بحث:عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:
=== دیدگاه‌های مختلف [[کلامی]] پیرامون [[منشأ عصمت پیامبران]] ===
=== دیدگاه‌های مختلف [[کلامی]] پیرامون [[منشأ عصمت پیامبران]] ===
{{اصلی|منشأ عصمت}}
{{اصلی|منشأ عصمت}}
در مورد منشأ یا همان موجبات [[عصمت]] دیدگاه‌های مختلفی از سوی [[متکلمان]] مطرح شده است:
# '''دیدگاه اول: اسباب چهارگانه:''' قائلان این دیدگاه<ref>برای نمونه: رازی، فخرالدین، المحصل، ص۵۲۲؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref> «عصمت» را منافی با [[اختیار]] [[معصوم]] نسبت به انجام [[معاصی]] نمی‏دانند، و خود بر چند طایفه‌‏اند<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref>، برخی معتقدند: عصمت عبارت است از [[عنایت ویژه]] و پنهانی که [[خداوند]] [[پیامبر]] و [[امام]] را از آن بهره‌مند می‌نماید و در زیر سایه این [[لطف]] در [[نفوس]] ایشان، [[انگیزه]] ترک [[طاعت]] و [[فعل معصیت]] از میان می‌رود، لذا هیچ‏گاه [[مرتکب معصیت]] نمی‏شوند چون [[داعی]] بر آن ندارند. از منظر ایشان، [[اجتماع]] چهار عنصر (سبب) موجب پیدایشِ صفت عصمت (لطف خفی) می‌شود:
## در نفس یا [[بدن]] [[مطهر]] معصوم، خاصیتی (عاملی/ عنصری) وجود دارد که اقتضا می‌کند [[ملکه]] مانع از [[فجور]] در او پدید آید.
## [[علم]] و [[یقین]] نسبت به زیان‌ها و [[مفاسد]] معاصی و فوائد [[طاعات]] در او حاصل است.
## [[وحی]] یا [[الهام]] مستمرّ به [[معصومان]]، [[بینش]] ایشان نسبت به [[حقیقت]] معاصی و طاعات را موکد و عمیق می‌سازد.
## توجه به اینکه در صورت [[ترک اولی]] و راجح، مورد مواخذه و [[سختگیری]] [[الهی]] قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر معصوم توجه به این امر دارد که: خداوند هیچ گونه [[اغماض]] و اهمالی در ترک اولی، درباره آنها روا نمی‌دارد<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref>.
# '''دیدگاه دوم: [[علم ویژه]]:''' بسیاری از [[اندیشوران]] [[اسلامی]]، به ویژه در عصر کنونی علت و [[منشأ عصمت]] را نوعی خاصّ از علم و [[آگاهی]] می‏دانند<ref>طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.</ref>. به این بیان که وجود علم [[قطعی]] و تام نسبت به [[خدای متعال]] و [[صفات جمال و جلال]] او و یا [[علم]] تامّ نسبت به [[حقیقت]] [[معاصی]] و [[طاعات]] در نفس [[معصومان]]، موجب پیدایش صفت [[عصمت]] در ایشان می‌گردد. هر چند اصل این دیدگاه کم و بیش در آثار کهن [[کلامی]] مطرح شده است<ref>جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref>. اما در سده‏‌های پیشین، توضیح و تبیینی روشن درباره کیفیت این علم و روند تاثیر این علم در پیدایش [[قوه]] عصمت، مطرح نشده است؛ از این رو [[اندیشوران]] متاخر در باب منشأ بودن «علم»، روشن، دقیق و مفصل‏تر وارد شده‌اند<ref>برای نمونه ن. ک. طباطبائی، [[المیزان]]، ج ۲، ص۱۳۴؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی [[هدی]] الکتاب و السنة و العقل، ج ۳، ص۱۵۸.</ref>.
# '''دیدگاه سوم: علم و [[اراده]]:''' برخی از [[اندیشمندان]] معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانسته‌اند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمدتقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)| آموزش عقاید]]، ص۲۰۵.</ref>. بیان ایشان چنین است: "هر قدر [[انسان]] [[حقایق]] را بهتر بشناسد و نسبت به آنها [[آگاهی]] و توجه بیشتر و زنده‌تر و پایدارتری داشته باشد و نیز اراده [[نیرومندی]] بر مهار کردن [[تمایلات]] و هیجانات درونیش داشته باشد، حسن [[انتخاب]] بیشتری خواهد داشت و از [[لغزش‌ها]] و کج روی‌ها بیشتر در [[امان]] خواهد بود"<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمدتقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص۱۱۹.</ref>. برخی نویسندگان معاصر نیز همین قول را تقویت کرده و پذیرفته‌اند<ref>[[حسن یوسفیان]]؛ [[احمد حسین شریفی]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۵۹-۵۱.</ref>.
# '''دیدگاه چهارم: اراده و انتخاب:''' برخی عصمت را زاییده اراده [[قوی]] و حسن انتخاب می‌‌دانند<ref>ری شهری، [[محمد]]، [[فلسفه]] [[وحی]] و [[نبوت]]، ص۲۱۰.</ref>. از نظر آنان عصمت پدیده‌ای است کاملا ارادی و اختیاری و [[اراده انسان]] در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کننده‌ای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه [[انسان‌ها]] می‌‌توانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند. به باور ایشان [[تقوا]] و عصمت از یک ریشه‌اند. تقوا به معنای [[پرهیز از گناه]] نیست، بلکه به معنای [[ملکه]] ای است که موجب مصونیت [[انسان]] از [[ابتلا]] به [[گناه]] می‌‌شود. [[تقوا]] و [[عدالت]] نیز مرتبه ای از [[عصمت]] است و عصمت مطلقه عبارت است از شدت [[ملکه]] [[تقوا]] و عدالت. عامل اصلی و ریشه [[واقعی]] [[ملکه عصمت]]، [[اراده]] و [[انتخاب]] [[انسان]] است<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[فلسفه وحی و نبوت (کتاب)|فلسفه وحی و نبوت]]، ص۲۱۸ -۲۱۰.</ref>.
# '''دیدگاه پنجم: تمامیّت [[عقل]]:''' برخی از حکمای [[الهی]]، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمرده‏اند<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه می‏‌نویسند: "قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّت‌های او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر می‏‌شود تا یکی از قوّت‌های او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.</ref>. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیده‌اند"<ref>جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.</ref>.
# '''دیدگاه ششم:''' مجموع علل طبیعی، [[انسانی]] و الوهی: پیدایش و پایداری عصمت را نمی‌توان فقط به یک یا دو عامل نسبت داد، بلکه مجموعه‌ای از عوامل گوناگون طبیعی و [[انسانی]] و الهی در این زمینه نقش می‌آفرینند؛ به دیگر سخن، از آنجا که عوامل گوناگونی در شکل‌گیری [[شخصیت انسان]] دخیل است، عصمت را نیز نمی‌توان فقط ره‌آورد عوامل طبیعی چون [[وراثت]] و تأثیر محیط [[خانوادگی]] و [[اجتماعی]] دانست، چنان‌که نمی‌توان زمینه‌های پیدایش آن را در [[علم]] و [[اراده]] و [[استعداد]] [[انسان]] [[معصوم]] محدود کرد یا اینکه آن را صرفاً معلول [[لطف]] و [[فضل الهی]] خواند<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، پژوهش‌ها و پاسخ‌های مذهبی، ج۱، ص۱۷۰ – ۱۶۵؛ محمد ری‌شهری، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۰۷.</ref>؛ زیرا نگاه انحصارگرایانه در هر یک از عوامل سه‌گانه موجب می‌شود نقش عوامل دیگر نادیده گرفته شده و این نظریه دچار چالش شود. بنابراین، زمینه‌های مهم پیدایش [[عصمت]] را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
## وراثت: بسیاری از ویژگی‌های [[روحی]] - [[روانی]] و خلق‌وخوی [[پدر]] و [[مادر]] همانند ویژگی‌ها وصفات ظاهری و [[جسمانی]] آنان از راه وراثت و در قالب ژن‌ها به فرزندانشان منتقل می‌شود. یافته‌های [[علمی]] و نیز برخی [[آیات]] و [[روایات اسلامی]] هم مؤید این مطلب است<ref>اعراف، [[آیه]] ۵۸ را اشاره به این موضوع دانسته‌اند: {{متن قرآن|وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا}} «و [[گیاه]] [[سرزمین]] [[پاک]] به [[اذن]] پروردگارش بیرون می‌آید و از آن (سرزمین) که [[ناپاک]] است جز به [[سختی]] و کندی (گیاهی) بیرون نمی‌آید» [[سوره اعراف]]، آیه ۵۸. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} هم با تأکید بر دقت در [[گزینش]] [[همسر]] می‌فرماید: {{متن حدیث|انظر إلى ما تضع نطفتك فإن العرق دساس}}. [[ابن سلامة]]، [[مسند]] الشهاب، ج۱، ص۲۷۰. [[رسول الله]]{{صل}}: {{متن حدیث|تَخَيَّرُوا لِنُطَفِكُمْ فإن الأبناء تشبه الأخوال}}، جواهری، [[جواهر الکلام]]، ج۲۹، ص۳۷. [[حضرت علی]]{{ع}} [[پس از شهادت حضرت فاطمه]] زهرا{{ع}} هنگامی که خواست، همسری [[انتخاب]] کند به برادرش [[عقیل]] که [[نسب]] شناس [[عرب]] بود، فرمود: {{متن حدیث|اطلب لي امرأة ولدتها شجعان العرب حتى تلد لي ولدا شجاعا، فوقع الاختيار على أم البنين الكلابية و ولدت العباس بن علي{{عم}} و إخوته}}؛ «زنی را برای من از زاده [[شجاعان]] عرب انتخاب کن تا برای من پسران شجاعی بزاید، از این‌رو، [[ام البنین]] [[کلابیه]](از خاندانی [[شجاع]]) [[انتخاب]] شد و [[حضرت عباس]]{{ع}} و برادرانش را زائید». ابی‌نصر البخاری، سرالسلسلة العلویة، ص۸۸.</ref>. [[وراثت]] نقش قابل توجهی در فراهم کردن زمینه و بستر مناسب برای شکل‌گیری نوع خاصی از [[شخصیت]] و رویکردهای [[رفتاری]] و [[اخلاقی]] ایفا می‌کند؛ بر همین اساس، داشتن [[پدر]] و [[مادر]] و نیاکان [[شایسته]]، برگزیده و پایبند به [[ارزش‌ها]] و [[فضایل اخلاقی]] و [[الهی]] از زمینه‌های نخست لازم برای شکل‌گیری [[شخصیت انسان]] [[معصوم]] و پیدایش [[عصمت]] در اوست.
## [[تربیت]] [[خانواده]]: امروزه، بیش از پیش روشن شده است که خانواده بیشترین تأثیر را در تربیت و شکل‌گیری شخصیت انسان دارد. اگرچه در [[جوامع]] مدرن و غیرسنتی نهادها و مؤلفه‌های گوناگون [[اجتماعی]] از قبیل [[آموزش و پرورش]]، [[رسانه‌ها]]، گروه هم‌سالان، آموزگاران و غیر آن در [[تعلیم و تربیت]] [[انسان]] دخیل هستند، ولی نقش اساسی از آن خانواده است. [[روان‌شناسان]] [[رشد]] بر این باورند که پایه شخصیت [[کودک]] و [[نوجوان]] در خانواده شکل می‌گیرد و تا پایان [[عمر]] کم و بیش [[افکار]] و [[عقاید]] و [[رفتار]] او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در این میان، تأثیر پدر و مادر بیش از اعضای دیگر خانواده است. نقش [[تربیتی]] خانواده، به ویژه پدر و مادر، در [[آموزه‌های اسلامی]] نیز [[تأیید]] شده است. [[نهی]] از [[ازدواج]] با انسان‌های [[کافر]] و [[فاسق]] و [[فاجر]] و شراب‌خوار... هرچند امتیازاتی چون [[زیبایی]] و [[ثروت]] داشته باشند، از جمله بر این اساس قابل ارزیابی و تحلیل است<ref>پیامبر [[اسلام]]{{صل}} از ازدواج با دختر زیبایی که در خانواده‌ای بد بزرگ شده باشد، نهی می‌کند: {{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ: الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ}}. وسائل الشیعة، کتاب [[نکاح]]، ب ۱۳، از ابواب [[استحباب]] [[اختیار]] الزوجة الکریمة، ح۴، ج۱۴، و نیز می‌فرماید: {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِهِ وَ يُمَجِّسَانِهِ}}. [[بحارالانوار]]، ج۵۸، ص۱۸۷. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخ به درخواست [[بیعت با یزید]] و دلیل [[ذلت]] ناپذیری خویش می‌فرماید: {{متن حدیث|ألا و إن الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين بين السلة و الذلة و هيهات منا الذلة يأبى الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و بطون طهرت}}، [[ابن عساکر]]، [[ترجمه]] الامام الحسین{{ع}}، ص۳۱۹.</ref>. با توجه به آنچه گفته شد، [[تولد]] و [[رشد]] و نمو یک [[انسان]] در خانواده‌ای با [[ایمان]] و [[خداپرست]] و در دامن [[پدر]] و [[مادری]] [[وارسته]]، پایبند به [[ارزش‌ها]] و [[فضایل]] [[انسانی]] و [[اخلاق الهی]] و دارای [[کمالات]] [[روحی]] و [[معنوی]]، عامل دیگری است که زمینه و بستر مناسب را برای پیدایش [[عصمت]] در انسان‌های [[معصوم]] فراهم می‌آورد. [[اعتقاد]] به [[لزوم]] [[موحد]] و [[مؤمن]] بودن [[پدران]] و [[نیاکان]] [[انبیای الهی]] در [[آموزه‌های اسلامی]]، به ویژه در [[احادیث]] و [[عقاید]] [[شیعی]] در این مورد و نیز تأثیر [[وراثت]] در شکل‌گیری [[شخصیت انسان]]، قابل تحلیل و تبیین است. البته، نباید از این نکته مهم [[غافل]] شد که نقش وراثت و [[خانواده]] فقط در حد اقتضا و فراهم آوردن بستر مناسب برای رشد و نمو [[فضایل اخلاقی]] در انسان معصوم است و هرگز [[اراده]] و [[اختیار]] او یا تأثیر عوامل دیگر را منتفی نمی‌کند.
## [[گزینش]] ارادی و اختیاری: هنگامی که رفتارهای اساسی انسان معصوم که متأثر از عامل وراثت و محیط خانواده است و بسیاری از [[افکار]] و عقاید، [[احساسات]] و [[عواطف]] او شکل می‌گیرد و [[زندگی]] او را [[هدایت]] می‌کند، وی با وجود عقاید، عواطف و رفتارهای معارض در محیط [[اجتماعی]] خویش با اراده [[قوی]] خود بر نوع درست و [[الهی]] آن پای می‌فشارد و زندگی کردن بر اساس آنها را برمی‌گزیند. زندگی خودش را با اراده‌ای قوی و [[انتخاب]] صحیح رقم می‌زند، [[هدایت‌ها]]، امدادها و [[الطاف الهی]] در شکل محسوس و ویژه‌ای شروع و شامل حال او می‌شود.
## [[لطف]] و [[امداد الهی]]: [[آیات]] و [[روایات اسلامی]] نشان می‌دهد که امدادها، [[الطاف]] و هدایت [[خداوند]] با شیوه‌های گوناگون و از همان آغاز تولد و حتی پیش از آن شامل حال انسان‌های [[معصوم]] می‌شود. [[خداوند]] که به همه چیز در گذشته و [[آینده جهان]] هستی دانای مطلق است، پیش از [[آفرینش]] [[انسان‌ها]] و از راه [[علم]] به ذات و صفات خود که انسان‌ها [[مظهر]] آن‌اند و نیز علم پیشین [[الهی]] به خوبی می‌داند که برخی انسان‌ها [[شایستگی]] و قابلیت [[تکوینی]] و اکتسابی برای [[امامت]] و [[رهبری]] دیگران را دارند و بر اساس [[اراده آزاد]] و [[گزینش]] اختیاری خویش در مسیر درست خداوند قدم می‌گذارند. برای همین، آنها را برگزیده و توجه و [[عنایت ویژه]] خود را از همان آغاز به آنها معطوف می‌سازند<ref>ر.ک: مصنفات شیخ مفید، ج۵، ص۱۲۸؛ شیخ مفید، الافصاح فی الأمامه، ص۲۵. مضامین یاد شده تا حدود زیادی در روایتی منسوب به امام صادق{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ أُنَاساً طَهَّرَ مِيلَادَهُمْ وَ طَيَّبَ أَبْدَانَهُمْ وَ حَفِظَهُمْ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ أَخْرَجَ مِنْهُمُ الْأَنْبِيَاءَ وَ الرُّسُلَ فَهُمْ أَزْكَى فُرُوعِ آدَمَ فَعَلَ ذَلِكَ لِأَمْرٍ اسْتَحَقُّوهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ عَلِمَ اللَّهُ مِنْهُمْ حِينَ ذَرَأَهُمْ أَنَّهُمْ يُطِيعُونَهُ وَ يَعْبُدُونَهُ وَ لَا يُشْرِكُونَ بِهِ شَيْئاً فَهَؤُلَاءِ بِالطَّاعَةِ نَالُوا مِنَ اللَّهِ الْكَرَامَةَ وَ الْمَنْزِلَةَ الرَّفِيعَةَ عِنْدَهُ}}. بحارالانوار، ج۱۰، ص۱۷۰؛ همان، ج۱۷، ص۹۴؛ مفاتیح الجنان، دعای ندبه، ص۵۳۲.</ref>. آشکار‌ترین شکل [[لطف]] و [[تفضل الهی]] که [[ارتباط]] تنگاتنگی با پیدایش [[عصمت]] دارد، دادن [[آگاهی]] و [[بینش]] درست، عمیق و گسترده در حوزه‌های [[خداشناسی]]، [[انسان‌شناسی]]، [[معادشناسی]]، [[تاریخ]] [[ادیان]] و [[اقوام]] و [[جهان]]، به ویژه درباره پیامدهای مثبت و منفی [[عقاید]]، [[عواطف]] و [[اعمال]] و کردارهای ریز و درشت در [[دنیا]] و [[آخرت]] است. این آگاهی و بینش از راه [[وحی]]، [[روح القدس]]، [[الهام]]، [[رؤیا]] و غیر آن با وساطت یا بدون وساطت [[فرشته]] الهی داده می‌شود. چنین [[درک]] و [[دانش]] و [[بینش عمیق]] و گسترده‌ای، [[شکوفایی]] [[عقل]] و [[خرد]]، تنظیم [[امیال]] و [[غرایز]]، جهت دادن به [[احساسات]] و عواطف و [[رفتارها]] به سمت و سویی خاص، ایجاد [[امیال]] و گرایش‌های خاص، رغبت و [[نفرت]] و بالأخره [[پرهیز]] آگاهانه و آزادانه و مصونیت اختیاری را در پی دارد. بر اساس این [[دانش]] و [[بینش]]، [[عشق]] عمیق به [[خداوند]] و [[گردن نهادن]] به [[فرمان]] او حتی تا پای [[جان]] و همچنین [[درک]] حضور خداوند شکل می‌گیرد. تأثیر این [[علم]] به قدری [[قوی]] و شدید است که [[حقایق]] را به دیده [[دل]]، موجود و محقق می‌توان دید. [[آیات]] و [[نشانه‌ها]] و [[براهین]] [[الهی]]، انذارها و تبشیرها و وعده‌ها و [[وعیدها]] نیز جلوه دیگری از [[الطاف خداوند]] است که به تقویت موارد یاد شده می‌پردازد<ref>درباره بخشی از مباحث یاد شده ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۸ ارشاد الطالبین، ص۳۱۰؛ تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ کشف المراد، ص، ۳۶۵؛ علامه حلی، مناهج الیقین فی أصول الدین، ص۲۷۹؛ رسالة التقریب، ش۲، ص۱۴۱؛ محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج۲، ص۸۲ و ۱۳۸؛ ج۵، ص۷۹؛ ج۱۱، ص۱۶۲؛ حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۵.</ref>.<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص ۵۰-۵۴.</ref>
حاصل سخن:استوراترین دیدگاه در باب «[[منشأ عصمت]]»، همان «[[علم خاص]]» است. این دیدگاه هم با تحلیل [[عقلی]] و فلسفیِ مبادی فعل اختیاری سازگار است و هم با [[متون دینی]] همخوانی دارد. عمده‌‏ترین مشکل دیدگاه سوم ([[علم]] و اراده)، این است که ظاهرا علم و اراده به عنوان مبادی فعل اختیاری، هم عرض و هم سطح تلقی شده است و الا اگر مقصود، اراده در طول علم باشد، تفاوت چندانی با دیدگاه دوم (علم خاص) ندارد. در خصوص دیدگاه برخی [[حکما]] ([[کمال عقل]]) نیز باید گفت: اگر گفتار ایشان دقیق و کامل تبیین گردد، مشخص خواهد شد که دیدگاه ایشان در عرض قول به منشأیت «[[علم خاص]]» نبوده است؛ چراکه «کمال عاقله» با «[[علم ویژه]]» تلازم وجودی دارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]؛ [[سید کریم واعظ حسینی|واعظ حسینی]]، [[منشأ عصمت (مقاله)| مقاله «منشأ عصمت»]]، فصلنامه [[کلام اسلامی]]، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰.</ref>.
=== منشأ [[عصمت پیامبر خاتم]] و [[امامان]] ===
==== مجموع عوامل قبل ====
==== [[روح القدس]] ====


== [[اقسام عصمت]] ==
== [[اقسام عصمت]] ==
۱۱٬۱۹۳

ویرایش