بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
«ابو عبدالله»<ref>کنیه معروف وی «ابو عبد الله» است ولی برخی ابو محمد و برخی ابو یزید نیز گفتهاند (ر. ک: رجال النجاشی، ص۱۲۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۱).</ref> [[جابر بن یزید جعفی کوفی]]<ref>شیخ طوسی به استناد ذکر ابن حنبل، و همچنین ابن عماد و زرکلی وفات او را ۱۲۸ ذکر کردهاند، ولی برخی ۱۲۷ و برخی ۱۳۲ گفتهاند (رجال الطوسی، ص۱۱۱؛ ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۷۵؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۲؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۰۵).</ref> | «ابو عبدالله»<ref>کنیه معروف وی «ابو عبد الله» است ولی برخی ابو محمد و برخی ابو یزید نیز گفتهاند (ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۲۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۱).</ref> [[جابر بن یزید جعفی کوفی]]<ref>شیخ طوسی به استناد ذکر ابن حنبل، و همچنین ابن عماد و زرکلی وفات او را ۱۲۸ ذکر کردهاند، ولی برخی ۱۲۷ و برخی ۱۳۲ گفتهاند (رجال الطوسی، ص۱۱۱؛ ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۷۵؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۲؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۰۵).</ref>. از [[اخبار]] استفاده میشود که وی [[اهل کوفه]] بوده، ولی برای [[طلب علم]] به [[مدینه]] [[هجرت]] و از محضر پرفیض [[امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} فراوان استفاده کرده است. | ||
از | کشّی با سند متصل از وی نقل کرده که گفت: درحالی که [[جوان]] بودم بر [[امام باقر]] {{ع}} وارد شدم. فرمود: کیستی؟ عرض کردم: از اهل کوفه. فرمود: چهچیز تو را به اینجا آورد؟ گفتم: [[طلب]] [[دانش]] شما. فرمود: پس اگر کسی از تو سؤال کرد "[[اهل]] کجایی؟" بگو اهل مدینهام<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۳۸، ح۳۳۹.</ref>. | ||
همچنین از وی نقل کرده است که گفت: [[امام باقر]] {{ع}} هفتاد هزار [[حدیث]] برای من [[روایت]] فرمود که آنها را برای احدی نقل نکرده و نخواهم کرد<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۴۱ و ۴۴۲، ح۳۴۳.</ref> و نیز روایت کردهاند که امام صادق {{ع}} [[ملکوت آسمانها و زمین]] را به وی نشان داد<ref>ر.ک: طوسی، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۲۶.</ref>. | |||
استفاده وی از آن دو [[امام]] به حدی بوده است که او را یکی از چهار نفری که [[علم ائمه]] {{عم}} به آنان منتهی میشود، و فقط از طریق آنان میتوان به [[علم ائمه]] {{عم}} [[دست]] یافت به شمار آوردهاند<ref>ر.ک: قمی، سفینة البحار، ج۱، ص۵۴۰؛ مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. [[شیخ طوسی]] نیز او را در شمار اصحاب امام باقر و [[امام صادق]] {{عم}} ذکر کرده است<ref>ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۱۱ (اصحاب الباقر {{ع}} باب الجیم، رقم ۶)، ص۱۶۳ (اصحاب الصادق،{{ع}} باب الجیم، رقم ۳۰).</ref>. | |||
وی از [[تابعین]] به شمار میآید؛ زیرا برخی از [[صحابه]] مانند [[ابو الطفیل]] را دیده و از او [[روایت]] کرده است<ref>ر.ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۱؛ ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۷۵؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۷۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] و [[زرکلی]] نیز با عنوان [[تابعی]] از وی یاد کردهاند<ref>ر.ک: رجال الطوسی، ص۶۳؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۰۵.</ref>. | |||
وی از [[ | وی از [[مفسران]] معروف تابعی است؛ زیرا هم کتاب [[تفسیر]] داشته<ref>شیخ و نجاشی هردو از کتاب تفسیر وی خبر داده و سند خود را به آن ذکر کردهاند (ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۲۹، شیخ طوسی، الفهرست، ص۴۵). آقا بزرگ تهرانی ضمن معرفی تفسیر ابن همام صنعانی در شمار تفاسیری از شیعه که از وجود آنها خبری نیست، کتاب تفسیر وی را نیز با عنوان تفسیر جابر بن یزید جعفی ذکر کرده است. اسماعیل پاشا نیز در ایضاح المکنون از تفسیر وی با عنوان تفسیر الجعفی یاد کرده و در هدیة العارفین گفته است. از تألیفهای وی تفسیر قرآن است (ر.ک: بغدادی، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، ج۳، ص۳۰۴؛ همو، هدیة العارفین... من کشف الظنون، ج۵، ص۲۴۹). عمر رضا کحاله نیز از آثار وی کتاب التفسیر را به شمار آورده است (معجم المؤلفین، ج۳، ص۱۰۶).</ref> و هم [[روایات]] و آرای [[تفسیری]] فراوانی از وی در [[تفاسیر شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است<ref>موارد ذکر [[جابر بن یزید]] براساس برنامه رایانهای معجم [[فقهی]]، در [[تفاسیر اهل تسنن]] ۱۴ مورد در ۷ جلد و در تفاسیر شیعه ۶۲ مورد در ۲۲ جلد است و موارد ذکر «الجعفی» در تفاسیر اهل تسنن ۱۵۶ در ۵۴ جلد و در تفاسیر شیعه ۲۴۶ در ۳۶ جلد است؛ البته معلوم نیست در همۀ آن موارد [[رأی]] یا [[روایت تفسیری]] از وی نقل شده باشد. | ||
نمونهای از [[روایات تفسیری]] وی را در تفسیر [[فرات]] الکوفی، ص۷۳، ۷۴، ۹۲، ۲۰۶، ۲۹۱، ۳۶۴ و ۵۸۴؛ [[تفسیر العیاشی]]، ج۱، ص۸۶، ج۲، ص۴۸ و نمونهای از آرای [[تفسیری]] وی را در [[مجمع البیان طبرسی]]، ج۱، ص۱۵۰، [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}} [«و با [[مردم]] سخن خوب بگویید» [[سوره بقره]]، [[آیه]] ۸۳] بنگرید.</ref>. | نمونهای از [[روایات تفسیری]] وی را در تفسیر [[فرات]] الکوفی، ص۷۳، ۷۴، ۹۲، ۲۰۶، ۲۹۱، ۳۶۴ و ۵۸۴؛ [[تفسیر العیاشی]]، ج۱، ص۸۶، ج۲، ص۴۸ و نمونهای از آرای [[تفسیری]] وی را در [[مجمع البیان طبرسی]]، ج۱، ص۱۵۰، [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}} [«و با [[مردم]] سخن خوب بگویید» [[سوره بقره]]، [[آیه]] ۸۳] بنگرید.</ref>. | ||
از برخی [[روایات]] استفاده میشود کتاب تفسیر وی مطالبی بلند و غیر قابل [[تحمل]] و خلاف [[تقیه]] دربر داشته است. از [[مفضل بن عمر]] نقل شده که دربارۀ تفسیر جابر از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال کردم. [[حضرت]] فرمود: آن را برای افراد [[فرومایه]] نقل نکن زیرا اگر نقل کنی آن را پخش میکنند.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۳۷، ح۳۳۸.</ref> برای [[آگاهی]] از [[مذهب]]، [[وثاقت]]، رتبۀ [[علمی]]، استاد وی در تفسیر و مصادر برخی [[روایات تفسیری]] نقل شده از وی، به [[مکاتب تفسیری]] [[رجوع]] شود<ref>ر. ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۰۴-۲۰۵.</ref> | از برخی [[روایات]] استفاده میشود کتاب تفسیر وی مطالبی بلند و غیر قابل [[تحمل]] و خلاف [[تقیه]] دربر داشته است. از [[مفضل بن عمر]] نقل شده که دربارۀ تفسیر جابر از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال کردم. [[حضرت]] فرمود: آن را برای افراد [[فرومایه]] نقل نکن زیرا اگر نقل کنی آن را پخش میکنند.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۳۷، ح۳۳۸.</ref> برای [[آگاهی]] از [[مذهب]]، [[وثاقت]]، رتبۀ [[علمی]]، استاد وی در تفسیر و مصادر برخی [[روایات تفسیری]] نقل شده از وی، به [[مکاتب تفسیری]] [[رجوع]] شود<ref>ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۰۴-۲۰۵.</ref> | ||
== جابر و تفسیر قرآن == | == جابر و تفسیر قرآن == | ||
[[نجاشی]] از این [[تفسیر]] با عنوان «التفسیر» یاد و با سند متصل آن را از جابر نقل کرده است<ref>رجال النجاشی، ص۱۲۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] نیز با سند از آن خبر داده است<ref>رجال النجاشی، ص۱۲۹.</ref>. [[آقا بزرگ تهرانی]] آن را ذکر<ref>ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۶۸، رقم ۱۲۴۵.</ref> و [[اسماعیل پاشا]] نیز در ایضاح با عنوان «تفسیر الجعفی» از آن یاد کرده<ref>بغدادی، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، ج۳، ص۳۰۴.</ref> و در [[هدیة العارفین (کتاب)|هدیة العارفین]] آن را با عنوان [[تفسیر القرآن]] از تألیفات [[جابر بن یزید جعفی]] متوفای ۱۲۷ ه. ق به شمار آورده است<ref>بغدادی، هدیة العارفین (اسماء المؤلفین و آثار المصنفین من کشف الظنون)، ج۵، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۳۷۴.</ref> | [[نجاشی]] از این [[تفسیر]] با عنوان «التفسیر» یاد و با سند متصل آن را از جابر نقل کرده است<ref>رجال النجاشی، ص۱۲۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] نیز با سند از آن خبر داده است<ref>رجال النجاشی، ص۱۲۹.</ref>. [[آقا بزرگ تهرانی]] آن را ذکر<ref>ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۶۸، رقم ۱۲۴۵.</ref> و [[اسماعیل پاشا]] نیز در ایضاح با عنوان «تفسیر الجعفی» از آن یاد کرده<ref>بغدادی، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، ج۳، ص۳۰۴.</ref> و در [[هدیة العارفین (کتاب)|هدیة العارفین]] آن را با عنوان [[تفسیر القرآن]] از تألیفات [[جابر بن یزید جعفی]] متوفای ۱۲۷ ه. ق به شمار آورده است<ref>بغدادی، هدیة العارفین (اسماء المؤلفین و آثار المصنفین من کشف الظنون)، ج۵، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۳۷۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |