حقوق عمومی
مقدمه
حقوق، شاخهای از علوم اجتماعی و دانشی است که به قاعدهمندسازی روابط بین افراد حقیقی و حقوقی در اجتماع میپردازد. دانش حقوق به شاخههای متعددی تقسیم میشود. حقوق عمومی بخشی از علم حقوق است که سازماندهی روابط تشکیلات حکومتی و سازمانهای دولتی و روابط افراد با سازمانهای حاکم را مورد مطالعه قرار میدهد، یا بهعبارتی، حقوق عمومی عبارت است از قاعدهمندسازی روابط حاکمان با مردم.
حقوق عمومی خود به زیرشاخههایی چند تقسیم میشود. حقوق عمومی گرچه در گذشته پیچیدگیهای ساختاری کنونی را نداشت، اما مطالعه تاریخ باستان، بهویژه تاریخ مصر و ایران باستان و سیره حکومتی پیامبر اکرم (ص) و خلفای راشدین، بهویژه ساختار و دغدغههای حکومتی امام علی (ع)، نشان از ایجاد بستر شکلگیری آن دارد.
اوّلین قانون اساسی در دولت اسلامی در زمان پیامبر اکرم (ص) شکل گرفت و بر مبنای آن مسلمانان امتی یکپارچه شدند و نحوه روابط آنان با دیگر گروههای اجتماعی و همسایگان و پیروان دیگر ادیان تعریف شد. پیامبر اکرم (ص) برای سرزمینهایی که در فتوحات اسلامی تحت سلطه حکومت ایشان قرار میگرفت والی میگماشت و مسئولیتهای مدنی را برای آنان ترسیم میکرد. در زمان امام علی (ع) تشکیلات اداری شکل جدیتر و دقیقتری به خود گرفت و ایشان در فکر استقرار نظام حقوقی خاصّ و مدون بود. اگرچه در سالهای اخیر واژه شهروندی در جهان امروز مورد توجه سیاستمداران و صاحبان قدرت قرار گرفته و اندیشمندان علوم انسانی را به تکاپو و نظریهپردازی واداشته است، اما این مفهوم قرنها پیش بهدست امام علی (ع) و در سیره حکومتی ایشان، مورد نظر بوده و به نحو تکاملی به منصه ظهور رسیده است.
امام علی (ع) با توجه به مفهوم حق و رابطه دوسویه آن، موضوع حقوق متقابل را مطرح میکند، یعنی در ازای هر حقی، حقوقی میسر است و تا حقی احیا نشود، حقوقی بر افراد مترتب نیست. امام (ع) میفرماید: پس، خداوند سبحان، بعضی از حقوق خود را برای بعضی از مردم واجب فرمود و هر حقی را برابر پاداش حقی دیگر قرار داد. بعضی از آن حقوق زمانی واجب میآیند که آن دیگر نیز حقی را که بر گردن دارد ادا کند.[۱].
در منظر امام، اگر حقوقی یکسویه باشد، آن حق تنها از آن خداوند خواهد بود، که بینیاز مطلق است. کسی که بر همگان حق دارد و هیچ کس را بر او حقی نیست، خدای تعالی است، نه هیچ یک از بندگانش، زیرا اوست که بر آفریدگان خود توانایی دار و عدلش در هر چه قضایش بر آن جاری شود، نمایان است. او حق خود را بر بندگان در آن قرار داد که اطاعتش کنند و جزای طاعتشان را دو چندان بر عهده گرفت[۲].
در منطق امام، حقوق انسانها متعلق به آنهاست و هیچ قدرتی نمیتواند این حقوق را از آدمی سلب کند و در صورت سلب حقوق انسانها، عنصر عدالت، که لازمه اجرای حقوق است، خدشهدار میشود. از اینرو بین حقوق و عدالت ملازمت و همبستگی وجود دارد و چون حقوق افراد رعایت نشود و شایستگیها در جایگاه خود بروز نیابد، بیعدالتی صورت پذیرفته است. از اینرو امام علی (ع) بر پاسداشت حقوق افراد تأکید داشت و در عمل و گفتار میکوشید تا هر چیز را مطابق با تعریفی که از عدل ارائه میدهد در جای خویش نهد. بههمین دلیل هنگامیکه به خواست مردم بر خلیفه سوم وارد شد او را به مفهوم عدالت راهنمایی کرد و فرمود: بدان که فاضلترین بندگان خدا امامی است دادگر، هدایتشده و راهبر که سنّت شناختهشده را بر پای دارد و بدعتی را که ناشناخته است، بمیراند...[۳]. اگر رفتار عادلانه در جامعه تسرّی یابد و دو طرف، حق و حقوق دیگری را بیکم و کاست بهپا دارند و به آن عمل کنند، عدالت برپا داشته و حقوق افراد رعایت میشود.
امام علی (ع) در مورد حقوق مردم و والی معتقد است چون هر دو حقوق یکدیگر را رعایت کنند، حق در میانشان بزرگمقدار میشود و راههای دین برپا و نشانههای عدالت در جامعه استوار خوهد شد[۴]. سخن و سیره امام علی (ع) مفهومی عمیق از حقوق را در برمیگیرد که با توجه به آن مکتب حقوقی اسلام را تبیین میکند. البته باید توجه داشت بیش از هرچیز بهدلیل شرایط ویژهای که امام در آن قرار گرفته و اتفاقاتی که در حکومتهای پیشین رخ داده بود، حقوق عمومی یا شهروندی نقش بارزتری در حکومت ایشان مییابد و بیشتر از مصادیق دیگر حقوق، به آن توجه شده است.
امام علی (ع) در آن هنگام که از ادای حق بهعنوان تکلیفی الهی سخن بهمیان میآورد، بزرگترین حقوق را حقوق متقابل شهروند و والی برمیشمرد و آنرا فریضهای میداند که خداوند بر عهده طرفین قرار داده است و در سایه آن قوام جامعه، سرافرازی و نیرومندی در دین حاصل میشود. اگر چنین نباشد و حقوق متقابل مردم و دولت نادیده گرفته شود، ظلم و ستم در جامعه آشکار میشود و جامعه فرومیپاشد[۵]. از اینرو میتوان چنین پنداشت که در منظر امام (ع)، سنت الهی بر این قرار گرفته است که چون در جوامع حقوق متقابل مردم و حکومت رعایت نشود و یکی بر دیگری تجاوز کند، سرنوشت آن جامعه نابودی و اضمحلال است. بههمین دلیل امام بر رعایت حقوق شهروندی پافشاری کرد[۶].
مصادیقی از حقوق عمومی
- حق حیات: حیات انسانها هرگز نباید با تهدید روبهرو شود. قرآن کریم کشتن فردی بیگناه را به مثابه کشتن همه مردمان برمیشمرد[۷]. امام علی (ع) نیز در فرمانهای خود به کارگزاران حکومتی بر این نکته تأکید میورزد[۸].
- حق آزادی: در منطق امام، خداوند انسان را آزاد آفریده است، پس نباید بنده دیگری باشد[۹]. از اینرو مردمان که در کلام امام یا برادران دینیاند یا بکسان در آفرینش، میتوانند با هر مسلک و مرام و اندیشهای در جامعه اسلامی زندگی کنند و از مواهب حکومتی برخوردار شوند و به آیین خود عمل کنند[۱۰]. البته توجه به این نکته ضروری است که بهرهمندی از آزادی در چارچوب قانون است که قابل اجراست و به حقوق دیگران لطمه نمیزند و آزادیهای دیگران را سلب نمیکند. در منطق امام حتی اطاعت مردم از حاکم نیز مشروط تلقی شده است، تا آنجا که در نامه به مردم مصر در معرفی مالک اشتر، پس از یادکرد فضائل او مینویسد: اما بعد، بندهای از بندگان خدا را بهسوی شما فرستادم. مردی که در روزگار وحشت به خواب نرود و در ساعات خوف از دشمن رخ برنتابد. بر دشمنان از لهیب آتش سوزندهتر است. او مالک بن الحارث از قبیله مذحج است. در هر چه موافق حق بود به سخنش گوش بسپارید و فرمانش را اطاعت کنید[۱۱].
- برابری همگانی در برابر قانون: امام (ع) به کارگزار خویش سفارش میکند که باید حق مردم در نظر تو یکسان باشد[۱۲]. در فرازی دیگر نیز به کارگزار مصر، محمد بن ابیبکر، سفارش میکند که میان مردم حتی در نگریستن نیز برابری را رعایت کند. نگاه کردن از روبهرو و از گوشه چشم در میان همگان به یکسان تقسیم کن...[۱۳]. از اینرو امام (ع) در فرماننامه حکومتی به کارگزار خود سفارش میکند که مبادا بین نزدیکان و خویشان خود نسبت به مردم تبعیض قائل شود و در فرازی به او مینویسد: انصاف را در ارتباط با خدا و مردم و در مورد خود و نزدیکان و هوادارنت رعایت کن؛ که اگر چنین نباشی ستم کردهای و خدا در کمین ستمبارگان است[۱۴]. و نیز به نمایندگان خود در تقسیم بیت المال دستور داد که اموال را بین مردم به مساوات تقسیم کنند و کسی را بر دیگری برتری ندهند.
- حق نظارت: در منطق امام، مردمان حق دارند از عملکرد دولت و سیاستهای حکومتی مطلع شوند. گردش آزاد اطلاعات در جامعه حق مردم است و به کارگزارش سفارش میکند تا مبادا برای مدتی طولانی ارتباط با مردم را قطع کند، زیرا این موضوع باعث میشود مردم در جریان امور نباشند و امور بزرگ در نظرشان کوچک جلوه کند و امور کوچک در نظرشان بزرگ آید، زشت و زیبا نیز معنایی معکوس بیابد. در منطق امام، اگر مردمان نسبت به حاکم سوءظنّی پیدا کردند، حاکم موظف به عذرخواهی و رفع گمان سوء مردمان است[۱۵].
- حقوق مخالفان: منطق امام حقوق مخالفان را نیز محترم میشمرد. از اینرو امام در برابر تهدیدها و توهینهای خوارج، تا آنجا که سلاح برنداشته و نظم عمومی را برهم نزده بودند، صبر و مماشات کرد. امام حقوق آنها را که عبارت از اجازه ورود به مسجد و عبادت و نماز گزاردن، بهرهمندی از غنایم جنگی و حقوق اجتماعی و حفظ آزادیهای فردی و اجتماعی آنان بود تا هنگامی که دست به سلاح نبردند، رعایت کرد. این در حالی بود که خوارج امام را ناسزا میگفتند و بر ضد ایشان تبلیغ میکردند، اما امام با آگاهی از اعمال آنها، حقوقشان را پاس میداشت. امام (ع) بین خوارج که در راه حق به اشتباه رفتند و کسانیکه با علم به ناحق بودن خود، با حکومت حق مخالفت ورزیدند (معاویه و همفکران او) تفاوت قائل است. از اینرو سفارش میکند تا پس از ایشان به بهانه کشته شدن امام بهدست خوارج، آنها را نکشند[۱۶].
- حق آموزش عمومی: امام (ع) خود حقوق مردم و از جمله حقوق عمومی از آموزش مردمان یاد میکند، تا مردمان نادان نمانند و از ادبآموزی یاد میکند تا مردمان دانا شوند[۱۷].
- حقوق زندانیان: امام (ع) نسبت به حقوق محکومان و زندانیان نیز پایبند بود. از اینرو دستور داد از بیت المال به معیشت زندانیان رسیدگی شود. ایشان اطعام و احسان به زندانی را امر واجب قلمداد میکند، حتی اگر یک روز بیشتر به زمان اعدام زندانی باقی نمانده باشد. برخورد امام با قاتل خود نیز نمودی ویژه به این مسئله میبخشد. امام (ع) به فرزندانش سفارش کرد که وی را به اسارت گیرند، غذا و آب دهند و در دوران اسارت، رعایت حال او را بکنند.
- حقوق متهمان: شرایط قضاوت و محیط دادگاه بهگونهای است که متهم را به انفعال میکشاند و روحیه او را در برابر اتهامات وارد شده تضعیف میکند و موجب دلسردی او از اجرای قانون و لکنت گفتار او میشود. از اینرو فضای دادگاههای حکومت در زمان امام (ع) بهگونهای طراحی شده بود تا متهم بهراحتی در برابر قاضی بنشیند و امام به قضات سفارشهای لازم را کرده بود. از اینرو هنگامیکه امام در مقام خلیفه مسلمین، زره جنگی خود را نزد فردی نصرانی مییابد و برای احقاق حقوق خود به دادگاه مراجعه میکند، بهدلیل نداشتن ادله متقن و محکمهپسند محکوم میشود. نیز ابوالاسود دوئلی که از یاران و ارادتمندان ایشان بود، تنها بهدلیل بالا بردن صدایش نسبت به صدای متهم از قضاوت خلع ید میشود.
- حقوق خطاکاران: دین اسلام گاه برای تنبیه تنبه افراد و عبرتگیری دیگران، حدودی را برای برخی از خطاها مشخص کرده است. این حدود با دستور حاکم جاری میشود. روایت است که امام (ع) حدی به میزان بیست تازیانه باری شخصی مقرر داشت. اما قنبر، غلام امام، به اشتباه سه ضربه بیشتر از حد به وی تازیانه زد. امام (ع) تازیانه را از و گرفت و سه ضربه تازیانه بهعنوان قصاص بر او زد.
- حقوق صاحبان صنایع و اقتصاد: بخشی از درآمدهای حکومت اسلامی از حقوق الهی که در اموال مردمان نهفته است، تأمین میشود. خمس، زکات و مالیات از جمله این حقوق است. امام (ع) در دریافت این حقوق ضمن احترام و تکریم افراد، شرایطی را مشخص میکند. مطابق با این شرایط، افراد در پرداخت حقوق شرعی خویش آزادند و مأمور مالیاتی باید از هرگونه اقدام در پرداخت حقوق شرعی خویش آزادند و مأمور مالیاتی باید از هرگونه اقدام خشونتآمیز که باعث ارعاب و تحت فشار قرار دادن فرد شود، خودداری کند. مأمور حق ندارد بیاجازه وارد حریم خصوصی افراد شود. مأمور نباید با چارپایان بدرفتاری کند و باعث ترسیدن یا رم کردن آنها شود.
- حقوق حیوانات: در منطق امام (ع) حیوانات نیز حقوقی دارند و امام به رعایت حقوق حیوانات پایبند بود. از اینرو نقل است که برای چارپایانی که گم میشدند، مکانی اختصاص داده بود و آنها را در آنجا نگهداری میکرد تا مورد تعرض قرار نگیرند. به آنها علوفه میداد. چون علوفه از منبع بیت المال تهیه میشد، در حدی بود که نه آنها را چاق و پروار کند و نه لاغر. حیوانات را نمیفروخت و از آنها نگهداری میکرد. در سفارش خود به مأمور زکات، او را از ترساندن حیوانات باز میداشت و به او سفارش میکرد هرگز نباید بین مادر و فرزند حیوانات جدایی افکند.
- حق استیفای حقوق: امام (ع) به کارگزاران خود سفارش میکند که شرایطی ایجاد کنند تا مردمان بدون هیچ دغدغه و ترسی حقوق خود را ابراز دارند. از اینرو در فرماننامه حکومتی سفارش میکند که در میان مردمان حاضر شود و به حرفهای آنها گوش سپارد. در این میان، مأموران انتظامی را از نزد خود دور کند تا مردمان بدون دغدغه و ترس مطالب خود را بازگو کنند[۱۸]. نیز با بازگو کردن کلام پیامبر (ص) در مواضع بسیار، امتی را که در آن حق ضعیف از زورمند به صراحت و قاطعیّت گرفته نشود، مقدس نمیشمارد. همچنین بر استیفای حق مردمان تأکید میورزد و آنرا عملی میکند.
- رفاه عمومی: امام (ع) در صدد بود تا بهعنوان وظیفه حکومت، رفاه مردمان را برآورده سازد. ایشان در این امر موفق شد، چنانکه خود در مورد مردم کوفه که بهطور مستقیم زیر نظر ایشان اداره میشدند، فرمود: همه آنها در رفاه و آسایشاند و هر یک بهره مناسب از گندم (نان)، سرپناه (مسکن) و آب سالم آشامیدنی دارد.
- تأمین اجتماعی: در منظر امام (ع) از دیگر مصادیق حقوق شهروندی، تأمین اجتماعی زندگی افراد است. تأمین اجتماعی یعنی انسانهایی که به دلایل متفاوت در جامعه موفق به تأمین مخارج و ضرورتهای زندگی خود نیستند زیر پوشش و حمایت دولت قرار گیرند. از اینرو هنگامی که امام به پیرمردی در حال گدایی برخورد کرد، از همراهان خود پرسید که چرا این پدیده در جامعه رخ داده است؟ و وقتی پاسخ شنید این پیرمردی نصرانی است که در کهولت گدایی میکند، خطاب به آنان فرمود: "هنگام جوانی از او کار کشیدید و اکنون که توان کار ندارد او را به حال خود واگذاشتهاید"؛ و دستور داد برای او جیرهای از بیت المال اختصاص دهند»[۱۹].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۲۹۴ ـ ۲۹۶.
- ↑ ﴿ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ﴾؛ سوره مائده، آیه ۳۲
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۸.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۹؛ نیز نک: نامه ۷۰
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۷
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۶۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۴.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۲۹۶ ـ ۳۰۰.