←هدایت به امر یکی از شئون امامت
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==هدایت به امر یکی از شئون [[امامت]]== | ==هدایت به امر یکی از شئون [[امامت]]== | ||
* | *[[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند: [[امامت]] نوعی تصرف تکوینی در نفوس و در جانهای انسانها است، {{عربی|اندازه=150%|" و هی نوع تصرف تکوینی فی النفوس لتسییرها فی سیر الکمال و نقلها من موقف معنوی الی موقف آخر"}} تسییر از باب تفعیل به معنای راه بردن است. یعنی در مسیر سوق دادن و سیر دادن، البته به صورت تکوینی، مثل این که شما دست کسی را بگیرید و در راهی او را بکشید. [[امام]] هم نوعی کشش و جاذبه دارد که با آن افراد را در مسیر هدایت راه میبرد. نکته مهماین که هدایت [[امام]] و سیر دادنش مکانی نیست بلکه از یک موقف معنوی است به یک موقف معنوی دیگر! یعنی [[امام]] به انسانها در مراتب معنوی سیر استکمالی میدهد. [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند {{عربی|اندازه=150%|" و اذ کانت تصرفاً تکویناً و عملاً و باطنییاً فالمراد بالامر الذی تکونوا بالهدایته لیس هو الامر التشریحی الا اعتباری"}} یعنی چون این ولایت، یک تصرف تکوینی و یک عمل باطنی است و [[امام]] در جان انسانها تکویناًاین تاثیر را میگذارد، پس مراد از امری هم که در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} آمدهای امر تشریعی نیست. این امریست که تفسیر آن در آیه دیگری است که میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود.پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره یس، آیه: ۸۲- ۸۳.</ref> [[علامه طباطبایی|علامه]] از این آیه استفاده کردهاند که "امر" در "یهدون به امرنا" امر تکوینی است نه امر تشریعی که از طریق [[وحی]] ابلاغ میشود<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref> | ||
*فرمودهاند: {{عربی|اندازه=150%|" فالمراد بالامر الذی تکون بالهدایت لیس هو الامر تشریعی الاعتباری بل ما تسیره فی قوله: ﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾"}} [[علامه طباطبایی|علامه]] از همین جا استفاده دیگری هم کردهاند و میفرمایند که در حقیقت [[امام]] به لحاظ مقام [[امامت]] کسی است که رابط و واسطه تکوینی است در هدایت انسان [[امام]] به منزله مجرای فیض خدا در هدایت تکوینی انسانهاست. همان طور که در جای خودش آمده که {{عربی|اندازه=150%|" به رزق الوری و به ثبتت الارض و السماء"}} یعنی "بندگان و مخلوقات به واسطه [[امام]] است که روزی میخورند و به واسطه وجود [[امام]] است که آسمان و زمین ثبوت و قرار دارند"، به لحاظ مقام [[امامت]] و [[ولایت]]، [[امام]] واسطه در هدایت تکوینیه انسان نیز میباشد. گر چه طبق قاعده امکان اشراف تمام مخلوقات از کانال فیض وجودی [[امام]] که حجت خدا در زمین است بهرهمندند، اما انسان در امر هدایت و راهیابی از یک فیض ویژه برخوردار است و آناین است که با جاذبه [[امام]]{{ع}} در مسیر هدایت راه برده میشود. | *فرمودهاند: {{عربی|اندازه=150%|" فالمراد بالامر الذی تکون بالهدایت لیس هو الامر تشریعی الاعتباری بل ما تسیره فی قوله: ﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾"}} [[علامه طباطبایی|علامه]] از همین جا استفاده دیگری هم کردهاند و میفرمایند که در حقیقت [[امام]] به لحاظ مقام [[امامت]] کسی است که رابط و واسطه تکوینی است در هدایت انسان [[امام]] به منزله مجرای فیض خدا در هدایت تکوینی انسانهاست. همان طور که در جای خودش آمده که {{عربی|اندازه=150%|" به رزق الوری و به ثبتت الارض و السماء"}} یعنی "بندگان و مخلوقات به واسطه [[امام]] است که روزی میخورند و به واسطه وجود [[امام]] است که آسمان و زمین ثبوت و قرار دارند"، به لحاظ مقام [[امامت]] و [[ولایت]]، [[امام]] واسطه در هدایت تکوینیه انسان نیز میباشد. گر چه طبق قاعده امکان اشراف تمام مخلوقات از کانال فیض وجودی [[امام]] که حجت خدا در زمین است بهرهمندند، اما انسان در امر هدایت و راهیابی از یک فیض ویژه برخوردار است و آناین است که با جاذبه [[امام]]{{ع}} در مسیر هدایت راه برده میشود. | ||
*بر اساس همین نکته، [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند بنابراین [[امام]] باید کسی باشد که به ملکوت موجودات از جمله ملکوت انسان عالم باشد و دراینجا بحث جالبی دارند که "ملکوت کل شی" یعنی چه؟ و خلاصهاشاین است که حیثیت ارتباط و تعلق هر موجودی با خدا، ملکوت آن شیء است و همه موجودات این ملکوت را دارند چون [[قرآن]] از قول [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|" رب ارنی ملکوت کل شیء"}} یعنی "خدای حقیقت، کون و سر هر موجودی را به من نشان بده" خلاصه [[امام]] کسی است که به ملکوت موجودات و ملکوت انسانها آگاه است! چرا ، چون اگر بخواهد آدمیرا تکویناً به سمت سعادت و فلاح و غایت کمال خودش هدایت بکند، نمیتواند از ملکوت انسان بی خبر باشد. هادی باید نسبت به مهدی عالم باشد و تمام جزئیات نیازهای او را بداند بر تمام ابعاد وجودی او واقف باشد. کسی که میخواهد هادی چنین موجود پر راز و رمزی باشد، باید تمام جزئیات وجودی او را بداند و الا هدایتش ناقص خواهد بود. و لذا [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند: [[امام]] کسی است که با تمام جزئیات وجودی و ابعاد هستی موجودات از جمله انسان عالم است و ملکوتشان را میداند. سپس میفرمایند در حقیقت امر تکوینی عبارت است از: {{عربی|اندازه=150%|" الفیوضات المعنویه و المقامات الباطنّیه التی یهتدی الیها المومنون باعمالهم الصالحه و یتلبسون بها رحمه من ربهم"}} مراد از امر همان فیضهای معنوی و مدارج باطنی است که اهل [[ایمان]] با اعمال صالح خود به آنها میرسند و در پرتو رحمت پروردگار آنها را کسب میکنند<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref> | *بر اساس همین نکته، [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند بنابراین [[امام]] باید کسی باشد که به ملکوت موجودات از جمله ملکوت انسان عالم باشد و دراینجا بحث جالبی دارند که "ملکوت کل شی" یعنی چه؟ و خلاصهاشاین است که حیثیت ارتباط و تعلق هر موجودی با خدا، ملکوت آن شیء است و همه موجودات این ملکوت را دارند چون [[قرآن]] از قول [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|" رب ارنی ملکوت کل شیء"}} یعنی "خدای حقیقت، کون و سر هر موجودی را به من نشان بده" خلاصه [[امام]] کسی است که به ملکوت موجودات و ملکوت انسانها آگاه است! چرا ، چون اگر بخواهد آدمیرا تکویناً به سمت سعادت و فلاح و غایت کمال خودش هدایت بکند، نمیتواند از ملکوت انسان بی خبر باشد. هادی باید نسبت به مهدی عالم باشد و تمام جزئیات نیازهای او را بداند بر تمام ابعاد وجودی او واقف باشد. کسی که میخواهد هادی چنین موجود پر راز و رمزی باشد، باید تمام جزئیات وجودی او را بداند و الا هدایتش ناقص خواهد بود. و لذا [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند: [[امام]] کسی است که با تمام جزئیات وجودی و ابعاد هستی موجودات از جمله انسان عالم است و ملکوتشان را میداند. سپس میفرمایند در حقیقت امر تکوینی عبارت است از: {{عربی|اندازه=150%|" الفیوضات المعنویه و المقامات الباطنّیه التی یهتدی الیها المومنون باعمالهم الصالحه و یتلبسون بها رحمه من ربهم"}} مراد از امر همان فیضهای معنوی و مدارج باطنی است که اهل [[ایمان]] با اعمال صالح خود به آنها میرسند و در پرتو رحمت پروردگار آنها را کسب میکنند<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref> |