←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۳: | ||
'''پاسخ''': گرچه این ادعای ابودرداء و ابوهریره درباره معاویه [[باطل]] است ولی صدور آن از این دو نفر بعید نیست، علی الخصوص که ممکن است به جهت [[تقیه]] و [[خوف]] از معاویه یا [[تقرب]] به او باشد، ولی صدور آن از این دو نفر دلیل بر بطلان اصل قصه نیست؛ زیرا آن دو [[معصوم]] نبودهاند که بخواهیم به جهت [[حفظ]] [[عصمت]] آنان اصل قصه را [[انکار]] نماییم.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۵۹.</ref> | '''پاسخ''': گرچه این ادعای ابودرداء و ابوهریره درباره معاویه [[باطل]] است ولی صدور آن از این دو نفر بعید نیست، علی الخصوص که ممکن است به جهت [[تقیه]] و [[خوف]] از معاویه یا [[تقرب]] به او باشد، ولی صدور آن از این دو نفر دلیل بر بطلان اصل قصه نیست؛ زیرا آن دو [[معصوم]] نبودهاند که بخواهیم به جهت [[حفظ]] [[عصمت]] آنان اصل قصه را [[انکار]] نماییم.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۵۹.</ref> | ||
===اشکال سیزدهم=== | |||
درباره پخش شدن خبر [[حیله]] [[معاویه]] نسبت به ابن [[سلام]] گفته شده: این امر در بین [[مردم]] نقل شده و در [[شهرها]] شبانه [[روز]] پخش شده است. سؤال این است که اگر چنین بوده چرا [[مورخان]] و روات و مؤلفان و ادبا و شعرا این قضیه را نقل نکردهاند؟<ref>جعفر مرتضی عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۳۱۱-۳۱۲.</ref>. | |||
'''پاسخ''' | |||
اولاً: این قصه را برخی از مؤلفان در کتب خود نقل کردهاند، از آن جمله: | |||
# [[ابن قتیبه دینوری]] (۲۱۳-۲۷۶ق) در [[الإمامة و السیاسة (کتاب)|الإمامة و السیاسة]]<ref>ابن قتیبه، الإمامة و السیاسة، ج۱، ص۲۱۵-۲۲۳.</ref>. | |||
# [[ابن بدرون]] (ت ۶۰۸ق) در [[شرح قصیدة ابن عبدون (کتاب)|شرح قصیدة ابن عبدون]]<ref>عبدالملک بن عبد الله ابن بدرون، شرح قصیدة ابن عبدون، ص۱۷۲-۱۸۰.</ref>. | |||
#[[شهاب الدین نویری]] (۶۷۷- ۷۳۳ق) در [[نهایة الأرب (کتاب)|نهایة الأرب]]<ref>احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۴، ص۱۸۰-۱۸۵. </ref>. | |||
#[[ابن حجة حموی]] (۷۶۷-۸۳۷ق) در [[ثمرات الأوراق (کتاب)|ثمرات الأوراق]]<ref>تقی الدین بن علی ابن حجه، ثمرات الأوراق، ص۱۵۳-۱۵۷. </ref>. | |||
# [[جمال الدین شبراوی]] (۱۰۹۲ - ۱۱۷۲ق) در [[الإتحاف بحب الأشراف (کتاب)|الإتحاف بحب الأشراف]]<ref>عبد الله بن محمد شبراوی، الإتحاف بحب الأشراف، ص۴۲۹-۴۳۵.</ref>. | |||
ثانیاً: شاید علت عدم ذکر امثال [[طبری]] در کتابهای [[تاریخی]] دلالت این قصه بر قدح [[یزید بن معاویه]] و [[فضیلت]] [[امام حسین]]{{ع}} باشد، همانگونه که با برخی [[مطاعن]] [[خلفا]] و [[فضائل اهل بیت]]{{عم}} چنین عملی کردهاند و نمونه آن [[احادیث]] [[وصایت]] است. | |||
از آنجا که اشتهار [[لقب]] «[[وصی]]» برای [[امام علی]]{{ع}} با [[سیاست]] مدرسه خلفا و [[اهل سنت]] مناسبت ندارد؛ لذا آنان سعی [[بلیغ]] نمودند تا به هر نحو ممکن با این احادیث مقابله کنند. اینک به برخی از انواع مقابلهها با [[نصوص]] «وصایت» اشاره میکنیم: | |||
الف) حذف و تبدیل: | |||
از جمله انواع مقابله، حذف قسمتی از [[حدیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} و تبدیل آن به کلمه مبهم است. | |||
این نوع [[تحریف]] را در عبارات طبری<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۷۵.</ref> و [[ابن کثیر]]<ref>اسماعیل بن عمر ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۱۵۳.</ref> در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> [[مشاهده]] میکنیم؛ زیرا در [[تفسیر]] آن دو، [[کلام]] [[رسول خدا]]{{صل}} که در [[حق امام علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إن هذا أخي و وصيي و خليفتي فيكم}}<ref>طبری، تاریخ الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۲۱.</ref>[[تحریف]] شده و به جای کلمه {{متن حدیث|وصيي و خليفتي فيكم}} کلمه {{عربی|كذا و كذا}} را آوردهاند. | |||
ب) حذف تمام [[روایت]]: | |||
از جمله انواع تحریف و مقابله با [[احادیث]] «[[وصایت]]»، حذف تمام روایت با اشاره به حذف است. | |||
از جمله مثالهایی که میتوان بر آن زد، این که: [[محمد بن ابوبکر]] نامهای به [[معاویه]] دارد که در کتاب «[[وقعة صفین]]»<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> از [[نصر بن مزاحم]] و [[مروج الذهب (کتاب)|مروج الذهب]]<ref>علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۱-۱۲.</ref> از [[مسعودی]]، تفصیل آن آمده است. محمد بن ابوبکر در آن [[نامه]] به [[فضایل امام علی]]{{ع}} اشاره کرده است که از آن جمله به وصایت [[امام]] و [[جانشینی]] ایشان از [[پیامبر]]{{صل}} و اعتراف معاویه در جواب او به آن اشاره شده است. | |||
ولی [[طبری]] متن این نامه را حذف نموده است و بر این عملکرد خود چنین عذر میآورد که عموم [[مردم]] [[تحمل]] شنیدن آن را ندارند! | |||
او میگوید: هشام از [[ابومخنف]] و او از [[یزید بن ظبیان]] نقل میکند: هنگامی که محمد بن ابوبکر به [[حکومت مصر]] [[منصوب]] گردید، نامهای به معاویه نوشت و او هم پاسخی داد ولی من خوش ندارم تا مطالب آنها به [[گوش]] [[عامه]] مردم برسد زیرا که عامه را [[توانایی]] شنیدن آن نیست.<ref>{{عربی|و ذکر هشام، عن أبی مخنف، قال: و حدثنی یزید بن ظبیان الهمدانی، أن محمد بن أبی بکر کتب إلی معاویة بن أبی سفیان لما ولی، فذکر مکاتبات جرت بینهما کرهت ذکرها لما فیه مما لا یحتمل سماعها العامة}}؛ طبری، تاریخ الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۵۵۷.</ref>. | |||
[[ابن کثیر]] نیز تنها به نامه محمد بن ابوبکر اشاره میکند و در آخر میگوید: | |||
{{عربی|و فيه غلظة}}<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۳۱۴.</ref>. | |||
در آن [[غلظت]] و شدت وجود دارد. | |||
ج) حذف بدون اعلام: | |||
از جمله انواع [[تحریف]] و مقابله با [[احادیث]] و [[اخبار]] «[[وصایت]]» حذف عنوان «وصایت» است بدون آنکه به آن اشاره کنند که از آن جمله میتوان به قصیده [[صحابی]] [[انصاری]] [[نعمان بن عجلان]] در حوادث [[سقیفه]] اشاره کرد. | |||
او در [[شعر]] خود میگوید: [پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} که عدهای خواستند [[سعد بن عباده]] را [[امیر]] قرار دهند] گفتید: [[نصب]] سعد بر [[امارت]] [[حرام]] است، ولی [[عتیق بن عثمان]] ابوبکر را خود [[خلیفه]] ساختید و آن را [[حلال]] شمردید! | |||
و ابوبکر نسبت به [[خلافت]] اهلیت دارد و بهترین [[قیام]] کننده است، ولی علی{{ع}} سزاوارتر به آن است. | |||
ولی خواسته ما علی{{ع}} بود و او ای [[عمرو]]! اهلیت خلافت را داشت، بدون این که شما این مطلب را دریابید. | |||
او به کمک [[خدا]] به [[هدایت]] [[دعوت]] میکند و از [[فحشاء]] و [[ظلم]] و منکر [[نهی]] مینماید. | |||
[[وصی پیامبر]] است و پسرعموی او و [[قاتل]] پهلوانان [[کفر]] و [[ضلالت]] است.<ref>زبیر بن بکار، الأخبار الموفقیات، ص۵۹۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۱.</ref>. | |||
تمام قصیده را [[ابن عبدالبر]] در [[الإستیعاب (کتاب)|الإستیعاب]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۵۰۱.</ref> در ترجمه نعمان بن عجلان آورده است، ولی دو [[بیت]] اخیر را که در آن اشاره به ثنا بر [[امام علی]]{{ع}} و تصریح به وصایت او است حذف کرده است. [[ابن اثیر جزری]] نیز در «[[اسد]] الغابة»<ref>علی بن محمد ابن اثیر، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۵۵۸.</ref> در ترجمه او همین تحریف را انجام داده است و همچنین هر کس که بعد از او آمده، همین [[جنایت]] را کرده است. | |||
و از جمله مثالهایی را که از این نوع میتوان به آن اشاره کرد، تحریفی است که [[ابن کثیر]] در [[تاریخ]] خود در مورد [[خطبه امام حسین]]{{ع}} انجام داده است. [[خطبه]] [[حضرت]] را [[طبری]] و [[ابن اثیر]] چنین نقل میکنند: | |||
حضرت فرمود: اما بعد، پس [[نسب]] مرا به یاد آورید و نگاه کنید که من کیستم؟ آنگاه به خود [[رجوع]] کنید و نفس خود را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار دهید، آیا برای شما کشتن و [[هتک حرمت]] من روا است؟ آیا من پسر [[دختر پیامبر]] شما و پسر [[وصی]] او و پسرعمویش نیستم؟...<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَانْسِبُونِي فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا ثُمَّ رَاجِعُوا أَنْفُسَكُمْ فَعَاتِبُوهَا وَانْظُرُوا هَلْ يَصْلُحُ وَيَحِلُّ لَكُمْ قَتْلِي وَانْتِهَاكُ حُرْمَتِي، أَلَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ وَابْنَ وَصِيِّهِ وَابْنِ عَمِّهِ...}}؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۲۴.</ref>. | |||
ولی [[ابن کثیر]] در [[تاریخ]] خود هنگام نقل همین [[خطبه]] کلمه {{متن حدیث|وَابْنَ وَصِيِّهِ}} را حذف و [[تحریف]] کرده است<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۷۹.</ref>. | |||
د) حذف تمام خبر بدون اعلام: | |||
از جمله انواع مقابله با [[احادیث]] «[[وصایت]]» حذف تمام روایتی است که در آن لفظ «وصی» به کار رفته است، بدون آنکه اشاره به حذف آن شود؛ از جمله مصادیق آن میتوان به کاری که [[ابن هشام]] انجام داده اشاره کرد. او با وجود این که در اول کتابش تصریح میکند که از [[سیره]] [[ابن اسحاق]] تاریخ خود را نقل کرده است ولی قضیه [[دعوت پیامبر]]{{صل}} [[قوم]] خود را بعد از [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> و [[بشارت]] آن [[حضرت]] به وصایت [[امام علی]]{{ع}} را نقل نمیکند، در حالی که این [[روایت]] را [[طبری]] از طریق ابن اسحاق نقل کرده است<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۷۴.</ref>.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۶۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |