، ر.ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۹.</ref>.
به نظر می‌رسد، یکی از کارکردهای وجه و صورت آن است که [[انسان]] با نگاه به آن، صاحب صورت را می‌شناسد. به دیگر سخن، آن‌گاه که صورت کسی را می‌بینیم، می‌توانیم او را بشناسیم. همچنین می‌توان گفت، وجه آن قسمتی از [[انسان]] است که به آن توجه می‌شود یا به آن رو می‌شود تا او را بشناسند. با توجه به این تحلیل، می‌توان گفت [[وجه الله]] آن چیزی است که به وسیله آن، به [[خدا]] توجه می‌شود و با نگاه به آن [[خدا]] شناخته می‌گردد. اینک می‌توان در معنای [[حدیث]] یاد شده گفت، [[دین خدا]] همان [[وجه الله]] است که با توجه به آن، [[خدا]] شناخته می‌شود. [[امام]] نیز همان کسی است که آینه خداست و وسیله‌ای است تا [[دین خدا]] بیان شود و از طریق آن [[خداوند]] شناخته گردد: {{متن حدیث|وَ نَحْنُ الْوَجْهُ الَّذِي يُؤْتَى اللَّهُ مِنْهُ}}<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۶۵؛ نیز، ر. ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۹.</ref>.


[[امام صادق]]{{ع}} در سخنی دیگر که به طریقی صحیح [[نقل]] شده است، پس از [[تفسیر]] [[وجه الله]] به "[[دین]]"، خطاب به خیثمة بن [[عبد]] [[الرحمان]] فرمودند: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} دِينَ اللَّهِ وَ وَجْهَهُ وَ عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ...}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۱۵۱.</ref>؛ "[[رسول الله]]{{صل}} [[دین خدا]] و وجه و چشم او میان [[بندگان]] و زبانی است که با آن سخن گفته و دستی است که بر بندگانش دارد، و ما وجه خداییم که از آن آمده می‌شود".
[[امام صادق]] {{ع}} در سخنی دیگر که به طریقی صحیح [[نقل]] شده است، پس از [[تفسیر]] [[وجه الله]] به "[[دین]]"، خطاب به خیثمة بن [[عبد]] [[الرحمان]] فرمودند: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} دِينَ اللَّهِ وَ وَجْهَهُ وَ عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ...}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۱۵۱.</ref>؛ "[[رسول الله]] {{صل}} [[دین خدا]] و وجه و چشم او میان [[بندگان]] و زبانی است که با آن سخن گفته و دستی است که بر بندگانش دارد، و ما وجه خداییم که از آن آمده می‌شود".


ایشان در سخنی دیگر نیز خطاب به [[مروان]] صبّاح فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا... وَ جَعَلَنَا... وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۴؛ نیز، ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲.</ref>؛ "[[خداوند]] ما را آفرید؛ پس [[آفرینش]] ما را [[نیکو]] قرار داد... ما را وجه خود قرار داد که از آن آمده می‌شود".
ایشان در سخنی دیگر نیز خطاب به [[مروان]] صبّاح فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا... وَ جَعَلَنَا... وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۴؛ نیز، ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲.</ref>؛ "[[خداوند]] ما را آفرید؛ پس [[آفرینش]] ما را [[نیکو]] قرار داد... ما را وجه خود قرار داد که از آن آمده می‌شود".
به نظر می‌رسد که مقصود از عبارات یاد شده آن باشد که [[امامان]]{{عم}} کسانی‌اند که از طریق آنها باید به [[خداوند]] رسید. دیگر سخنان [[پیشوایان دین]] می‌تواند مؤید چنین برداشتی باشد؛ چنان‌که روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} نیز [[نقل]] شده است که در [[تفسیر آیه]] یاد شده فرمودند: {{متن حدیث|كُلُّ شَيْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا مَنْ أَخَذَ طَرِيقَ الْحَقِّ}}<ref>احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ص۱۹۹؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۹.</ref>؛ "هر چیزی هلاک می‌شود مگر آنچه که از طریق [[حق]] گرفته شده باشد".
به نظر می‌رسد که مقصود از عبارات یاد شده آن باشد که [[امامان]] {{عم}} کسانی‌اند که از طریق آنها باید به [[خداوند]] رسید. دیگر سخنان [[پیشوایان دین]] می‌تواند مؤید چنین برداشتی باشد؛ چنان‌که روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[نقل]] شده است که در [[تفسیر آیه]] یاد شده فرمودند: {{متن حدیث|كُلُّ شَيْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا مَنْ أَخَذَ طَرِيقَ الْحَقِّ}}<ref>احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ص۱۹۹؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۹.</ref>؛ "هر چیزی هلاک می‌شود مگر آنچه که از طریق [[حق]] گرفته شده باشد".
در این باره، [[سخن امام]] [[رضا]]{{ع}}، عالم [[آل محمد]]{{صل}} که به طریقی [[نقل]] شده است، می‌تواند روشن‌ترین بیان به شمار آید: {{متن حدیث|وَجْهُ اللَّهِ أَنْبِيَاؤُهُ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُهُ{{عم}} هُمُ الَّذِينَ بِهِمْ يُتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى دِينِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ‏...}}<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۴۶۰-۴۶۱.</ref>؛"وجه [[خدا]] همان [[پیامبران]]، [[رسولان]] و حجت‌های اویند که به وسیله آنها به سوی [[خدا]] و [[دین]] او و [[شناخت]] او توجه می‌شود".
در این باره، [[سخن امام]] [[رضا]] {{ع}}، عالم [[آل محمد]] {{صل}} که به طریقی [[نقل]] شده است، می‌تواند روشن‌ترین بیان به شمار آید: {{متن حدیث|وَجْهُ اللَّهِ أَنْبِيَاؤُهُ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُهُ {{عم}} هُمُ الَّذِينَ بِهِمْ يُتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى دِينِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ‏...}}<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۴۶۰-۴۶۱.</ref>؛"وجه [[خدا]] همان [[پیامبران]]، [[رسولان]] و حجت‌های اویند که به وسیله آنها به سوی [[خدا]] و [[دین]] او و [[شناخت]] او توجه می‌شود".


[[تأمل]] در [[روایت]] مزبور از [[حقیقت]] دیگری نیز پرده برمی‌دارد؛ چرا که فقره {{متن حدیث|إِلَى دِينِهِ}} بر فقره {{متن حدیث|يُتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ}} عطف شده است و ظاهر عطف، [[دلیل]] بر تغایر میان آن [[دوست]]. آری، فقره {{متن حدیث|إِلَى دِينِهِ}} نشان از آن دارد که [[پیامبران]] با بیان [[دین خدا]]، موجب رسیدن [[مردم]] به [[خدا]] می‌شود؛ اما فقره {{متن حدیث|يُتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ}} که ظاهراً باید متفاوت با بعد از خود باشد، می‌تواند بدین معنا باشد که نفس [[پیامبران]]، [[رسولان]]، [[امامان]] و [[سلوک]] و [[رفتار]] آنها، به گونه‌ای است که موجب توجه [[مردم]] به [[خداوند متعال]] می‌شود.
[[تأمل]] در [[روایت]] مزبور از [[حقیقت]] دیگری نیز پرده برمی‌دارد؛ چرا که فقره {{متن حدیث|إِلَى دِينِهِ}} بر فقره {{متن حدیث|يُتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ}} عطف شده است و ظاهر عطف، [[دلیل]] بر تغایر میان آن [[دوست]]. آری، فقره {{متن حدیث|إِلَى دِينِهِ}} نشان از آن دارد که [[پیامبران]] با بیان [[دین خدا]]، موجب رسیدن [[مردم]] به [[خدا]] می‌شود؛ اما فقره {{متن حدیث|يُتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ}} که ظاهراً باید متفاوت با بعد از خود باشد، می‌تواند بدین معنا باشد که نفس [[پیامبران]]، [[رسولان]]، [[امامان]] و [[سلوک]] و [[رفتار]] آنها، به گونه‌ای است که موجب توجه [[مردم]] به [[خداوند متعال]] می‌شود.
اگر برداشت مزبور از [[روایت]] را بپذیریم، شأنی افزون بر [[مرجعیت دینی]]، برای [[امام]] ثابت می‌شود و به نظر می‌رسد [[رفتار]] [[امام]] نیز از این طریق [[رفتاری]] [[معصومانه]] و عاری از [[گناه]] شناخته می‌شود و [[مرجعیت اخلاقی]] ایشان بدین وسیله [[اثبات]] می‌گردد؛ چه، [[رفتار]] و [[سلوک]] عاصیانه نمی‌تواند موجب توجه [[مردم]] به [[خداوند]] شود.
اگر برداشت مزبور از [[روایت]] را بپذیریم، شأنی افزون بر [[مرجعیت دینی]]، برای [[امام]] ثابت می‌شود و به نظر می‌رسد [[رفتار]] [[امام]] نیز از این طریق [[رفتاری]] [[معصومانه]] و عاری از [[گناه]] شناخته می‌شود و [[مرجعیت اخلاقی]] ایشان بدین وسیله [[اثبات]] می‌گردد؛ چه، [[رفتار]] و [[سلوک]] عاصیانه نمی‌تواند موجب توجه [[مردم]] به [[خداوند]] شود.
از برخی [[روایات]] نیز استفاده می‌شود که این [[مقام]] اختصاصی به [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} ندارد، بلکه هر کس که در طریق [[هدایت]] گام نهد و [[اوامر الهی]] را انجام دهد، می‌تواند [[وجه الله]] باشد و [[مردم]] از طریق او [[خداوند]] را بشناسند. در این باره روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است که ایشان به [[صفوان جمّال]] فرمودند: "هر کس که انجام دهد آنچه را که به آن امر شده است که همان [[اطاعت]] از [[محمد]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} پس از اوست، پس او همان وجهی است که نابود نمی‌شود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَتَى اللَّهَ بِمَا أَمَرَ بِهِ مِنْ طَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ مُحَمَّدٍ{{صل}} فَهُوَ الْوَجْهُ الَّذِي لَا يَهْلِكُ وَ لِذَلِكَ قَالَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ}}. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۳؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۹.</ref>.
از برخی [[روایات]] نیز استفاده می‌شود که این [[مقام]] اختصاصی به [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} ندارد، بلکه هر کس که در طریق [[هدایت]] گام نهد و [[اوامر الهی]] را انجام دهد، می‌تواند [[وجه الله]] باشد و [[مردم]] از طریق او [[خداوند]] را بشناسند. در این باره روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است که ایشان به [[صفوان جمّال]] فرمودند: "هر کس که انجام دهد آنچه را که به آن امر شده است که همان [[اطاعت]] از [[محمد]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} پس از اوست، پس او همان وجهی است که نابود نمی‌شود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَتَى اللَّهَ بِمَا أَمَرَ بِهِ مِنْ طَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} فَهُوَ الْوَجْهُ الَّذِي لَا يَهْلِكُ وَ لِذَلِكَ قَالَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ}}. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۳؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۹.</ref>.
با توجه به آنچه از [[روایات]] به [[دست]] آمد، روشن می‌شود که [[مقام]] وجه اللهی [[امامان]]، می‌تواند همسو با [[شأن مرجعیت دینی]] و [[اخلاقی]] آنان باشد؛ از این‌رو، اولاً، برخورداری متصدی این [[مقام]] از [[علم خطاناپذیر]] در محدوده امور مربوط به [[سعادت]] و کمال [[انسان]]، امری ضروری است؛ ثانیاً، [[نصب الهی]] وی نیز متعین است، چنان‌که در [[روایات]] نیز با واژگانی همچون {{متن حدیث|جَعَلَنَا}} بدان اشاره شد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۱۴۴؛ نیز، ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲.</ref>؛ ثالثاً، اگر [[خداوند متعال]] بخواهد کسی را بدین [[مقام]] [[منصوب]] کند، لازم است وی برترینِ [[انسان‌ها]] باشد تا [[ساحت]] قدسی او از [[قبح]] ترجیح [[مفضول]] بر [[افضل]] مبرّا شود؛ رابعاً، به نظر می‌رسد، کسی که [[وجه الله]] است و از طریق او می‌بایست به [[خدا]] رسید، نمی‌تواند خود [[گنهکار]]، [[خطاکار]] و غیر [[معصوم]] باشد؛ به دیگر سخن، او همچون خود [[خداوند]] باید منزه از [[بدی‌ها]] باشد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۷۲.</ref>.
با توجه به آنچه از [[روایات]] به [[دست]] آمد، روشن می‌شود که [[مقام]] وجه اللهی [[امامان]]، می‌تواند همسو با [[شأن مرجعیت دینی]] و [[اخلاقی]] آنان باشد؛ از این‌رو، اولاً، برخورداری متصدی این [[مقام]] از [[علم خطاناپذیر]] در محدوده امور مربوط به [[سعادت]] و کمال [[انسان]]، امری ضروری است؛ ثانیاً، [[نصب الهی]] وی نیز متعین است، چنان‌که در [[روایات]] نیز با واژگانی همچون {{متن حدیث|جَعَلَنَا}} بدان اشاره شد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۱۴۴؛ نیز، ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲.</ref>؛ ثالثاً، اگر [[خداوند متعال]] بخواهد کسی را بدین [[مقام]] [[منصوب]] کند، لازم است وی برترینِ [[انسان‌ها]] باشد تا [[ساحت]] قدسی او از [[قبح]] ترجیح [[مفضول]] بر [[افضل]] مبرّا شود؛ رابعاً، به نظر می‌رسد، کسی که [[وجه الله]] است و از طریق او می‌بایست به [[خدا]] رسید، نمی‌تواند خود [[گنهکار]]، [[خطاکار]] و غیر [[معصوم]] باشد؛ به دیگر سخن، او همچون خود [[خداوند]] باید منزه از [[بدی‌ها]] باشد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۷۲.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش