جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
=== [[علم]] بیان === | === [[علم]] بیان === | ||
* [[علم]] بیان دانشی است که به [[متکلم]] امکان میدهد تا از طریق کاربرد الفاظ در معانی مجازی مقصود خود را در ساختهای گوناگون و عبارات مختلف بیان کند تا از این طریق به رونق [[کلام]] افزوده شود. مسائل مرتبط با این [[علم]] عبارتاند از: [[تشبیه]]، استعاره، مجاز و کنایه. این ویژگیها در [[قرآن کریم]] به عنوان [[معجزه الهی]] نشانگر [[ارزش]] آن است. در [[نهج البلاغه]] نیز انواع صنایع ادبی و [[فنون]] بیانی وارد شده است. برای مثال [[ابن ابی الحدید]] در شرح فراز نخست [[خطبه شقشقیه]] یعنی از {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا اِبْنُ أَبِي قُحَافَةَ}} تا {{متن حدیث|أري تُراثي نَهْباً}} مینوسید: "در این فصل از [[سخنان امیرالمؤمنین]] {{ع}} ده مورد از باب بدیع در [[علم]] بیان وجود دارد." اما برخی از شواهد بیانی در [[نهج البلاغه]] عبارتاند از: {{متن حدیث|كُنْ في الفِتْنَة كابْنِ اللَّبُونِ لا ظَهْرٌ فيُرْكَبُ وَ لا ضَرْعٌ فيُحْلَبْ}} <ref>در [[فتنهها]] چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند؛ نهج البلاغه، حکمت ۱</ref> که از تشبیهات معروف [[نهج البلاغه]] است و ارکان کامل [[تشبیه]] را دارد و [[هدف]] آن بر حذر داشتن از داخل شدن در فتنههاست<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 416-417.</ref>. | * [[علم]] بیان دانشی است که به [[متکلم]] امکان میدهد تا از طریق کاربرد الفاظ در معانی مجازی مقصود خود را در ساختهای گوناگون و عبارات مختلف بیان کند تا از این طریق به رونق [[کلام]] افزوده شود. مسائل مرتبط با این [[علم]] عبارتاند از: [[تشبیه]]، استعاره، مجاز و کنایه. این ویژگیها در [[قرآن کریم]] به عنوان [[معجزه الهی]] نشانگر [[ارزش]] آن است. در [[نهج البلاغه]] نیز انواع صنایع ادبی و [[فنون]] بیانی وارد شده است. برای مثال [[ابن ابی الحدید]] در شرح فراز نخست [[خطبه شقشقیه]] یعنی از {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا اِبْنُ أَبِي قُحَافَةَ}} تا {{متن حدیث|أري تُراثي نَهْباً}} مینوسید: "در این فصل از [[سخنان امیرالمؤمنین]] {{ع}} ده مورد از باب بدیع در [[علم]] بیان وجود دارد." اما برخی از شواهد بیانی در [[نهج البلاغه]] عبارتاند از: {{متن حدیث|كُنْ في الفِتْنَة كابْنِ اللَّبُونِ لا ظَهْرٌ فيُرْكَبُ وَ لا ضَرْعٌ فيُحْلَبْ}} <ref>در [[فتنهها]] چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند؛ نهج البلاغه، حکمت ۱</ref> که از تشبیهات معروف [[نهج البلاغه]] است و ارکان کامل [[تشبیه]] را دارد و [[هدف]] آن بر حذر داشتن از داخل شدن در فتنههاست<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 416-417.</ref>. | ||
* آنگاه که [[حضرت]] در | * آنگاه که [[حضرت]] در وصف [[پیامبر اسلام]] {{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|أَرْسَلَهُ بِأَمْرِهِ صَادِعاً}} <ref>او را فرستاد تا [[فرمان]] وی را آشکار سازد؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۰</ref>، این از استعارههای مهم [[نهج البلاغه]] است که خود، از این [[آیه]] [[قرآن]] [[الهام]] گرفته که میفرماید: {{متن حدیث|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ}} <ref>پس آنچه را بدان [[فرمان]] داده شدی، آشکار ساز؛ سوره حجر، آیه ۹۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 417.</ref>. | ||
* از نمونههای دیگر استعاره در [[نهج البلاغه]] میتوان به تعبیر [[امام علی]] {{ع}} در [[انتقاد]] از افراد سستایمان اشاره کرد که {{متن حدیث|زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُور}} <ref>تخم [[گناه]] افشاندند و با [[آب]] [[غرور]] و [[فریب]] آن را آبیاری کردند و محصول آن را که جز [[عذاب]] و [[بدبختی]] نبود، برداشتند؛ | * از نمونههای دیگر استعاره در [[نهج البلاغه]] میتوان به تعبیر [[امام علی]] {{ع}} در [[انتقاد]] از افراد سستایمان اشاره کرد که {{متن حدیث|زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُور}} <ref>تخم [[گناه]] افشاندند و با [[آب]] [[غرور]] و [[فریب]] آن را آبیاری کردند و محصول آن را که جز [[عذاب]] و [[بدبختی]] نبود، برداشتند؛ | ||
نهج البلاغه، خطبه ۲</ref>، مهمتر از این دو، سخن [[علی]] {{ع}} در خواباندن [[فتنه]] [[خوارج]] است که میفرماید: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ}} <ref>من بودم که چشم [[فتنه]] را درآوردم؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۲</ref> و [[ابن ابی الحدید]] در شرح آن مینویسد: {{عربی|هذا من بابِ الاستعارةِ}}<ref>ابن ابی الحدید، ۷ / ۴۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 417.</ref>. | نهج البلاغه، خطبه ۲</ref>، مهمتر از این دو، سخن [[علی]] {{ع}} در خواباندن [[فتنه]] [[خوارج]] است که میفرماید: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ}} <ref>من بودم که چشم [[فتنه]] را درآوردم؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۲</ref> و [[ابن ابی الحدید]] در شرح آن مینویسد: {{عربی|هذا من بابِ الاستعارةِ}}<ref>ابن ابی الحدید، ۷ / ۴۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 417.</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
* [[علم]] بدیع دانشی است که به کمک آن وجوه تحسین [[کلام]] بعد از رعایت مقتضای حال و دلالت واضح آن، شناخته میشود. به تعبیر دیگر، [[علم]] بدیع آراستن [[کلام]] با انواع آرایههای ادبی است. این آرایهها از نظر اهل فن بر دو نوعاند: محسنات لفظی و محسنات معنوی<ref>نصریان، ۱۵۳ و ۱۵۷</ref>. در محسنات لفظی از صنایعی چون جناس، ترصیع، سجع، موازنه، ردّ العجز الی الصدر و... بحث میشود و در محسنات معنوی [[متکلم]] از طریق کاربرد صنایعی چون طباق، التفات، مقابله، تشخیص، استخدام، توریه و... به [[کلام]] خود [[زیبایی]] میبخشد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 417-418.</ref>. | * [[علم]] بدیع دانشی است که به کمک آن وجوه تحسین [[کلام]] بعد از رعایت مقتضای حال و دلالت واضح آن، شناخته میشود. به تعبیر دیگر، [[علم]] بدیع آراستن [[کلام]] با انواع آرایههای ادبی است. این آرایهها از نظر اهل فن بر دو نوعاند: محسنات لفظی و محسنات معنوی<ref>نصریان، ۱۵۳ و ۱۵۷</ref>. در محسنات لفظی از صنایعی چون جناس، ترصیع، سجع، موازنه، ردّ العجز الی الصدر و... بحث میشود و در محسنات معنوی [[متکلم]] از طریق کاربرد صنایعی چون طباق، التفات، مقابله، تشخیص، استخدام، توریه و... به [[کلام]] خود [[زیبایی]] میبخشد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 417-418.</ref>. | ||
* پس از این مقدمه باید گفت که [[قرآن کریم]] سرشار از محسنات لفظی و معنوی است که در کتابهای [[تفسیر]] و [[بلاغت]] و بعضی از آثار تخصصی مصادیق آن شناسایی و معرفی شدهاند<ref>علاوه بر تفاسیر بلاغی مانند کشاف، نک: خرقانی، زیباییشناسی قرآن از نگاه بدیع، ابن قیم الجوزیه، الفوائد المشرق الی علوم القرآن و علم البیان به ویژه الفن الثانی</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 418.</ref>. | * پس از این مقدمه باید گفت که [[قرآن کریم]] سرشار از محسنات لفظی و معنوی است که در کتابهای [[تفسیر]] و [[بلاغت]] و بعضی از آثار تخصصی مصادیق آن شناسایی و معرفی شدهاند<ref>علاوه بر تفاسیر بلاغی مانند کشاف، نک: خرقانی، زیباییشناسی قرآن از نگاه بدیع، ابن قیم الجوزیه، الفوائد المشرق الی علوم القرآن و علم البیان به ویژه الفن الثانی</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 418.</ref>. | ||
* اما [[نهج البلاغه]] نیز به عنوان کتابی ملهم از [[قرآن]] حاوی صنایع بدیعی متنوعی است که در این قسمت به بیان چند مثال اکتفا میشود. آنجا که [[علی]] {{ع}} در | * اما [[نهج البلاغه]] نیز به عنوان کتابی ملهم از [[قرآن]] حاوی صنایع بدیعی متنوعی است که در این قسمت به بیان چند مثال اکتفا میشود. آنجا که [[علی]] {{ع}} در وصف [[دنیا]] میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى...}} تا این عبارت که {{متن حدیث|فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَالْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ وَالْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَالْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ}} <ref>بیان [[دنیا]] را پلی داند و از آن بگذرد و [[نابینا]] آنجا را منزل انگارد و بدان [[دل]] بندد. بینا از آنرهتوشه بردارد و [[نابینا]] [[سرمایه]] خویش را در آن خورد؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref>. به گفته [[ابن ابی الحدید]] عبارت اخیر از زیباترین مصادیق جناس تام است، زیرا انتهای [[کلام]] "شاخص" در دو معنای متفاوت (کوچکننده و نظارهگر) بهکار رفته است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 418.</ref>. | ||
* در ارتباط با [[صنعت]] جناس، عبارت {{متن حدیث|التَّوْحِيدُ أَلاَّ تَتَوَهَّمَهُ وَالْعَدْلُ أَلاَّ تَتَّهِمَهُ}} <ref>[[توحید]] آن است که [[خدا]] را در وهم نیاوری و [[عدل]] آن است که او را متهم نسازی؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰</ref> نیز قابل توجه است، زیرا بین دو کلمه "تتوهَّمه" و "تتّهمه" جناس غیرتام وجود دارد. همچنین آنجا که [[علی]] {{ع}} در | * در ارتباط با [[صنعت]] جناس، عبارت {{متن حدیث|التَّوْحِيدُ أَلاَّ تَتَوَهَّمَهُ وَالْعَدْلُ أَلاَّ تَتَّهِمَهُ}} <ref>[[توحید]] آن است که [[خدا]] را در وهم نیاوری و [[عدل]] آن است که او را متهم نسازی؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰</ref> نیز قابل توجه است، زیرا بین دو کلمه "تتوهَّمه" و "تتّهمه" جناس غیرتام وجود دارد. همچنین آنجا که [[علی]] {{ع}} در وصف [[قرآن]] میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ القُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ، وَبَاطِنُهُ عَمِيقٌ}} <ref>[[قرآن]] دارای ظاهری زیبا و [[باطنی]] ژرف و ناپیداست؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸</ref>، چون [[کلام]] دو قسمت متوازن "ظاهره أنیق" و "باطنه عمیق" دارد و با پایان موافق همراه است، صنعتی به نام ترصیع به وجود میآید که نمونه دیگری از محسنات لفظی بهشمار میرود و بهطور مشخص در [[نهج البلاغه]] انواع گوناگون سجع از نوع متوازی، متوازن و مُطَرَّف وارد شده است. اما در زمینه محسنات معنوی در [[نهج البلاغه]] باید گفت که کاربرد این محسنات در [[نهج البلاغه]] متداولتر است و صنایعی چون طباق، مقابله التفات و تشخیص بیشتر بهکار رفتهاند. از جمله آنجا که [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبه]] یکم میفرماید: {{متن حدیث|ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَسَهْلِهَا وَعَذْبِهَا وَسَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ}} <ref>سپس [[خداوند]] بزرگ خاکی از قسمتهای گوناگون [[زمین]]، از قسمتهای سخت و نرم، شور و شیرین گرد آورد و [[آب]] بر آن افزود تا گلی [[خالص]] آماده شد.</ref>، کاربرد [[صنعت]] طباق واضح است، زیرا دو کلمه "[[حزن]]" و "سهل" به معنای ناهموار و "عذب" و "سبخ" بهمعنای شیرین و شور در تقابل و تضاد معنایی قرار دارند. | ||
* در [[خطبه]] ۱۲۹ که میفرماید: {{متن حدیث|لَعَنَ اللهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ}} <ref>[[خداوند]] آنها را که به خوبی [[فرمان]] دهند ولی خود آن را وانهند، از [[رحمت]] خویش دور دارد و نیز آنها را که از [[زشتیها]] [[نهی]] میکنند ولی خود اهل آناند.</ref> [[صنعت]] مقابله وجود دارد، زیرا در این [[کلام]] "الآمرین بالمعروف" در مقابل "الناهین عن المنکر" و "التارکین له" در مقابل "العاملین به" قرار گرفته است. همچنین در این سخن [[علی]] {{ع}} که {{متن حدیث|فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ الْمُلْكِ وَ إِنْ أسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ}} <ref>اگر سخن بگویم میگویند بر [[حکومت]] حریص است و اگر خاموش باشم میگویند از [[مرگ]] میترسد.</ref> و نیز در دنباله آن که {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ}} <ref>قسم به [[خدا]] که [[فرزند]] [[ابوطالب]] به [[مرگ]] مأنوستر است.</ref><ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۵ نهج البلاغه|خطبه ۵]]</ref> [[صنعت]] التفات بهکار رفته است، زیرا در شرایطی که در آغاز [[کلام]] هیئت [[متکلم]] وحده وجود دارد، در ادامه از وجود خودش بهعنوان سوم شخص یاد میکند و سپس این هیئت مجدداً به [[متکلم]] و سپس به مخاطب انتقال مییابد. نیز آنجا که [[علی]] {{ع}} خطاب به شهر [[کوفه]] میفرماید: {{متن حدیث|... إِنْ لَمْ تَكُونِي إِلّا أَنْتِ تَهُبُّ أعَاصِيرُكِ فَقَبَحكِ اللهُ}} <ref>ای [[کوفه]] اگر فقط تو برای من باشی، آن هم برابر این همه [[مصیبتها]] و توفانها چهرهات زشت باد</ref><ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۵</ref>، [[صنعت]] تشخیص نمایان است، چون در این جمله شیء بیجان ([[کوفه]]) به مثابه جاندار تلقی شده است، همانگونه که در [[قرآن کریم]] [[خداوند]] تنفس را به صبح نسبت داده و میفرماید: {{متن قرآن|وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ}} <ref>قسم به صبح چون [[نفس]] کشد؛ سوره تکویر، آیه ۱۸</ref><ref>ضمناً برای نمونههای متعدد محسنات معنوی نک: خاقانی، جلوههای بلاغت در نهج البلاغه</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 418-419.</ref>. | * در [[خطبه]] ۱۲۹ که میفرماید: {{متن حدیث|لَعَنَ اللهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ}} <ref>[[خداوند]] آنها را که به خوبی [[فرمان]] دهند ولی خود آن را وانهند، از [[رحمت]] خویش دور دارد و نیز آنها را که از [[زشتیها]] [[نهی]] میکنند ولی خود اهل آناند.</ref> [[صنعت]] مقابله وجود دارد، زیرا در این [[کلام]] "الآمرین بالمعروف" در مقابل "الناهین عن المنکر" و "التارکین له" در مقابل "العاملین به" قرار گرفته است. همچنین در این سخن [[علی]] {{ع}} که {{متن حدیث|فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ الْمُلْكِ وَ إِنْ أسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ}} <ref>اگر سخن بگویم میگویند بر [[حکومت]] حریص است و اگر خاموش باشم میگویند از [[مرگ]] میترسد.</ref> و نیز در دنباله آن که {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ}} <ref>قسم به [[خدا]] که [[فرزند]] [[ابوطالب]] به [[مرگ]] مأنوستر است.</ref><ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۵ نهج البلاغه|خطبه ۵]]</ref> [[صنعت]] التفات بهکار رفته است، زیرا در شرایطی که در آغاز [[کلام]] هیئت [[متکلم]] وحده وجود دارد، در ادامه از وجود خودش بهعنوان سوم شخص یاد میکند و سپس این هیئت مجدداً به [[متکلم]] و سپس به مخاطب انتقال مییابد. نیز آنجا که [[علی]] {{ع}} خطاب به شهر [[کوفه]] میفرماید: {{متن حدیث|... إِنْ لَمْ تَكُونِي إِلّا أَنْتِ تَهُبُّ أعَاصِيرُكِ فَقَبَحكِ اللهُ}} <ref>ای [[کوفه]] اگر فقط تو برای من باشی، آن هم برابر این همه [[مصیبتها]] و توفانها چهرهات زشت باد</ref><ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۵</ref>، [[صنعت]] تشخیص نمایان است، چون در این جمله شیء بیجان ([[کوفه]]) به مثابه جاندار تلقی شده است، همانگونه که در [[قرآن کریم]] [[خداوند]] تنفس را به صبح نسبت داده و میفرماید: {{متن قرآن|وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ}} <ref>قسم به صبح چون [[نفس]] کشد؛ سوره تکویر، آیه ۱۸</ref><ref>ضمناً برای نمونههای متعدد محسنات معنوی نک: خاقانی، جلوههای بلاغت در نهج البلاغه</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 418-419.</ref>. | ||
== مقایسه [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]] از جهت مباحث محتوایی == | == مقایسه [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]] از جهت مباحث محتوایی == | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
* در مواردی [[امیرمؤمنان]] {{ع}} با ذکر عباراتی از قبیل "قال سبحانه"، "کما قال سبحانه"، "یقول [[الله]] سبحانه" به ذکر [[آیه]] یا آیاتی از [[قرآن]] میپردازد و سپس سخن خویش را ادامه میدهد. به [[عقیده]] برخی محققان در سراسر [[نهج البلاغه]] به ۱۴۲ [[آیه]] با جملهای از آن [[آیات]] استشهاد شده و از این تعداد در بسیاری از موارد، [[علی]] {{ع}} به صراحت به [[آیه]] [[قرآن]] استناد کرده است. برای مثال در [[خطبه]] یکم ضمن بیان ماجرای [[خلقت]] [[آدم]] و [[امر الهی]] به [[فرشتگان]] برای [[سجده]] به [[آدم]]، آمده است: {{متن حدیث|فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيس}} <ref>([[خداوند سبحان]] فرمود: بر [[آدم]] [[سجده]] کنید، پس جز [[ابلیس]] همه [[سجده]] کردند)</ref> و در ادامه سخن آمده است: {{عربی|فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} (پس فرمود: همانا تو از مهلتداده شدگانی تا روز [[وقت معلوم]]). نیز از این دست است استشهاد [[قرآنی]] [[امیرمؤمنان]] در [[خطبه شقشقیه]] که: {{متن قرآن |كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: تِلْكَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الأَرْضِ وَلا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>گویی آنها [[کلام]] [[خدای سبحان]] را نشنیدند که میفرماید: آن خانه [[آخرت]] را برای کسانی قرار میدهیم که در [[زمین]] [[اراده]] [[برتری]] و [[فساد]] ندارند و [[عاقبت]] از آن [[پرهیزکاران]] است؛ سوره قصص، آیه ۸۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 420.</ref>. | * در مواردی [[امیرمؤمنان]] {{ع}} با ذکر عباراتی از قبیل "قال سبحانه"، "کما قال سبحانه"، "یقول [[الله]] سبحانه" به ذکر [[آیه]] یا آیاتی از [[قرآن]] میپردازد و سپس سخن خویش را ادامه میدهد. به [[عقیده]] برخی محققان در سراسر [[نهج البلاغه]] به ۱۴۲ [[آیه]] با جملهای از آن [[آیات]] استشهاد شده و از این تعداد در بسیاری از موارد، [[علی]] {{ع}} به صراحت به [[آیه]] [[قرآن]] استناد کرده است. برای مثال در [[خطبه]] یکم ضمن بیان ماجرای [[خلقت]] [[آدم]] و [[امر الهی]] به [[فرشتگان]] برای [[سجده]] به [[آدم]]، آمده است: {{متن حدیث|فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيس}} <ref>([[خداوند سبحان]] فرمود: بر [[آدم]] [[سجده]] کنید، پس جز [[ابلیس]] همه [[سجده]] کردند)</ref> و در ادامه سخن آمده است: {{عربی|فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} (پس فرمود: همانا تو از مهلتداده شدگانی تا روز [[وقت معلوم]]). نیز از این دست است استشهاد [[قرآنی]] [[امیرمؤمنان]] در [[خطبه شقشقیه]] که: {{متن قرآن |كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: تِلْكَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الأَرْضِ وَلا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>گویی آنها [[کلام]] [[خدای سبحان]] را نشنیدند که میفرماید: آن خانه [[آخرت]] را برای کسانی قرار میدهیم که در [[زمین]] [[اراده]] [[برتری]] و [[فساد]] ندارند و [[عاقبت]] از آن [[پرهیزکاران]] است؛ سوره قصص، آیه ۸۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 420.</ref>. | ||
=== تضمینهای [[قرآنی]] در [[نهج البلاغه]] === | === تضمینهای [[قرآنی]] در [[نهج البلاغه]] === | ||
* تضمین از انواع استناد است و مراد از تضمین در این مقاله، استناد به [[آیه]] یا قطعهای از [[آیه قرآنی]] است بدون اشاره به گوینده آن، یعنی [[خدای تبارک و تعالی]]. در [[نهج البلاغه]] موارد متعددی وجود دارد که [[علی]] {{ع}} قطعهای از [[آیه]] [[قرآن]] را با سخنان خود ترکیب کرده است. برای نمونه در | * تضمین از انواع استناد است و مراد از تضمین در این مقاله، استناد به [[آیه]] یا قطعهای از [[آیه قرآنی]] است بدون اشاره به گوینده آن، یعنی [[خدای تبارک و تعالی]]. در [[نهج البلاغه]] موارد متعددی وجود دارد که [[علی]] {{ع}} قطعهای از [[آیه]] [[قرآن]] را با سخنان خود ترکیب کرده است. برای نمونه در وصف [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَ فِيهِ تَبْيانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ}} که تعبیر {{متن قرآن|تَبْيانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ}} قطعهای از [[آیه]] ۸۹ سوره نحل است<ref>برای نمونههای دیگر نک: رمضانی، ۱۴ – ۲۱ فصل اوّل، تضمین</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 420.</ref>. | ||
=== تلمیح در [[نهج البلاغه]] === | === تلمیح در [[نهج البلاغه]] === | ||
* مورد دیگر از کاربرد [[آیات قرآن]] در [[نهج البلاغه]]، تلمیحات [[قرآنی]] [[علی]] {{ع}} است. مراد از تلمیحات [[قرآنی]]، اشارههای [[علی]] {{ع}} به [[آیات قرآنی]] در ضمن سخنان اوست. برای مثال در [[خطبه]] ۱۴۳ [[نهج البلاغه]] که در طلب [[باران]] ایراد شده است به [[خداوند]] عرض میکند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ فَاسْقِنَا غَيْثَكَ وَ لَا تَجْعَلْنَا مِنَ الْقَانِطِينَ وَ لاَ تُهْلِكْنَا بِالسِّنِينَ وَ لاَ تُؤَاخِذْنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ}} در این قطعه از [[نهج البلاغه]] [[آیات]] ۲۸ سوره [[شوری]]، یعنی {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ}} و ۱۳۰ [[سوره اعراف]]، یعنی {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ}} به صورت تلمیح و [[آیه]] ۱۵۵ [[سوره اعراف]]، یعنی {{متن قرآن|أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا...}} با اندکی تغییر بهصورت تضمین بهکار رفتهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 421.</ref>. | * مورد دیگر از کاربرد [[آیات قرآن]] در [[نهج البلاغه]]، تلمیحات [[قرآنی]] [[علی]] {{ع}} است. مراد از تلمیحات [[قرآنی]]، اشارههای [[علی]] {{ع}} به [[آیات قرآنی]] در ضمن سخنان اوست. برای مثال در [[خطبه]] ۱۴۳ [[نهج البلاغه]] که در طلب [[باران]] ایراد شده است به [[خداوند]] عرض میکند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ فَاسْقِنَا غَيْثَكَ وَ لَا تَجْعَلْنَا مِنَ الْقَانِطِينَ وَ لاَ تُهْلِكْنَا بِالسِّنِينَ وَ لاَ تُؤَاخِذْنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ}} در این قطعه از [[نهج البلاغه]] [[آیات]] ۲۸ سوره [[شوری]]، یعنی {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ}} و ۱۳۰ [[سوره اعراف]]، یعنی {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ}} به صورت تلمیح و [[آیه]] ۱۵۵ [[سوره اعراف]]، یعنی {{متن قرآن|أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا...}} با اندکی تغییر بهصورت تضمین بهکار رفتهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 421.</ref>. | ||
