آیا حجت الهیانگاری امامان با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۶
، ۳ سپتامبر ۲۰۱۸←عبارتهای دیگری از این پرسش
(←پاسخ) |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==عبارتهای دیگری از این پرسش== | ==عبارتهای دیگری از این پرسش== | ||
* برخی مدعیاند که [[خاتمیت]]، پایان و [[خاتمیت]] حجیّت، قداست و پذیرش بدون مطالبه دلیل است؛ چراکه آنها جزء مختصات [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} بودند و با [[رحلت]] آن حضرتَ، دیگر ما به [[انسان|انسانی]] قائل نیستیم که قول و فعلش برای ما [[حجت]] و شخصیّت حقوقی داشته باشد که دارای قداست و موجوب تعبد و التزام به آن بدون مطالبه دلیل واجب میباشد، برای اینکه [[حجیت]] ذاتی شخصیّتهای دینی به [[پیامبران]] اختصاص داشته و در آیین [[اسلام]] تنها [[حضرت محمد]]{{صل}} از آن بهرهمند بود. براین اساس، [[جایگاه]] خاصی که [[شیعه]] بر امامان{{ع}} می-دهد و آنان را دارای [[مقام]] قدسی و [[حجت الهی]] وصف میکند، با اصل [[خاتمیت]] تعارض دارد، دکتر [[عبدالکریم سروش|سروش]] در این وادی در جاهای متعدد حکمفرمایی کرده و نظریه فوق را نوعی "غلو" شمرده است: آنچه ذاتی [[اسلام]] استَ، شخصیّت [[پیامبر]] و تجربه باطنی و اوامر و نواهی ناشی از آن تجارب است که با [[رحلت]] ایشان خاتمه میپذیرد و هرچه پس از آن میآید باید چنان [[تفسیر]] شود که با این اصل اصیل و رکن رکین منافات پیدا نکند. [[غالیان]] بسیار بودهاند چه آنان که اولیا [[خدا]] را رتبهای خدایی دادهاند و چه آنان که آنان را در مرتبه [[پیامبر]] نشاندهاند <ref>بسط تجربه نبوی، ص ۱۴۴.</ref>. البتّه پیش از دکتر [[عبدالکریم سروش|سروش]] برخی دگراندیشان [[شیعی]] اشکال فوق را مطرح کرده بودند<ref>ابوالفضل برقعی سه دهه پیش با اشاره به دعای عدیله « اقوالهم حجة» نوشته است: «آیا [[جعل]] [[حجت]] به دست شما دعاسازان است یا [[حجت]] الهی را [[خدا]] باید [[حجت]] قرار دهد - [[خدا]] کجا گفته اقوال [[ائمه]] [[حجت]] است تا شما هر خرافاتی به نام [[ائمه]] و قول ایشان [[جعل]] کنید!»، ( تضاد با مفاتیح، صص ۲۴و۲۵) - وی آنگاه به ظاهر یک آیه و فرازی ار [[نهج البلاغه]] استناد میکند که شرح آن در صفحات آینده خواهد آمد.</ref>. | |||
==پاسخ== | ==پاسخ== |