جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
'''امانت''' [[حفظ]] [[حقوق]] [[مالی]] و غیر [[مالی]] دیگران<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | '''امانت''' [[حفظ]] [[حقوق]] [[مالی]] و غیر [[مالی]] دیگران<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | ||
==واژهشناسی لغوی== | == واژهشناسی لغوی == | ||
امانت ضد [[خیانت]] است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳، «امن»؛ لغتنامه، ج ۲، ص ۲۸۴۱.</ref>. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای [[آرامش]]، سکون و بر طرف شدن [[خوف]] و [[اضطراب]]<ref>التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> گرفته شده و به معنای [[تأمین امنیت]] حقی از [[حقوق]] به وسیله [[عهد]]، [[وصیت]] و مانند آن<ref> الميزان، ج ۹، ص ۵۴.</ref> یا به معنای حالتی است که [[انسان]] را به [[حفظ]] [[حقوق]] دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا [[تصرف]] در آن باز میدارد<ref>التحرير والتنوير، ج ۸، ص ۲۰۳.</ref>. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به [[مالی]] که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت<ref>مفردات، ص ۹۰؛ التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> و به | امانت ضد [[خیانت]] است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳، «امن»؛ لغتنامه، ج ۲، ص ۲۸۴۱.</ref>. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای [[آرامش]]، سکون و بر طرف شدن [[خوف]] و [[اضطراب]]<ref>التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> گرفته شده و به معنای [[تأمین امنیت]] حقی از [[حقوق]] به وسیله [[عهد]]، [[وصیت]] و مانند آن<ref> الميزان، ج ۹، ص ۵۴.</ref> یا به معنای حالتی است که [[انسان]] را به [[حفظ]] [[حقوق]] دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا [[تصرف]] در آن باز میدارد<ref>التحرير والتنوير، ج ۸، ص ۲۰۳.</ref>. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به [[مالی]] که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت<ref>مفردات، ص ۹۰؛ التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> و به شخص مورد [[اعتماد]] که امانت به او سپرده میشود «[[امین]]»<ref>لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳؛ فرهنگ معارف اسلامى، ج۱، ص۲۲۸.</ref>گویند<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | ||
واژه «امانت»، ضد «[[خیانت]]»، مصدر و از ریشه «[[أمن]]» به معنای [[آرامش]] [[قلب]] است. «[[امین]]»، به کسی گفته میشود که [[دل]]، در سپردن چیزی به او احساسِ [[آرامش]] کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق میگردد ابن [[فارس]]، در معنای «أمَنَ» میگوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ [[خیانت]] و به معنای [[آرامش]] [[دل]] است، و دیگری [[گواهی]] دادن.<ref>«الهمزة و المیم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التی ضدّ الخیانة، و معناها سکون القلب، و الآخر التصدیق»؛ معجم مقاییس اللغة: ج ۱، ص ۱۳۳، مادّه «أمن».</ref> [[راغب اصفهانی]] نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «[[أمن]]»، آرامشِ خاطر و رفع [[نگرانی]] است. [[امن]] و امانت و [[امان]]، در اصل، مصدر هستند و [[امان]]، گاهی اسم حالتی است که [[انسان]] در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که [[انسان]] با آن، [[آرامش]] مییابد.<ref>«أصل الأمن طمأنینة النفس و زوال الخوف، و الأمن و الأمانة و الأمان فی الأصل مصادر، و یجعل الأمان تارةً اسماً للحالة التی یکون علیها الإنسان فی الأمن، و تارة اسما لما یؤمن علیه الإنسان»؛ مفردات ألفاظ القرآن: ص ۹۰.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۷، ص۳۲۳ و ۳۲۴.</ref> | واژه «امانت»، ضد «[[خیانت]]»، مصدر و از ریشه «[[أمن]]» به معنای [[آرامش]] [[قلب]] است. «[[امین]]»، به کسی گفته میشود که [[دل]]، در سپردن چیزی به او احساسِ [[آرامش]] کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق میگردد ابن [[فارس]]، در معنای «أمَنَ» میگوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ [[خیانت]] و به معنای [[آرامش]] [[دل]] است، و دیگری [[گواهی]] دادن.<ref>«الهمزة و المیم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التی ضدّ الخیانة، و معناها سکون القلب، و الآخر التصدیق»؛ معجم مقاییس اللغة: ج ۱، ص ۱۳۳، مادّه «أمن».</ref> [[راغب اصفهانی]] نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «[[أمن]]»، آرامشِ خاطر و رفع [[نگرانی]] است. [[امن]] و امانت و [[امان]]، در اصل، مصدر هستند و [[امان]]، گاهی اسم حالتی است که [[انسان]] در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که [[انسان]] با آن، [[آرامش]] مییابد.<ref>«أصل الأمن طمأنینة النفس و زوال الخوف، و الأمن و الأمانة و الأمان فی الأصل مصادر، و یجعل الأمان تارةً اسماً للحالة التی یکون علیها الإنسان فی الأمن، و تارة اسما لما یؤمن علیه الإنسان»؛ مفردات ألفاظ القرآن: ص ۹۰.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۷، ص۳۲۳ و ۳۲۴.</ref> | ||
==امانت [[ولایت]]== | == امانت [[ولایت]] == | ||
[[ولایت]] [[امام علی|امیر مؤمنان]] و [[اهل بیت]]{{عم}}، امانت سنگینی است که [[خداوند]] بر هستی عرضه کرده و [[انسان]] آن را پذیرفته است. آیۀ "[[عرض امانت]]"، تفسیرهای مختلفی دارد و در برخی [[روایات]]، این امانت به [[ولایت علی]]{{ع}} هم [[تأویل]] شده است. [[آیۀ امانت]] چنین است: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ}}<ref>احزاب، آیه ۷۲</ref>[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید مقصود از آن [[ولایت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} است: {{عربی|هی ولایة أمیر المؤمنین}}<ref> بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۵ و ۲۸۰</ref> در آیۀ دیگری که میفرماید: {{متن قرآن|وَآتُواْ النِّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا}}<ref>«خداوند دستور میدهد امانتها را به اهلش بسپارید» نساء، آیه ۴</ref> در [[روایات]] متعدّدی آمده که خطاب به [[امامان]] است که هرکدام [[امامت]] و [[ودایع امامت]] همچون کتاب و [[سلاح]] و مسؤولیتهای [[پیشوایی]] را به [[امام]] بعدی بسپارد.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶، معانی الاخبار، ص ۱۰۷</ref> در احادیثی از [[امام صادق]] و [[امام رضا]]{{عم}} [[نقل]] شده که امانت، همان [[ولایت]] است.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶ ح ۱۹ و ۲۰؛ معانی الاخبار، ص ۱۱۰</ref> و [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}}، امانت را [[حبّ]] و [[ولایت]] و [[معرفت]] [[محمّد]] و [[آل محمد]] میشمارد.<ref>معانی الأخبار، ص ۱۰۸</ref> [[ولایتپذیری]] و [[تحمّل]] اینبار [[عظیم]] [[اعتقادی]] و عملی، ظرفیّت و تعهّدی فراوان میطلبد. [[انسانها]] نیز برخی [[امانتدار]] خوبی نبودند و به وظیفۀ خود نسبت به این امانت [[الهی]]، عمل نکردند.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۱.</ref> | [[ولایت]] [[امام علی|امیر مؤمنان]] و [[اهل بیت]] {{عم}}، امانت سنگینی است که [[خداوند]] بر هستی عرضه کرده و [[انسان]] آن را پذیرفته است. آیۀ "[[عرض امانت]]"، تفسیرهای مختلفی دارد و در برخی [[روایات]]، این امانت به [[ولایت علی]] {{ع}} هم [[تأویل]] شده است. [[آیۀ امانت]] چنین است: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ}}<ref>احزاب، آیه ۷۲</ref>[[امام صادق]] {{ع}} میفرماید مقصود از آن [[ولایت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} است: {{عربی|هی ولایة أمیر المؤمنین}}<ref> بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۵ و ۲۸۰</ref> در آیۀ دیگری که میفرماید: {{متن قرآن|وَآتُواْ النِّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا}}<ref>«خداوند دستور میدهد امانتها را به اهلش بسپارید» نساء، آیه ۴</ref> در [[روایات]] متعدّدی آمده که خطاب به [[امامان]] است که هرکدام [[امامت]] و [[ودایع امامت]] همچون کتاب و [[سلاح]] و مسؤولیتهای [[پیشوایی]] را به [[امام]] بعدی بسپارد.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶، معانی الاخبار، ص ۱۰۷</ref> در احادیثی از [[امام صادق]] و [[امام رضا]] {{عم}} [[نقل]] شده که امانت، همان [[ولایت]] است.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶ ح ۱۹ و ۲۰؛ معانی الاخبار، ص ۱۱۰</ref> و [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}}، امانت را [[حبّ]] و [[ولایت]] و [[معرفت]] [[محمّد]] و [[آل محمد]] میشمارد.<ref>معانی الأخبار، ص ۱۰۸</ref> [[ولایتپذیری]] و [[تحمّل]] اینبار [[عظیم]] [[اعتقادی]] و عملی، ظرفیّت و تعهّدی فراوان میطلبد. [[انسانها]] نیز برخی [[امانتدار]] خوبی نبودند و به وظیفۀ خود نسبت به این امانت [[الهی]]، عمل نکردند.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۱.</ref> | ||
==[[ادای امانت]]== | == [[ادای امانت]] == | ||
در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ}}<ref>«و آنان که سپردههای نزد خویش و پیمان خود را پاس میدارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.</ref> همچنین میفرماید: {{متن قرآن|... فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ}}<ref>«...و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید» سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref>. | در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ}}<ref>«و آنان که سپردههای نزد خویش و پیمان خود را پاس میدارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.</ref> همچنین میفرماید: {{متن قرآن|... فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ}}<ref>«...و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید» سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref>. | ||
از [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[روایت]] است: "[[مردم]] در [[دنیا]] مانند مهماناند و آنچه در [[اختیار]] دارند، مانند امانت است، مسافر، رفتنی است و امانت هم پس گرفتنی"<ref>شیخ حسن دیلمی، ارشادالقلوب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، ج۱، ص۷۸.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۴۱۳.</ref>. | از [[پیامبر]] {{صل}} نیز [[روایت]] است: "[[مردم]] در [[دنیا]] مانند مهماناند و آنچه در [[اختیار]] دارند، مانند امانت است، مسافر، رفتنی است و امانت هم پس گرفتنی"<ref>شیخ حسن دیلمی، ارشادالقلوب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، ج۱، ص۷۸.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۴۱۳.</ref>. | ||
میتوان گفت که [[امانتداری]] مترادف [[ادای امانت]] و رد امانت است<ref>فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۸۶.</ref>. | میتوان گفت که [[امانتداری]] مترادف [[ادای امانت]] و رد امانت است<ref>فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۸۶.</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
به وسیله امانت است که [[کلیه]] [[حقوق]] اعم از [[حقوق خدا]] و [[خلق]] و [[حقوق]] فرد و [[اجتماع]] [[حفظ]] شده و [[وظایف]] و [[مسئولیتها]] به نحو طبیعی، انجام داده میشود و در نتیجه، [[اجتماع]] از خطر [[حیف]] و میل شدن [[حقوق مردم]]، مصون میگردد<ref>سید [[احمد]] طیبی شبستری، [[اخلاق]] [[قرآن]]، ص۲۵.</ref>. | به وسیله امانت است که [[کلیه]] [[حقوق]] اعم از [[حقوق خدا]] و [[خلق]] و [[حقوق]] فرد و [[اجتماع]] [[حفظ]] شده و [[وظایف]] و [[مسئولیتها]] به نحو طبیعی، انجام داده میشود و در نتیجه، [[اجتماع]] از خطر [[حیف]] و میل شدن [[حقوق مردم]]، مصون میگردد<ref>سید [[احمد]] طیبی شبستری، [[اخلاق]] [[قرآن]]، ص۲۵.</ref>. | ||
بعضی از [[پیامبران الهی]] ملقب به [[امین]] بودند و [[خداوند]] در [[مقام]] تعریف [[انبیا]]، آنان را به عنوان [[رسول]] [[امین]] یا "ناصح [[امین]]" معرفی میکند. آنچه که سبب شد [[پیامبر]]{{صل}} قبل از [[بعثت]] نزد [[خدیجه]] اعتبار خاص پیدا کند، [[راستی]] و [[درستی]] و [[امانتداری]] او بود همچنین یکی از [[دلایل]] [[مقام والای امام]] [[علی]]{{ع}} نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[راستگویی]] و [[ادای امانت]] ایشان بود<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۴۱۴-۴۱۵.</ref>. | بعضی از [[پیامبران الهی]] ملقب به [[امین]] بودند و [[خداوند]] در [[مقام]] تعریف [[انبیا]]، آنان را به عنوان [[رسول]] [[امین]] یا "ناصح [[امین]]" معرفی میکند. آنچه که سبب شد [[پیامبر]] {{صل}} قبل از [[بعثت]] نزد [[خدیجه]] اعتبار خاص پیدا کند، [[راستی]] و [[درستی]] و [[امانتداری]] او بود همچنین یکی از [[دلایل]] [[مقام والای امام]] [[علی]] {{ع}} نزد [[پیامبر]] {{صل}} [[راستگویی]] و [[ادای امانت]] ایشان بود<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۴۱۴-۴۱۵.</ref>. | ||
آنچه از [[آموزههای دینی]] فهمیده میشود، این است که تمام سرمایههای مادی و [[معنوی]] [[انسان]]، از جمله [[فرزند]]، [[پول]] و [[مقام]]، [[اسرار]] و رازها، [[حکومت]]، [[شخصیت]] [[علمی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]]، [[امانت الهی]] به شمار میروند که به دست [[انسان]] سپرده شده و [[آدمی]] موظف به [[حفظ]] و نگهبانی از آنهاست تا به اهلش برگرداند و تنها موجودی که بار [[امانت الهی]] را بر دوش گرفت، "[[انسان]]" بود. | آنچه از [[آموزههای دینی]] فهمیده میشود، این است که تمام سرمایههای مادی و [[معنوی]] [[انسان]]، از جمله [[فرزند]]، [[پول]] و [[مقام]]، [[اسرار]] و رازها، [[حکومت]]، [[شخصیت]] [[علمی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]]، [[امانت الهی]] به شمار میروند که به دست [[انسان]] سپرده شده و [[آدمی]] موظف به [[حفظ]] و نگهبانی از آنهاست تا به اهلش برگرداند و تنها موجودی که بار [[امانت الهی]] را بر دوش گرفت، "[[انسان]]" بود. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
نکته آخر اینکه قبول یا رد امانت تا قبل از تحویل گرفتن آن، در [[اختیار انسان]] است و بایستی در ابتدا قدری بیندیشد و اگر توان ادای آن را در خود نمییابد، از اول آن را نپذیرد و در [[جایگاه]] [[شریف]] [[امانتداری]] وارد نشود، زیرا در این صورت ممکن است به سبب [[سهلانگاری]] یا [[ناتوانی]] و [[بیارادگی]] به این اصل مهم [[اخلاقی]] پشت پا بزند<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۴۱۵.</ref>. | نکته آخر اینکه قبول یا رد امانت تا قبل از تحویل گرفتن آن، در [[اختیار انسان]] است و بایستی در ابتدا قدری بیندیشد و اگر توان ادای آن را در خود نمییابد، از اول آن را نپذیرد و در [[جایگاه]] [[شریف]] [[امانتداری]] وارد نشود، زیرا در این صورت ممکن است به سبب [[سهلانگاری]] یا [[ناتوانی]] و [[بیارادگی]] به این اصل مهم [[اخلاقی]] پشت پا بزند<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۴۱۵.</ref>. | ||
==اهمیت و [[جایگاه]] امانت== | == اهمیت و [[جایگاه]] امانت == | ||
==انواع امانت== | == انواع امانت == | ||
==[[احکام]] امانت== | == [[احکام]] امانت == | ||
==[[امانتداری]]== | == [[امانتداری]] == | ||
==آثار و ثمرات [[امانتداری]]== | == آثار و ثمرات [[امانتداری]] == | ||
==[[امانت الهی]]== | == [[امانت الهی]] == | ||
==[[آیه امانت]]== | == [[آیه امانت]] == | ||
==امانت در فرهنگ قرآن== | == امانت در فرهنگ قرآن == | ||
[[آیات]] امانت در شش [[سوره]] [[قرآن]] قرار دارند: با لفظ: {{متن قرآن|أَمَانَتَهُ}} در [[آیه]] ۲۸۳ [[سوره بقره]]، و با لفظ: {{متن قرآن|الْأَمَانَاتِ}} در آیه ۵۸ [[سوره نساء]]، و با لفظ: {{متن قرآن|أَمَانَاتِكُمْ}} در آیه ۲۷ [[سوره انفال]]، و با لفظ: {{متن قرآن|أَمَانَاتِهِمْ}} در آیه ۸ [[سوره مؤمنون]] و در آیه ۳۲ [[سوره معارج]]، و با لفظ: {{متن قرآن|الْأَمَانَةَ}} در آیه ۷۲ [[سوره احزاب]] آمدهاند که ما در اینجا تنها به بررسی آیات مشتمل بر الفاظ: {{متن قرآن|الْأَمَانَةَ}} و {{متن قرآن|الْأَمَانَاتِ}} در سورههای [[احزاب]] و [[نساء]] که هر دو هم در [[مدینه]] نازل شدهاند و ترتیب نزولی و مصحفی آنها ترتیب واحدی است، میپردازیم. لذا بعد از تنظیم آیات، به تحقیق در معنا، و سپس به بررسی [[تفسیری]] آنها از کتب [[تفسیر]] و [[تفاسیر]] [[روایی]] [[علمای شیعه]] و [[اهل تسنن]] پرداخته و سرانجام هم با [[فضل الهی]] و با استناد به آیات در آنها [[تدبّر]] میکنیم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۸۵.</ref> | [[آیات]] امانت در شش [[سوره]] [[قرآن]] قرار دارند: با لفظ: {{متن قرآن|أَمَانَتَهُ}} در [[آیه]] ۲۸۳ [[سوره بقره]]، و با لفظ: {{متن قرآن|الْأَمَانَاتِ}} در آیه ۵۸ [[سوره نساء]]، و با لفظ: {{متن قرآن|أَمَانَاتِكُمْ}} در آیه ۲۷ [[سوره انفال]]، و با لفظ: {{متن قرآن|أَمَانَاتِهِمْ}} در آیه ۸ [[سوره مؤمنون]] و در آیه ۳۲ [[سوره معارج]]، و با لفظ: {{متن قرآن|الْأَمَانَةَ}} در آیه ۷۲ [[سوره احزاب]] آمدهاند که ما در اینجا تنها به بررسی آیات مشتمل بر الفاظ: {{متن قرآن|الْأَمَانَةَ}} و {{متن قرآن|الْأَمَانَاتِ}} در سورههای [[احزاب]] و [[نساء]] که هر دو هم در [[مدینه]] نازل شدهاند و ترتیب نزولی و مصحفی آنها ترتیب واحدی است، میپردازیم. لذا بعد از تنظیم آیات، به تحقیق در معنا، و سپس به بررسی [[تفسیری]] آنها از کتب [[تفسیر]] و [[تفاسیر]] [[روایی]] [[علمای شیعه]] و [[اهل تسنن]] پرداخته و سرانجام هم با [[فضل الهی]] و با استناد به آیات در آنها [[تدبّر]] میکنیم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۸۵.</ref> | ||
===در معنای امانت=== | === در معنای امانت === | ||
راغب در مفردات فرموده: اصل اَمن، [[آرامش نفس]] و نابودی [[خوف]] است. [[امن]]، امانة و [[امان]]، در اصل مصدرند، و امان گاهی اسم است برای حالتی که [[انسان]] در آن در [[آرامش]] است، و گاهی اسم است برای آنچه [[انسان]] نسبت به آن، [[آرامش]] دارد: {{متن قرآن|وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ}}<ref>«و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>؛ یعنی آنچه را مورد آرامش شما است، و {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} را گفتهاند که آن کلمه “توحید” است، و گفتهاند: “عدالت” است، و گفتهاند: “حروف تهجّی” است، و گفتهاند: آن “عقل” است، و [[عقل]]، صحیح است؛ زیرا عقل همان چیزی است که با حصول آن [[معرفت]] به [[توحید]] حاصل گردد و [[عدالت]] جاری شده و حروف تهجّی آموخته شود، بلکه با حصول عقل، آنچه را [[یادگیری]] آن بر عهده انسان است، او خواهد توانست بیاموزد، و عملنمودن به آنچه را که [[حُسن]] انجام آن در [[تعهّد]] انسان است، تحقق بخشد و به واسطه آن است که بر بسیاری از آفریدهها [[برتری]] پیدا کند<ref>مفردات، ص۲۲.</ref>. | راغب در مفردات فرموده: اصل اَمن، [[آرامش نفس]] و نابودی [[خوف]] است. [[امن]]، امانة و [[امان]]، در اصل مصدرند، و امان گاهی اسم است برای حالتی که [[انسان]] در آن در [[آرامش]] است، و گاهی اسم است برای آنچه [[انسان]] نسبت به آن، [[آرامش]] دارد: {{متن قرآن|وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ}}<ref>«و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>؛ یعنی آنچه را مورد آرامش شما است، و {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} را گفتهاند که آن کلمه “توحید” است، و گفتهاند: “عدالت” است، و گفتهاند: “حروف تهجّی” است، و گفتهاند: آن “عقل” است، و [[عقل]]، صحیح است؛ زیرا عقل همان چیزی است که با حصول آن [[معرفت]] به [[توحید]] حاصل گردد و [[عدالت]] جاری شده و حروف تهجّی آموخته شود، بلکه با حصول عقل، آنچه را [[یادگیری]] آن بر عهده انسان است، او خواهد توانست بیاموزد، و عملنمودن به آنچه را که [[حُسن]] انجام آن در [[تعهّد]] انسان است، تحقق بخشد و به واسطه آن است که بر بسیاری از آفریدهها [[برتری]] پیدا کند<ref>مفردات، ص۲۲.</ref>. | ||
فخرالدین در مجمعالبحرین فی قوله: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا... }}، فرموده: گفتهاند: مراد از {{متن قرآن|الْأَمَانَةَ}} [[طاعت]] است و گفتهاند: مراد از آن، [[عبادت]] است و [[روایت]] شده که: [[علی]]{{ع}} چون وقت [[نماز]] میرسید، {{متن حدیث|يَتَمَلْمَلُ وَ يَتَزَلْزَلُ}}: [[بیتابی]] نموده و به خود میلرزید. (پس) به او گفتند: یا [[امیر المؤمنین]]! شما را چه میشود؟ آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقْتُ أَمَانَةٍ عَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ- {{متن قرآن|فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا}}، و عرضها علی الجمادات، و اباؤها و اشفاقها مجازٌ}}. | فخرالدین در مجمعالبحرین فی قوله: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا... }}، فرموده: گفتهاند: مراد از {{متن قرآن|الْأَمَانَةَ}} [[طاعت]] است و گفتهاند: مراد از آن، [[عبادت]] است و [[روایت]] شده که: [[علی]] {{ع}} چون وقت [[نماز]] میرسید، {{متن حدیث|يَتَمَلْمَلُ وَ يَتَزَلْزَلُ}}: [[بیتابی]] نموده و به خود میلرزید. (پس) به او گفتند: یا [[امیر المؤمنین]]! شما را چه میشود؟ آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقْتُ أَمَانَةٍ عَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ- {{متن قرآن|فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا}}، و عرضها علی الجمادات، و اباؤها و اشفاقها مجازٌ}}. | ||
اما حمل امانت، مانند قول توست که میگویی فلانی حامل امانت و حملکننده آن است؛ میخواهد آن را به صاحبش ادا نکند تا از عهدش خارج کند؛ زیرا امانت مانند: سوار است برای کسی که امانت دارد. پس چون آن را ادا نمود، سواری نیست تا او را محافظت کند و او دیگر حامل آن امانت نیست و معنای {{متن قرآن|فَأَبَيْنَ}}؛ یعنی ادا نکردند آن را و انسان (هم) ادا نکرد، جز این که حملکننده آن بود، پس آن را ادا ننمود. در معنای {{متن قرآن|عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ}} در [[مجمع البیان]] بر اقوالی [[اختلاف]] نمودند: یکی از آن اقوال این است که مراد، {{عربی|العرض علی اهلها}} است که مضاف حذف شده و مضافالیه جای آن قرار گرفته است، و با عرضهنمودن امانت بر آنها، آنان دانستند که در تضییع امانت، گناهی بزرگ است؛ همچنان که در ترک او امر [[خدای متعال]] و [[احکام]] او، [[گناه]] [[عظیم]] است. پس خدای متعال جرأت [[انسان]] را بر [[معاصی]]، و [[ترس]] [[ملائکه]] را از آن بیان نمود. پس معنا چنین میشود: {{عربی|انا عرضنا الأمانة علی أهل السموات و الأرض و الجبال و الملائکة و الانس و الجن فابین ان یحملنها}}: پس ابا نمودند [[اهل]] آنها که حمل کنند ترک آن را و [[کیفر]] آن را و گناه در آن را، و {{متن قرآن|أَشْفَقْنَ مِنْهَا}}: ترسیدند اهل آنها از حمل آن و انسان آن را حمل نمود، {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا}}، نسبت به [[ارتکاب گناهان]]، {{متن قرآن|جَهُولًا}} به جایگاه امانت و [[استحقاق]] کیفر بر [[خیانت]] در آن<ref>مجمع البحرین، ص۴۹۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۷۳.</ref>. | اما حمل امانت، مانند قول توست که میگویی فلانی حامل امانت و حملکننده آن است؛ میخواهد آن را به صاحبش ادا نکند تا از عهدش خارج کند؛ زیرا امانت مانند: سوار است برای کسی که امانت دارد. پس چون آن را ادا نمود، سواری نیست تا او را محافظت کند و او دیگر حامل آن امانت نیست و معنای {{متن قرآن|فَأَبَيْنَ}}؛ یعنی ادا نکردند آن را و انسان (هم) ادا نکرد، جز این که حملکننده آن بود، پس آن را ادا ننمود. در معنای {{متن قرآن|عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ}} در [[مجمع البیان]] بر اقوالی [[اختلاف]] نمودند: یکی از آن اقوال این است که مراد، {{عربی|العرض علی اهلها}} است که مضاف حذف شده و مضافالیه جای آن قرار گرفته است، و با عرضهنمودن امانت بر آنها، آنان دانستند که در تضییع امانت، گناهی بزرگ است؛ همچنان که در ترک او امر [[خدای متعال]] و [[احکام]] او، [[گناه]] [[عظیم]] است. پس خدای متعال جرأت [[انسان]] را بر [[معاصی]]، و [[ترس]] [[ملائکه]] را از آن بیان نمود. پس معنا چنین میشود: {{عربی|انا عرضنا الأمانة علی أهل السموات و الأرض و الجبال و الملائکة و الانس و الجن فابین ان یحملنها}}: پس ابا نمودند [[اهل]] آنها که حمل کنند ترک آن را و [[کیفر]] آن را و گناه در آن را، و {{متن قرآن|أَشْفَقْنَ مِنْهَا}}: ترسیدند اهل آنها از حمل آن و انسان آن را حمل نمود، {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا}}، نسبت به [[ارتکاب گناهان]]، {{متن قرآن|جَهُولًا}} به جایگاه امانت و [[استحقاق]] کیفر بر [[خیانت]] در آن<ref>مجمع البحرین، ص۴۹۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۷۳.</ref>. |