جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
شبی تاریک بود. پیش خود گفتم: مولایم را چرا تنها گذاشتم؟! او [[دشمنان]] بسیاری دارد، اگر مسألهای پیش آید، پیش [[خدا]] و [[پیامبر]] چه عذری خواهم داشت؟ هرچند که برخلاف دستور اوست، ولی در پی او خواهم رفت تا ببینم چه میشود. | شبی تاریک بود. پیش خود گفتم: مولایم را چرا تنها گذاشتم؟! او [[دشمنان]] بسیاری دارد، اگر مسألهای پیش آید، پیش [[خدا]] و [[پیامبر]] چه عذری خواهم داشت؟ هرچند که برخلاف دستور اوست، ولی در پی او خواهم رفت تا ببینم چه میشود. | ||
رفتم و رفتم تا او را بر سر چاهی یافتم که سردر داخل [[چاه]] کرده و با چاه سخن میگوید. حضور مرا [[حس]] کرد و پرسید: کیستی؟ گفتم: [[میثم]]. فرمود: مگر به تو دستور ندادم که از آن خط فراتر نیایی؟! گفتم: چرا، مولای من، | رفتم و رفتم تا او را بر سر چاهی یافتم که سردر داخل [[چاه]] کرده و با چاه سخن میگوید. حضور مرا [[حس]] کرد و پرسید: کیستی؟ گفتم: [[میثم]]. فرمود: مگر به تو دستور ندادم که از آن خط فراتر نیایی؟! گفتم: چرا، مولای من، لکن از دشمنان نسبت به جانت ترسیدم و دلم [[طاقت]] نیاورد. پرسید: از آنچه گفتم، چیزی هم شنیدی؟ گفتم: نهای مولای من! آنگاه، این اشعار را خطاب به من خواند: | ||
{{عربی|وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي | {{عربی|وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي | ||
نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي | نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي |