بنی هاشم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عکس العمل' به 'عکس‌العمل'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن')
جز (جایگزینی متن - 'عکس العمل' به 'عکس‌العمل')
خط ۵۰: خط ۵۰:


== [[بنی هاشم]] و [[ظهور اسلام]] ==
== [[بنی هاشم]] و [[ظهور اسلام]] ==
با [[بعثت پیامبر]] از میان بنی‌‌هاشم، عکس العمل‌های متفاوتی از سوی بنی هاشم نسبت به [[دین جدید]] گزارش شده است؛ شمار اندکی از آنان با [[پذیرفتن]] [[اسلام]] در زمره [[یاران]] [[حضرت رسول اکرم]] {{صل}} درآمدند که در این میان برخی همچون [[ابوطالب]] از اظهار اسلام خودداری می‌‌کردند تا بدین شکل بتوانند در [[حمایت از پیامبر]] گامهای مؤثرتری بردارند. برخی از هاشمیان نیز به [[دشمنی]] و رویارویی شدید با [[حضرت]] برخاسته، در این [[راه]] از هیچ اقدامی فروگذار نکردند؛ [[ابولهب]] [[عموی پیامبر]] <ref>المنمق، ص ۳۸۶؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۵۱؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴.</ref> و [[ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب]] که به هجو‌‌ [[پیامبر]] می‌‌پرداخت <ref>عیون الاثر، ج ۲، ص ۷۴؛ السیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۸؛ السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۱۷.</ref> از جمله این افرادند. در کنار این دو گروه، بسیاری از بنی‌‌هاشم بدون [[قبول اسلام]] گاه بر پایه [[روابط]] قبیلگی به [[حمایت]] از آن حضرت می‌‌پرداختند، چنان که [[قمی]] در [[تفسیر]] خود در خصوص [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز می‌دارند و (خود) از آن دور می‌شوند و جز خویشتن را نابود نمی‌کنند و در نمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۲۶.</ref> آورده که بنی‌‌هاشم در عین حالی که به پیامبر {{صل}} [[ایمان]] نیاورده بودند، از آن حضرت حمایت کرده، [[مخالفان]] [[قریشی]] را از آن حضرت دور می‌‌کردند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۲۴؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۱۴؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۰۹.</ref> این در حالی است که برخی از [[مفسران]] خطاب این آیه را به کافران دانسته و در توضیح و تفسیر آن آورده‌‌اند که [[کفار]] [[قریش]] مردم را از [[پیروی]] پیامبر بازمی‌‌داشتند و آنها را از نزدیکی با آن حضرت دور می‌‌کردند.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۲۷؛ التبیان، ج ۴، ص ۱۰۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۴۴.</ref> در این میان برخی از بنی‌‌هاشم نیز با اتخاذ موضع بی‌‌طرفانه به [[اکراه]] در صف [[مخالفان]] آن [[حضرت]] قرار می‌‌گرفتند، در هر حال طبق آنچه که از منابع به دست می‌‌آید بسیاری از بنی‌‌هاشم در سالهای پس از [[هجرت]] و به ویژه در [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شدند، چنان‌‌که [[عقیل بن ابی طالب]] قبل از [[حدیبیه]] <ref> ذخائر العقبی، ص ۲۲۲؛ تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۲۲۶.</ref> یا در سال هشتم،<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۴۳؛ تاریخ دمشق، ج ۴۱، ص ۴؛ الاصابه، ج ۳، ص ۵۱۱.</ref> [[ابوسفیان‌‌ بن حارث]] در فتح مکه،<ref>ذخائر العقبی، ص ۲۴۱.</ref> [[نوفل بن حارث]] در ایام [[خندق]]،<ref>ذخائر العقبی، ص ۲۴۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۱۷؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۶.</ref> [[عباس بن عبدالمطلب]] نیز به [[اختلاف]] قبل از [[بدر]]<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۳۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۹۸؛ تهذیب الکمال، ج ۱۴، ص ۲۲۷.</ref> یا پیش از [[فتح خیبر]] <ref>ذخائرالعقبی، ص ۱۹۱.</ref> مسلمان شدند. برخی نیز همچون [[ابولهب]]،<ref>التنبیه و‌‌الاشراف، ص ۲۰۶؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۶؛ السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref> [[عتبة]] بن ابی‌‌لهب<ref>البدایة والنهایه، ج ۶، ص ۲۹۴؛ الاستغاثه، ج ۱، ص ۶۵؛ ذخایر العقبی، ص ۲۴۹.</ref> و [[طالب بن ابی طالب]] <ref>عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۶۱؛ ذخائر العقبی، ص ۲۴۹.</ref> [[کافر]] مردند و به آن حضرت [[ایمان]] نیاوردند، گرچه برخی معتقدند که طالب به [[پیامبر]] ایمان آورد.<ref>المجدی، ص ۳۱۸.</ref>
با [[بعثت پیامبر]] از میان بنی‌‌هاشم، عکس‌العمل‌های متفاوتی از سوی بنی هاشم نسبت به [[دین جدید]] گزارش شده است؛ شمار اندکی از آنان با [[پذیرفتن]] [[اسلام]] در زمره [[یاران]] [[حضرت رسول اکرم]] {{صل}} درآمدند که در این میان برخی همچون [[ابوطالب]] از اظهار اسلام خودداری می‌‌کردند تا بدین شکل بتوانند در [[حمایت از پیامبر]] گامهای مؤثرتری بردارند. برخی از هاشمیان نیز به [[دشمنی]] و رویارویی شدید با [[حضرت]] برخاسته، در این [[راه]] از هیچ اقدامی فروگذار نکردند؛ [[ابولهب]] [[عموی پیامبر]] <ref>المنمق، ص ۳۸۶؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۵۱؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴.</ref> و [[ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب]] که به هجو‌‌ [[پیامبر]] می‌‌پرداخت <ref>عیون الاثر، ج ۲، ص ۷۴؛ السیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۸؛ السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۱۷.</ref> از جمله این افرادند. در کنار این دو گروه، بسیاری از بنی‌‌هاشم بدون [[قبول اسلام]] گاه بر پایه [[روابط]] قبیلگی به [[حمایت]] از آن حضرت می‌‌پرداختند، چنان که [[قمی]] در [[تفسیر]] خود در خصوص [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز می‌دارند و (خود) از آن دور می‌شوند و جز خویشتن را نابود نمی‌کنند و در نمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۲۶.</ref> آورده که بنی‌‌هاشم در عین حالی که به پیامبر {{صل}} [[ایمان]] نیاورده بودند، از آن حضرت حمایت کرده، [[مخالفان]] [[قریشی]] را از آن حضرت دور می‌‌کردند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۲۴؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۱۴؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۰۹.</ref> این در حالی است که برخی از [[مفسران]] خطاب این آیه را به کافران دانسته و در توضیح و تفسیر آن آورده‌‌اند که [[کفار]] [[قریش]] مردم را از [[پیروی]] پیامبر بازمی‌‌داشتند و آنها را از نزدیکی با آن حضرت دور می‌‌کردند.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۲۷؛ التبیان، ج ۴، ص ۱۰۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۴۴.</ref> در این میان برخی از بنی‌‌هاشم نیز با اتخاذ موضع بی‌‌طرفانه به [[اکراه]] در صف [[مخالفان]] آن [[حضرت]] قرار می‌‌گرفتند، در هر حال طبق آنچه که از منابع به دست می‌‌آید بسیاری از بنی‌‌هاشم در سالهای پس از [[هجرت]] و به ویژه در [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شدند، چنان‌‌که [[عقیل بن ابی طالب]] قبل از [[حدیبیه]] <ref> ذخائر العقبی، ص ۲۲۲؛ تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۲۲۶.</ref> یا در سال هشتم،<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۴۳؛ تاریخ دمشق، ج ۴۱، ص ۴؛ الاصابه، ج ۳، ص ۵۱۱.</ref> [[ابوسفیان‌‌ بن حارث]] در فتح مکه،<ref>ذخائر العقبی، ص ۲۴۱.</ref> [[نوفل بن حارث]] در ایام [[خندق]]،<ref>ذخائر العقبی، ص ۲۴۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۱۷؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۶.</ref> [[عباس بن عبدالمطلب]] نیز به [[اختلاف]] قبل از [[بدر]]<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۳۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۹۸؛ تهذیب الکمال، ج ۱۴، ص ۲۲۷.</ref> یا پیش از [[فتح خیبر]] <ref>ذخائرالعقبی، ص ۱۹۱.</ref> مسلمان شدند. برخی نیز همچون [[ابولهب]]،<ref>التنبیه و‌‌الاشراف، ص ۲۰۶؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۶؛ السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref> [[عتبة]] بن ابی‌‌لهب<ref>البدایة والنهایه، ج ۶، ص ۲۹۴؛ الاستغاثه، ج ۱، ص ۶۵؛ ذخایر العقبی، ص ۲۴۹.</ref> و [[طالب بن ابی طالب]] <ref>عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۶۱؛ ذخائر العقبی، ص ۲۴۹.</ref> [[کافر]] مردند و به آن حضرت [[ایمان]] نیاوردند، گرچه برخی معتقدند که طالب به [[پیامبر]] ایمان آورد.<ref>المجدی، ص ۳۱۸.</ref>


با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> [[دعوت علنی پیامبر]] {{صل}} از میان بنی‌‌هاشم آغاز و [[علی]] {{ع}} از سوی آن حضرت [[مأمور]] [[دعوت]] از بنی‌‌هاشم و بنی‌‌عبدالمطلب شد.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۴۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۲۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳۶۳.</ref> پس ۴۰ تن از مردان آنان در [[خانه]] [[ابوطالب]] جمع شدند. این [[اجتماع]] که نخستین نشست آن با سخنان [[ابولهب]] ناتمام ماند در جلسه دوم با [[سخنان پیامبر]] و [[اعلان]] [[رسالت]] خود و همچنین [[تعیین]] [[علی]] {{ع}} به عنوان [[وصیّ]] و [[وزیر]] [[پیامبر]] {{صل}} پایان یافت.<ref>السیر والمغازی، ص ۱۴۶؛ مجمع‌‌البیان، ج ۷، ص ۳۲۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳۶۳.</ref> این در حالی است که برخی منابع [[تفسیری]] [[بیم]] دادن پیامبر به [[فاطمه]] (علیها [[السلام]]) و [[صفیه دختر عبدالمطلب]] و همچنین [[انذار]] [[قریش]] به طور عموم بر [[کوه صفا]] یا در مکان‌های دیگر را از اقدامهای آن [[حضرت]] پس از [[نزول]] این [[آیه]] می‌‌دانند <ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۶؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۱۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۹۷.</ref> که در یک جمع‌‌بندی کلی می‌‌توان همه این گزارشها را اقدامهایی از سوی حضرت پس از نزول [[آیه انذار]] دانست. با تعیین علی {{ع}} به عنوان فردی که از این پس [[بنی هاشم]] باید [[گوش به فرمان]] او باشند آن حضرت مورد سخره گروهی از بنی‌‌هاشم قرار گرفت. برخی [[نزول آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ}}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند» سوره مطففین، آیه ۲۹.</ref><ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۴۲۶؛ الارشاد، ص ۲۵.</ref>. البته برخی نیز این آیه را در خصوص منافقانی می‌‌دانند که به [[تمسخر]] علی {{ع}} می‌‌پرداختند.<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۴۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۹۳؛ الصافی، ج ۵، ص ۳۰۲.</ref> آشکار شدن [[دعوت پیامبر]] و [[حمایت]] همه جانبه بنی‌‌هاشم و بنی‌‌مطلب به [[رهبری]] ابوطالب از حضرت، [[مشرکان]] [[مکه]] به ویژه سرکرده تیره‌‌های رقیب و [[مخالف]] بنی‌‌هاشم ([[ابوسفیان]] [[رهبر]] بنی‌‌امیه و [[ابوجهل]] [[رئیس]] بنی‌‌مخزوم) را به جبهه‌‌گیری در برابر پیامبر واداشت. [[نگرانی]] و [[حسادت]] [[مخالفان]] از [[رشد]] دوباره [[جایگاه]] و موقعیت بنی هاشم در میان [[قریش]] و سایر [[قبایل عرب]] را که در واقع با [[رحلت]] [[هاشم]] رو به افول گذارده و در پی رحلت [[عبدالمطلب]] بر شدت آن افزوده شده بود می‌‌توان از عوامل مهم این مخالفتها و جبهه‌‌گیریها دانست.
با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> [[دعوت علنی پیامبر]] {{صل}} از میان بنی‌‌هاشم آغاز و [[علی]] {{ع}} از سوی آن حضرت [[مأمور]] [[دعوت]] از بنی‌‌هاشم و بنی‌‌عبدالمطلب شد.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۴۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۲۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳۶۳.</ref> پس ۴۰ تن از مردان آنان در [[خانه]] [[ابوطالب]] جمع شدند. این [[اجتماع]] که نخستین نشست آن با سخنان [[ابولهب]] ناتمام ماند در جلسه دوم با [[سخنان پیامبر]] و [[اعلان]] [[رسالت]] خود و همچنین [[تعیین]] [[علی]] {{ع}} به عنوان [[وصیّ]] و [[وزیر]] [[پیامبر]] {{صل}} پایان یافت.<ref>السیر والمغازی، ص ۱۴۶؛ مجمع‌‌البیان، ج ۷، ص ۳۲۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳۶۳.</ref> این در حالی است که برخی منابع [[تفسیری]] [[بیم]] دادن پیامبر به [[فاطمه]] (علیها [[السلام]]) و [[صفیه دختر عبدالمطلب]] و همچنین [[انذار]] [[قریش]] به طور عموم بر [[کوه صفا]] یا در مکان‌های دیگر را از اقدامهای آن [[حضرت]] پس از [[نزول]] این [[آیه]] می‌‌دانند <ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۶؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۱۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۹۷.</ref> که در یک جمع‌‌بندی کلی می‌‌توان همه این گزارشها را اقدامهایی از سوی حضرت پس از نزول [[آیه انذار]] دانست. با تعیین علی {{ع}} به عنوان فردی که از این پس [[بنی هاشم]] باید [[گوش به فرمان]] او باشند آن حضرت مورد سخره گروهی از بنی‌‌هاشم قرار گرفت. برخی [[نزول آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ}}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند» سوره مطففین، آیه ۲۹.</ref><ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۴۲۶؛ الارشاد، ص ۲۵.</ref>. البته برخی نیز این آیه را در خصوص منافقانی می‌‌دانند که به [[تمسخر]] علی {{ع}} می‌‌پرداختند.<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۴۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۹۳؛ الصافی، ج ۵، ص ۳۰۲.</ref> آشکار شدن [[دعوت پیامبر]] و [[حمایت]] همه جانبه بنی‌‌هاشم و بنی‌‌مطلب به [[رهبری]] ابوطالب از حضرت، [[مشرکان]] [[مکه]] به ویژه سرکرده تیره‌‌های رقیب و [[مخالف]] بنی‌‌هاشم ([[ابوسفیان]] [[رهبر]] بنی‌‌امیه و [[ابوجهل]] [[رئیس]] بنی‌‌مخزوم) را به جبهه‌‌گیری در برابر پیامبر واداشت. [[نگرانی]] و [[حسادت]] [[مخالفان]] از [[رشد]] دوباره [[جایگاه]] و موقعیت بنی هاشم در میان [[قریش]] و سایر [[قبایل عرب]] را که در واقع با [[رحلت]] [[هاشم]] رو به افول گذارده و در پی رحلت [[عبدالمطلب]] بر شدت آن افزوده شده بود می‌‌توان از عوامل مهم این مخالفتها و جبهه‌‌گیریها دانست.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش