شهروندی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۴
، ۲۶ اکتبر ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکانپذیر'
جز (جایگزینی متن - 'گرایشات' به 'گرایشهای') |
جز (جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکانپذیر') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
در [[اندیشه]] [[اسلامی]]، بر خلاف دنیای [[غرب]] به ویژه مکاتب [[اومانیسم]] و [[لیبرالیسم]]، که [[نفی]] [[رعیت]] را برابر با نفی [[عبودیت الهی]] و [[ارتباط انسان با خدا]] پنداشتند<ref>راین هارد کوئل، لیبرالیسم؛ ترجمه منوچهر فکری ارشاد، تهران، ۱۳۵۴، ص۲۲ و ۲۳.</ref>، انسان یک فرد رها شده نیست؛ موجودی است [[برگزیده]] از جانب [[خداوند]]، [[خلیفه]] و [[جانشین]] او در [[زمین]]، نیمه [[ملکوتی]] و نیمه مادی، دارای فطرتی [[خدا]] آشنا، [[آزاد]]، مستقل، [[امانتدار]] خدا و [[مسئول]] خویشتن و [[جهان]]، مسلط بر [[طبیعت]] و زمین و [[آسمان]]، ملهم به [[خیر و شر]]، وجودش از [[ضعف]] و [[ناتوانی]] آغاز میشود و به سوی قوت و کمال [[سیر]] میکند و بالا میرود اما جز در [[بارگاه الهی]] و جز با یاد او آرام نمیگیرد. ظرفیت [[علمی]] و عملیاش نامحدود است، از [[شرافت]] و کرامتی ذاتی برخوردار است، احیاناً انگیزههایش هیچگونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، [[حق]] بهرهگیری [[مشروع]] از [[نعمتهای خدا]] به او داده شده است ولی در برابر خدای خویش [[وظیفه]] دار است<ref> مرتضی، مطهری، مقدمهای بر جهان بینی اسلامی، انتشارات صدرا، قم، ص۲۵۲.</ref>. | در [[اندیشه]] [[اسلامی]]، بر خلاف دنیای [[غرب]] به ویژه مکاتب [[اومانیسم]] و [[لیبرالیسم]]، که [[نفی]] [[رعیت]] را برابر با نفی [[عبودیت الهی]] و [[ارتباط انسان با خدا]] پنداشتند<ref>راین هارد کوئل، لیبرالیسم؛ ترجمه منوچهر فکری ارشاد، تهران، ۱۳۵۴، ص۲۲ و ۲۳.</ref>، انسان یک فرد رها شده نیست؛ موجودی است [[برگزیده]] از جانب [[خداوند]]، [[خلیفه]] و [[جانشین]] او در [[زمین]]، نیمه [[ملکوتی]] و نیمه مادی، دارای فطرتی [[خدا]] آشنا، [[آزاد]]، مستقل، [[امانتدار]] خدا و [[مسئول]] خویشتن و [[جهان]]، مسلط بر [[طبیعت]] و زمین و [[آسمان]]، ملهم به [[خیر و شر]]، وجودش از [[ضعف]] و [[ناتوانی]] آغاز میشود و به سوی قوت و کمال [[سیر]] میکند و بالا میرود اما جز در [[بارگاه الهی]] و جز با یاد او آرام نمیگیرد. ظرفیت [[علمی]] و عملیاش نامحدود است، از [[شرافت]] و کرامتی ذاتی برخوردار است، احیاناً انگیزههایش هیچگونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، [[حق]] بهرهگیری [[مشروع]] از [[نعمتهای خدا]] به او داده شده است ولی در برابر خدای خویش [[وظیفه]] دار است<ref> مرتضی، مطهری، مقدمهای بر جهان بینی اسلامی، انتشارات صدرا، قم، ص۲۵۲.</ref>. | ||
در [[فلسفه سیاسی]] [[حضرت آیتالله خامنهای]]، تمام عظمتهای متعالی [[انسان]] ناشی از تعلق او به آستان [[ربوبی]] است. [[شکوفا شدن]] استعدادهای عالی و [[برتر]] او صرفاً از طریق برقراری این رابطه و توجه به اصل و مبدأ خویش، در [[نظام تربیتی]] خاص [[الهی]] | در [[فلسفه سیاسی]] [[حضرت آیتالله خامنهای]]، تمام عظمتهای متعالی [[انسان]] ناشی از تعلق او به آستان [[ربوبی]] است. [[شکوفا شدن]] استعدادهای عالی و [[برتر]] او صرفاً از طریق برقراری این رابطه و توجه به اصل و مبدأ خویش، در [[نظام تربیتی]] خاص [[الهی]] امکانپذیر است. انسان [[بریده]] از خدا فاقد این اوصاف و [[حقوق]] است. [[فطرت]] حقیقتی یکسان و همگانی در میان انسانهاست که آنها را به سمت کمال و [[حقیقت]] سوق میدهد و جامع حقیقت [[انسانی]] است. بر اساس این فطرت، انسان دارای [[ادراکات]] و گرایشهای [[فطری]] است. این فطرت دارای دو ویژگی؛ همگانی و غیر اکتسابی بودن است و همه [[انسانها]] از بدو [[تولد]] از آن برخوردارند. از این رو برای [[اثبات]] وجودش نیازی به احراز شرایط و مقدمات خاصی نیست. | ||
بنابراین، [[حق آزادی]]، تعالی و کمال همگانی است؛ چراکه [[هماهنگی]] [[تشریع]] و [[تکوین]] [[طلب]] میکند که انسانها بتوانند به [[غایت]] مطلوب از [[خلقت جهان]] که همان کمال و تعالی است، دست یابند و این امر جز با [[اختیار]] و [[آزادی]] انسانها در [[انتخاب]] راه و حرکت به سوی کمال میسر نمیشود. با توجه به این [[حقایق]]، منشأ [[حقوق]] در [[اسلام]] یا [[فطرت]] است یا [[طبیعت]]. البته سهم این عناصر در [[تکوین]] [[حقوق بشر]] به یک اندازه نیست و در [[تعارض]] میان این ریشهها، فطرت دارای [[ارزش]] بالاتر است و هموست که [[انسان]] را به [[هدف]] غاییاش یعنی کمال رهنمون میشود. البته مبنای [[قانون الهی]] که از [[وحی]] ناشی میشود را هم نباید فراموش کرد. [[حضرت آیتالله خامنهای]] با [[عنایت]] به [[مبانی دینی]] بر این باورند که تأمین حقوق [[شهروندی]] در مسائل [[اجتماعی]]، ریشهدار و دارای مبنای [[دینی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۵/۵/۱۳۸۲.</ref> و حقوق بشر در سایه اسلام و [[حکومت اسلامی]] تأمین میشود؛ اسلام است که میگوید: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> این [[حکم]]، هر [[حاکمیت]] ظالمانهای را [[نفی]] میکند. هیچ کس [[حق]] ندارد بر [[مردم]] حاکمیت داشته باشد؛ مگر آنکه دارای معیارهای پذیرفته شده باشد و مردم او را پذیرفته باشند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی و میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم دهه فجر، در سالروز عید سعید مبعث، ۱۳/۱۱/۱۳۷۰.</ref>. ایشان بر این باورند که حقوق [[واقعی]] [[بشر]] تنها در سایه اسلام و حکومت اسلامی تأمین میشود و [[جمهوری اسلامی ایران]] به عنوان مصداق بارز حکومت اسلامی، [[حقوق شهروندی]] بسیار پیشرفته و قابل [[دفاعی]] را در دنیای امروز، عرضه کرده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۲/۳/۱۳۶۶.</ref>. این [[نظام]] برای مردم، حق قائل است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۳/۱۲/۱۳۸۰.</ref>. ایشان با اشاره به معیارهای [[الهی]]، [[حقوق شهروندی]] را منحصر در [[مسلمانان]] نمیداند. غیر [[مسلمانها]] هم از این [[حقوق]] برخوردارند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، ۲۹/۱۱/۱۳۷۹.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]] ص ۸۰۴.</ref> | بنابراین، [[حق آزادی]]، تعالی و کمال همگانی است؛ چراکه [[هماهنگی]] [[تشریع]] و [[تکوین]] [[طلب]] میکند که انسانها بتوانند به [[غایت]] مطلوب از [[خلقت جهان]] که همان کمال و تعالی است، دست یابند و این امر جز با [[اختیار]] و [[آزادی]] انسانها در [[انتخاب]] راه و حرکت به سوی کمال میسر نمیشود. با توجه به این [[حقایق]]، منشأ [[حقوق]] در [[اسلام]] یا [[فطرت]] است یا [[طبیعت]]. البته سهم این عناصر در [[تکوین]] [[حقوق بشر]] به یک اندازه نیست و در [[تعارض]] میان این ریشهها، فطرت دارای [[ارزش]] بالاتر است و هموست که [[انسان]] را به [[هدف]] غاییاش یعنی کمال رهنمون میشود. البته مبنای [[قانون الهی]] که از [[وحی]] ناشی میشود را هم نباید فراموش کرد. [[حضرت آیتالله خامنهای]] با [[عنایت]] به [[مبانی دینی]] بر این باورند که تأمین حقوق [[شهروندی]] در مسائل [[اجتماعی]]، ریشهدار و دارای مبنای [[دینی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۵/۵/۱۳۸۲.</ref> و حقوق بشر در سایه اسلام و [[حکومت اسلامی]] تأمین میشود؛ اسلام است که میگوید: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> این [[حکم]]، هر [[حاکمیت]] ظالمانهای را [[نفی]] میکند. هیچ کس [[حق]] ندارد بر [[مردم]] حاکمیت داشته باشد؛ مگر آنکه دارای معیارهای پذیرفته شده باشد و مردم او را پذیرفته باشند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی و میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم دهه فجر، در سالروز عید سعید مبعث، ۱۳/۱۱/۱۳۷۰.</ref>. ایشان بر این باورند که حقوق [[واقعی]] [[بشر]] تنها در سایه اسلام و حکومت اسلامی تأمین میشود و [[جمهوری اسلامی ایران]] به عنوان مصداق بارز حکومت اسلامی، [[حقوق شهروندی]] بسیار پیشرفته و قابل [[دفاعی]] را در دنیای امروز، عرضه کرده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۲/۳/۱۳۶۶.</ref>. این [[نظام]] برای مردم، حق قائل است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۳/۱۲/۱۳۸۰.</ref>. ایشان با اشاره به معیارهای [[الهی]]، [[حقوق شهروندی]] را منحصر در [[مسلمانان]] نمیداند. غیر [[مسلمانها]] هم از این [[حقوق]] برخوردارند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، ۲۹/۱۱/۱۳۷۹.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]] ص ۸۰۴.</ref> |