برادری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
واژه‌شناسان، [[اخوّت]] مصدر "اخ" را به‌معنای [[برادری]] نَسَبی یا [[دینی]] و [[دوستی]] و [[مصاحبت]] دانسته‌اند<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۹۲، «اخ»؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۱۱.</ref>. معنای اصلی و [[حقیقی]] "اخ" شریک در ولادت یا شیرخوارگی است که برادر نَسَبی و رضاعی را شامل می‌شود و در دیگر مفاهیم (مانند مشارکت در [[قبیله]]، کار و [[صنعت]]، [[دین]] و [[دوستی]]) به‌صورت استعاره و مجاز به‌کار رفته است<ref>الوجوه والنظائر، ج۱، ص۸۹؛ مفردات، ص۶۸، «اخ».</ref>.  
واژه‌شناسان، [[اخوّت]] مصدر "اخ" را به‌معنای [[برادری]] نَسَبی یا [[دینی]] و [[دوستی]] و [[مصاحبت]] دانسته‌اند<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۹۲، «اخ»؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۱۱.</ref>. معنای اصلی و [[حقیقی]] "اخ" شریک در ولادت یا شیرخوارگی است که برادر نَسَبی و رضاعی را شامل می‌شود و در دیگر مفاهیم (مانند مشارکت در [[قبیله]]، کار و [[صنعت]]، [[دین]] و [[دوستی]]) به‌صورت استعاره و مجاز به‌کار رفته است<ref>الوجوه والنظائر، ج۱، ص۸۹؛ مفردات، ص۶۸، «اخ».</ref>.  


برخی معتقدند: معنای اصلی این واژه [[قوّت]] و نیرو است که در آن مفهوم [[الفت]]، [[عطوفت]] و [[دوستی]] اشراب شده و در همه واژه‌های [[قرآنی]] "اخ" و مشتقّات آن، این معنا لحاظ شده است<ref>المعجم فی فقه اللغة القرآن، ج‌۱، ص‌۶۸۱‌-‌۶۸۲.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اخوت (مقاله)|اخوت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
برخی معتقدند: معنای اصلی این واژه [[قوّت]] و نیرو است که در آن مفهوم [[الفت]]، [[عطوفت]] و [[دوستی]] اشراب شده و در همه واژه‌های [[قرآنی]] "اخ" و مشتقّات آن، این معنا لحاظ شده است<ref>المعجم فی فقه اللغة القرآن، ج‌۱، ص‌۶۸۱‌-‌۶۸۲.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اخوت (مقاله)|اخوت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


== [[اخوت]] و معانی آن در [[قرآن]] ==
== [[اخوت]] و معانی آن در [[قرآن]] ==
خط ۲۹: خط ۲۹:
# در برخی [[آیات]] هم به معنای هم امتی و هم قومی به کار رفته است، مانند: [[برانگیختن]] شماری از [[پیامبران]] به سوی قومشان: {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا}}<ref>«و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم)» سوره اعراف، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که برادرشان نوح بدیشان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۰۶.</ref>. در شماری آیات نیز به معنای [[مصاحبت]] و [[همیاری]] و [[همراهی]] و [[همگرایی]] به کار رفته است مانند آیاتی که از [[برادری]] و همگرایی [[کافران]] و [[منافقان]] [[سخن]] به میان آمده است: {{متن قرآن|لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ}}<ref>«ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند یا کشته نمی‌شدند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.</ref> و {{متن قرآن|يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا}}<ref>«آیا به کسانی ننگریسته‌ای که دورویی می‌کنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب می‌گویند «سوره حشر، آیه ۱۱.</ref> زیرا آنان در [[مبارزه]] با [[اسلام]] و [[کفرورزی]] با یکدیگر همراه و همسو بوده‌اند<ref>جامع البیان.</ref>.
# در برخی [[آیات]] هم به معنای هم امتی و هم قومی به کار رفته است، مانند: [[برانگیختن]] شماری از [[پیامبران]] به سوی قومشان: {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا}}<ref>«و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم)» سوره اعراف، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که برادرشان نوح بدیشان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۰۶.</ref>. در شماری آیات نیز به معنای [[مصاحبت]] و [[همیاری]] و [[همراهی]] و [[همگرایی]] به کار رفته است مانند آیاتی که از [[برادری]] و همگرایی [[کافران]] و [[منافقان]] [[سخن]] به میان آمده است: {{متن قرآن|لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ}}<ref>«ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند یا کشته نمی‌شدند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.</ref> و {{متن قرآن|يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا}}<ref>«آیا به کسانی ننگریسته‌ای که دورویی می‌کنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب می‌گویند «سوره حشر، آیه ۱۱.</ref> زیرا آنان در [[مبارزه]] با [[اسلام]] و [[کفرورزی]] با یکدیگر همراه و همسو بوده‌اند<ref>جامع البیان.</ref>.
# در [[قرآن]] از مبذّران یعنی ریخت و پاش‌کنندگان [[اموال عمومی]] به عنوان [[برادران]] [[شیطان]] نام برده شده است {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا}}<ref> «که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref> و همین‌گونه است برادری [[اهل]] [[ضلالت]] و [[گمراهی]] {{متن قرآن|وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ}}<ref> «و برادران آنها آنان را به گمراهی می‌کشانند سپس هیچ کوتاهی نمی‌کنند» سوره اعراف، آیه ۲۰۲.</ref> و نیز از همگرایی [[احزاب]] [[باطل]] به عنوان برادر نام برده است {{متن قرآن|قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref> «بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند» سوره احزاب، آیه ۱۸.</ref>.
# در [[قرآن]] از مبذّران یعنی ریخت و پاش‌کنندگان [[اموال عمومی]] به عنوان [[برادران]] [[شیطان]] نام برده شده است {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا}}<ref> «که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref> و همین‌گونه است برادری [[اهل]] [[ضلالت]] و [[گمراهی]] {{متن قرآن|وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ}}<ref> «و برادران آنها آنان را به گمراهی می‌کشانند سپس هیچ کوتاهی نمی‌کنند» سوره اعراف، آیه ۲۰۲.</ref> و نیز از همگرایی [[احزاب]] [[باطل]] به عنوان برادر نام برده است {{متن قرآن|قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref> «بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند» سوره احزاب، آیه ۱۸.</ref>.
# در برخی از [[آیات]] [[مؤمنان]] را به عنوان [[برادران]] یکدیگر وصف نموده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> و نیز از توبه‌کاران هم به عنوان برادارن [[دینی]] یاد شده است {{متن قرآن|فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref> «(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌داریم» سوره توبه، آیه ۱۱.</ref>. همین‌گونه آمرزش‌خواهان در [[حق]] دیگر مؤمنان را با تعبیر «اِخوان» یاد فرموده است {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref> «و کسانی که پس از آنان آمده‌اند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref> و حتی از پسر خوانده‌هایی که در نتیجه مهاجرت‌های قومی، پدارنشان را گم کرده‌اند و [[نسل]] و نسبشان معلوم نیست به عنوان برادران یاد کرده است{{متن قرآن|ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید برادران دینی و وابستگان شمایند و شما را در آنچه اشتباه کرده‌اید گناهی نیست اما در آنچه دل‌هایتان به قصد، خواسته است (گناهکارید) و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده» سوره احزاب، آیه ۵.</ref><ref>[[محمد علی کوشا |کوشا، محمد علی]]، [[اخوت - کوشا (مقاله)|مقاله «اخوت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>
# در برخی از [[آیات]] [[مؤمنان]] را به عنوان [[برادران]] یکدیگر وصف نموده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> و نیز از توبه‌کاران هم به عنوان برادارن [[دینی]] یاد شده است {{متن قرآن|فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref> «(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌داریم» سوره توبه، آیه ۱۱.</ref>. همین‌گونه آمرزش‌خواهان در [[حق]] دیگر مؤمنان را با تعبیر «اِخوان» یاد فرموده است {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref> «و کسانی که پس از آنان آمده‌اند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref> و حتی از پسر خوانده‌هایی که در نتیجه مهاجرت‌های قومی، پدارنشان را گم کرده‌اند و [[نسل]] و نسبشان معلوم نیست به عنوان برادران یاد کرده است{{متن قرآن|ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید برادران دینی و وابستگان شمایند و شما را در آنچه اشتباه کرده‌اید گناهی نیست اما در آنچه دل‌هایتان به قصد، خواسته است (گناهکارید) و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده» سوره احزاب، آیه ۵.</ref>.<ref>[[محمد علی کوشا |کوشا، محمد علی]]، [[اخوت - کوشا (مقاله)|مقاله «اخوت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>


== آیه اخوت ==
== آیه اخوت ==
از آنجا که در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}، موضوع مهم [[اخوت|اُخوّت]] [[برادری]] [[مؤمنان]] با عبارت {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> مطرح گردیده، به [[آیه]] [[اخوّت]] مشهور شده است.
از آنجا که در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}، موضوع مهم [[اخوت|اُخوّت]] [[برادری]] [[مؤمنان]] با عبارت {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> مطرح گردیده، به [[آیه]] [[اخوّت]] مشهور شده است.


[[اخوت|اُخوّت]]، مصدر و از ریشه أخو / أخا به معنی [[برادری]]، برادر شدن از راه ولادت از [[مادر]] یا [[پدر]] مشترک با [[پدر]] و [[مادر]] و یا به واسطه شیرخوارگی و [[دوست]] شدن است. اسم آن اَخ که در اصل آخر بوده در [[قرآن]] در ساختارهای
[[اخوت|اُخوّت]]، مصدر و از ریشه أخو / أخا به معنی [[برادری]]، برادر شدن از راه ولادت از مادر یا پدر مشترک با پدر و مادر و یا به واسطه شیرخوارگی و [[دوست]] شدن است. اسم آن اَخ که در اصل آخر بوده در [[قرآن]] در ساختارهای
# '''مفرد اَخ:''' {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref>؛
# '''مفرد اَخ:''' {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref>؛
# '''مثنی اَخَوَیکُم:''' {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>،  
# '''مثنی اَخَوَیکُم:''' {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>،  
خط ۶۹: خط ۶۹:
واقعیت آن است که حقیقی‌ترین مراتب [[برادری]]<ref>رحمة من الرحمن، ج‌۴، ص‌۱۶۲.</ref> و از راه‌های [[تقرّب به خداوند]]، [[برادری]] [[دینی]] است<ref>احیاء علوم الدین، مج‌۲، ج‌۵، ص‌۱۴۰.</ref> و حتّی [[برادری]] [[دینی]] استوارتر از [[برادری]] نسبی است<ref>کشف الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۵۸.</ref>؛ زیرا در [[قیامت]] [[برادری]] نسبی از بین می‌رود: {{متن قرآن|فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ}}<ref>«در آن روز میان آنان نه پیوندی است» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱.</ref> و حتّی [[برادران]] نسبی از یکدیگر گریزانند {{متن قرآن|يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ}}<ref>«روزی که آدمی از برادر خود بگریزد» سوره عبس، آیه ۳۴.</ref>؛ امّا [[برادری]] ایمانی است که در [[آخرت]] نیز تداوم دارد: {{متن قرآن|إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref>.
واقعیت آن است که حقیقی‌ترین مراتب [[برادری]]<ref>رحمة من الرحمن، ج‌۴، ص‌۱۶۲.</ref> و از راه‌های [[تقرّب به خداوند]]، [[برادری]] [[دینی]] است<ref>احیاء علوم الدین، مج‌۲، ج‌۵، ص‌۱۴۰.</ref> و حتّی [[برادری]] [[دینی]] استوارتر از [[برادری]] نسبی است<ref>کشف الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۵۸.</ref>؛ زیرا در [[قیامت]] [[برادری]] نسبی از بین می‌رود: {{متن قرآن|فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ}}<ref>«در آن روز میان آنان نه پیوندی است» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱.</ref> و حتّی [[برادران]] نسبی از یکدیگر گریزانند {{متن قرآن|يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ}}<ref>«روزی که آدمی از برادر خود بگریزد» سوره عبس، آیه ۳۴.</ref>؛ امّا [[برادری]] ایمانی است که در [[آخرت]] نیز تداوم دارد: {{متن قرآن|إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref>.


این [[اخوّت]] برپایه [[ایمان به خدا]] بنا شده است{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> چنان‌که در معنای [[اخوّت]]، [[عطوفت]] و [[مهربانی]] هم هست. این [[ارتباط عاطفی]] سبب می‌شود به یکدیگر نه‌تنها [[ستم]] نکرده؛ بلکه به یکدیگر [[یاری]] رسانند<ref>کشف الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۵۸.</ref>؛ عیب‌پوش یکدیگر باشند؛ از خطاهای هم درگذرند و برای یکدیگر [[آمرزش]] طلبند<ref>مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۲۰۰‌-‌۲۰۱.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اخوت (مقاله)|اخوت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۲؛ [[محمد علی کوشا |کوشا، محمد علی]]، [[اخوت - کوشا (مقاله)|مقاله «اخوت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>
این [[اخوّت]] برپایه [[ایمان به خدا]] بنا شده است{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> چنان‌که در معنای [[اخوّت]]، [[عطوفت]] و [[مهربانی]] هم هست. این [[ارتباط عاطفی]] سبب می‌شود به یکدیگر نه‌تنها [[ستم]] نکرده؛ بلکه به یکدیگر [[یاری]] رسانند<ref>کشف الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۵۸.</ref>؛ عیب‌پوش یکدیگر باشند؛ از خطاهای هم درگذرند و برای یکدیگر [[آمرزش]] طلبند<ref>مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۲۰۰‌-‌۲۰۱.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اخوت (مقاله)|اخوت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۲؛ [[محمد علی کوشا |کوشا، محمد علی]]، [[اخوت - کوشا (مقاله)|مقاله «اخوت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>


== آثار اخوت در اجتماع ==
== آثار اخوت در اجتماع ==
خط ۸۸: خط ۸۸:
# در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا}}<ref>«ای خواهر هارون! نه پدرت مردی بد و نه مادرت بدکاره بود» سوره مریم، آیه ۲۸.</ref> گروهی از بنی اسرائیل [[حضرت مریم]] {{س}} را [[خواهر]] هارون خطاب کرده و متولد شدن [[فرزندی]] بدون [[پدر]] از وی را [[قبیح]] شمرده‌اند<ref> مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۶ ـ ۲۷.</ref>. در اینکه مراد از هارون در این آیه چه کسی است اقوال متعددی مطرح است؛ برخی وی را مرد صالحی در میان [[بنی اسرائیل]] دانسته‌اند که هرکس کار خوب انجام می‌داد او را برادر یا [[خواهر]] وی خطاب می‌کردند.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۷۹؛ زاد المسیر، ج ۱، ص ۴۹۹.</ref> برخی دیگر گفته‌اند: وی مردی [[فاسق]] بوده است که افراد [[گناهکار]] را برادر یا خواهر او می‌خواندند.<ref>روض الجنان، ج ۵، ص ۱۱۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۱۵۸.</ref> برخی نیز وی را همان [[هارون]] برادر [[موسی]] دانسته‌اند و [[مریم]] را بدان جهت که از [[فرزندان]] اوست خواهر وی نامیده‌اند <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۴۵؛ جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۹۸.</ref> و شماری دیگر گفته‌اند که مریم خود [[برادری]] به نام هارون داشته است <ref>مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۲۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌.</ref>.
# در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا}}<ref>«ای خواهر هارون! نه پدرت مردی بد و نه مادرت بدکاره بود» سوره مریم، آیه ۲۸.</ref> گروهی از بنی اسرائیل [[حضرت مریم]] {{س}} را [[خواهر]] هارون خطاب کرده و متولد شدن [[فرزندی]] بدون [[پدر]] از وی را [[قبیح]] شمرده‌اند<ref> مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۶ ـ ۲۷.</ref>. در اینکه مراد از هارون در این آیه چه کسی است اقوال متعددی مطرح است؛ برخی وی را مرد صالحی در میان [[بنی اسرائیل]] دانسته‌اند که هرکس کار خوب انجام می‌داد او را برادر یا [[خواهر]] وی خطاب می‌کردند.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۷۹؛ زاد المسیر، ج ۱، ص ۴۹۹.</ref> برخی دیگر گفته‌اند: وی مردی [[فاسق]] بوده است که افراد [[گناهکار]] را برادر یا خواهر او می‌خواندند.<ref>روض الجنان، ج ۵، ص ۱۱۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۱۵۸.</ref> برخی نیز وی را همان [[هارون]] برادر [[موسی]] دانسته‌اند و [[مریم]] را بدان جهت که از [[فرزندان]] اوست خواهر وی نامیده‌اند <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۴۵؛ جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۹۸.</ref> و شماری دیگر گفته‌اند که مریم خود [[برادری]] به نام هارون داشته است <ref>مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۲۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌.</ref>.
# در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا}}<ref>«و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معن» سوره کهف، آیه ۸۲.</ref> از دو برادر [[یتیم]] یاد شده که پدرشان برای آنان گنجی پنهان کرده بود و [[حضرت خضر]] و موسی برای [[حفظ]] آن، دیوار روی گنج را بازسازی کردند تا آنان پس از بزرگ شدن، گنج پنهان شده را خارج کنند. [[مفسران]] نام این دو برادر را "أصرم" و "صریم" ذکر کرده‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۶؛ زاد المسیر، ج‌۵‌، ص‌۱۸۱؛ بحار الانوار، ج‌۱۳، ص‌۲۸۵.</ref> و گنج آنان را طلا یا [[مال]] فراوان یا لوحی دانسته‌اند که در آن علومی نگاشته شده بود<ref>مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۶‌-‌۲۷.</ref>.
# در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا}}<ref>«و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معن» سوره کهف، آیه ۸۲.</ref> از دو برادر [[یتیم]] یاد شده که پدرشان برای آنان گنجی پنهان کرده بود و [[حضرت خضر]] و موسی برای [[حفظ]] آن، دیوار روی گنج را بازسازی کردند تا آنان پس از بزرگ شدن، گنج پنهان شده را خارج کنند. [[مفسران]] نام این دو برادر را "أصرم" و "صریم" ذکر کرده‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۶؛ زاد المسیر، ج‌۵‌، ص‌۱۸۱؛ بحار الانوار، ج‌۱۳، ص‌۲۸۵.</ref> و گنج آنان را طلا یا [[مال]] فراوان یا لوحی دانسته‌اند که در آن علومی نگاشته شده بود<ref>مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۶‌-‌۲۷.</ref>.
# در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] به سخن برخی از [[منافقان]] [[صدر اسلام]] اشاره کرده که در مورد برادرانشان که در [[جنگ]] کشته شده بودند می‌گفتند: اگر آنان نزد ما بودند کشته نمی‌شدند: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«(همان) کسانی که (خود از جنگ، پس) نشستند و درباره همگنان (شهید) خویش گفتند: اگر (آنها هم) از ما پیروی می‌کردند کشته نمی‌شدند؛ بگو: اگر راست می‌گویید مرگ را از خویش برانید» سوره آل عمران، آیه ۱۶۸.</ref>. طبق برخی [[روایات]]، آیه فوق درباره [[عبدالله بن أبی]] و یارانش نازل گردید که برخی از [[برادران]] نَسَبی و [[مؤمن]] آنان در [[جنگ احد]] کشته شدند<ref>زاد المسیر، ج‌۱، ص‌۴۹۹؛ مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۷۹‌.</ref> قول دیگر این است که مقصود همفکران [[منافقان]] است که عده‌ای از آنان در [[جنگ‌ها]] کشته شدند<ref>روض الجنان، ج‌۵‌، ص‌۱۱۹؛ تفسیر قرطبی، ج‌۴، ص‌۱۵۸.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[برادر (مقاله)|مقاله «برادر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
# در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] به سخن برخی از [[منافقان]] [[صدر اسلام]] اشاره کرده که در مورد برادرانشان که در [[جنگ]] کشته شده بودند می‌گفتند: اگر آنان نزد ما بودند کشته نمی‌شدند: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«(همان) کسانی که (خود از جنگ، پس) نشستند و درباره همگنان (شهید) خویش گفتند: اگر (آنها هم) از ما پیروی می‌کردند کشته نمی‌شدند؛ بگو: اگر راست می‌گویید مرگ را از خویش برانید» سوره آل عمران، آیه ۱۶۸.</ref>. طبق برخی [[روایات]]، آیه فوق درباره [[عبدالله بن أبی]] و یارانش نازل گردید که برخی از [[برادران]] نَسَبی و [[مؤمن]] آنان در [[جنگ احد]] کشته شدند<ref>زاد المسیر، ج‌۱، ص‌۴۹۹؛ مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۷۹‌.</ref> قول دیگر این است که مقصود همفکران [[منافقان]] است که عده‌ای از آنان در [[جنگ‌ها]] کشته شدند<ref>روض الجنان، ج‌۵‌، ص‌۱۱۹؛ تفسیر قرطبی، ج‌۴، ص‌۱۵۸.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[برادر (مقاله)|مقاله «برادر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


== [[حقوق]] [[برادران دینی]] ==
== [[حقوق]] [[برادران دینی]] ==
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
# [[لقب]] [[زشت]] دادن به همدیگر: {{متن قرآن|وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ}}<ref>«و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید!» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>،
# [[لقب]] [[زشت]] دادن به همدیگر: {{متن قرآن|وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ}}<ref>«و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید!» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>،
# [[پرهیز]] از [[بدگمانی]] و [[گناه]] دانستن برخی از مصادیق آن: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است.».. سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>،
# [[پرهیز]] از [[بدگمانی]] و [[گناه]] دانستن برخی از مصادیق آن: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است.».. سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>،
# دوری از پی‌جویی [[اسرار]] یکدیگر: {{متن قرآن|وَلَا تَجَسَّسُوا}}<ref>«و (در کار مردم) کاوش نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>، برای تحکیم پیوند [[دینی]] [[مؤمنان]] مورد توجّه قرار گرفته است<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اخوت (مقاله)|اخوت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
# دوری از پی‌جویی [[اسرار]] یکدیگر: {{متن قرآن|وَلَا تَجَسَّسُوا}}<ref>«و (در کار مردم) کاوش نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>، برای تحکیم پیوند [[دینی]] [[مؤمنان]] مورد توجّه قرار گرفته است<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اخوت (مقاله)|اخوت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.


=== پیوند و [[دوستی]] با برادر ===
=== پیوند و [[دوستی]] با برادر ===
از جمله حقوق برادر بر برادر و [[خواهر]] [[ارتباط]] داشتن با اوست که [[قرآن]] به صورتی کلی و در قالب [[دستور]] به برقراری پیوند با همه [[خویشاوندان]] بدان توصیه کرده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ وَالَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِيَةً وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ }}<ref>«و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛ و آنان را که در پی خشنودی پروردگارشان شکیبایی پیشه می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه ما روزی آنان کرده‌ایم پنهان و آشکار می‌بخشند و به نیکی، بدی را دور می‌دارند؛ فرجام (نیک) آن سرای است» سوره رعد، آیه ۲۱-۲۲.</ref> مقصود از برقراری پیوند در این [[آیه]] ارتباط با خویشاوندان دانسته شده است.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۴۴.</ref> از دیدگاه قرآن، رابطه دوستی و [[محبت]] میان دو برادر مستحکم‌ترین رابطه است، به گونه‌ای که قرآن در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> [[غیبت]] کردن را به مثابه خوردن گوشت برادر مرده دانسته و در آیه‌ای دیگر این رابطه را الگویی برای ارتباط همه [[مؤمنان]] معرفی کرده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> البته پیوند کامل و تمام عیار با برادر، ویژه برادر مؤمن است و در صورت [[کافر]] بودن برادر، [[دوستی]] با او جایز نیست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إِنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۳-۲۴.</ref> این [[آیات]] درباره [[حاطب بن ابی بلتعه]] نازل گردید که به سبب پیوند دوستی با برادر کافر خود و دیگر خویشاوندانش در نامه‌ای برای [[قریش]] خبرچینی کرد.<ref> روح المعانی، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۰۳.</ref> قول دیگر این است که این آیات درباره آن دسته از [[مسلمانان]] نازل شد که به سبب دوستی و محبت برادران و دیگر خویشاوندان خود از [[هجرت به مدینه]] خودداری کردند.<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۲۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۶۱؛ المنیر، ج ۱۰، ص ۱۴۸.</ref> البته مراد از [[دوستی]] [[مذموم]] در این [[آیه]]، [[دوستی]] در امر [[دین]] <ref> مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵.</ref> و [[یاری کردن]] آنان به گونه زیانبار برای دین و [[اعتقادات]] است <ref>التبیان، ج ۵، ص ۱۹۴.</ref> و بیشتر مربوط به [[برادران]] و [[خویشاوندان]] کافری است که با [[اسلام]] [[دشمنی]] داشته، [[کافر]] [[محارب]] محسوب شوند، چنان‌که در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] ترک دوستی با چنین افرادی را از [[صفات]] [[مؤمنان]] [[حقیقی]] شمرده و به آنان [[وعده]] [[پاداش اخروی]] داده است: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>؛ اما به تصریح [[روایات]] و گفته [[فقیهان]]، پیوند [[خانوادگی]] و [[احسان]] کردن به برادر و دیگر خویشاوندان کافر در صورتی که برای دین زیانبار نباشد اشکالی ندارد<ref> المنیر، ج۱۰، ص۱۵۳ـ۱۵۴؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۴۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[برادر (مقاله)|مقاله «برادر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
از جمله حقوق برادر بر برادر و [[خواهر]] [[ارتباط]] داشتن با اوست که [[قرآن]] به صورتی کلی و در قالب [[دستور]] به برقراری پیوند با همه [[خویشاوندان]] بدان توصیه کرده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ وَالَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِيَةً وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ }}<ref>«و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛ و آنان را که در پی خشنودی پروردگارشان شکیبایی پیشه می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه ما روزی آنان کرده‌ایم پنهان و آشکار می‌بخشند و به نیکی، بدی را دور می‌دارند؛ فرجام (نیک) آن سرای است» سوره رعد، آیه ۲۱-۲۲.</ref> مقصود از برقراری پیوند در این [[آیه]] ارتباط با خویشاوندان دانسته شده است.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۴۴.</ref> از دیدگاه قرآن، رابطه دوستی و [[محبت]] میان دو برادر مستحکم‌ترین رابطه است، به گونه‌ای که قرآن در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> [[غیبت]] کردن را به مثابه خوردن گوشت برادر مرده دانسته و در آیه‌ای دیگر این رابطه را الگویی برای ارتباط همه [[مؤمنان]] معرفی کرده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> البته پیوند کامل و تمام عیار با برادر، ویژه برادر مؤمن است و در صورت [[کافر]] بودن برادر، [[دوستی]] با او جایز نیست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إِنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۳-۲۴.</ref> این [[آیات]] درباره [[حاطب بن ابی بلتعه]] نازل گردید که به سبب پیوند دوستی با برادر کافر خود و دیگر خویشاوندانش در نامه‌ای برای [[قریش]] خبرچینی کرد.<ref> روح المعانی، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۰۳.</ref> قول دیگر این است که این آیات درباره آن دسته از [[مسلمانان]] نازل شد که به سبب دوستی و محبت برادران و دیگر خویشاوندان خود از [[هجرت به مدینه]] خودداری کردند.<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۲۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۶۱؛ المنیر، ج ۱۰، ص ۱۴۸.</ref> البته مراد از [[دوستی]] [[مذموم]] در این [[آیه]]، [[دوستی]] در امر [[دین]] <ref> مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵.</ref> و [[یاری کردن]] آنان به گونه زیانبار برای دین و [[اعتقادات]] است <ref>التبیان، ج ۵، ص ۱۹۴.</ref> و بیشتر مربوط به [[برادران]] و [[خویشاوندان]] کافری است که با [[اسلام]] [[دشمنی]] داشته، [[کافر]] [[محارب]] محسوب شوند، چنان‌که در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] ترک دوستی با چنین افرادی را از [[صفات]] [[مؤمنان]] [[حقیقی]] شمرده و به آنان [[وعده]] [[پاداش اخروی]] داده است: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>؛ اما به تصریح [[روایات]] و گفته [[فقیهان]]، پیوند [[خانوادگی]] و [[احسان]] کردن به برادر و دیگر خویشاوندان کافر در صورتی که برای دین زیانبار نباشد اشکالی ندارد<ref> المنیر، ج۱۰، ص۱۵۳ـ۱۵۴؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۴۵.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[برادر (مقاله)|مقاله «برادر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


== آیات اخوت به ترتیب مصحفی آنها ==
== آیات اخوت به ترتیب مصحفی آنها ==
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
#{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>.
#{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«آیا به کسانی ننگریسته‌ای که دورویی می‌کنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب می‌گویند: اگر شما را بیرون راندند ما نیز با شما بیرون خواهیم آمد و هیچ‌گاه به زیان شما از هیچ کس فرمان نمی‌بریم و اگر با شما جنگ شود به شما یاری خواهیم رساند و خداوند گواه است که آنان دروغ می‌گویند» سوره حشر، آیه ۱۱.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۸۷.</ref>
#{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«آیا به کسانی ننگریسته‌ای که دورویی می‌کنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب می‌گویند: اگر شما را بیرون راندند ما نیز با شما بیرون خواهیم آمد و هیچ‌گاه به زیان شما از هیچ کس فرمان نمی‌بریم و اگر با شما جنگ شود به شما یاری خواهیم رساند و خداوند گواه است که آنان دروغ می‌گویند» سوره حشر، آیه ۱۱.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۸۷.</ref>


== اخاء و [[تدبر]] در [[آیات]] ==
== اخاء و [[تدبر]] در [[آیات]] ==
خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
##{{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>.
##{{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>.
##{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم، میان ما و این قوم نافرمان جدایی انداز!» سوره مائده، آیه ۲۵.</ref>.
##{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم، میان ما و این قوم نافرمان جدایی انداز!» سوره مائده، آیه ۲۵.</ref>.
##{{متن قرآن|فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ}}<ref>«خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را می‌کاوید تا بدو نشان دهد چگونه کالبد برادرش را در خاک کند؛ گفت: وای بر من! آیا ناتوان بودم که چون این کلاغ باشم تا کالبد برادرم را در خاک کنم؟ و از پشیمانان شد» سوره مائده، آیه ۳۱.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۰۹.</ref>
##{{متن قرآن|فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ}}<ref>«خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را می‌کاوید تا بدو نشان دهد چگونه کالبد برادرش را در خاک کند؛ گفت: وای بر من! آیا ناتوان بودم که چون این کلاغ باشم تا کالبد برادرم را در خاک کنم؟ و از پشیمانان شد» سوره مائده، آیه ۳۱.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۰۹.</ref>


==== [[تدبر]] در [[آیات]] اخاء، به ترتیب نزول آن ====
==== [[تدبر]] در [[آیات]] اخاء، به ترتیب نزول آن ====
خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:
### آنان [[حزب خدا]] هستند. باید هشیار بود که تنها حزب خدا رستگارانند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}.
### آنان [[حزب خدا]] هستند. باید هشیار بود که تنها حزب خدا رستگارانند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}.
## [[جاذبه]] ارتباط [[برادری]] محسنان و دافعه ارتباط محسنان با [[فاسقین]]. این جاذبه که از زبان موسی‌اش در ارتباط برادری‌اش با [[حضرت هارون]] با بیان می‌شود، بر هماهنگی کامل و یکی بودن آنان و بر وجود رابطه [[حسنه]] بین دو برادر دلالت دارد: {{متن قرآن|قال رب إنی لا أملک إلا نفسی وأخی افرق بیننا وبین القوم الفاسقین}} |در این ارتباط، [[موسی]] [[علی]] بین صاحب [[اختیار]] بودن نفس خود و برادرش یکسانی قایل است؛ یعنی همان گونه که خود را [[مالک]] نفسش می‌داند، مالک نفس برادر نیز می‌داند، و این امر بدان جهت است که برادری موسی و [[هارون]] عاما بر اساس [[خلوص]]، [[صداقت]]، اشتراک در [[رحمت الهی]] و اشتراک در [[تحمل]] [[زحمت]] برای انجام [[مسئولیت‌ها]] و اجرای [[فرامین]] و [[تکالیف الهی]] قرار داده شده: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي}}<ref>«و برادرم هارون زبان‌آورتر از من است پس، او را با من بفرست تا به راستی من، گواهی دهد که می‌ترسم مرا دروغگو شمارند» سوره قصص، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من و برادرم را ببخشای و ما را در (کنف) بخشایش خود درآور و تو بخشاینده‌ترین بخشایندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|* وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي}}<ref>«هارون برادرم را * و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار» سوره طه، آیه ۲۹-۳۰.</ref>. لذا [[موسی]] {{ع}} باید برای [[تحکیم]] این [[جاذبه]] و [[مبارزه]] با عوامل تضعیف‌کننده آن، قطع [[ارتباط]] با [[فاسقان]] را که در نقطه مقابل و [[مخالف]] محسنان قرار دارند، [[طلب]] نموده و می‌فرماید: {{متن قرآن|... فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ}}.
## [[جاذبه]] ارتباط [[برادری]] محسنان و دافعه ارتباط محسنان با [[فاسقین]]. این جاذبه که از زبان موسی‌اش در ارتباط برادری‌اش با [[حضرت هارون]] با بیان می‌شود، بر هماهنگی کامل و یکی بودن آنان و بر وجود رابطه [[حسنه]] بین دو برادر دلالت دارد: {{متن قرآن|قال رب إنی لا أملک إلا نفسی وأخی افرق بیننا وبین القوم الفاسقین}} |در این ارتباط، [[موسی]] [[علی]] بین صاحب [[اختیار]] بودن نفس خود و برادرش یکسانی قایل است؛ یعنی همان گونه که خود را [[مالک]] نفسش می‌داند، مالک نفس برادر نیز می‌داند، و این امر بدان جهت است که برادری موسی و [[هارون]] عاما بر اساس [[خلوص]]، [[صداقت]]، اشتراک در [[رحمت الهی]] و اشتراک در [[تحمل]] [[زحمت]] برای انجام [[مسئولیت‌ها]] و اجرای [[فرامین]] و [[تکالیف الهی]] قرار داده شده: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي}}<ref>«و برادرم هارون زبان‌آورتر از من است پس، او را با من بفرست تا به راستی من، گواهی دهد که می‌ترسم مرا دروغگو شمارند» سوره قصص، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من و برادرم را ببخشای و ما را در (کنف) بخشایش خود درآور و تو بخشاینده‌ترین بخشایندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|* وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي}}<ref>«هارون برادرم را * و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار» سوره طه، آیه ۲۹-۳۰.</ref>. لذا [[موسی]] {{ع}} باید برای [[تحکیم]] این [[جاذبه]] و [[مبارزه]] با عوامل تضعیف‌کننده آن، قطع [[ارتباط]] با [[فاسقان]] را که در نقطه مقابل و [[مخالف]] محسنان قرار دارند، [[طلب]] نموده و می‌فرماید: {{متن قرآن|... فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ}}.
## ارتباط [[برادری]] که با بی‌تقوایی یا [[ضعف]] [[تقوا]] توأم باشد، موجب [[خسران]] و [[ندامت]] است. مصداق این ارتباط که در رابطه بین دو برادر به نام [[قابیل]] و [[هابیل]]، [[فرزندان آدم]] {{ع}} ملاحظه می‌شود، چنان است که تقوای هابیل سبب قبولی [[قربانی]] او شد و ضعف یا عدم این [[فضیلت]] در قابیل هم سبب عدم قبولی قربانی او گردید و به دنبال همین ضعف، قابیل مرتکب اولین و شوم‌ترین عمل؛ یعنی [[قتل]] برادر خود، هابیل، گردید: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. [[ضعف]] [[تقوا]] و عدم [[مبارزه]] با نفس و بال و پر دادن به [[بیماری]] مهلک [[حسادت]]، کم‌کم [[قابیل]] را برای کشتن برادر آماده نمود و او را واداشت که دست به چنین [[اقدام]] مهلک و [[شومی]]؛ یعنی [[قتل]] [[هابیل]]، زند: {{متن قرآن|فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ}}<ref>«نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت» سوره مائده، آیه ۳۰.</ref>. او با چنین اقدام شوم و مهلکی از زیانکاران گردید: {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.</ref>. قابیل در پایان ماجرا، بعد از اظهار [[عجز]] [[اندیشه]] در [[رهایی]] از [[جسد]] برادر مقتولش، در برابر کلاغی که به حفر [[زمین]] می‌پرداخت، قرار گرفته و این‌گونه [[دفن]] جسد برادر را از کلاغ فرا می‌گیرد. او با این کار به ناتوانی‌اش نسبت به کلاغ [[اقرار]] نمود و سرانجام بر کرده و فعل خویش نادم و پشیمان گشت: {{متن قرآن|فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ}}<ref>«خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را می‌کاوید تا بدو نشان دهد چگونه کالبد برادرش را در خاک کند؛ گفت: وای بر من! آیا ناتوان بودم که چون این کلاغ باشم تا کالبد برادرم را در خاک کنم؟ و از پشیمانان شد» سوره مائده، آیه ۳۱.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۱۱-۱۱۸.</ref>
## ارتباط [[برادری]] که با بی‌تقوایی یا [[ضعف]] [[تقوا]] توأم باشد، موجب [[خسران]] و [[ندامت]] است. مصداق این ارتباط که در رابطه بین دو برادر به نام [[قابیل]] و [[هابیل]]، [[فرزندان آدم]] {{ع}} ملاحظه می‌شود، چنان است که تقوای هابیل سبب قبولی [[قربانی]] او شد و ضعف یا عدم این [[فضیلت]] در قابیل هم سبب عدم قبولی قربانی او گردید و به دنبال همین ضعف، قابیل مرتکب اولین و شوم‌ترین عمل؛ یعنی [[قتل]] برادر خود، هابیل، گردید: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. [[ضعف]] [[تقوا]] و عدم [[مبارزه]] با نفس و بال و پر دادن به [[بیماری]] مهلک [[حسادت]]، کم‌کم [[قابیل]] را برای کشتن برادر آماده نمود و او را واداشت که دست به چنین [[اقدام]] مهلک و [[شومی]]؛ یعنی [[قتل]] [[هابیل]]، زند: {{متن قرآن|فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ}}<ref>«نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت» سوره مائده، آیه ۳۰.</ref>. او با چنین اقدام شوم و مهلکی از زیانکاران گردید: {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.</ref>. قابیل در پایان ماجرا، بعد از اظهار [[عجز]] [[اندیشه]] در [[رهایی]] از [[جسد]] برادر مقتولش، در برابر کلاغی که به حفر [[زمین]] می‌پرداخت، قرار گرفته و این‌گونه [[دفن]] جسد برادر را از کلاغ فرا می‌گیرد. او با این کار به ناتوانی‌اش نسبت به کلاغ [[اقرار]] نمود و سرانجام بر کرده و فعل خویش نادم و پشیمان گشت: {{متن قرآن|فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ}}<ref>«خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را می‌کاوید تا بدو نشان دهد چگونه کالبد برادرش را در خاک کند؛ گفت: وای بر من! آیا ناتوان بودم که چون این کلاغ باشم تا کالبد برادرم را در خاک کنم؟ و از پشیمانان شد» سوره مائده، آیه ۳۱.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۱۱-۱۱۸.</ref>


== اخاء در تفاسیر ==
== اخاء در تفاسیر ==
خط ۲۷۰: خط ۲۷۰:
جویباری در [[تفسیر]] بصائر در تفسیر اخ فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا أَخِي...}}، فرموده: [[مفسرین]] (در این‌باره) شش قول مختلف را ذکر نموده‌اند. او بعد از نقل آن اقوال، [[نظریه]] [[عبدالله بن مسعود]] را که مراد از اخ در اینجا برادر در [[دین]] و [[طریقت]] است، از آن‌رو که [[جمهور]] محققین از مفسران هم این [[رأی]] را برگزیده‌اند، [[تأیید]] کرده است<ref>بصائر، ج۳۴، ص۹۲۰.</ref>.
جویباری در [[تفسیر]] بصائر در تفسیر اخ فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا أَخِي...}}، فرموده: [[مفسرین]] (در این‌باره) شش قول مختلف را ذکر نموده‌اند. او بعد از نقل آن اقوال، [[نظریه]] [[عبدالله بن مسعود]] را که مراد از اخ در اینجا برادر در [[دین]] و [[طریقت]] است، از آن‌رو که [[جمهور]] محققین از مفسران هم این [[رأی]] را برگزیده‌اند، [[تأیید]] کرده است<ref>بصائر، ج۳۴، ص۹۲۰.</ref>.


فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ}}، درباره [[برادری]] [[منافقین]] نسبت به کافرین، سه قول را ذکر فرموده و سپس درباره قول مناسب‌تر چنین می‌فرماید: از برادری آنان، برادری شان در [[کفر]] و [[ضلالت]] [[اراده]] شده؛ زیرا [[یهود]] و منافقین در عمومیت کفر و ضلالت مشترکند و از جمله منافقین، [[عبدالله بن ابی]]، [[عبدالله]] بن نبتل و [[رفاعة بن زید]] از [[انصار]] بودند و غیر آنان از کسانی که منافق‌گونه پنهانی [[پشتیبانی]] یهود می‌کردند، برادر آنان در کفر بودند <ref>بصائر، ج۴۵، ص۱۰۱.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۹۰.</ref>
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ}}، درباره [[برادری]] [[منافقین]] نسبت به کافرین، سه قول را ذکر فرموده و سپس درباره قول مناسب‌تر چنین می‌فرماید: از برادری آنان، برادری شان در [[کفر]] و [[ضلالت]] [[اراده]] شده؛ زیرا [[یهود]] و منافقین در عمومیت کفر و ضلالت مشترکند و از جمله منافقین، [[عبدالله بن ابی]]، [[عبدالله]] بن نبتل و [[رفاعة بن زید]] از [[انصار]] بودند و غیر آنان از کسانی که منافق‌گونه پنهانی [[پشتیبانی]] یهود می‌کردند، برادر آنان در کفر بودند <ref>بصائر، ج۴۵، ص۱۰۱.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۹۰.</ref>


=== اخاء در [[تفاسیر]] [[روایی]] ===
=== اخاء در [[تفاسیر]] [[روایی]] ===
خط ۲۸۱: خط ۲۸۱:
==== تفسیر نورالثقلین ====
==== تفسیر نورالثقلین ====
# [[ابن‌جمعه عروسی]] در [[تفسیر نورالثقلین]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي}} از کتاب کمال‌الدین و تمام النعمه، [[حدیثی]] را ذکر می‌کند که ما در اینجا تنها ترجمه آن را بیان می‌کنیم: [[سدیر]] می‌گوید: شنیدم [[اباعبدالله]]، [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمود: {{متن حدیث|فِي‏ الْقَائِمِ‏ شَبَهٌ‏ مِنْ‏ يُوسُفَ‏{{ع}}}}: در [[حضرت قائم]] مشابهتی با [[یوسف]] {{ع}} است. گفتم: گویا می‌خواهید خبری را از او یا درباره [[غیبت]] او برایم بفرمایید؟ پس آن حضرت برایم فرمود: آنچه را این [[امت]] از آن (مسأله غیبت) [[انکار]] می‌کنند، شباهتی به خنازیر؛ یعنی درد گلو، دارد؟ [[برادران یوسف]] {{ع}}، [[نوادگان]] و فرزندان [[پیامبران]] بودند که یوسف {{ع}} را [[اجیر]] کردند و او را فروختند و آنان برادر او بودند و او برادر آنان بود، پس او را نشناختند تا خود او برای آنان گفت: {{متن قرآن|أَنَا يُوسُفُ...}}، بنابراین، آنچه را این امت انکار می‌کند، چیزی است که [[خدای عزوجل]] زمانی از زمان‌ها آن را [[اراده]] می‌کند تا حجتش را ظاهر و آشکار نماید. البته، یوسف {{ع}} [[پادشاه]] [[مصر]] بود و فاصله مکانی بین او و پدرش، هجده [[روز]] طیّ طریق بود و اگر خدای عزوجل اراده می‌نمود به اینکه مکان او را بشناساند، بر این کار [[قدرت]] داشت، و [[خدای متعال]] به هنگام [[بشارت]]، [[یعقوب]] {{ع}} و فرزندانش را از این مسیر که از [[بادیه]] (محلّ سکنای آنان) تا مصر بود، نُه [[روزه]] [[سیر]] داد. پس این امت با انکار چیزی را که خدای عزوجل با حجتش انجام می‌دهد، آن چیزی را که او با یوسف {{ع}} انجام داد، منکر می‌شود. آن بزرگوار، در بازارهای آنان سیر نموده و [[مشکلات]] و [[حاجات]] آنان را برآورده می‌کند، در حالی‌که او را نمی‌شناسند تا زمانی که [[خدای عزوجل]] [[اذن]] دهد که او خود را به آنان معرفی نماید؛ هم‌چنان که به [[یوسف]] {{ع}} اذن داد تا برای آنان بگوید: {{متن قرآن|هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ * قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي}}<ref>«گفت: آیا می‌دانید که با یوسف و برادرش هنگامی که نادان بودید چه کردید؟ * گفتند: آیا تو همان یوسفی؟ گفت: من یوسفم و این، برادر من (بنیامین) است» سوره یوسف، آیه ۸۹-۹۰.</ref><ref>نورالثقلین، ج۲، ص۴۶۰، ح۱۷۷.</ref>.
# [[ابن‌جمعه عروسی]] در [[تفسیر نورالثقلین]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي}} از کتاب کمال‌الدین و تمام النعمه، [[حدیثی]] را ذکر می‌کند که ما در اینجا تنها ترجمه آن را بیان می‌کنیم: [[سدیر]] می‌گوید: شنیدم [[اباعبدالله]]، [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمود: {{متن حدیث|فِي‏ الْقَائِمِ‏ شَبَهٌ‏ مِنْ‏ يُوسُفَ‏{{ع}}}}: در [[حضرت قائم]] مشابهتی با [[یوسف]] {{ع}} است. گفتم: گویا می‌خواهید خبری را از او یا درباره [[غیبت]] او برایم بفرمایید؟ پس آن حضرت برایم فرمود: آنچه را این [[امت]] از آن (مسأله غیبت) [[انکار]] می‌کنند، شباهتی به خنازیر؛ یعنی درد گلو، دارد؟ [[برادران یوسف]] {{ع}}، [[نوادگان]] و فرزندان [[پیامبران]] بودند که یوسف {{ع}} را [[اجیر]] کردند و او را فروختند و آنان برادر او بودند و او برادر آنان بود، پس او را نشناختند تا خود او برای آنان گفت: {{متن قرآن|أَنَا يُوسُفُ...}}، بنابراین، آنچه را این امت انکار می‌کند، چیزی است که [[خدای عزوجل]] زمانی از زمان‌ها آن را [[اراده]] می‌کند تا حجتش را ظاهر و آشکار نماید. البته، یوسف {{ع}} [[پادشاه]] [[مصر]] بود و فاصله مکانی بین او و پدرش، هجده [[روز]] طیّ طریق بود و اگر خدای عزوجل اراده می‌نمود به اینکه مکان او را بشناساند، بر این کار [[قدرت]] داشت، و [[خدای متعال]] به هنگام [[بشارت]]، [[یعقوب]] {{ع}} و فرزندانش را از این مسیر که از [[بادیه]] (محلّ سکنای آنان) تا مصر بود، نُه [[روزه]] [[سیر]] داد. پس این امت با انکار چیزی را که خدای عزوجل با حجتش انجام می‌دهد، آن چیزی را که او با یوسف {{ع}} انجام داد، منکر می‌شود. آن بزرگوار، در بازارهای آنان سیر نموده و [[مشکلات]] و [[حاجات]] آنان را برآورده می‌کند، در حالی‌که او را نمی‌شناسند تا زمانی که [[خدای عزوجل]] [[اذن]] دهد که او خود را به آنان معرفی نماید؛ هم‌چنان که به [[یوسف]] {{ع}} اذن داد تا برای آنان بگوید: {{متن قرآن|هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ * قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي}}<ref>«گفت: آیا می‌دانید که با یوسف و برادرش هنگامی که نادان بودید چه کردید؟ * گفتند: آیا تو همان یوسفی؟ گفت: من یوسفم و این، برادر من (بنیامین) است» سوره یوسف، آیه ۸۹-۹۰.</ref><ref>نورالثقلین، ج۲، ص۴۶۰، ح۱۷۷.</ref>.
# باز [[ابن‌جمعه عروسی]] در [[نورالثقلین]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي}}، [[حدیثی]] را به [[نقل]] از [[مجمع البیان]] چنین بیان می‌کند: [[ابن عباس]] از [[ابی‌ذر غفاری]] نقل کند که ابی‌ذر گفت: روزی از روزها، [[نماز ظهر]] را با [[پیامبر خدا]] {{صل}} به جا آوردم، پس سایلی در آن [[مسجد]] سؤال نمود و هیچ‌کس به او چیزی اعطا نکرد، پس آن سایل دستش را به طرف [[آسمان]] بلند نمود و گفت: خدایا! من در [[مسجد پیامبر]] [[خدا]] سؤال نمودم و کسی به من چیزی اعطا نکرد، و [[علی]] {{ع}} که در حال [[رکوع]] بود، با انگشت کوچک دست راست خود، به آن سایل اشاره کرد. در آن انگشت، انگشتری بود. پس آن سایل آمد و آن انگشتری را از انگشت کوچک او جدا کرد. این‌کار در برابر چشمان [[پیامبر]] {{صل}} انجام گردید. پس همین که پیامبر {{صل}} از نمازش فارغ شد، سرش را به سوی آسمان بلند نمود و فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ‏ إِنَّ‏ أَخِي‏ مُوسَى سَأَلَكَ- فَقَال: {{متن قرآن|رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي * وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش * و کارم را برای من آسان کن * و گرهی از زبانم بگشای * تا سخنم را دریابند *‌و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار * و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.</ref> فَأَنْزَلْتَ عَلَيْهِ قُرْآناً نَاطِقاً: {{متن قرآن|قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا}}<ref>«فرمود: به زودی بازوی تو را با (فرستادن) برادرت توانمند می‌گردانیم و به هر دوتان چیرگی‌یی می‌بخشیم که با نشانه‌های ما دستشان به شما نرسد. پیروز شمایید و هر کس که از شما پیروی کند» سوره قصص، آیه ۳۵.</ref>، اللَّهُمَّ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ نَبِيُّكَ وَ صَفِيُّكَ- اللَّهُمَّ فَ {{متن قرآن|اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي}} عَلِيّاً أَخِي‏ {{متن قرآن|اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي}} }}: خدایا! برادرم، [[موسی]]، از تو سؤال نمود و گفت: {{متن قرآن|اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي * وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}: «ای [[پروردگار]] من! سینه‌ام را گشاده گردان و امرم را برایم آسان نما و گره از زبانم بگشا تا گفته‌ام را بفهمند و برایم وزیری از اهلم را قرار بده، [[هارون]] برادرم را. به وسیله او پشتم را محکم کن و او را در امرم [[شریک]] گردان». پس بر او [[قرآنی]] [[ناطق]] را نازل فرمودی که: {{متن قرآن|قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا}}: «به زودی بازوان تو را به وسیله برادرت محکم کرده و برای شما دو نفر سلطه‌ای قرار می‌دهیم که بر شما مسلّط نشوند. خدایا! من [[محمد]] [[پیامبر]] و [[برگزیده]] تو هستم؛ خدایا! پس سینه‌ام را گشاده گردان و امرم را برایم آسان نما و برایم وزیری از اهلم را، [[علی]] را قرار بده، با او پشتم را محکم کن». [[ابوذر]] گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! هنوز [[پیامبر خدا]] {{صل}} آن سخن را تمام نکرده بود که [[جبرئیل]] از جانب [[حق‌تعالی]] بر او نازل گردید و گفت: {{عربی| یا محمد! اقرأ}}: ای [[محمد]]! بخوان. حضرت گفت: {{متن حدیث|و ما اقرأ؟}}: چه چیز را بخوانم؟ جبرئیل گفت: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref><ref>نورالثقلین، ج۳، ص۳۷۶، ح۵۸.</ref>
# باز [[ابن‌جمعه عروسی]] در [[نورالثقلین]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي}}، [[حدیثی]] را به [[نقل]] از [[مجمع البیان]] چنین بیان می‌کند: [[ابن عباس]] از [[ابی‌ذر غفاری]] نقل کند که ابی‌ذر گفت: روزی از روزها، [[نماز ظهر]] را با [[پیامبر خدا]] {{صل}} به جا آوردم، پس سایلی در آن [[مسجد]] سؤال نمود و هیچ‌کس به او چیزی اعطا نکرد، پس آن سایل دستش را به طرف [[آسمان]] بلند نمود و گفت: خدایا! من در [[مسجد پیامبر]] [[خدا]] سؤال نمودم و کسی به من چیزی اعطا نکرد، و [[علی]] {{ع}} که در حال [[رکوع]] بود، با انگشت کوچک دست راست خود، به آن سایل اشاره کرد. در آن انگشت، انگشتری بود. پس آن سایل آمد و آن انگشتری را از انگشت کوچک او جدا کرد. این‌کار در برابر چشمان [[پیامبر]] {{صل}} انجام گردید. پس همین که پیامبر {{صل}} از نمازش فارغ شد، سرش را به سوی آسمان بلند نمود و فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ‏ إِنَّ‏ أَخِي‏ مُوسَى سَأَلَكَ- فَقَال: {{متن قرآن|رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي * وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش * و کارم را برای من آسان کن * و گرهی از زبانم بگشای * تا سخنم را دریابند *‌و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار * و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.</ref> فَأَنْزَلْتَ عَلَيْهِ قُرْآناً نَاطِقاً: {{متن قرآن|قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا}}<ref>«فرمود: به زودی بازوی تو را با (فرستادن) برادرت توانمند می‌گردانیم و به هر دوتان چیرگی‌یی می‌بخشیم که با نشانه‌های ما دستشان به شما نرسد. پیروز شمایید و هر کس که از شما پیروی کند» سوره قصص، آیه ۳۵.</ref>، اللَّهُمَّ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ نَبِيُّكَ وَ صَفِيُّكَ- اللَّهُمَّ فَ {{متن قرآن|اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي}} عَلِيّاً أَخِي‏ {{متن قرآن|اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي}} }}: خدایا! برادرم، [[موسی]]، از تو سؤال نمود و گفت: {{متن قرآن|اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي * وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}: «ای [[پروردگار]] من! سینه‌ام را گشاده گردان و امرم را برایم آسان نما و گره از زبانم بگشا تا گفته‌ام را بفهمند و برایم وزیری از اهلم را قرار بده، [[هارون]] برادرم را. به وسیله او پشتم را محکم کن و او را در امرم [[شریک]] گردان». پس بر او [[قرآنی]] [[ناطق]] را نازل فرمودی که: {{متن قرآن|قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا}}: «به زودی بازوان تو را به وسیله برادرت محکم کرده و برای شما دو نفر سلطه‌ای قرار می‌دهیم که بر شما مسلّط نشوند. خدایا! من [[محمد]] [[پیامبر]] و [[برگزیده]] تو هستم؛ خدایا! پس سینه‌ام را گشاده گردان و امرم را برایم آسان نما و برایم وزیری از اهلم را، [[علی]] را قرار بده، با او پشتم را محکم کن». [[ابوذر]] گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! هنوز [[پیامبر خدا]] {{صل}} آن سخن را تمام نکرده بود که [[جبرئیل]] از جانب [[حق‌تعالی]] بر او نازل گردید و گفت: {{عربی| یا محمد! اقرأ}}: ای [[محمد]]! بخوان. حضرت گفت: {{متن حدیث|و ما اقرأ؟}}: چه چیز را بخوانم؟ جبرئیل گفت: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۳۷۶، ح۵۸.</ref>


==== تفسیر نمونه ====
==== تفسیر نمونه ====
در [[تفسیر نمونه]] به نقل از [[تفاسیر]] روح‌البیان و [[تفسیر]] الدرالمنثور، [[شأن]] نزولی را برای [[آیه]] یازده [[سوره حشر]]: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ}} الخ، و [[آیات]] بعد از آن آورده است که ما در اینجا عیناً آن را بیان می‌کنیم: جمعی از [[منافقان]] [[مدینه]] مانند: [[عبدالله بن ابی]] و یارانش، مخفیانه کسی را به سراغ [[یهود]] [[بنی‌نضیر]] فرستادند و گفتند: شما محکم در جای خود بایستید و از خانه‌هایتان بیرون نروید، و دژهای خویش را محکم سازید، ما دو هزار نفر [[یاور]] از [[قوم]] خود و دیگران داریم و تا آخرین نفس با شما هستیم. [[طایفه]] [[بنی‌قریظه]] و سایر هم پیمان‌های شما از [[قبیله غطفان]] نیز با شما [[همراهی]] می‌کنند. همین امر سبب شده که [[یهود]] [[بنی‌نضیر]] بر [[مخالفت]] [[پیامبر]] {{صل}} [[تشویق]] شوند، اما در این هنگام یکی از بزرگان بنی‌نضیر به نام [[سلام]] به [[حیی بن اخطب]] که [[سرپرست]] برنامه‌های بنی‌نضیر بود، گفت: اعتنایی به حرف عبدالله بن ابی نکنید. او می‌خواهد تو را به [[جنگ]] با [[محمد]] {{صل}} تشویق کند و خودش در [[خانه]] بنشیند و شما را [[تسلیم]] حوادث نماید. [[حیی]] گفت: ما جز [[دشمنی]] محمد {{صل}} و [[پیکار]] با او چیزی را نمی‌شناسیم. سلام در پاسخ او گفت به [[خدا]] [[سوگند]]! می‌بینم سرانجام ما را از این [[سرزمین]] بیرون می‌کنند و [[اموال]] و [[شرف]] ما بر باد می‌رود؛ [[کودکان]] ما [[اسیر]]، و جنگجویان ما کشته می‌شوند<ref>تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۲۶.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۹۶.</ref>
در [[تفسیر نمونه]] به نقل از [[تفاسیر]] روح‌البیان و [[تفسیر]] الدرالمنثور، [[شأن]] نزولی را برای [[آیه]] یازده [[سوره حشر]]: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ}} الخ، و [[آیات]] بعد از آن آورده است که ما در اینجا عیناً آن را بیان می‌کنیم: جمعی از [[منافقان]] [[مدینه]] مانند: [[عبدالله بن ابی]] و یارانش، مخفیانه کسی را به سراغ [[یهود]] [[بنی‌نضیر]] فرستادند و گفتند: شما محکم در جای خود بایستید و از خانه‌هایتان بیرون نروید، و دژهای خویش را محکم سازید، ما دو هزار نفر [[یاور]] از [[قوم]] خود و دیگران داریم و تا آخرین نفس با شما هستیم. [[طایفه]] [[بنی‌قریظه]] و سایر هم پیمان‌های شما از [[قبیله غطفان]] نیز با شما [[همراهی]] می‌کنند. همین امر سبب شده که [[یهود]] [[بنی‌نضیر]] بر [[مخالفت]] [[پیامبر]] {{صل}} [[تشویق]] شوند، اما در این هنگام یکی از بزرگان بنی‌نضیر به نام [[سلام]] به [[حیی بن اخطب]] که [[سرپرست]] برنامه‌های بنی‌نضیر بود، گفت: اعتنایی به حرف عبدالله بن ابی نکنید. او می‌خواهد تو را به [[جنگ]] با [[محمد]] {{صل}} تشویق کند و خودش در [[خانه]] بنشیند و شما را [[تسلیم]] حوادث نماید. [[حیی]] گفت: ما جز [[دشمنی]] محمد {{صل}} و [[پیکار]] با او چیزی را نمی‌شناسیم. سلام در پاسخ او گفت به [[خدا]] [[سوگند]]! می‌بینم سرانجام ما را از این [[سرزمین]] بیرون می‌کنند و [[اموال]] و [[شرف]] ما بر باد می‌رود؛ [[کودکان]] ما [[اسیر]]، و جنگجویان ما کشته می‌شوند<ref>تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۲۶.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۹۶.</ref>


== برادر در [[قیامت]] ==
== برادر در [[قیامت]] ==
[[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ }}<ref>«روزی که آدمی از برادر خود بگریزد،» سوره عبس، آیه ۳۴-۳۵.</ref> قیامت را روزی دانسته که [[انسان‌ها]] از تمام خویشاوندان از جمله از برادر خویش می‌گریزند. به نظر برخی گریختن از برادر و دیگر خویشاوندان برای آن است که برادر [[حقوق]] ضایع شده‌اش در [[دنیا]] را از وی [[طلب]] نکند یا بدان جهت است که برادر او را در حال [[گرفتاری]] و [[عذاب]] نبیند.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۴۶.</ref> در آیه‌ای دیگر قرآن قیامت را روزی دانسته است که [[مجرمان]] حاضر می‌شوند همه خویشاوندان حتی برادرانشان را [[فدا]] کنند تا از عذاب دردناک آن [[روز]] [[رهایی]] یابند: {{متن قرآن| يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ }}<ref>«در حالی که (خویشاوندان) به هم نشان داده می‌شوند؛ گنهکار دوست می‌دارد کاش برای فرار از عذاب آن روز، فرزندانش را سربها دهد، و همسر و برادرش را» سوره معارج، آیه ۱۱-۱۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[برادر (مقاله)|مقاله «برادر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
[[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ }}<ref>«روزی که آدمی از برادر خود بگریزد،» سوره عبس، آیه ۳۴-۳۵.</ref> قیامت را روزی دانسته که [[انسان‌ها]] از تمام خویشاوندان از جمله از برادر خویش می‌گریزند. به نظر برخی گریختن از برادر و دیگر خویشاوندان برای آن است که برادر [[حقوق]] ضایع شده‌اش در [[دنیا]] را از وی [[طلب]] نکند یا بدان جهت است که برادر او را در حال [[گرفتاری]] و [[عذاب]] نبیند.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۴۶.</ref> در آیه‌ای دیگر قرآن قیامت را روزی دانسته است که [[مجرمان]] حاضر می‌شوند همه خویشاوندان حتی برادرانشان را [[فدا]] کنند تا از عذاب دردناک آن [[روز]] [[رهایی]] یابند: {{متن قرآن| يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ }}<ref>«در حالی که (خویشاوندان) به هم نشان داده می‌شوند؛ گنهکار دوست می‌دارد کاش برای فرار از عذاب آن روز، فرزندانش را سربها دهد، و همسر و برادرش را» سوره معارج، آیه ۱۱-۱۲.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[برادر (مقاله)|مقاله «برادر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش