←دولت حمیریان
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
[[قوم]] حمیر در قیام توابین نقش عمده ای ایفا نمودند. در واپسین مواقع این [[قیام]] و پس از کشته شدن بسیاری از [[فرماندهان]] قیام و در شبی که بازماندگان قیام، قصد عزیمت شبانه به کوفه گرفتند، [[کریب بن زید حمیری]] در حالی که [[پرچم]] بلقا در دست داشت، با جمعی کمتر از صد نفر سوی برخی از توابیان رفته کسانی از حمیر و [[همدان]] را که متفرق شده بودند را نزد خود فراهم آورد و ضمن سخنانی از [[عزم]] خود در [[ایستادگی]] در برابر [[دشمن]] گفت تا به مانند برادرانش کشته شود. اطرافیان او نیز اجابتش کردند و با او همراه شدند. او و همراهانش با پرچم خود رفت تا به قوم خود رسید و با پسر [[ذوالکلاع]] مواجه شد. آنان با رد [[امان]] پسر ذی الکلاع با او وارد [[جنگ]] شدند و همگی کشته شدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۶۰۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | [[قوم]] حمیر در قیام توابین نقش عمده ای ایفا نمودند. در واپسین مواقع این [[قیام]] و پس از کشته شدن بسیاری از [[فرماندهان]] قیام و در شبی که بازماندگان قیام، قصد عزیمت شبانه به کوفه گرفتند، [[کریب بن زید حمیری]] در حالی که [[پرچم]] بلقا در دست داشت، با جمعی کمتر از صد نفر سوی برخی از توابیان رفته کسانی از حمیر و [[همدان]] را که متفرق شده بودند را نزد خود فراهم آورد و ضمن سخنانی از [[عزم]] خود در [[ایستادگی]] در برابر [[دشمن]] گفت تا به مانند برادرانش کشته شود. اطرافیان او نیز اجابتش کردند و با او همراه شدند. او و همراهانش با پرچم خود رفت تا به قوم خود رسید و با پسر [[ذوالکلاع]] مواجه شد. آنان با رد [[امان]] پسر ذی الکلاع با او وارد [[جنگ]] شدند و همگی کشته شدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۶۰۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== [[دولت حمیریان]] | == دولت حمیریان == | ||
{{اصلی|دولت حمیریان}} | |||
[[یمن]]، [[سال]] ۱۱۵ قبل از میلاد، [[شاهد]] تشکیل دولتی بود که بعدها به نام [[دولت]] "[[حمیریان]]" خوانده شد<ref>پیگل لوسکایا، اعراب حدود مرزهای شرقی و ایران در سدههای چهارم-ششم میلادی، ص۲۳۷.</ref>. | |||
آغازگر [[حکومت حمیری]]، "[[یاسر یهصدق]]" بود که در حوالی سال ۷۵ میلادی به [[حکومت]] پرداخت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۲۱.</ref>. [[حمیریان]]، [[خویشاوند]] سبئیان به شمار میرفتند؛ اما چون شاخه کوچکتر [[خاندان]] بودند، [[وارث]] [[فرهنگی]] و بازرگانی معینی - سبئی شدند. زبانشان همان زبان معینی – سبئی بود و بیشتر درآمدشان از راه [[تجارت]]، به ویژه [[تجارت]] کندر و بخور تأمین میشد<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولتهای عرب جاهلی ۲ (مقاله)|دولتهای عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۱.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |