←ابن جریر طبری
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
با توجه به معدود عبارات به جای مانده از مرحوم [[ابن قبه]]، وی تنها به یک [[برهان]] بر [[عصمت امام]] {{ع}} اشاره کرده که همان [[حدیث ثقلین]] است. او مدلول حدیث ثقلین را وجود یک [[حجت]] [[معصوم]] و عالم به [[قرآن]] و [[سنت]] میداند. <ref>کیفیت [[استدلال]] وی را میتوان این گونه تقریر کرد: اولاً، بر اساس حدیث ثقلین، حجت از [[عترت]] و [[اهل بیت]] [[رسول]] خداست؛ ثانیاً، بر اساس این [[حدیث]]، عترت [[رسول خدا]] {{صل}} از قرآن جدا نمیشوند، و بر ما لازم است که به عترت رسول خدا {{صل}} متمسک شویم. {{متن حدیث|أنّ الحجّة من عترته لا يفارق الكتاب، وإنّا متى تمسکنا بمن لا يفارق الكتاب لن نضلّ و ان من لا يفارق الكتاب فهو ممّن فرض على الامّة أن يتمسّكوا به}}؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۹۴-۹۵). ثالثاً، چنین حجتی باید عالم به قرآن باشد و [[ناسخ و منسوخ]] و [[عام و خاص]] و... را بداند؛ وگرنه نمیتوان به او متمسک شد؛ زیرا [[ناسخ]] را به جای [[منسوخ]]، محکم را به جای [[متشابه]] و... میگذارد، و دیگر فرقی میان او و دیگران نخواهد بود؛ در حالی که رسول خدا {{صل}} عترتش را حجت و دیگران را مراجعه کننده به آنها دانسته است. {{عربی|يجب أن يكون جامعا لعلم الدين كله ليمكن التمسك به و الأخذ بقوله فيما اختلفت فيه الأمة و تنازعته من تأويل الكتاب و السنة و لأنه إن بقي منه شيء لا يعلمه لم يمكن التمسك به ثم متى كان بهذا المحل أيضا لم يكن مأمونا على الكتاب و لم يؤمن أن يغلط فيضع الناسخ منه مكان المنسوخ و المحكم مكان المتشابه و الندب مكان الحتم إلى غير ذلك مما يكثر تعداده و إذا كان هذا هكذا صار الحجة و المحجوج سواء}}؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۹۴). بنابراین حجت (از عترت رسول خدا {{صل}}) باید از [[اشتباه]] در قرآن معصوم باشد؛ ضمن آنکه از عبارتی که مرحوم [[ابن قبه]] بلافاصله پس از [[استدلال]] خود میآورد، روشن میشود که مقصود وی از [[حجت]]، همان [[امام]] است. {{عربی|... صحّ ما قالت الإماميّة من أنّ الحجّة من العترة لا يكون إلّاجامعاً لعلم الدين، معصوماً مؤتمناً على الكتاب. فإن وجدت الزيديّة في أئمّتها مَن هذه صفته فنحن أوّل من ينقاد له، وإن يكن الاخرى فالحقّ أولى ما اتّبع}}؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۹۴). از کیفیت استدلال مرحوم [[ابن قبه]] روشن میشود که وی با این [[برهان]]، در صدد [[اثبات]] عصمت پیامبر و امام از [[دروغ]] در [[تبیین دین]] و [[عصمت از اشتباه]] در تبیین دین است. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۲۶۹</ref>. | با توجه به معدود عبارات به جای مانده از مرحوم [[ابن قبه]]، وی تنها به یک [[برهان]] بر [[عصمت امام]] {{ع}} اشاره کرده که همان [[حدیث ثقلین]] است. او مدلول حدیث ثقلین را وجود یک [[حجت]] [[معصوم]] و عالم به [[قرآن]] و [[سنت]] میداند. <ref>کیفیت [[استدلال]] وی را میتوان این گونه تقریر کرد: اولاً، بر اساس حدیث ثقلین، حجت از [[عترت]] و [[اهل بیت]] [[رسول]] خداست؛ ثانیاً، بر اساس این [[حدیث]]، عترت [[رسول خدا]] {{صل}} از قرآن جدا نمیشوند، و بر ما لازم است که به عترت رسول خدا {{صل}} متمسک شویم. {{متن حدیث|أنّ الحجّة من عترته لا يفارق الكتاب، وإنّا متى تمسکنا بمن لا يفارق الكتاب لن نضلّ و ان من لا يفارق الكتاب فهو ممّن فرض على الامّة أن يتمسّكوا به}}؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۹۴-۹۵). ثالثاً، چنین حجتی باید عالم به قرآن باشد و [[ناسخ و منسوخ]] و [[عام و خاص]] و... را بداند؛ وگرنه نمیتوان به او متمسک شد؛ زیرا [[ناسخ]] را به جای [[منسوخ]]، محکم را به جای [[متشابه]] و... میگذارد، و دیگر فرقی میان او و دیگران نخواهد بود؛ در حالی که رسول خدا {{صل}} عترتش را حجت و دیگران را مراجعه کننده به آنها دانسته است. {{عربی|يجب أن يكون جامعا لعلم الدين كله ليمكن التمسك به و الأخذ بقوله فيما اختلفت فيه الأمة و تنازعته من تأويل الكتاب و السنة و لأنه إن بقي منه شيء لا يعلمه لم يمكن التمسك به ثم متى كان بهذا المحل أيضا لم يكن مأمونا على الكتاب و لم يؤمن أن يغلط فيضع الناسخ منه مكان المنسوخ و المحكم مكان المتشابه و الندب مكان الحتم إلى غير ذلك مما يكثر تعداده و إذا كان هذا هكذا صار الحجة و المحجوج سواء}}؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۹۴). بنابراین حجت (از عترت رسول خدا {{صل}}) باید از [[اشتباه]] در قرآن معصوم باشد؛ ضمن آنکه از عبارتی که مرحوم [[ابن قبه]] بلافاصله پس از [[استدلال]] خود میآورد، روشن میشود که مقصود وی از [[حجت]]، همان [[امام]] است. {{عربی|... صحّ ما قالت الإماميّة من أنّ الحجّة من العترة لا يكون إلّاجامعاً لعلم الدين، معصوماً مؤتمناً على الكتاب. فإن وجدت الزيديّة في أئمّتها مَن هذه صفته فنحن أوّل من ينقاد له، وإن يكن الاخرى فالحقّ أولى ما اتّبع}}؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۹۴). از کیفیت استدلال مرحوم [[ابن قبه]] روشن میشود که وی با این [[برهان]]، در صدد [[اثبات]] عصمت پیامبر و امام از [[دروغ]] در [[تبیین دین]] و [[عصمت از اشتباه]] در تبیین دین است. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۲۶۹</ref>. | ||
===== [[ | ===== [[محمد بن جریر بن رستم طبری کبیر|ابنجریر طبری]] ===== | ||
[[ابوجعفر | [[محمد بن جریر بن رستم طبری کبیر|ابوجعفر محمد بن جریر رستم طبری آملی]] از [[متکلمان]] [[قرن سوم]] و چهارم [[هجری قمری]] است که [[اصحاب رجال]] از او به بزرگی یاد کردهاند. <ref>احمدعلی نجاشی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجامی، ص۳۷۶؛ محمدبن حسن طوسی، الفهرست، ص۳۳۹؛ حسن بن علی بن داوودحلی، رجال ابن داوود، ص۱۶۷؛ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۴۱</ref>. | ||
از مرحوم [[طبری]] نظریات اندکی در باب [[عصمت]] وجود دارد. بر اساس این نظریات وی عصمت را یکی از شرایط لازم برای [[امامت]] دانسته <ref>ابن جریر طبری، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۵۷۱</ref> و آن را امری موهبتی و [[الهی]] میداند. <ref>محمدبن جریر طبری، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۶۰۰-۵۹۹؛ همو، نوادر المعجزات، ص۹</ref> او [[معتقد]] است [[پیامبر]] و [[امام]] ضرورتا از [[ارتکاب گناهان]] [[معصوم]] هستند. وی [[قلمرو عصمت]] در پیامبر و امام را ضرورتا به [[عصمت از اشتباه]] در [[تبیین دین]] و دیگر نظریات غیر [[دینی]] معصوم [[توسعه]] داده است<ref>ر.ک: فاریاب محمدحسین، عصمت امام ص۲۷۵-۲۷۰</ref>. | از مرحوم [[محمد بن جریر بن رستم طبری کبیر|طبری]] نظریات اندکی در باب [[عصمت]] وجود دارد. بر اساس این نظریات وی عصمت را یکی از شرایط لازم برای [[امامت]] دانسته <ref>ابن جریر طبری، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۵۷۱</ref> و آن را امری موهبتی و [[الهی]] میداند. <ref>محمدبن جریر طبری، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۶۰۰-۵۹۹؛ همو، نوادر المعجزات، ص۹</ref> او [[معتقد]] است [[پیامبر]] و [[امام]] ضرورتا از [[ارتکاب گناهان]] [[معصوم]] هستند. وی [[قلمرو عصمت]] در پیامبر و امام را ضرورتا به [[عصمت از اشتباه]] در [[تبیین دین]] و دیگر نظریات غیر [[دینی]] معصوم [[توسعه]] داده است<ref>ر.ک: فاریاب محمدحسین، عصمت امام ص۲۷۵-۲۷۰</ref>. | ||
[[ | [[محمد بن جریر بن رستم طبری کبیر|ابنجریر]] تنها به یک [[برهان]] بر [[اثبات عصمت]] استناد کرده که بر اساس آن میتوان گفت اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد نیازمند دیگران خواهد بود؛ در حالی که امام کسی است که نیازمند دیگران نیست؛ پس معصوم است <ref>محمدبن جریر طبری، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین{{ع}}، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱</ref>. در واقع میتوان این برهان را همان [[برهان امتناع تسلسل]] دانست که بسیاری از [[متکلمان]] متأخر [[شیعه]] نیز بدان استناد کردهاند<ref>محمدحمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج3، ص279-278؛ حسن بن یوسف حلی، نهج الحق، تعلیق عین الله حسینی ارموی، ص164؛ همو، مناهج الیقین، ص298؛ همو، الرسالة السعدیة، ص82؛ همو، منهاج الکرامة، ص113؛ ابن میثم بحرانی، قواعد المرام، ج1، ص177؛ فاضل مقداد، النافع یوم الحشر، ص95-93؛ همو، اللوامع الالهیة، ص326</ref>.<ref>ر.ک: فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص۲۷۴-۲۷۳</ref> | ||
===== [[شیخ مفید]] ===== | ===== [[شیخ مفید]] ===== |