جز
جایگزینی متن - 'طاقت فرسا' به 'طاقتفرسا'
جز (جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'طاقت فرسا' به 'طاقتفرسا') |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
۵. [[عبدالله بن جناده]] میگوید: من در نخستین روزهای [[زمامداری]] علی {{ع}} از [[مکه]] وارد [[مدینه]] شدم، دیدم همه [[مردم]] در [[مسجد پیامبر]] در [[انتظار]] ورود امام هستند، ناگهان علی {{ع}} از [[خانه]] بیرون آمد و سخنان خود را پس از [[حمد]] و ثنای خداوند، چنین آغاز کرد: «ای [[مردم]]! روزی که [[خداوند]] [[پیامبر]] خویش را [[قبض روح]] کرد، گفتیم که ما [[وارث]] و ولی و [[عترت]] او هستیم، دیگر کسی با ما درباره [[حکومتی]] که او پی ریزی کرده است، [[نزاع]] نکند و به آن چشم [[طمع]] ندوزد، اما برخلاف [[انتظار]] گروهی از [[قریش]] به [[حق]] ما دست درازی کردند و فرمانروائی را از ما سلب نمودند و از آن خود ساختند، به [[خدا]] [[سوگند]] اگر [[ترس]] از پیدا شدن شکاف و [[اختلاف]] در میان [[مسلمانان]] نبود و اینکه بار دیگر [[کفر]] و [[بت پرستی]] به نقاط [[اسلامی]] بازگردد و [[اسلام]] محو و نابود شود وضع ما غیر از این بود که [[مشاهده]] مینمائید...»<ref>{{متن حدیث|لَمَّا قَبَضَ اَللَّهُ نَبِيَّهُ قُلْنَا نَحْنُ أَهْلُهُ وَ وَرَثَتُهُ وَ عِتْرَتُهُ وَ أَوْلِيَاؤُهُ دُونَ اَلنَّاسِ لاَ يُنَازِعُنَا سُلْطَانَهُ أَحَدٌ وَ لاَ يَطْمَعُ فِي حَقِّنَا طَامِعٌ إِذَا تَنَزَّى لَنَا قَوْمُنَا فَغَصَبُونَا سُلْطَانَ نَبِيِّنَا فَصَارَتِ اَلْإِمْرَةُ لِغَيْرِنَا وَ صِرْنَا سُوقَةً يَطْمَعُ فِينَا اَلضَّعِيفُ وَ يَتَعَزَّزُ عَلَيْنَا اَلذَّلِيلُ فَبَكَتِ اَلْأَعْيُنُ مِنَّا لِذَلِكَ وَ خَشُنَتِ اَلصُّدُورُ وَ جَزِعَتِ اَلنُّفُوسُ وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَوْ لاَ مَخَافَةُ اَلْفُرْقَةِ بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَنْ يَعُودَ اَلْكُفْرُ وَ يَبُورَ اَلدِّينُ لَكُنَّا عَلَى غَيْرِ مَا كُنَّا لَهُمْ عَلَيْهِ فَوَلِيَ اَلْأَمْرَ وُلاَةٌ لَمْ يَأْلُوا اَلنَّاسَ خَيْراً}}؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۳۰۷.</ref> | ۵. [[عبدالله بن جناده]] میگوید: من در نخستین روزهای [[زمامداری]] علی {{ع}} از [[مکه]] وارد [[مدینه]] شدم، دیدم همه [[مردم]] در [[مسجد پیامبر]] در [[انتظار]] ورود امام هستند، ناگهان علی {{ع}} از [[خانه]] بیرون آمد و سخنان خود را پس از [[حمد]] و ثنای خداوند، چنین آغاز کرد: «ای [[مردم]]! روزی که [[خداوند]] [[پیامبر]] خویش را [[قبض روح]] کرد، گفتیم که ما [[وارث]] و ولی و [[عترت]] او هستیم، دیگر کسی با ما درباره [[حکومتی]] که او پی ریزی کرده است، [[نزاع]] نکند و به آن چشم [[طمع]] ندوزد، اما برخلاف [[انتظار]] گروهی از [[قریش]] به [[حق]] ما دست درازی کردند و فرمانروائی را از ما سلب نمودند و از آن خود ساختند، به [[خدا]] [[سوگند]] اگر [[ترس]] از پیدا شدن شکاف و [[اختلاف]] در میان [[مسلمانان]] نبود و اینکه بار دیگر [[کفر]] و [[بت پرستی]] به نقاط [[اسلامی]] بازگردد و [[اسلام]] محو و نابود شود وضع ما غیر از این بود که [[مشاهده]] مینمائید...»<ref>{{متن حدیث|لَمَّا قَبَضَ اَللَّهُ نَبِيَّهُ قُلْنَا نَحْنُ أَهْلُهُ وَ وَرَثَتُهُ وَ عِتْرَتُهُ وَ أَوْلِيَاؤُهُ دُونَ اَلنَّاسِ لاَ يُنَازِعُنَا سُلْطَانَهُ أَحَدٌ وَ لاَ يَطْمَعُ فِي حَقِّنَا طَامِعٌ إِذَا تَنَزَّى لَنَا قَوْمُنَا فَغَصَبُونَا سُلْطَانَ نَبِيِّنَا فَصَارَتِ اَلْإِمْرَةُ لِغَيْرِنَا وَ صِرْنَا سُوقَةً يَطْمَعُ فِينَا اَلضَّعِيفُ وَ يَتَعَزَّزُ عَلَيْنَا اَلذَّلِيلُ فَبَكَتِ اَلْأَعْيُنُ مِنَّا لِذَلِكَ وَ خَشُنَتِ اَلصُّدُورُ وَ جَزِعَتِ اَلنُّفُوسُ وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَوْ لاَ مَخَافَةُ اَلْفُرْقَةِ بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَنْ يَعُودَ اَلْكُفْرُ وَ يَبُورَ اَلدِّينُ لَكُنَّا عَلَى غَيْرِ مَا كُنَّا لَهُمْ عَلَيْهِ فَوَلِيَ اَلْأَمْرَ وُلاَةٌ لَمْ يَأْلُوا اَلنَّاسَ خَيْراً}}؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۳۰۷.</ref> | ||
۶. قسمتی از [[خطبه]] که [[امام]] {{ع}} درباره تنهائی خویش برای گرفتن حق خود فرموده است: «نگاه کردم و دیدم (برای گرفتن حق خود) [[یاوری]] جز [[خاندان]] خویش ندارم، به [[مرگ]] آنان [[راضی]] نشدم، چشمهای پر از خاشاک را فروبستم و با همان گلوئی که گویا استخوانی در آن گیر کرده بود (جرعه حوادث) را نوشیدم با اینکه [[تحمل]] در برابر گرفتگی راه گلو و [[نوشیدن]] جرعهای که تلختر از حنظل است، کار | ۶. قسمتی از [[خطبه]] که [[امام]] {{ع}} درباره تنهائی خویش برای گرفتن حق خود فرموده است: «نگاه کردم و دیدم (برای گرفتن حق خود) [[یاوری]] جز [[خاندان]] خویش ندارم، به [[مرگ]] آنان [[راضی]] نشدم، چشمهای پر از خاشاک را فروبستم و با همان گلوئی که گویا استخوانی در آن گیر کرده بود (جرعه حوادث) را نوشیدم با اینکه [[تحمل]] در برابر گرفتگی راه گلو و [[نوشیدن]] جرعهای که تلختر از حنظل است، کار طاقتفرسائی بود، شکیبائی کردم»<ref>{{متن حدیث|فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلاَّ أَهْلُ بَيْتِي فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ اَلْمَوْتِ فَأَغْضَيْتُ عَلَى اَلْقَذَى وَ شَرِبْتُ عَلَى اَلشَّجَا وَ صَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ اَلْكَظَمِ وَ عَلَى أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ اَلْعَلْقَمِ}}؛ نهج البلاغه قسمتی از خطبه ۲۶.</ref> | ||
۷. از [[سخنان امام]] که در [[شکایت]] از قریش فرموده است: «بار خدایا! در برابر [[قریش]] و همدستانشان از تو [[استمداد]] میجویم (و به تو [[شکایت]] میآورم) آنها پیوند خویشاوندیم را قطع کردند، [[پیمان]] [[حق]] را واژگون ساختند، و همگی برای [[مبارزه]] با من در مورد حقی که از همه به آن سزاوارتر بودم متفق گشتند و گفتند: پارهای از [[حقوق]] را باید بگیری و پارهای را باید صرفنظر کنی (و [[حق]] [[خلافت]] از نوع دوم است) اکنون یا با همین [[غم]] و [[اندوه]] شکیبائی کن و یا با تاسف بمیر!! | ۷. از [[سخنان امام]] که در [[شکایت]] از قریش فرموده است: «بار خدایا! در برابر [[قریش]] و همدستانشان از تو [[استمداد]] میجویم (و به تو [[شکایت]] میآورم) آنها پیوند خویشاوندیم را قطع کردند، [[پیمان]] [[حق]] را واژگون ساختند، و همگی برای [[مبارزه]] با من در مورد حقی که از همه به آن سزاوارتر بودم متفق گشتند و گفتند: پارهای از [[حقوق]] را باید بگیری و پارهای را باید صرفنظر کنی (و [[حق]] [[خلافت]] از نوع دوم است) اکنون یا با همین [[غم]] و [[اندوه]] شکیبائی کن و یا با تاسف بمیر!! |