بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
'''حق''' در مقابل باطل، به معنای چیزی است که ثابت، استوار، درست، حتمی و سزاوار باشد. از نامهای خداست. حق در زمینۀ گفتار، عمل، عقیده، واقعه، ادّعا، پاداش و. . . به کار میرود. از دیرباز، حق و باطل وجود داشته و با هم تقابل داشتهاند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۲۸.</ref>. | *'''حق:''' راست، درست، بجا و هدف دار؛ در برابر باطل<ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص:۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>. | ||
*حق در مقابل باطل، به معنای چیزی است که ثابت، استوار، درست، حتمی و سزاوار باشد. از نامهای خداست. حق در زمینۀ گفتار، عمل، عقیده، واقعه، ادّعا، پاداش و. . . به کار میرود. از دیرباز، حق و باطل وجود داشته و با هم تقابل داشتهاند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۲۸.</ref>. | |||
== | ==واژهشناسی لغوی== | ||
* | *حق، مصدر ثلاثی مجرد از ریشه "ح - ق - ق" به معنای استواری، استحکام، مطابقت و موافقت با واقع است <ref>مفردات، ج ۱، ص ۲۴۶؛ تهذیب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴-۳۷۵؛ التحقیق، ج ۲، ص ۲۶۲، «حق».</ref> وجوب و ثبات<ref>العین، ج ۳، ص ۶؛ تهذیب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴، «حق».</ref>، درستی<ref>مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۱۵، «حق».</ref>، شایستگی و سزاواری<ref>العین، ج ۳، ص ۶-۷.</ref>، چیرگی<ref>المصباح، ص ۱۴۳-۱۴۴، «حق»؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹، «حقق».</ref>، عدالت<ref>تاج العروس، ج ۱۳، ص ۸۰، «حقق».</ref>، از دیگر معانی حقاند. بیشتر فرهنگهای واژگانی در تبیین معنای حق، از تضاد و تقابل مفهوم حق با باطل یاری جستهاند<ref>العین، ج ۳، ص ۶؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹؛ المصباح، ص ۱۴۳.</ref> باطل به معنای تلف شدن و نابودی، ناواقعی بودن<ref>العین، ج ۷، ص ۴۳۰، «بطل».</ref>، ناپایایی و عدم ثبات<ref>مفردات، ج ۱، ص ۱۲۹، «بطل».</ref>، بیارزش و بیثمر بودن <ref>الصحاح، ج ۳، ص ۱۶۳۵، «بطل».</ref> است. کاربرد این واژه تقریباً در همه لهجههای بخش غربی زبان سامی، مانند عبری، آرامی، مندایی و سریانی، در معانی مشابه مشاهده شده است<ref>فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۷.</ref> در تعریف اصطلاحی، هر سخن، اعتقاد، دین و مذهبی را حق نامند که مطابق واقع باشد<ref>التعریفات، ص ۱۲۰، «حق».</ref><ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص:۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>. | ||
==حق در [[قرآن]]== | ==حق در [[قرآن]]== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۴: | ||
===حوزه معنایی حقوق تکوینی=== | ===حوزه معنایی حقوق تکوینی=== | ||
==[[دین حق]]== | |||
* تعبیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|دِينَ الْحَقِّ }}﴾}} در آیات ۲۹، ۳۳ سوره توبه، ۲۸ سوره فتح و ۹ سوره صف ذکر شده و در بعضی آیات نیز این تعبیر به صورتهای دیگری آمده است؛ مانند آیه ۱۰۸ سوره یونس {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ}}﴾}}<ref> بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۸.</ref> برخی مفسران وصف کردن اسلام را به "حق" از آن رو میدانند که معارف آن دارای حقانیت و اخلاق و عقاید و احکام آن بر واقعیت و حقیقت منطبق بوده، از خرافات و امور خلاف واقع به دور است<ref>المیزان، ج۹، ص۲۴۷.</ref>. گاهی نیز گفته شده که قوانین و اصول اسلام بر خلاف هواهای نفسانی و امیال حیوانی انسان همواره تابع حق است؛ نه تابع هوای انسانها و ازاینرو اسلام، دین حق است<ref>المیزان، ج۴، ص۱۰۲.</ref>. بعضی دیگر بر این عقیدهاند که اسلام از آن رو دین حق است که به وسیله آن استحقاق ثواب پیدا میشود و سایر ادیان باطل است، زیرا به موجب آنها انسان مستحق کیفر میشود<ref>التبیان، ج۵، ص۲۰۹.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>. | |||
==[[مذهب حق]]== | |||
* اغلب هرکس و هرگروه، خود و عقاید و اعمالش را حق میداند. ولی حق یکی بیش نیست. از میان مذاهب، یکی حق است و بقیّه باطل. در نزاعها و مخاصمات نیز یک طرف برحق است و دیگری ناحق. به تعبیر [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|" حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْل"}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶</ref> حق است و باطل و هرکدام را اهلی است. وقتی حق و باطل شناخته نشود و به هم درآمیزد، شبهه پیش میآید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۸</ref>و وقوع فتنه هم آنجاست که حق و باطل با هم آمیخته میشود و هواپرستی هم کمک میکند و افراد در فتنه میافتند و اگر این دو از هم جدا باشند، شناخت آن آسانتر و گمراهی مردم کمتر خواهد بود.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۰</ref> [[قرآن]] حق است و حق را بیان میکند. امّا بیماردلان از آن برداشت بد میکنند و به گمراهی میافتند. گاهی هم افرادی با انگیزههای باطل، حرف حقّی میزنند تا فریب دهند. اگر کسی حق را بشناسد، باطل را هم خواهد شناخت و معیار شناخت حق و باطل بودن اشخاص و گروهها و فرقهها شناخت حقّ است و این همه تفرقه و تشتّت، نتیجۀ کوتاهی و ضعف در شناخت حق است. از میان هفتاد و سه فرقۀ مسلمانان نیز "فرقۀ ناجیه" و "مذهب حق"، پیروان [[اهل بیت]]اند و مکتب عترت. در کشاکش کلامی و فرقهای میان مسلمانان نیز، حق با گروهی است که پیشوای حق داشته باشند. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌ مَعَ الْحَقِ وَ الْحَقُ مَعَ عَلِيٍ اللَّهُمَ أَدِرِ الْحَقَ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ "}}<ref>سفینة البحار، واژۀ حق</ref>، [[امام علی|علی]]{{ع}} با حق است و حق با علی است، خدایا حق را دائر مدار او بگردان. از این سخن برمیآید که چون [[امام علی|علی]]{{ع}} از حق ناگسستنی است، پس کلام و راه او حق است و برهان، پیروان او برحقّند و هرچه امام بگوید حق است، چون حق بر محور و مدار او میچرخد. گرچه حق و باطل بودن اشخاص را با حق میسنجند، امّا وقتی کسی حقّ مطلق و حق مجسّم شد، خودش تبدیل به معیار میشود و حق را با عمل و گفتار و موضع و داوری او باید شناخت. در زیارت جامعه دربارۀ [[اهل بیت]] پیامبر میخوانیم: {{عربی|اندازه=150%|" وَ الْحَقُ مَعَكُمْ وَ فِيكُمْ وَ مِنْكُمْ وَ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ "}} حق با شماست و در شما و از شما و به سوی شما باز میگردد و شما اهل و سرچشمه و معدن حقّید. در زیارت "آل یاسین" که از ناحیۀ مقدسه صادر شده است و فرمودهاند که هرگاه خواستید به ما توجّه داشته باشید چنین بگویید، از جمله آمده است: {{عربی|اندازه=150%|" فَالْحَقُ مَا رَضِيتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا سَخِطْتُمُوهُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْه "}}<ref>بحار الأنوار، ج ۵۳ ص ۱۷۲</ref> آنچه شما بپسندید حق همان است، آنچه شما خوش ندارید باطل است، به هرچه شما دستور دهید معروف است و از هرچه شما نهی کنید، منکر است. این دقیقا محوریّت [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] را در شناخت حق و باطل و معروف و منکر نشان میدهد. وقتی [[آیه تطهیر]]، پاکی و [[عصمت]] این خاندان را بیان میکند، وقتی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]، [[امام علی|علی]]{{ع}} را محور حق معرفی میکند، وقتی [[ائمه]] معصومین از سوی خدا و رسول، [[حجت]] شناخته میشوند، شناخت حق آسان است، اگر دیدگان را غبار جهل و تعصّب نگرفته باشد.[[قرآن]]، حق را همچون آبی سودمند و باقی میداند و باطل را همچون کفی ناپایدار و بیخاصیّت. گرچه پیروان باطل، دورانی سلطه و غلبه داشتند و حق را کنار زدند، ولی دولت جاوید از آن حقّ است و امروز پیشوایان معصوم از اهل بیت، چهرههای درخشان و ماندگار حقاند.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۲۸.</ref> | |||
== [[رسول حق]] و [[امام حق]]== | |||
==[[خذلان حق]]== | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |