شهروندی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

اصل شهروندی

شهروند به معنای شهرنشین، بومی، تابع و رعیت است. تا پیش از مشروطیت، در ایران به جای این واژه از اصطلاح «رعیت» استفاده می‌شد. شهروند تبعه‌ای بود که حق و حقوقی در جامعه نداشت و در سلسله مراتب نظام اجتماعی، مردم کشور، رعیت پادشاه و پیرو و فرمانبردار او تلقی می‌شدند. امروزه شهروند عضو یک اجتماع سیاسی است که از یک سو از حقوق سیاسی و مدنی برخوردار است، و از سوی دیگر، در برابر دولت تکلیف‌هایی به عهده دارد[۱]. یا تعبیر شده است که دارای حقوق و وظایفی در ارتباط با این عضویت است[۲]. بنابراین شهروندی منزلتی برای فرد در ارتباط با یک اجتماع یا دولت است و غالباً این منزلت بر کسی اطلاق می‌شود که از حقوق فطری و طبیعی نیز برخوردار باشد و دولت این حقوق را رعایت و از آن حمایت کند و منزلت شهروندی را قوانین هر دولتی تعیین می‌کند.

در اندیشه سیاسی اسلامی هنوز جای این سؤال باقی است که شهروند تابع یک شهر است یا یک کشور و یا اینکه باید تابع یک امت و دارالاسلام باشد؟ قدر متیقن این است که اصطلاح مردم، شهروند و رعیت در متن جامعه معنی می‌یابد خواه جامعه در محدوده دولت شهر و ملی باشد و یا در حد یک امت گسترده در محدوده دولت منطقه‌ای و یا در سطح دولت جهانی باشد. به اعتبار تابعیت و اطاعتش از یک دولت و حاکمیت به او شهروند و رعیت اطلاق می‌شود و به اعتبار اینکه نقطه مقابل دولت است با عنوان مردم شناخته می‌شود. بنابراین شهروند از مفاهیم سیاسی و اجتماعی و ناظر بر ساختار و حقوق اجتماعی و سیاسی و توزیع قدرت در دولت - شهرهای جدید است. حقوق شهروندی مجموعه‌ای از حقوق خصوصی و عمومی است که بر روابط اجتماعی حاکم است. حقوق شهروندی در واقع بیان کننده حقوقی است که هر فرد در قالب تابعیت یک کشور از آن برخوردار است. همانند حق آزادی فکر، عقیده، بیان و اندیشه، مساوات و برابری همه شهروندان در بهره‌مندی از حقوق و تکالیف و مشارکت همه آنها در ساختن زندگی اجتماعی. انواع حقوق مانند، حق آزادی، حق نظارت، حق انتقاد، حق مساوات، حق قانون‌گرایی، حق عدالت، حق امنیت، حق رفاه و توسعه، حق انتخاب سرنوشت سیاسی، حق مسکن و سکونت و سایر حقوق مادی و معنوی.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی، منشأ به وجود آمدن واقعیت شهروندی در ایران است، معتقدند در گذشته واقعیت شهروندی در ایران وجود نداشت و مناسبات بین حاکم و مردم، در قالب رابطه سلطان و رعیت، رابطه غالب و مغلوب، رابطه مالک و مملوک و ارباب و رعیت مطرح بوده است[۳]. این مناسبات به صورت فرهنگ سیاسی رایج در آمده بود. شاهان با این فرهنگ، حکومت می‌کردند که مملکت را متعلق به خودشان می‌دانستند؛ یعنی مثل یک اربابی که یک مزرعه‌ای دارد، یک دهی دارد. یک ملکی دارد، یک عده هم در آن ملک مشغول کار و زندگی هستند. مسأله او، مسأله آن مردم نیست؛ مسأله او مسأله خودش است. ملک مملکت اوست، درآمدهایی دارد، رابطه حکومت با مردم یک چنین رابطه‌ای بود. مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور، مطلقاً مطرح نبودند. در این ملک بزرگ، یک ناصرالدین شاهی حکومت می‌کرد که او همه آحاد این مردم را نوکران خودش می‌دانست؛ اعم از نوکران رسمی‌اش که از صدراعظمش گرفته تا وزرا و اینها که خودشان هم می‌گفتند[۴]. در نظام اسلامی، شهروند کسی است که علاوه بر حق، دارای تکلیف هم هست. از دیدگاه حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای تمام کسانی که در جامعه اسلامی زندگی می‌کنند، شهروند جامعه اسلامی محسوب می‌شوند و نوع اعتقاد مذهبی و دینی در احراز شهروندی تفاوتی ایجاد نمی‌کند. همه حق دارند؛ حق امنیت، حق زندگی، حق کار، حق تلاش، حق تحصیل و فرهنگ دارد[۵]. بنابراین، حتی کسانی که دشمن نظام اسلامی هستند، می‌توانند در این نظام زندگی کنند، مخالفان اسلام و کسانی که اسلام را اصلاً قبول ندارند، می‌توانند در این نظام زندگی کنند و از همه حقوق شهروندی برخوردار باشند[۶]. در احقاق حقوق شهروندی، مذهب و دین مطرح نیست[۷].

حقوق شهروندی با مفهوم حقوق بشر رابطه تنگاتنگی دارد. به یک لحاظ حقوق شهروندی بر پایه حقوق بشر است. از طرفی هم انسان‌هایی که در چارچوب یک کشور واقع می‌شوند. به اعتبار بشر بودنشان از همان حقوق برخوردار هستند. بر مبنای رویکرد فلسفی و حقوقی، بخشی از حقوق شهروندی ریشه در طبیعت و فطرت انسانی دارد و ادیان هم ارشاد به حقیقت آنها دارد و آن حقوق را به رسمیت شناخته است[۸]. بر مبنای رویکرد کلامی و دین شناختی، بخشی از حقوق شهروندی ریشه در تکالیف الهی دارد که خداوند برای انسان‌ها معین کرده است[۹]. بین حقوق طبیعی و فطری با حقوق الهی هیچ گونه تضاد و تعارضی وجود ندارد. بر مبنای دو نوع حقوق طبیعی و الهی، انسان‌ها در حیات اجتماعی خود و برای سامان دادن به مناسبات اجتماعی یک سری حقوقی را وضع می‌کنند که با عنوان حقوق وضعی و قراردادی نامیده می‌شوند[۱۰]. حجیت حقوق موضوعه از دین است. بنابراین با حقوق الهی که خداوند در فطرت انسان‌ها به ودیعت گذاشته و حقوقی که به واسطه وحی ابلاغ کرده، نباید در تعارض باشد. از این روی، حق الله هیچ‌گاه رقیب حق الناس نیست؛ نقطه مقابل حق الناس نیست[۱۱].[۱۲]

عرصه‌ها و گونه‌های حقوق شهروندی

حقوق شهروندی به بخش خاصی از زندگی شهروندی منحصر نمی‌شود بلکه تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی بشر را به اعتبار اینکه عضو جامعه است در بر می‌گیرد. حقوق انسانی در همه این عرصه‌ها وجود دارد. با نگاهی به سامانه زندگی شهروندی با این واقعیت مواجه می‌شویم که بخشی از این حقوق، حقوقی است که برای انسان به اعتبار اینکه فردی از جامعه است تعلق می‌گیرد و نمی‌تواند از آن بی‌نیاز باشد و برای حراست از جان، مال و آزادی انسان وضع شده است که اصطلاحاً به آن حقوق عمومی گفته می‌شود. این حقوق در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی، اقتصادی، فرهنگی وجود دارد و رنگ همان عرصه‌ها را به خود گرفته است و با همان عرصه شناخته می‌شود. در برخی از تقسیمات، حقوق شهروندی، به سه نوع؛ حقوق مدنی حقوق سیاسی، حقوق اجتماعی تقسیم شده است.[۱۳]

مبانی حقوق شهروندی

در اندیشه اسلامی، بر خلاف دنیای غرب به ویژه مکاتب اومانیسم و لیبرالیسم، که نفی رعیت را برابر با نفی عبودیت الهی و ارتباط انسان با خدا پنداشتند[۱۴]، انسان یک فرد رها شده نیست؛ موجودی است برگزیده از جانب خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتی و نیمه مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانت‌دار خدا و مسئول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می‌شود و به سوی قوت و کمال سیر می‌کند و بالا می‌رود اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی‌گیرد. ظرفیت علمی و عملی‌اش نامحدود است، از شرافت و کرامتی ذاتی برخوردار است، احیاناً انگیزه‌هایش هیچ‌گونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، حق بهره‌گیری مشروع از نعمت‌های خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خویش وظیفه دار است[۱۵].

در فلسفه سیاسی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تمام عظمت‌های متعالی انسان ناشی از تعلق او به آستان ربوبی است. شکوفا شدن استعدادهای عالی و برتر او صرفاً از طریق برقراری این رابطه و توجه به اصل و مبدأ خویش، در نظام تربیتی خاص الهی امکان‌پذیر است. انسان بریده از خدا فاقد این اوصاف و حقوق است. فطرت حقیقتی یکسان و همگانی در میان انسان‌هاست که آنها را به سمت کمال و حقیقت سوق می‌دهد و جامع حقیقت انسانی است. بر اساس این فطرت، انسان دارای ادراکات و گرایش‌های فطری است. این فطرت دارای دو ویژگی؛ همگانی و غیر اکتسابی بودن است و همه انسان‌ها از بدو تولد از آن برخوردارند. از این رو برای اثبات وجودش نیازی به احراز شرایط و مقدمات خاصی نیست.

بنابراین، حق آزادی، تعالی و کمال همگانی است؛ چراکه هماهنگی تشریع و تکوین طلب می‌کند که انسان‌ها بتوانند به غایت مطلوب از خلقت جهان که همان کمال و تعالی است، دست یابند و این امر جز با اختیار و آزادی انسان‌ها در انتخاب راه و حرکت به سوی کمال میسر نمی‌شود. با توجه به این حقایق، منشأ حقوق در اسلام یا فطرت است یا طبیعت. البته سهم این عناصر در تکوین حقوق بشر به یک اندازه نیست و در تعارض میان این ریشه‌ها، فطرت دارای ارزش بالاتر است و هموست که انسان را به هدف غایی‌اش یعنی کمال رهنمون می‌شود. البته مبنای قانون الهی که از وحی ناشی می‌شود را هم نباید فراموش کرد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با عنایت به مبانی دینی بر این باورند که تأمین حقوق شهروندی در مسائل اجتماعی، ریشه‌دار و دارای مبنای دینی است[۱۶] و حقوق بشر در سایه اسلام و حکومت اسلامی تأمین می‌شود؛ اسلام است که می‌گوید: ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ[۱۷] این حکم، هر حاکمیت ظالمانه‌ای را نفی می‌کند. هیچ کس حق ندارد بر مردم حاکمیت داشته باشد؛ مگر آن‌که دارای معیارهای پذیرفته شده باشد و مردم او را پذیرفته باشند[۱۸]. ایشان بر این باورند که حقوق واقعی بشر تنها در سایه اسلام و حکومت اسلامی تأمین می‌شود و جمهوری اسلامی ایران به عنوان مصداق بارز حکومت اسلامی، حقوق شهروندی بسیار پیشرفته و قابل دفاعی را در دنیای امروز، عرضه کرده است[۱۹]. این نظام برای مردم، حق قائل است[۲۰]. ایشان با اشاره به معیارهای الهی، حقوق شهروندی را منحصر در مسلمانان نمی‌داند. غیر مسلمان‌ها هم از این حقوق برخوردارند[۲۱].[۲۲]

منابع

پانویس

  1. داریوش آشوری، پیشین، ص۲۲۱.
  2. آنتونی گیدنز: جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، ۱۳۶۷، ص۷۹۵.
  3. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.
  4. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.
  5. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.
  6. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، ۱۵/۶/۱۳۸۰.
  7. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.
  8. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خجسته سالروز ولادت امام زمان (ع)، ۲۲/۱۲/۱۳۶۸.
  9. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۳/۱۲/۱۳۸۰.
  10. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان نظام، ۱۵/۵/۱۳۸۲.
  11. ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
  12. مهاجرنیا، محسن، مقاله «نظام سیاست اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۸۰۰.
  13. مهاجرنیا، محسن، مقاله «نظام سیاست اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۸۰۳.
  14. راین هارد کوئل، لیبرالیسم؛ ترجمه منوچهر فکری ارشاد، تهران، ۱۳۵۴، ص۲۲ و ۲۳.
  15. مرتضی، مطهری، مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی، انتشارات صدرا، قم، ص۲۵۲.
  16. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۵/۵/۱۳۸۲.
  17. «شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.
  18. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی و میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم دهه فجر، در سالروز عید سعید مبعث، ۱۳/۱۱/۱۳۷۰.
  19. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۲/۳/۱۳۶۶.
  20. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۳/۱۲/۱۳۸۰.
  21. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، ۲۹/۱۱/۱۳۷۹.
  22. مهاجرنیا، محسن، مقاله «نظام سیاست اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۸۰۴.