* برخی محققان از تلمیح با تعبیر اقتباس یاد کردهاند<ref>رمضانی، ۱۳</ref>. تلمیح و اقتباس به دو شکل لفظی و معنایی در [[نهج البلاغه]] وارد شدهاند. برخی از مثالهای این [[صنعت]] از نظر گذشت، اما بهعنوان نمونهای از اقتباس مفهومی عبارت [[علی]] {{ع}} در [[خطبه]] ۱۸۲ قابل تأمل است که در | * برخی محققان از تلمیح با تعبیر اقتباس یاد کردهاند<ref>رمضانی، ۱۳</ref>. تلمیح و اقتباس به دو شکل لفظی و معنایی در [[نهج البلاغه]] وارد شدهاند. برخی از مثالهای این [[صنعت]] از نظر گذشت، اما بهعنوان نمونهای از اقتباس مفهومی عبارت [[علی]] {{ع}} در [[خطبه]] ۱۸۲ قابل تأمل است که در وصف آسمانها میفرماید: {{متن حدیث|جَعَلَ نُجُومَهَا أَعْلَاماً يَسْتَدِلُّ بِهَا الْحَيْرَانُ فِي مُخْتَلِفِ فِجَاجِ الْأَقْطَارِ...}}. بدون [[تردید]] فراز یادشده اقتباس مفهومی از [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ...}}<ref>سوره انعام، آیه ۹۷</ref> است<ref>برای نمونههای دیگر نک: رمضانی ۶۰ – ۷۹ با عنوان «اقتباس مفهومی با تحلیل معنایی»</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 421.</ref>. | ||
== کاربرد غیرمستقیم [[آیات قرآن]] در [[نهج البلاغه]] == | == کاربرد غیرمستقیم [[آیات قرآن]] در [[نهج البلاغه]] == | ||
* اما کاربرد غیرمستقیم [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] در مواردی است که [[علی]] {{ع}} با [[الهام]] از [[قرآن]] به ارائه مطالب [[اخلاقی]]، [[اعتقادی]]، تاریخی، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و... پرداخته است. در این موارد میتوان [[قرآن]] را به مثابه روحی در نظر گرفت که در سخنان [[امیرمؤمنان]] دمیده شده است. این شکل از تأثیر محتوایی [[قرآن]] بر [[نهج البلاغه]]، در قالب تفسیرهای [[امام]] {{ع}} از [[آیات قرآن]] و گاه به ظاهر غیرصریح و مبهم است. دستهبندیهای زیر از مصادیق حضور غیرمستقیم [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 421.</ref>. | * اما کاربرد غیرمستقیم [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] در مواردی است که [[علی]] {{ع}} با [[الهام]] از [[قرآن]] به ارائه مطالب [[اخلاقی]]، [[اعتقادی]]، تاریخی، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و... پرداخته است. در این موارد میتوان [[قرآن]] را به مثابه روحی در نظر گرفت که در سخنان [[امیرمؤمنان]] دمیده شده است. این شکل از تأثیر محتوایی [[قرآن]] بر [[نهج البلاغه]]، در قالب تفسیرهای [[امام]] {{ع}} از [[آیات قرآن]] و گاه به ظاهر غیرصریح و مبهم است. دستهبندیهای زیر از مصادیق حضور غیرمستقیم [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 421.</ref>. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
=== تحلیل مفاهیم و [[معارف قرآن]] در [[نهج البلاغه]] === | === تحلیل مفاهیم و [[معارف قرآن]] در [[نهج البلاغه]] === | ||
* در بسیاری از موارد [[سخنان امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] تحلیل و [[تبیین]] مفاهیم و معارفی از [[قرآن]] است بدون آنکه به ظاهر، استناد به آیهای در کار باشد یا [[حضرت]] در [[مقام]] [[تفسیر]] فرازی از [[قرآن]] سخن گفته باشد. بهطوری که قبلاً هم اشاره شد، [[محتوای نهج البلاغه]] از این جهت، همگی رنگ و بوی [[قرآنی]] دارد. همچنین [[خطبهها]]، [[نامهها]] و حکمتهای [[علوی]] هر یک به گونهای تحلیلی از موضوعی در [[قرآن]] است یا بهعبارتی، پشتوانه و مستنداتی از [[قرآن]] دارد که با [[تدبر]] و مقایسه آنها با [[آیات قرآن]]، آن مستندات قابل شناسایی هستند. برای نمونه چنانکه میدانیم [[قرآن کریم]] در آیاتی چند عصر [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را عصر "[[جاهلیت]]" عنوان میکند<ref>{{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا }}؛ سوره فتح، آیه ۲۶ و {{متن قرآن| وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }}؛ سوره احزاب، آیه ۳۳</ref>. نیز، طبق آیاتی از [[قرآن]]، [[رسول خدا]] {{صل}} از بین جماعتی "امی" برانگیخته شد<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ }}؛ سوره جمعه، آیه ۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 422-423.</ref>. | * در بسیاری از موارد [[سخنان امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] تحلیل و [[تبیین]] مفاهیم و معارفی از [[قرآن]] است بدون آنکه به ظاهر، استناد به آیهای در کار باشد یا [[حضرت]] در [[مقام]] [[تفسیر]] فرازی از [[قرآن]] سخن گفته باشد. بهطوری که قبلاً هم اشاره شد، [[محتوای نهج البلاغه]] از این جهت، همگی رنگ و بوی [[قرآنی]] دارد. همچنین [[خطبهها]]، [[نامهها]] و حکمتهای [[علوی]] هر یک به گونهای تحلیلی از موضوعی در [[قرآن]] است یا بهعبارتی، پشتوانه و مستنداتی از [[قرآن]] دارد که با [[تدبر]] و مقایسه آنها با [[آیات قرآن]]، آن مستندات قابل شناسایی هستند. برای نمونه چنانکه میدانیم [[قرآن کریم]] در آیاتی چند عصر [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را عصر "[[جاهلیت]]" عنوان میکند<ref>{{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا }}؛ سوره فتح، آیه ۲۶ و {{متن قرآن| وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }}؛ سوره احزاب، آیه ۳۳</ref>. نیز، طبق آیاتی از [[قرآن]]، [[رسول خدا]] {{صل}} از بین جماعتی "امی" برانگیخته شد<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ }}؛ سوره جمعه، آیه ۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 422-423.</ref>. | ||
* [[علی]] {{ع}} بهعنوان شخصی که سالهایی از [[دوران جاهلیت]] را [[درک]] کرده است، در | * [[علی]] {{ع}} بهعنوان شخصی که سالهایی از [[دوران جاهلیت]] را [[درک]] کرده است، در وصف ویژگیهای جاهلیت و امیّت [[قوم]] [[عرب]] سخنان متعددی دارد که اهم آنها در خطبههای ۲۶، ۳۳، ۹۵، ۱۰۴ و ۱۹۲ وارد شده است. از مجموع این سخنان به اختصار، ویژگیهای [[قوم]] [[عرب]] در شرایط [[جاهلیت]] به دست میآید که آنان در انواع آلودگیهای [[اعتقادی]] و [[اخلاقی]] دست و پا میزدند و قومی بتپرست بودند که جز [[خونریزی]] و [[قتل]] و [[غارت]] و [[قطع رحم]] کاری نمیشناختند، جز از آبهای آلوده و غذاهای ناگوار ارتزاق نمیکردند و با کتاب و [[وحی پیامبرانه]] نیز رابطه و آشنایی نداشتند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 423.</ref>. | ||
* بهعنوان نمونهای از مقایسه [[معارف قرآن]] و [[نهج البلاغه]] میتوان به مباحث "[[خداشناسی]]" و "پیامبرشناسی" در دو کتاب اشاره کرد که برخی از محققان این دو موضوع را عرصه [[پژوهش]] قرار دادهاند<ref>از جمله نک: صافی گلپایگانی در کتاب الهیات در نهج البلاغه و شیخ شوشتری در کتاب نبوت خاصه در نهج البلاغه</ref>. برای مثال در مقایسه روش [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]] در [[خداشناسی]] میتوان گفت: "[[قرآن]] در بحث [[خداشناسی]] از "[[نظام]] آیهای" استفاده فراوان کرده و شگفتیهای موجود در عالم طبیعت و حتی وجود [[انسان]] را پایهای برای [[شناخت]] خدای ناظم و [[حکیم]] میداند<ref>{{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ}}؛ سوره ذاریات، آیه ۲۰ و ۲۱ و {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}؛ سوره فصلت، آیه ۵۳</ref>. [[قرآن]] در این جهت افراد بیتفاوت نسبت به وجود [[آیات الهی]] را مورد مذمت قرار داده است<ref>{{متن قرآن| وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ }}؛ | * بهعنوان نمونهای از مقایسه [[معارف قرآن]] و [[نهج البلاغه]] میتوان به مباحث "[[خداشناسی]]" و "پیامبرشناسی" در دو کتاب اشاره کرد که برخی از محققان این دو موضوع را عرصه [[پژوهش]] قرار دادهاند<ref>از جمله نک: صافی گلپایگانی در کتاب الهیات در نهج البلاغه و شیخ شوشتری در کتاب نبوت خاصه در نهج البلاغه</ref>. برای مثال در مقایسه روش [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]] در [[خداشناسی]] میتوان گفت: "[[قرآن]] در بحث [[خداشناسی]] از "[[نظام]] آیهای" استفاده فراوان کرده و شگفتیهای موجود در عالم طبیعت و حتی وجود [[انسان]] را پایهای برای [[شناخت]] خدای ناظم و [[حکیم]] میداند<ref>{{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ}}؛ سوره ذاریات، آیه ۲۰ و ۲۱ و {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}؛ سوره فصلت، آیه ۵۳</ref>. [[قرآن]] در این جهت افراد بیتفاوت نسبت به وجود [[آیات الهی]] را مورد مذمت قرار داده است<ref>{{متن قرآن| وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ }}؛ | ||
سوره یوسف، آیه ۱۰۵.</ref>. در [[نهج البلاغه]] نیز [[علی]] {{ع}} با بهرهگیری از همین روش، ذهن [[انسان]] را متوجه آیههای مهم [[خلقت]] از لیل و [[نهار]]، باد و [[باران]]، کوه و دشت و [[آسمان]]، [[زمین]] و [[انسان]] و گیاه و حیوانات مختلف کرده و وجود هر یک را دلیلی بر وجود [[آفریدگار]] [[حکیم]] میداند. [[حضرت]] در این مسیر، شگفتیهای موجود در وجود ملخ، خفاش، طاووس و مورچه را تشریح فرموده و رازهای [[خلقت]] آنها را برملا میکند و نتیجه میگیرد که آفریننده مورچه همان آفریننده درخت بزرگ خرماست، آن هم به جهت دقتی که جداجدا در [[آفرینش]] هر چیزی بهکار رفته و [[اختلافات]] و تفاوتهای پیچیدهای که در [[خلقت]] هر پدیده حیاتی نهفته است، زیرا همه موجودات سنگین و سبک، بزرگ و کوچک و نیرومند و ضعیف در اصول حیات و هستی یکساناند<ref>برای تفصیل نک: سیدرضی، خطبه ۱۶۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 423.</ref>. | سوره یوسف، آیه ۱۰۵.</ref>. در [[نهج البلاغه]] نیز [[علی]] {{ع}} با بهرهگیری از همین روش، ذهن [[انسان]] را متوجه آیههای مهم [[خلقت]] از لیل و [[نهار]]، باد و [[باران]]، کوه و دشت و [[آسمان]]، [[زمین]] و [[انسان]] و گیاه و حیوانات مختلف کرده و وجود هر یک را دلیلی بر وجود [[آفریدگار]] [[حکیم]] میداند. [[حضرت]] در این مسیر، شگفتیهای موجود در وجود ملخ، خفاش، طاووس و مورچه را تشریح فرموده و رازهای [[خلقت]] آنها را برملا میکند و نتیجه میگیرد که آفریننده مورچه همان آفریننده درخت بزرگ خرماست، آن هم به جهت دقتی که جداجدا در [[آفرینش]] هر چیزی بهکار رفته و [[اختلافات]] و تفاوتهای پیچیدهای که در [[خلقت]] هر پدیده حیاتی نهفته است، زیرا همه موجودات سنگین و سبک، بزرگ و کوچک و نیرومند و ضعیف در اصول حیات و هستی یکساناند<ref>برای تفصیل نک: سیدرضی، خطبه ۱۶۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 423.</ref>. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
* آخرین مطلب در مقایسه محتوایی [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]]، [[شناخت]] [[جایگاه]] [[قرآن]] و [[علوم]] آن در هر دو کتاب است. در این جهت به اختصار میتوان گفت که [[قرآن]] در [[آیات]] مختلف بر [[نزول]] خود به عنوان کتابی آسمانی و ضامن [[هدایت]] [[انسان]] تأکید میکند<ref>از جمله نک: {{متن قرآن| ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ }}؛ سوره بقره، آیه ۲ و {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}؛ سوره بقره، آیه ۱۸۵، {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۹</ref>. [[قرآن]]، خود را [[آیه]] [[الهی]] و [[معجزه]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} میداند<ref>{{متن قرآن| أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ }}؛ سوره عنکبوت، آیه ۵۱</ref> و با [[آیات]] معروف به "[[آیات]] [[تحدی]]"<ref>معرفت، ۴ / ۲۱ – ۲۳</ref> [[اعجاز]] خود را به رخ همگان میکشد<ref>{{متن قرآن| أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}؛ سوره یونس، آیه ۳۸، {{متن قرآن| وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}؛ سوره بقره، آیه ۲۳ – ۲۴، {{متن قرآن| قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref>. برخی از [[وجوه اعجاز قرآن]] مورد تصریح [[آیات قرآن]] است، از جمله، [[اخبار]] [[قرآن]] از [[غیب]]<ref>{{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}}؛سوره یوسف، آیه۳، {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}؛ سوره هود، آیه ۴۹ و {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ }}؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref>، اختلافناپذیری [[قرآن]]<ref>{{متن قرآن| أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا }}؛ سوره نساء، آیه ۸۲.</ref> [[هدایتگری]] احسن<ref>{{متن قرآن| إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۷ و {{متن قرآن|فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ }}؛ سوره قصص، آیه ۶۷</ref>، [[جامعیت]] آن به حقایق هستی<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ }}؛ سوره انعام، آیه ۳۴ و {{متن قرآن| وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}؛ سوره نحل، آیه ۸۹</ref> و شخصیت آورنده آن بهعنوان کسی که در طول عمرش نظیر [[آیات قرآن]] از وی شنیده نشد<ref>{{متن قرآن| أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ }}؛ سوره هود، آیه ۱۳ – ۱۴</ref>. [[قرآن]]، پایهگذار [[علوم قرآنی]] در [[اندیشه]] [[دانشمندان]] [[اسلامی]] است. علاوه بحث [[اعجاز]] که ذکر آن گذشت، مباحث دیگری از [[علوم]] دیگری از [[علوم قرآنی]] مانند [[تحریفناپذیری قرآن]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}؛ سوره حجر، آیه ۹ و {{متن قرآن| لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ }}؛ سوره فصلت، آیه ۴۲</ref>، تقسیمات [[آیات]] به [[ناسخ و منسوخ]]<ref>{{متن قرآن|مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}؛ سوره بقره، آیه ۱۰۶</ref> و [[محکم و متشابه]]<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}؛ سوره آل عمران، آیه ۷</ref>، بحث از [[نزول]] دفعی و تدریجی<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا }}؛ سوره فرقان، آیه ۳۲</ref> از تصریحات [[کتاب الهی]] است، ضمن آن که سایر مباحث [[علوم قرآنی]] با تحلیل و محتوای [[قرآن]] قابل استخراج است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 424-425.</ref>. | * آخرین مطلب در مقایسه محتوایی [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]]، [[شناخت]] [[جایگاه]] [[قرآن]] و [[علوم]] آن در هر دو کتاب است. در این جهت به اختصار میتوان گفت که [[قرآن]] در [[آیات]] مختلف بر [[نزول]] خود به عنوان کتابی آسمانی و ضامن [[هدایت]] [[انسان]] تأکید میکند<ref>از جمله نک: {{متن قرآن| ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ }}؛ سوره بقره، آیه ۲ و {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}؛ سوره بقره، آیه ۱۸۵، {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۹</ref>. [[قرآن]]، خود را [[آیه]] [[الهی]] و [[معجزه]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} میداند<ref>{{متن قرآن| أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ }}؛ سوره عنکبوت، آیه ۵۱</ref> و با [[آیات]] معروف به "[[آیات]] [[تحدی]]"<ref>معرفت، ۴ / ۲۱ – ۲۳</ref> [[اعجاز]] خود را به رخ همگان میکشد<ref>{{متن قرآن| أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}؛ سوره یونس، آیه ۳۸، {{متن قرآن| وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}؛ سوره بقره، آیه ۲۳ – ۲۴، {{متن قرآن| قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref>. برخی از [[وجوه اعجاز قرآن]] مورد تصریح [[آیات قرآن]] است، از جمله، [[اخبار]] [[قرآن]] از [[غیب]]<ref>{{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}}؛سوره یوسف، آیه۳، {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}؛ سوره هود، آیه ۴۹ و {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ }}؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref>، اختلافناپذیری [[قرآن]]<ref>{{متن قرآن| أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا }}؛ سوره نساء، آیه ۸۲.</ref> [[هدایتگری]] احسن<ref>{{متن قرآن| إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۷ و {{متن قرآن|فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ }}؛ سوره قصص، آیه ۶۷</ref>، [[جامعیت]] آن به حقایق هستی<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ }}؛ سوره انعام، آیه ۳۴ و {{متن قرآن| وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}؛ سوره نحل، آیه ۸۹</ref> و شخصیت آورنده آن بهعنوان کسی که در طول عمرش نظیر [[آیات قرآن]] از وی شنیده نشد<ref>{{متن قرآن| أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ }}؛ سوره هود، آیه ۱۳ – ۱۴</ref>. [[قرآن]]، پایهگذار [[علوم قرآنی]] در [[اندیشه]] [[دانشمندان]] [[اسلامی]] است. علاوه بحث [[اعجاز]] که ذکر آن گذشت، مباحث دیگری از [[علوم]] دیگری از [[علوم قرآنی]] مانند [[تحریفناپذیری قرآن]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}؛ سوره حجر، آیه ۹ و {{متن قرآن| لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ }}؛ سوره فصلت، آیه ۴۲</ref>، تقسیمات [[آیات]] به [[ناسخ و منسوخ]]<ref>{{متن قرآن|مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}؛ سوره بقره، آیه ۱۰۶</ref> و [[محکم و متشابه]]<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}؛ سوره آل عمران، آیه ۷</ref>، بحث از [[نزول]] دفعی و تدریجی<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا }}؛ سوره فرقان، آیه ۳۲</ref> از تصریحات [[کتاب الهی]] است، ضمن آن که سایر مباحث [[علوم قرآنی]] با تحلیل و محتوای [[قرآن]] قابل استخراج است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 424-425.</ref>. | ||
* از سوی دیگر در [[نهج البلاغه]] نیز [[قرآنشناسی]] [[جایگاه]] بلند و ارجمندی دارد و [[علی]] {{ع}} در خطبههای بسیاری درباره اوصاف [[قرآن]] و نقش آن در [[هدایت]] [[انسان]] و [[جامعه]] سخن رانده است. سراسر [[نهج البلاغه]] شاهدی بر [[شناخت]] [[جایگاه]] [[قرآن]] در بیانات [[علی]] {{ع}} است. اما در خطبههای ۱، ۸۳، ۱۱۰، ۱۲۵، ۱۳۳، ۱۵۸، ۱۵۶، ۱۷۶، ۱۸۳، ۱۹۸ و [[حکمت]] ۳۱۳، شناسایی اوصاف و [[خواص]] هدایتی [[قرآن]] بیشتر قابل ملاحظه است. در این [[خطبهها]] گاه [[حضرت]] با استناد به [[آیات قرآن]] و گاه بدون اشاره به [[قرآن]] و تنها از زبان خود به ذکر [[ویژگیهای قرآن]] پرداخته است. قلم قاصر است که در عباراتی محدود به بررسی [[جایگاه]] [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] بپردازد و در این خصوص، پژوهشهای خاصی سامان یافته است<ref>از جمله نک: نفیسی، کتاب قرآن و علوم و معارف آن در نهج البلاغه</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 425.</ref>. | * از سوی دیگر در [[نهج البلاغه]] نیز [[قرآنشناسی]] [[جایگاه]] بلند و ارجمندی دارد و [[علی]] {{ع}} در خطبههای بسیاری درباره اوصاف [[قرآن]] و نقش آن در [[هدایت]] [[انسان]] و [[جامعه]] سخن رانده است. سراسر [[نهج البلاغه]] شاهدی بر [[شناخت]] [[جایگاه]] [[قرآن]] در بیانات [[علی]] {{ع}} است. اما در خطبههای ۱، ۸۳، ۱۱۰، ۱۲۵، ۱۳۳، ۱۵۸، ۱۵۶، ۱۷۶، ۱۸۳، ۱۹۸ و [[حکمت]] ۳۱۳، شناسایی اوصاف و [[خواص]] هدایتی [[قرآن]] بیشتر قابل ملاحظه است. در این [[خطبهها]] گاه [[حضرت]] با استناد به [[آیات قرآن]] و گاه بدون اشاره به [[قرآن]] و تنها از زبان خود به ذکر [[ویژگیهای قرآن]] پرداخته است. قلم قاصر است که در عباراتی محدود به بررسی [[جایگاه]] [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] بپردازد و در این خصوص، پژوهشهای خاصی سامان یافته است<ref>از جمله نک: نفیسی، کتاب قرآن و علوم و معارف آن در نهج البلاغه</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 425.</ref>. | ||
* بهطور خلاصه [[علی]] {{ع}} در بیانات خود هم بر [[اعجاز قرآن]] بهعنوان [[حجّت]] بالغه [[الهی]] نظر داشته<ref>سیدرضی، خطبه ۱۸۳</ref> و وجوهی از [[اعجاز قرآن]] از جمله اختلافناپذیری [[قرآن]]<ref>سیدرضی، خطبه ۱۸</ref>، [[جامعیت قرآن]] و حقایق تمامشدنی آن<ref>سیدرضی خطبه ۱۹۸</ref>، [[اخبار]] [[قرآن]] از [[غیب]] و حوادث آینده<ref>سیدرضی، خطبه ۱۵۸ و حکمت ۳۱۳</ref> و شافی و [[هدایتگر]] بودن آن<ref>سیدرضی، خطبه ۱۱۰</ref> را مورد بحث قرار داده و هم در زمینه نقش [[قرآن]] در [[هدایت]] [[انسان]] و [[جامعه]] به تفصیل سخن رانده و [[قرآن]] را نوری | * بهطور خلاصه [[علی]] {{ع}} در بیانات خود هم بر [[اعجاز قرآن]] بهعنوان [[حجّت]] بالغه [[الهی]] نظر داشته<ref>سیدرضی، خطبه ۱۸۳</ref> و وجوهی از [[اعجاز قرآن]] از جمله اختلافناپذیری [[قرآن]]<ref>سیدرضی، خطبه ۱۸</ref>، [[جامعیت قرآن]] و حقایق تمامشدنی آن<ref>سیدرضی خطبه ۱۹۸</ref>، [[اخبار]] [[قرآن]] از [[غیب]] و حوادث آینده<ref>سیدرضی، خطبه ۱۵۸ و حکمت ۳۱۳</ref> و شافی و [[هدایتگر]] بودن آن<ref>سیدرضی، خطبه ۱۱۰</ref> را مورد بحث قرار داده و هم در زمینه نقش [[قرآن]] در [[هدایت]] [[انسان]] و [[جامعه]] به تفصیل سخن رانده و [[قرآن]] را نوری وصف میکند که خاموششدنی نیست و دریایی از حقایق که قعر آن قابل [[درک]] نخواهد بود<ref>سیدرضی، خطبه ۱۹۸</ref>. [[علی]] {{ع}} [[آیات قرآن]] را دارای صنوف مختلفی از جمله [[ناسخ و منسوخ]]، [[عام و خاص]]، [[مطلق و مقید]]، [[پندها]] و مثلها، مجمل و مفسّر<ref>سیدرضی، خطبه اول و خطبه ۲۱۰</ref> میداند که البته هر صنفی از [[آیات قرآن]] در جای خود اهمیتی در [[هدایتگری]] دارد و هر کس متناسب با آگاهیهای خود میتواند آن را [[درک]] کند و در این میان، هیچکس جز [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} از همه [[اسرار]] [[قرآن]] [[آگاه]] نخواهد بود<ref>سیدرضی، خطبه دوم</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 425.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |