بحث:عصمت در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵: خط ۱۵:


==== منع و  امتناع ====
==== منع و  امتناع ====
[[اهل لغت]] یکی دیگر از معانی واژه [[عصم]] و مشتقات آن را، [[منع]] و [[امتناع]] دانسته‌اند.  چنانچه گفته‌اند: «عصم» ثلاثی مجرد و صحیح است که دلالت بر امساک و منع و ملازمت دارد و از همین باب است عصمت که دلالت بر [[معصوم]] بودن از [[گناه]] دارد<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.</ref>.  
[[اهل لغت]] یکی دیگر از معانی واژه [[عصمت]] و مشتقات آن را، [[منع]] و [[امتناع]] دانسته‌اند.  چنانچه گفته‌اند: «عصم» ثلاثی مجرد و صحیح است که دلالت بر امساک و منع و ملازمت دارد و از همین باب است عصمت که دلالت بر [[معصوم]] بودن از [[گناه]] دارد<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.</ref>.  


نیز گفته شده: «عصمت» در [[کلام عرب]] به معنی منع است و عصمت خداوند نسبت به [[بنده]] خود به این معنی است که او را از آنچه موجب [[هلاکت]] او است باز می‌دارد<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴.</ref>.  
نیز گفته شده: «عصمت» در [[کلام عرب]] به معنی منع است و عصمت خداوند نسبت به [[بنده]] خود به این معنی است که او را از آنچه موجب [[هلاکت]] او است باز می‌دارد<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴.</ref>.  
خط ۲۳: خط ۲۳:
منع کردن می‌تواند به دو صورت انجام گیرد:
منع کردن می‌تواند به دو صورت انجام گیرد:
#کسی دیگری را مجبور به ترک کاری کند؛ به نحوی که از او [[سلب اختیار]] شود.
#کسی دیگری را مجبور به ترک کاری کند؛ به نحوی که از او [[سلب اختیار]] شود.
#وسایل و مقدماتی برای او فراهم آورد که با [[اختیار]] خویش از انجام کاری [[امتناع]] ورزد. ابن [[فارس]] در مقاییس اللغه می‌گوید: {{عربی|و تقول العربُ: أعْصَمتُ فلاناً، أى هيّأتُ له شيئاً يعتصم بما نالته يدُه أى يلتجئ و يتمسَّك به}}<ref>مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۳۱.</ref>. به تعبیر دیگر وقتی کسی می‌گوید: «من فلانی را از کاری بازداشتم»، هم با این می‌سازد که وی را با [[قهر]] و [[اجبار]] از انجام کاری باز داشته باشد و هم می‌تواند به این معنا باشد که مثلاً او را [[نصیحت]] کرده تا از انجام کاری اجتناب ورزد، و او نیز با اختیار خود به نصیحت عمل کرده باشد<ref>ر.ک: بحار الانوار، ج۱۷، ص۹۴، به نقل از: غرر و درر، سید مرتضی.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص۶-۱۲.</ref>
#وسایل و مقدماتی برای او فراهم آورد که با [[اختیار]] خویش از انجام کاری [[امتناع]] ورزد. ابن [[فارس]] در مقاییس اللغه می‌گوید: {{عربی|و تقول العربُ: أعْصَمتُ فلاناً، أى هيّأتُ له شيئاً يعتصم بما نالته يدُه أى يلتجئ و يتمسَّك به}}<ref>مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۳۱.</ref>. به تعبیر دیگر وقتی کسی می‌گوید: «من فلانی را از کاری بازداشتم»، هم با این می‌سازد که وی را با [[قهر]] و [[اجبار]] از انجام کاری باز داشته باشد و هم می‌تواند به این معنا باشد که مثلاً او را [[نصیحت]] کرده تا از انجام کاری اجتناب ورزد، و او نیز با اختیار خود به نصیحت عمل کرده باشد<ref>ر.ک: بحار الانوار، ج۱۷، ص۹۴، به نقل از: غرر و درر، سید مرتضی.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص۶-۱۲.</ref>.


==== وسیله باز داشتن ====
==== وسیله باز داشتن ====
۱۱٬۱۵۲

ویرایش