←هدایت به امر یکی از شئون امامت
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==هدایت به امر یکی از شئون [[امامت]]== | ==هدایت به امر یکی از شئون [[امامت]]== | ||
*علاوه بر مثال سابق، میتوانیم [[امام]] را تشبیه کنیم به یک آهن ربایی که دارای میدان مغناطیسی است. اگر براده آهن توی این میدان قرار گیرد،این آهن ربا، یک اثر تکوینی بر آن دارد و آن را به سمت خودش جذب میکند. میدانیم که تاثیر آهن ربا بر براده آهن یک تاثیر تکوینی است به اعتباری و جعلی توضیحاین که وقتی مثلا" یک رئیس دستور میدهد به مرئوس و مرئوس میرود به دنبال اجرایی اوامر رئیس،این تحریک بر اساس یک امتیاز و قرار داد است کهاین رئیس است و دیگری مرئوس و لذاست که مرئوس باید دستورش را اطاعت کند. اما یک وقت رابطه، رابطه تکوینی است و [[امامت]] ازاین قبیل است. یعنی [[امام]] ولایتش برما ولایت اعتباری نیست، بلکه بک ولایت حقیقی مثل تاثیر آهن ربا بر براده آهن در میدان مغناطیسی است! [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند: [[امامت]] نوعی تصرف تکوینی در نفوس و در جانهای انسانها است، {{عربی|اندازه=150%|" و هی نوع تصرف تکوینی فی النفوس لتسییرها فی سیر الکمال و نقلها من موقف معنوی الی موقف آخر"}} تسییر از باب تفعیل به معنای راه بردن است. یعنی در مسیر سوق دادن و سیر دادن، البته به صورت تکوینی، مثل این که شما دست کسی را بگیرید و در راهی او را بکشید. [[امام]] هم نوعی کشش و جاذبه دارد که با آن افراد را در مسیر هدایت راه میبرد. نکته مهماین که هدایت [[امام]] و سیر دادنش مکانی نیست بلکه از یک موقف معنوی است به یک موقف معنوی دیگر! یعنی [[امام]] به انسانها در مراتب معنوی سیر استکمالی میدهد. [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند {{عربی|اندازه=150%|" و اذ کانت تصرفاً تکویناً و عملاً و باطنییاً فالمراد بالامر الذی تکونوا بالهدایته لیس هو الامر التشریحی الا اعتباری"}} یعنی چون این ولایت، یک تصرف تکوینی و یک عمل باطنی است و [[امام]] در جان انسانها تکویناًاین تاثیر را میگذارد، پس مراد از امری هم که در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} آمدهای امر تشریعی نیست. این امریست که تفسیر آن در آیه دیگری است که میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود.پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره یس، آیه: ۸۲- ۸۳.</ref> [[علامه طباطبایی|علامه]] از این آیه استفاده کردهاند که "امر" در "یهدون به امرنا" امر تکوینی است نه امر تشریعی که از طریق [[وحی]] ابلاغ میشود<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref> | *علاوه بر مثال سابق، میتوانیم [[امام]] را تشبیه کنیم به یک آهن ربایی که دارای میدان مغناطیسی است. اگر براده آهن توی این میدان قرار گیرد،این آهن ربا، یک اثر تکوینی بر آن دارد و آن را به سمت خودش جذب میکند. میدانیم که تاثیر آهن ربا بر براده آهن یک تاثیر تکوینی است به اعتباری و جعلی توضیحاین که وقتی مثلا" یک رئیس دستور میدهد به مرئوس و مرئوس میرود به دنبال اجرایی اوامر رئیس،این تحریک بر اساس یک امتیاز و قرار داد است کهاین رئیس است و دیگری مرئوس و لذاست که مرئوس باید دستورش را اطاعت کند. اما یک وقت رابطه، رابطه تکوینی است و [[امامت]] ازاین قبیل است. یعنی [[امام]] ولایتش برما ولایت اعتباری نیست، بلکه بک ولایت حقیقی مثل تاثیر آهن ربا بر براده آهن در میدان مغناطیسی است! [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند: [[امامت]] نوعی تصرف تکوینی در نفوس و در جانهای انسانها است، {{عربی|اندازه=150%|" و هی نوع تصرف تکوینی فی النفوس لتسییرها فی سیر الکمال و نقلها من موقف معنوی الی موقف آخر"}} تسییر از باب تفعیل به معنای راه بردن است. یعنی در مسیر سوق دادن و سیر دادن، البته به صورت تکوینی، مثل این که شما دست کسی را بگیرید و در راهی او را بکشید. [[امام]] هم نوعی کشش و جاذبه دارد که با آن افراد را در مسیر هدایت راه میبرد. نکته مهماین که هدایت [[امام]] و سیر دادنش مکانی نیست بلکه از یک موقف معنوی است به یک موقف معنوی دیگر! یعنی [[امام]] به انسانها در مراتب معنوی سیر استکمالی میدهد. [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند {{عربی|اندازه=150%|" و اذ کانت تصرفاً تکویناً و عملاً و باطنییاً فالمراد بالامر الذی تکونوا بالهدایته لیس هو الامر التشریحی الا اعتباری"}} یعنی چون این ولایت، یک تصرف تکوینی و یک عمل باطنی است و [[امام]] در جان انسانها تکویناًاین تاثیر را میگذارد، پس مراد از امری هم که در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} آمدهای امر تشریعی نیست. این امریست که تفسیر آن در آیه دیگری است که میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود.پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره یس، آیه: ۸۲- ۸۳.</ref> [[علامه طباطبایی|علامه]] از این آیه استفاده کردهاند که "امر" در "یهدون به امرنا" امر تکوینی است نه امر تشریعی که از طریق [[وحی]] ابلاغ میشود<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref> | ||
*فرمودهاند: {{عربی|اندازه=150%|" فالمراد بالامر الذی تکون بالهدایت لیس هو الامر تشریعی الاعتباری بل ما تسیره فی قوله: ﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾"}} [[علامه طباطبایی|علامه]] از همین جا استفاده دیگری هم کردهاند و میفرمایند که در حقیقت [[امام]] به لحاظ مقام [[امامت]] کسی است که رابط و واسطه تکوینی است در هدایت انسان [[امام]] به منزله مجرای فیض خدا در هدایت تکوینی انسانهاست. همان طور که در جای خودش آمده که {{عربی|اندازه=150%|" به رزق الوری و به ثبتت الارض و السماء"}} یعنی "بندگان و مخلوقات به واسطه [[امام]] است که روزی میخورند و به واسطه وجود [[امام]] است که آسمان و زمین ثبوت و قرار دارند"، به لحاظ مقام [[امامت]] و [[ولایت]]، [[امام]] واسطه در هدایت تکوینیه انسان نیز میباشد. گر چه طبق قاعده امکان اشراف تمام مخلوقات از کانال فیض وجودی [[امام]] که حجت خدا در زمین است بهرهمندند، اما انسان در امر هدایت و راهیابی از یک فیض ویژه برخوردار است و آناین است که با جاذبه [[امام]]{{ع}} در مسیر هدایت راه برده میشود. | *فرمودهاند: {{عربی|اندازه=150%|" فالمراد بالامر الذی تکون بالهدایت لیس هو الامر تشریعی الاعتباری بل ما تسیره فی قوله: ﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾"}} [[علامه طباطبایی|علامه]] از همین جا استفاده دیگری هم کردهاند و میفرمایند که در حقیقت [[امام]] به لحاظ مقام [[امامت]] کسی است که رابط و واسطه تکوینی است در هدایت انسان [[امام]] به منزله مجرای فیض خدا در هدایت تکوینی انسانهاست. همان طور که در جای خودش آمده که {{عربی|اندازه=150%|" به رزق الوری و به ثبتت الارض و السماء"}} یعنی "بندگان و مخلوقات به واسطه [[امام]] است که روزی میخورند و به واسطه وجود [[امام]] است که آسمان و زمین ثبوت و قرار دارند"، به لحاظ مقام [[امامت]] و [[ولایت]]، [[امام]] واسطه در هدایت تکوینیه انسان نیز میباشد. گر چه طبق قاعده امکان اشراف تمام مخلوقات از کانال فیض وجودی [[امام]] که حجت خدا در زمین است بهرهمندند، اما انسان در امر هدایت و راهیابی از یک فیض ویژه برخوردار است و آناین است که با جاذبه [[امام]]{{ع}} در مسیر هدایت راه برده میشود. |