←نقد نظریۀ هدایت به امر
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
*از مجموع مباحث علامۀ طباطبایی استفاده می شود، مهمترین ویژگی که در [[امامت]] نهفته است و بشر را بهتر به سرمنزل مقصود واصل میکند، عنصر "هدایت به امر" است. "[[امامت]] از نظر باطن یک نحوه [[ولایت]] است که [[امام]] در اعمال مردم دارد و هدایت او چون هدایت [[انبیا]] و رسولان و مؤمنان صرف راهنمایی از طریق نصیحت و موعظه حسنه و بالأخره صرف آدرس دادن نیست، بلکه هدایت [[امام]] دست خلق گرفتن و به راه حق رساندن است"<ref>[[علی سروری مجد|سروری مجد، علی]]، [[نقش جامعهساز هدایت به امر امام در تفسیر المیزان (مقاله)|نقش جامعهساز هدایت به امر امام در تفسیر المیزان]]، [[اندیشه علامه طباطبایی (نشریه)|دوفصلنامه اندیشه علامه طباطبایی]]</ref>. | *از مجموع مباحث علامۀ طباطبایی استفاده می شود، مهمترین ویژگی که در [[امامت]] نهفته است و بشر را بهتر به سرمنزل مقصود واصل میکند، عنصر "هدایت به امر" است. "[[امامت]] از نظر باطن یک نحوه [[ولایت]] است که [[امام]] در اعمال مردم دارد و هدایت او چون هدایت [[انبیا]] و رسولان و مؤمنان صرف راهنمایی از طریق نصیحت و موعظه حسنه و بالأخره صرف آدرس دادن نیست، بلکه هدایت [[امام]] دست خلق گرفتن و به راه حق رساندن است"<ref>[[علی سروری مجد|سروری مجد، علی]]، [[نقش جامعهساز هدایت به امر امام در تفسیر المیزان (مقاله)|نقش جامعهساز هدایت به امر امام در تفسیر المیزان]]، [[اندیشه علامه طباطبایی (نشریه)|دوفصلنامه اندیشه علامه طباطبایی]]</ref>. | ||
==نقد نظریۀ هدایت به امر== | ==نقد نظریۀ [[علامه طباطبایی]] در تفسیر هدایت به امر== | ||
*به نظر میرسد نظریه هدایت به امر با چند نقطه ابهام روبروست. برای کشف این نقاط، ابتدا لازم است ارکان این نظریه را که از مجموع دیدگاه طرفداران آن به دست میآید، تبیین شده، سپس نقد آنها صورت بگیرد. | *به نظر میرسد نظریه هدایت به امر با چند نقطه ابهام روبروست. برای کشف این نقاط، ابتدا لازم است ارکان این نظریه را که از مجموع دیدگاه طرفداران آن به دست میآید، تبیین شده، سپس نقد آنها صورت بگیرد. | ||
*این نظریه بر این امور مبتنی است: | *این نظریه بر این امور مبتنی است: | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
*احادیث دیگری نیز ناظر به مقام امامت نقل شده که به طور غیر مستقیم معنای «مفترض الطاعه» از آنها دریافت میشود و تاییدی برای معنای پیشگفته است. مانند کلام امام سجاد (علیهالسلام) که میفرماید: «خداوندا تو در هر زمانی، دینت را به وسیله امامی [تقویت و] تأیید کردی و او را بر بندگانت نشانه [برای راه] و در شهرهایت منار [هدایت] قرار دادی. پس از آنکه، ریسمان [ارادهی] او را به ریسمان [ارادهی] خودت بستی و او را وسیلهای برای خشنودی خود نهادی و طاعتش را واجب ساختی و [بندگانت را] از نافرمانیش بر حذر داشتی و دستور به امتثال اوامر، و ترک نواهی او کردی و فرمودی کسی بر او پیشی نگیرد و از او پس نماند، پس او حافظ کسانی است که به وی پناه برند و ملجأ مسلمین و حلقهی مؤمنان [تا به وی چنگ زده و به خدا رسند] و مایه شرف و رتبه جهانیان است.»<ref>صحیفه سجادیه، دعای 47</ref> | *احادیث دیگری نیز ناظر به مقام امامت نقل شده که به طور غیر مستقیم معنای «مفترض الطاعه» از آنها دریافت میشود و تاییدی برای معنای پیشگفته است. مانند کلام امام سجاد (علیهالسلام) که میفرماید: «خداوندا تو در هر زمانی، دینت را به وسیله امامی [تقویت و] تأیید کردی و او را بر بندگانت نشانه [برای راه] و در شهرهایت منار [هدایت] قرار دادی. پس از آنکه، ریسمان [ارادهی] او را به ریسمان [ارادهی] خودت بستی و او را وسیلهای برای خشنودی خود نهادی و طاعتش را واجب ساختی و [بندگانت را] از نافرمانیش بر حذر داشتی و دستور به امتثال اوامر، و ترک نواهی او کردی و فرمودی کسی بر او پیشی نگیرد و از او پس نماند، پس او حافظ کسانی است که به وی پناه برند و ملجأ مسلمین و حلقهی مؤمنان [تا به وی چنگ زده و به خدا رسند] و مایه شرف و رتبه جهانیان است.»<ref>صحیفه سجادیه، دعای 47</ref> | ||
*حدیث دیگر در این زمینه، عبارتهای روایت معروف مرحوم کلینی از امام رضا (علیهالسلام) است، امام میفرماید: «الإمام ... نامی العلم، کاملُ الحلم، مضطَلِعٌ بالإمامه، عالمٌ بِالسّیاسه، مفروضُ الطّاعه، قائمٌ بأمر الله عزّ وجلّ، ناصح لعباد الله، حافظ لدین الله... إنّ الأنبیاءَ والأئمة یوفّقهم اللهُ ویؤتیهم من مخزون علمه وحکمه ما لا یؤتیه غیرهم فیکونَ علمهم فوق علم أهل الزمان فی قوله تعالی: «أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لاَ یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یهْدَی فمَا لَکمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» ... » .»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 202 </ref>. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص 122.</ref> | *حدیث دیگر در این زمینه، عبارتهای روایت معروف مرحوم کلینی از امام رضا (علیهالسلام) است، امام میفرماید: «الإمام ... نامی العلم، کاملُ الحلم، مضطَلِعٌ بالإمامه، عالمٌ بِالسّیاسه، مفروضُ الطّاعه، قائمٌ بأمر الله عزّ وجلّ، ناصح لعباد الله، حافظ لدین الله... إنّ الأنبیاءَ والأئمة یوفّقهم اللهُ ویؤتیهم من مخزون علمه وحکمه ما لا یؤتیه غیرهم فیکونَ علمهم فوق علم أهل الزمان فی قوله تعالی: «أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لاَ یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یهْدَی فمَا لَکمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» ... » .»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 202 </ref>. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص 122.</ref> | ||
==نتیجه گیری== | ==نتیجه گیری== | ||
*از مجموع مباحث یاد شده که از تحلیل مفهوم امام و ادله قرآنی و روایی به دست آمد، میتوان عبارت «یهدون بأمرنا» را که در قرآن به عنوان وصف خاص برای «امام» به کار رفته، بدین صورت معنا کرد؛ «با» در «یَهدون بأمرنا» به معنای مصاحبت یا ملابست است، «امرنا» به معنای «خواست و مطلوب حق تعالی» است. نتیجه آنکه امام، مردم را در صحبت یا کسوت خواست خداوند، به آنچه که مطلوب و مقصود خداست هدایت میکند و امر خدا و حکم او را بر مطلوب و خواست دیگران مقدم میدارد و بر مردم نیز فرض است که از او اطاعت کنند. این اطاعت مستقل است. در نبوت و رسالتِ مجرد از امامت، اطاعت رسول عین اطاعت خداست و دو نوع اطاعت وجود ندارد چون هر آنچه که رسول دستور میدهد، تنها ابلاغی است که از ناحیه حقتعالی با وحی رسالی دریافت کرده است. اما آنگاه که با جعل و نصب الهی به مقام امامت میرسد، حق اطاعت مستقل پیدا میکند. هر چند در این مقام چون این جعل از ناحیه خدا بوده و اراده او مظهر اراده حقتعالی شده، اطاعت از او اطاعتی مستقل در عرض اطاعت خدا نامیده نمیشود. روشن است این معنا از هدایت به امر با هدایت ملکوتی تکوینی همخوان نیست.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص 122.</ref> | *از مجموع مباحث یاد شده که از تحلیل مفهوم امام و ادله قرآنی و روایی به دست آمد، میتوان عبارت «یهدون بأمرنا» را که در قرآن به عنوان وصف خاص برای «امام» به کار رفته، بدین صورت معنا کرد؛ «با» در «یَهدون بأمرنا» به معنای مصاحبت یا ملابست است، «امرنا» به معنای «خواست و مطلوب حق تعالی» است. نتیجه آنکه امام، مردم را در صحبت یا کسوت خواست خداوند، به آنچه که مطلوب و مقصود خداست هدایت میکند و امر خدا و حکم او را بر مطلوب و خواست دیگران مقدم میدارد و بر مردم نیز فرض است که از او اطاعت کنند. این اطاعت مستقل است. در نبوت و رسالتِ مجرد از امامت، اطاعت رسول عین اطاعت خداست و دو نوع اطاعت وجود ندارد چون هر آنچه که رسول دستور میدهد، تنها ابلاغی است که از ناحیه حقتعالی با وحی رسالی دریافت کرده است. اما آنگاه که با جعل و نصب الهی به مقام امامت میرسد، حق اطاعت مستقل پیدا میکند. هر چند در این مقام چون این جعل از ناحیه خدا بوده و اراده او مظهر اراده حقتعالی شده، اطاعت از او اطاعتی مستقل در عرض اطاعت خدا نامیده نمیشود. روشن است این معنا از هدایت به امر با هدایت ملکوتی تکوینی همخوان نیست.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص 122.</ref> |