جهاد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۲
، ۱۲ نوامبر ۲۰۲۲بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
=== جهاد در ادیان سابق === | === جهاد در ادیان سابق === | ||
[[جهاد]] با [[عنایت]] به قلمرو گستردهاش، در [[ادیان]] سابق نیز دارای پیشینه است<ref>کتاب مقدس، تثنیه، ۲۰/۱۰-۱۷؛ یوشع، ج۸، ص۲۴؛ ۱۰/۲۰؛ لوقا، ۱۲/۴۹ -۵۲؛ متی، ۱۰/۳۴-۳۹.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز حکایت از وجود [[حکم جهاد]] در [[تورات]] و [[انجیل]] داشته<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref> و به مواردی از [[مبارزه]] [[پیامبران]] با طاغوتهای [[زمان]] خود اشاره کرده است؛ مانند [[جنگ]] [[حضرت موسی]] با عمالقه<ref>{{متن قرآن|يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ * قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ * قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}} «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید * گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم * دو مرد از کسانی که (از خداوند) میترسیدند (و) خداوند بر آنان نعمت بخشیده بود گفتند: از در (این شهر) بر آنان وارد شوید و هنگامی که در آن درآیید شما پیروزید و اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید * گفتند: ای موسی، تا آنان در آنند ما هرگز، هیچگاه بدان وارد نمیشویم؛ تو برو و پروردگارت، (با آنان) نبرد کنید که ما همینجا خواهیم نشست» سوره مائده، آیه ۲۱-۲۴.</ref> در [[شام]] و [[فلسطین]] و [[بیتالمقدس]] را اشغال کرده بودند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. اساساً [[فلسفه بعثت]] [[انبیا]] اقتضا داشته که در فرایند تلاشهای آنان، عنصر [[مبارزه]] با [[دشمنان]] تعبیه شده باشد؛ زیرا [[وظیفه انبیا]] تنها بیان [[حلال و حرام]] [[الهی]] نبوده است و گزارش برخی [[آیات]] مانند: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.</ref> در مورد مبارزه بسیاری از انبیا مؤید این امر است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۱؛ آیتالله خامنهای، ۲۳/۲/۱۳۸۸.</ref>. | [[جهاد]] با [[عنایت]] به قلمرو گستردهاش، در [[ادیان]] سابق نیز دارای پیشینه است<ref>کتاب مقدس، تثنیه، ۲۰/۱۰-۱۷؛ یوشع، ج۸، ص۲۴؛ ۱۰/۲۰؛ لوقا، ۱۲/۴۹ -۵۲؛ متی، ۱۰/۳۴-۳۹.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز حکایت از وجود [[حکم جهاد]] در [[تورات]] و [[انجیل]] داشته<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref> و به مواردی از [[مبارزه]] [[پیامبران]] با طاغوتهای [[زمان]] خود اشاره کرده است؛ مانند [[جنگ]] [[حضرت موسی]] با عمالقه<ref>{{متن قرآن|يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ * قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ * قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}} «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید * گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم * دو مرد از کسانی که (از خداوند) میترسیدند (و) خداوند بر آنان نعمت بخشیده بود گفتند: از در (این شهر) بر آنان وارد شوید و هنگامی که در آن درآیید شما پیروزید و اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید * گفتند: ای موسی، تا آنان در آنند ما هرگز، هیچگاه بدان وارد نمیشویم؛ تو برو و پروردگارت، (با آنان) نبرد کنید که ما همینجا خواهیم نشست» سوره مائده، آیه ۲۱-۲۴.</ref> در [[شام]] و [[فلسطین]] و [[بیتالمقدس]] را اشغال کرده بودند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. اساساً [[فلسفه بعثت]] [[انبیا]] اقتضا داشته که در فرایند تلاشهای آنان، عنصر [[مبارزه]] با [[دشمنان]] تعبیه شده باشد؛ زیرا [[وظیفه انبیا]] تنها بیان [[حلال و حرام]] [[الهی]] نبوده است و گزارش برخی [[آیات]] مانند: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.</ref> در مورد مبارزه بسیاری از انبیا مؤید این امر است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۱؛ آیتالله خامنهای، ۲۳/۲/۱۳۸۸.</ref>. | ||
=== جهاد در شریعت خاتم === | === جهاد در شریعت خاتم === | ||
[[پیامبر اسلام]] {{صل}} در مدت حضور خود در [[مکه]] و بعد از [[دعوت علنی]] به [[اسلام]]، با وجود [[انکار]]، [[آزار و اذیت مشرکان]]، [[مأمور]] به [[تحمل]] این وضعیت بوده و به جهت کمی نفرات و امکانات، در [[مقام]] [[نبرد]] با [[کفار]] بر نیآمدند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۲۴؛ آیتالله خامنهای، ۹/۵/۱۳۸۷.</ref>؛ بلکه در این مرحله مأمور به [[خویشتنداری]] در مقابل [[اهانت]] کفار بودند<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوهگویی میپردازند روی از آنان بگردان تا در گفتوگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸؛ {{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}} «از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.</ref>. بعد از [[هجرت به مدینه]] و [[تغییر]] شرایط [[مسلمانان]]، جواز [[جهاد]] و مقابله از سوی [[خداوند]]<ref>{{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}} «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.</ref> در مقابل [[ظلم]] و [[تعدی]] دشمنانی چون [[قریش]] و [[مشرکان]] نازل شد<ref>واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، ص۳۱۹.</ref> و در [[سال دوم هجری]] اولین [[فرمان جهاد]] از سوی خداوند صادر گردید<ref>{{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند میدارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست میدارید و همان برایتان بدتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۲۴ - ۲۲۵.</ref>، چنانکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بعد از [[تشریع]] اصل جهاد و متعارف شدن [[جهاد نظامی]]، از عنوان جهاد برای سایر عرصههای [[مبارزه]]، از جمله «[[مبارزه با نفس]]» استفاده فرمود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۲.</ref>. [[جهاد با نفس]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} در [[ادبیات اسلامی]] رواج یافت و از جمله در بیانات [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} استفاده شد<ref>ر. ک: نهج البلاغه، خطبه ۲۲۰ (۳۳۷).</ref>. | [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در مدت حضور خود در [[مکه]] و بعد از [[دعوت علنی]] به [[اسلام]]، با وجود [[انکار]]، [[آزار و اذیت مشرکان]]، [[مأمور]] به [[تحمل]] این وضعیت بوده و به جهت کمی نفرات و امکانات، در [[مقام]] [[نبرد]] با [[کفار]] بر نیآمدند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۲۴؛ آیتالله خامنهای، ۹/۵/۱۳۸۷.</ref>؛ بلکه در این مرحله مأمور به [[خویشتنداری]] در مقابل [[اهانت]] کفار بودند<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوهگویی میپردازند روی از آنان بگردان تا در گفتوگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸؛ {{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}} «از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.</ref>. بعد از [[هجرت به مدینه]] و [[تغییر]] شرایط [[مسلمانان]]، جواز [[جهاد]] و مقابله از سوی [[خداوند]]<ref>{{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}} «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.</ref> در مقابل [[ظلم]] و [[تعدی]] دشمنانی چون [[قریش]] و [[مشرکان]] نازل شد<ref>واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، ص۳۱۹.</ref> و در [[سال دوم هجری]] اولین [[فرمان جهاد]] از سوی خداوند صادر گردید<ref>{{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند میدارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست میدارید و همان برایتان بدتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۲۴ - ۲۲۵.</ref>، چنانکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بعد از [[تشریع]] اصل جهاد و متعارف شدن [[جهاد نظامی]]، از عنوان جهاد برای سایر عرصههای [[مبارزه]]، از جمله «[[مبارزه با نفس]]» استفاده فرمود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۲.</ref>. [[جهاد با نفس]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} در [[ادبیات اسلامی]] رواج یافت و از جمله در بیانات [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} استفاده شد<ref>ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۲۲۰ (۳۳۷).</ref>. | ||
=== جهاد پس از دوران پیامبر اکرم === | === جهاد پس از دوران پیامبر اکرم === | ||
بعد از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز جهاد به لحاظ قوت و [[ضعف]] مسلمانان، فراز و نشیب و ادوار مختلفی را طی نموده است. علیرغم اینکه در میان [[عامه]] مسلمانان، جهاد به عنوان [[دستوری]] [[پایدار]] حتی بعد از پیامبر {{صل}} تلقی میشد<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸-۱۰.</ref>، اما در میان [[فرقههای اسلامی]]، بر اساس خاستگاه [[فکری]] - [[عقیدتی]] دارای احکامی متفاوت بوده است. برخی گروههای منتسب به [[اسلام]] مانند «[[قادیانیه]]»، قائل به [[نسخ]] [[حکم جهاد]] شدند<ref>زحیلی، وهبة بن مصطفی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی (آثار جنگ در فقه اسلامی)، ترجمه عبدالحسین بینش، ص۹۴؛ نجار، ۱۴۲۴، ۲۳۴.</ref>؛ ولی در برخی [[فرقههای اسلامی]] مانند «[[زیدیه]]»، [[جهاد]] (و [[امر به معروف و نهی از منکر]]) از [[اصول دین]] شمرده شده است<ref>رسی، قاسم بن ابراهیم، مجموع کتب و رسائل القاسم بن ابراهیم الرسی، ج۱، ص۲۴.</ref>. نظر مشهور میان فقهای [[شیعه امامیه]]، اشتراط [[جهاد ابتدایی]] به [[اذن امام]] [[معصوم]] {{عم}} بوده است<ref>سبزواری، محمدباقر، کفایة الاحکام (کفایة الفقه)، ج۱، ص۳۶۸.</ref>؛ از اینرو در [[دوران غیبت]]، جهاد ابتدایی [[نامشروع]] دانسته شده است<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳؛ عراقی، ضیاءالدین، شرح تبصرة المتعلمین، ج۴، ص۳۲۴.</ref>. البته در عصر حاضر [[شهرت]] یاد شده به سوی تجویز جهاد ابتدایی به [[اذن]] [[فقیه جامع الشرائط]] در حال [[تغییر]] بوده است<ref>ر. ک: همین مقاله، جهاد نظامی (دفاعی و ابتدایی).</ref> اما در [[جهاد دفاعی]] فرقی میان [[دوران حضور]] و [[غیبت]] معصوم نیست<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴.</ref> و [[فقیهان]]، اعم از [[شیعه]]<ref>ر. ک: ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶؛ ابن براج طرابلسی، عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۹۲؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳.</ref> و [[سنّی]]<ref>ر. ک: ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، المحلی، ج۵، ص۳۴۱؛ نووی، محیالدین بن شرف، المجموع شرح المهذب، ج۱۹، ص۲۶۲.</ref> در این باب کتب مفصلی نگاشتهاند. علاوه بر [[فقه]]، در [[علوم]] دیگر نیز در شرایط و فواید جهاد سخن رفته است<ref>بحرالعلوم، محمدمهدی، رساله سیر و سلوک (منسوب به بحرالعلوم)، ص۶۰.</ref>. | بعد از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز جهاد به لحاظ قوت و [[ضعف]] مسلمانان، فراز و نشیب و ادوار مختلفی را طی نموده است. علیرغم اینکه در میان [[عامه]] مسلمانان، جهاد به عنوان [[دستوری]] [[پایدار]] حتی بعد از پیامبر {{صل}} تلقی میشد<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸-۱۰.</ref>، اما در میان [[فرقههای اسلامی]]، بر اساس خاستگاه [[فکری]] - [[عقیدتی]] دارای احکامی متفاوت بوده است. برخی گروههای منتسب به [[اسلام]] مانند «[[قادیانیه]]»، قائل به [[نسخ]] [[حکم جهاد]] شدند<ref>زحیلی، وهبة بن مصطفی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی (آثار جنگ در فقه اسلامی)، ترجمه عبدالحسین بینش، ص۹۴؛ نجار، ۱۴۲۴، ۲۳۴.</ref>؛ ولی در برخی [[فرقههای اسلامی]] مانند «[[زیدیه]]»، [[جهاد]] (و [[امر به معروف و نهی از منکر]]) از [[اصول دین]] شمرده شده است<ref>رسی، قاسم بن ابراهیم، مجموع کتب و رسائل القاسم بن ابراهیم الرسی، ج۱، ص۲۴.</ref>. نظر مشهور میان فقهای [[شیعه امامیه]]، اشتراط [[جهاد ابتدایی]] به [[اذن امام]] [[معصوم]] {{عم}} بوده است<ref>سبزواری، محمدباقر، کفایة الاحکام (کفایة الفقه)، ج۱، ص۳۶۸.</ref>؛ از اینرو در [[دوران غیبت]]، جهاد ابتدایی [[نامشروع]] دانسته شده است<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳؛ عراقی، ضیاءالدین، شرح تبصرة المتعلمین، ج۴، ص۳۲۴.</ref>. البته در عصر حاضر [[شهرت]] یاد شده به سوی تجویز جهاد ابتدایی به [[اذن]] [[فقیه جامع الشرائط]] در حال [[تغییر]] بوده است<ref>ر.ک: همین مقاله، جهاد نظامی (دفاعی و ابتدایی).</ref> اما در [[جهاد دفاعی]] فرقی میان [[دوران حضور]] و [[غیبت]] معصوم نیست<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴.</ref> و [[فقیهان]]، اعم از [[شیعه]]<ref>ر.ک: ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶؛ ابن براج طرابلسی، عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۹۲؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳.</ref> و [[سنّی]]<ref>ر.ک: ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، المحلی، ج۵، ص۳۴۱؛ نووی، محیالدین بن شرف، المجموع شرح المهذب، ج۱۹، ص۲۶۲.</ref> در این باب کتب مفصلی نگاشتهاند. علاوه بر [[فقه]]، در [[علوم]] دیگر نیز در شرایط و فواید جهاد سخن رفته است<ref>بحرالعلوم، محمدمهدی، رساله سیر و سلوک (منسوب به بحرالعلوم)، ص۶۰.</ref>. | ||
در قرون اخیر که به نوعی [[دوران فترت]] [[مسلمانان]] بوده، به تدریج بحث جهاد از متون [[فارسی]] فقه خارج شد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۱۱.</ref>، ولی در دوران نزدیکتر [[شاهد]] تغییر نگرش [[مسلمین]] در این مسئله و برجسته شدن جهاد و طرح [[مجدد]] آن در سطح [[جهان اسلام]] میباشیم. از جمله علتهای این تغییر رویکرد، آن است که مسلمانان در سایه دگرگونیهای [[فکری]] - هویتی دنیای جدید، به بازسازی [[عقبه]] [[فرهنگی]]- [[عقیدتی]] خود پرداختند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۱۱.</ref>؛ لذا در برابر تلقی ناصواب و بعضاً مغرضانه نسبت به [[جهاد]] و مسائل پیرامون آن، مباحث جدیدی به جهت تنویر [[افکار]] صورت گرفت<ref>ر. ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۱۹ -۲۲۹.</ref>. این فعالیتهای مصلحانه که به دمیده شدن [[روحیه جهادی]] در [[ملل]] [[اسلامی]] منجر شد، از اسباب شکلگیری [[انقلاب اسلامی]] به شمار میرود<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۱۱.</ref>. | |||
در قرون اخیر که به نوعی [[دوران فترت]] [[مسلمانان]] بوده، به تدریج بحث جهاد از متون [[فارسی]] فقه خارج شد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۱۱.</ref>، ولی در دوران نزدیکتر [[شاهد]] تغییر نگرش [[مسلمین]] در این مسئله و برجسته شدن جهاد و طرح [[مجدد]] آن در سطح [[جهان اسلام]] میباشیم. از جمله علتهای این تغییر رویکرد، آن است که مسلمانان در سایه دگرگونیهای [[فکری]] - هویتی دنیای جدید، به بازسازی [[عقبه]] [[فرهنگی]]- [[عقیدتی]] خود پرداختند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۱۱.</ref>؛ لذا در برابر تلقی ناصواب و بعضاً مغرضانه نسبت به [[جهاد]] و مسائل پیرامون آن، مباحث جدیدی به جهت تنویر [[افکار]] صورت گرفت<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۱۹ -۲۲۹.</ref>. این فعالیتهای مصلحانه که به دمیده شدن [[روحیه جهادی]] در [[ملل]] [[اسلامی]] منجر شد، از اسباب شکلگیری [[انقلاب اسلامی]] به شمار میرود<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۱۱.</ref>. | |||
عواملی چون دستاندازی دولتهای [[استعماری]] بر [[سرزمینهای اسلامی]] و [[تسلط]] [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] آنان، [[مسلمانان]] را واداشت تا با نگاهی [[عبرتآموز]] به گذشته خود و یافتن عوامل پیشرفتشان در دوران گذشته، به جهاد به عنوان عاملی اساسی در برونرفت از وضعیت موجود بنگرند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۱۱ -۲۱۳؛ آیتالله خامنهای، مکتوبات، ۵/۹/۱۳۸۸.</ref>. | عواملی چون دستاندازی دولتهای [[استعماری]] بر [[سرزمینهای اسلامی]] و [[تسلط]] [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] آنان، [[مسلمانان]] را واداشت تا با نگاهی [[عبرتآموز]] به گذشته خود و یافتن عوامل پیشرفتشان در دوران گذشته، به جهاد به عنوان عاملی اساسی در برونرفت از وضعیت موجود بنگرند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۱۱ -۲۱۳؛ آیتالله خامنهای، مکتوبات، ۵/۹/۱۳۸۸.</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۷: | ||
== اقسام [[جهاد]] == | == اقسام [[جهاد]] == | ||
برخی [[فقیهان]] تقسیم چهارگانهای از جهاد به دست دادهاند که براساس آن [[جهاد یا با کفّار]] و [[مشرکان]] است یا با شورشیهای داخلی ([[بغاة]]). نیز در فرض جهاد با کفّار، جهاد یا به جهت [[دعوت]] آنان به [[اسلام]] است یا به سبب [[دفاع]] در مقابل [[هجوم]] آنان و [[حفظ نفس]] و [[مال]] [[مسلمانان]]<ref>شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۳۷۹.</ref>. برخی نیز این تقسیمبندی را تا پنج دسته رساندهاند<ref>کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۲۸۷ – ۲۸۹.</ref>؛ اما در تقسیمبندی معروف، فقیهان با توجه به منشأ [[جنگ]]، آن را به دو دسته [[جهاد ابتدایی]] و [[دفاعی]] تقسیم کردهاند<ref>حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶ - ۲۴۷؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۴، ص۲۵؛ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. ظاهر عبارات [[امام خمینی]] نیز همسو با این تقسیمبندی است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۴.</ref>. جهاد ابتدایی به [[نبرد]] مسلمانان با کفّار برای دعوت آنان به اسلام و [[یکتاپرستی]] و [[عدالت]] و [[جهاد دفاعی]] به نبرد با [[متجاوزان]] و مهاجمان برای دفاع از حوزه اسلام و سرزمینهای مسلمانان و [[حفظ جان]] و مال و حیثیت مسلمانان گفته میشود<ref>منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.</ref>.<ref>محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد، جهاد و دفاع (مقاله)| مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۲۰۷.</ref> | |||
=== انواع و قلمرو [[جهاد]] === | === انواع و قلمرو [[جهاد]] === | ||
گستره مفهومی جهاد شامل [[جهاد نظامی]] و غیر آن میشود<ref>ر. ک: ابتدای مقاله، مفهومشناسی جهاد.</ref>، چنانچه عموم [[ائمه]] {{عم}} به عنوان کسانی خطاب شدهاند که [[حق]] جهاد را اداء کردهاند<ref>صدوق، محمد بن علی، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۲.</ref>؛ حال آنکه اکثر ائمه {{عم}} در جهاد نظامی شرکت نکرده بودند؛ لذا مجاهدتهای [[سیاسی]] و تلاشهای [[علمی]] و عملی ائمه{{عم}} در مواجهه با [[دشمنان اسلام]]، جهاد شمرده شده است؛ از اینرو قلمرو جهاد، تعمیم یافته و [[مبارزه با نفس اماره]] و دفع هر موجود شروری مانند [[شیطان]] که به دنبال [[گمراهی]] [[انسان]] است را نیز شامل میشود<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۴۱۱.</ref>. از این روی جهاد صرفاً به معنی [[جنگ]] و [[نبرد مسلحانه]] نیست و شامل هر نوع تلاش و کوششی در قالب [[مبارزه]] برای پیشبرد اهداف [[مقدس]] [[الهی]] در مقابل [[دشمنان]] میشود<ref>آیت الله خامنهای، ۲۰/۳/۱۳۷۵.</ref>، بنابراین با [[عنایت]] به این معنای گسترده از جهاد، مبارزه در راستای از بین بردن [[جهالت]]، [[فقر]] و... را نیز میتوان جهاد نامید. | گستره مفهومی جهاد شامل [[جهاد نظامی]] و غیر آن میشود<ref>ر.ک: ابتدای مقاله، مفهومشناسی جهاد.</ref>، چنانچه عموم [[ائمه]] {{عم}} به عنوان کسانی خطاب شدهاند که [[حق]] جهاد را اداء کردهاند<ref>صدوق، محمد بن علی، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۲.</ref>؛ حال آنکه اکثر ائمه {{عم}} در جهاد نظامی شرکت نکرده بودند؛ لذا مجاهدتهای [[سیاسی]] و تلاشهای [[علمی]] و عملی ائمه{{عم}} در مواجهه با [[دشمنان اسلام]]، جهاد شمرده شده است؛ از اینرو قلمرو جهاد، تعمیم یافته و [[مبارزه با نفس اماره]] و دفع هر موجود شروری مانند [[شیطان]] که به دنبال [[گمراهی]] [[انسان]] است را نیز شامل میشود<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۴۱۱.</ref>. از این روی جهاد صرفاً به معنی [[جنگ]] و [[نبرد مسلحانه]] نیست و شامل هر نوع تلاش و کوششی در قالب [[مبارزه]] برای پیشبرد اهداف [[مقدس]] [[الهی]] در مقابل [[دشمنان]] میشود<ref>آیت الله خامنهای، ۲۰/۳/۱۳۷۵.</ref>، بنابراین با [[عنایت]] به این معنای گسترده از جهاد، مبارزه در راستای از بین بردن [[جهالت]]، [[فقر]] و... را نیز میتوان جهاد نامید. | ||
در [[اندیشه]] [[انقلاب اسلامی]] بر اساس همین وسعت، دائره جهاد، پهنای [[فعالیتهای جهادی]]؛ أعم از نظامی، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و... بوده و تلاش و [[آمادگی]] برای [[حفظ]] [[استقلال]] در همه زمینهها، لازمه [[دفاع]] حداکثری از [[ممالک اسلامی]] بوده و این فعالیتها جهاد شمرده شده است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۳۰۹؛ ج۱۱، ص۴۲۴ -۴۲۵.</ref>، که با توجه به رویکرد سلطهگرانه دشمنان، و [[تعارض]] [[منافع]] آنان با [[پیشرفت]] انقلاب اسلامی، لازم است که انقلاب اسلامی با آنان مقابله نماید؛ لذا [[راهبرد]] اساسی [[انقلاب]] نیز حفظ حالت تدافعی و لوازم آن نسبت به دشمنان تعیین شده است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref>. با این گستره مفهومی، جهاد محدود به [[زمان]] خاصی نیست بلکه همواره تداوم دارد. | در [[اندیشه]] [[انقلاب اسلامی]] بر اساس همین وسعت، دائره جهاد، پهنای [[فعالیتهای جهادی]]؛ أعم از نظامی، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و... بوده و تلاش و [[آمادگی]] برای [[حفظ]] [[استقلال]] در همه زمینهها، لازمه [[دفاع]] حداکثری از [[ممالک اسلامی]] بوده و این فعالیتها جهاد شمرده شده است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۳۰۹؛ ج۱۱، ص۴۲۴ -۴۲۵.</ref>، که با توجه به رویکرد سلطهگرانه دشمنان، و [[تعارض]] [[منافع]] آنان با [[پیشرفت]] انقلاب اسلامی، لازم است که انقلاب اسلامی با آنان مقابله نماید؛ لذا [[راهبرد]] اساسی [[انقلاب]] نیز حفظ حالت تدافعی و لوازم آن نسبت به دشمنان تعیین شده است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref>. با این گستره مفهومی، جهاد محدود به [[زمان]] خاصی نیست بلکه همواره تداوم دارد. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۹: | ||
=== [[جهاد نظامی]] === | === [[جهاد نظامی]] === | ||
==== [[جهاد ابتدایی]] ==== | ==== [[جهاد ابتدایی]] ==== | ||
==== [[جهاد دفاعی]] ==== | ==== [[جهاد دفاعی]] ==== | ||
===== [[دفاع شخصی]] ===== | ===== [[دفاع شخصی]] ===== | ||
=== [[جهاد سیاسی]] === | === [[جهاد سیاسی]] === | ||
=== [[جهاد اقتصادی]] === | === [[جهاد اقتصادی]] === | ||
=== [[جهاد علمی]] === | === [[جهاد علمی]] === | ||
=== [[جهاد اکبر]] === | === [[جهاد اکبر]] === | ||
خط ۹۱: | خط ۹۹: | ||
اساس [[اختلافات]] از لایههای [[اعتقادی]] ۔ [[کلامی]] شروع شده و به مسائل [[فقهی]] - [[حقوقی]] و سایر جوانب از جمله مسائل سیاسی- اجتماعی ختم میشود. پایههای اعتقادی این [[تفکرات]] در نوع رویکردی است که این [[جریانها]] در مسائل کلامیای از قبیل: «[[لزوم]] [[تبعیت]] از [[فهم]] و روش [[صحابه]]، [[تابعان]] و [[محدثان]] [[قرن دوم]] و سوم»، «[[مخالفت]] با تأویلهای کلامی - [[فلسفی]] در باب [[آیات]] و [[روایات]]»، «[[ایمان]] تام به [[ظواهر نصوص]]»؛ هر چند معنای آنها فهمیده نشود، «تقدیم نقل بر [[عقل]]» و «توسعه مفهوم [[شرک]] و [[کفر]]»<ref>عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۱۶۷.</ref> و... دارند. و همچنین عناوینی چون «[[دارالاسلام]]» و «[[دارالکفر]]» مطرح است؛ به طوری که فهم رویکرد این گروهها بدون توجه به تعریف این عناصر ممکن نیست. در مجموع باید گفت که پایههای فکری این گروهها دارای [[صبغه]] [[اهل حدیث]] بوده که در روند [[تاریخی]] خود به بازتعریف و توسعه مفاهیم فوق دست زدهاند. این پیشفرضها در [[تفسیر]] [[منابع اسلامی]]، این نتیجه را به دنبال داشته است که [[تفکر]] مزبور شدیداً دچار عقلگریزی؛ بلکه [[عقل]] ستیزی گردیده است<ref>سقاف، حسن بن علی، سلفیگری وهابی، ترجمه حمیدرضا آژیر، ص۱۲۰.</ref> و این [[اختلافات]] به نوعی به مواجهه با پدیدههای [[اجتماعی]] - [[سیاسی]] نیز کشیده شده است. | اساس [[اختلافات]] از لایههای [[اعتقادی]] ۔ [[کلامی]] شروع شده و به مسائل [[فقهی]] - [[حقوقی]] و سایر جوانب از جمله مسائل سیاسی- اجتماعی ختم میشود. پایههای اعتقادی این [[تفکرات]] در نوع رویکردی است که این [[جریانها]] در مسائل کلامیای از قبیل: «[[لزوم]] [[تبعیت]] از [[فهم]] و روش [[صحابه]]، [[تابعان]] و [[محدثان]] [[قرن دوم]] و سوم»، «[[مخالفت]] با تأویلهای کلامی - [[فلسفی]] در باب [[آیات]] و [[روایات]]»، «[[ایمان]] تام به [[ظواهر نصوص]]»؛ هر چند معنای آنها فهمیده نشود، «تقدیم نقل بر [[عقل]]» و «توسعه مفهوم [[شرک]] و [[کفر]]»<ref>عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۱۶۷.</ref> و... دارند. و همچنین عناوینی چون «[[دارالاسلام]]» و «[[دارالکفر]]» مطرح است؛ به طوری که فهم رویکرد این گروهها بدون توجه به تعریف این عناصر ممکن نیست. در مجموع باید گفت که پایههای فکری این گروهها دارای [[صبغه]] [[اهل حدیث]] بوده که در روند [[تاریخی]] خود به بازتعریف و توسعه مفاهیم فوق دست زدهاند. این پیشفرضها در [[تفسیر]] [[منابع اسلامی]]، این نتیجه را به دنبال داشته است که [[تفکر]] مزبور شدیداً دچار عقلگریزی؛ بلکه [[عقل]] ستیزی گردیده است<ref>سقاف، حسن بن علی، سلفیگری وهابی، ترجمه حمیدرضا آژیر، ص۱۲۰.</ref> و این [[اختلافات]] به نوعی به مواجهه با پدیدههای [[اجتماعی]] - [[سیاسی]] نیز کشیده شده است. | ||
اگر در دیدگاه گذشتگان، [[جهاد]] مختص به [[کفار]] یا [[باغیان]] بوده، اما امروزه در دیدگاه اینان، [[جامعه اسلامی]] را نیز شامل شده است؛ زیرا هر گروهی که با آنها نباشد، حتی اگر همکیش باشد، ولی به اردوگاهشان [[مهاجرت]] نکند، [[مسلمان]] نبوده و [[حکم]] کفار را دارد<ref>امین عاملی، سید محسن، کشف الارتیاب فی أتباع محمد بن عبدالوهاب، ص۹۷؛ میرزایی، علیرضا، «سپاه صحابه و لشکر جھنگوی نماینده افکار افراطی سلفیگری»، سراج منیر (فصلنامه)، قم، مؤسسة دارالاعلام لمدرسة اهل البیت {{عم}}، س۳، ش۱۱، ۱۳۹۲ش، ص۱۸۱.</ref>،؛ چراکه در تعریف «[[دارالاسلام]]» بر این عقیدهاند که منطقه «دارالاسلام»، منطقهای است که [[قوانین اسلامی]] در آن [[حاکم]] باشد و إلا به صرف حضور [[مسلمانان]]، از «[[دارالکفر]]» و «[[دارالحرب]]» بودن خارج نشده<ref>رفعت، سید احمد، النبی المسلح (الرافضون)، ص۴۱-۴۲؛ ر. ک: عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۱۸۹.</ref> و مشمول [[حکم جهاد]] میشود. به لحاظ ساز و کار جهاد و [[قتال]] نیز صدور [[حکم تکفیر]] در نزد آنان مساوی با جواز هر گونه عملیات جهادی به هر شکل بوده است<ref>عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۱۸۹.</ref>. نتیجه طبیعی چنین تفکری رواج اشکال مختلف [[خشونت]] و [[اعمال]] تروریستی با نام جهاد میباشد. | اگر در دیدگاه گذشتگان، [[جهاد]] مختص به [[کفار]] یا [[باغیان]] بوده، اما امروزه در دیدگاه اینان، [[جامعه اسلامی]] را نیز شامل شده است؛ زیرا هر گروهی که با آنها نباشد، حتی اگر همکیش باشد، ولی به اردوگاهشان [[مهاجرت]] نکند، [[مسلمان]] نبوده و [[حکم]] کفار را دارد<ref>امین عاملی، سید محسن، کشف الارتیاب فی أتباع محمد بن عبدالوهاب، ص۹۷؛ میرزایی، علیرضا، «سپاه صحابه و لشکر جھنگوی نماینده افکار افراطی سلفیگری»، سراج منیر (فصلنامه)، قم، مؤسسة دارالاعلام لمدرسة اهل البیت {{عم}}، س۳، ش۱۱، ۱۳۹۲ش، ص۱۸۱.</ref>،؛ چراکه در تعریف «[[دارالاسلام]]» بر این عقیدهاند که منطقه «دارالاسلام»، منطقهای است که [[قوانین اسلامی]] در آن [[حاکم]] باشد و إلا به صرف حضور [[مسلمانان]]، از «[[دارالکفر]]» و «[[دارالحرب]]» بودن خارج نشده<ref>رفعت، سید احمد، النبی المسلح (الرافضون)، ص۴۱-۴۲؛ ر.ک: عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۱۸۹.</ref> و مشمول [[حکم جهاد]] میشود. به لحاظ ساز و کار جهاد و [[قتال]] نیز صدور [[حکم تکفیر]] در نزد آنان مساوی با جواز هر گونه عملیات جهادی به هر شکل بوده است<ref>عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۱۸۹.</ref>. نتیجه طبیعی چنین تفکری رواج اشکال مختلف [[خشونت]] و [[اعمال]] تروریستی با نام جهاد میباشد. | ||
نکته مهم دیگر در [[اندیشه]] این گروهها این است که [[جهاد نظامی]] را [[واجب عینی]] میدانند<ref>رفعت، سید احمد، النبی المسلح (الرافضون)، ص۴۲؛ ر. ک: عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۸۲۱.</ref>؛ از اینرو [[جهاد]] به [[باور]] آنها نیازمند مجوز از کسی نیست. این رویکرد در [[جهان اسلام]]، با مشخصه جهادگرایی و تکفیرگرایی به صورت آسیبی فراگیر در آمده است. | نکته مهم دیگر در [[اندیشه]] این گروهها این است که [[جهاد نظامی]] را [[واجب عینی]] میدانند<ref>رفعت، سید احمد، النبی المسلح (الرافضون)، ص۴۲؛ ر.ک: عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۸۲۱.</ref>؛ از اینرو [[جهاد]] به [[باور]] آنها نیازمند مجوز از کسی نیست. این رویکرد در [[جهان اسلام]]، با مشخصه جهادگرایی و تکفیرگرایی به صورت آسیبی فراگیر در آمده است. | ||
این [[تفکر]] در [[تقابل]] کامل با [[اندیشه]] [[انقلاب اسلامی]] است و با قطع نظر از لایههایی از [[اختلاف]] همچون تعریف مفاهیمی چون [[شرک]]، [[بدعت]]، [[عبادت]] و... و نیز کیفیت تعامل با [[کتاب و سنت]]، میتوان گفت که خطرناکترین شاخصه در شاکله [[فکری]] این گروهها از منظر انقلاب اسلامی همان عقلستیزی آنهاست که در سایه آن سایر امور تحت الشعاع قرار میگیرد<ref>آیت الله خامنهای، ۸/۶/۱۳۸۴.</ref>. | این [[تفکر]] در [[تقابل]] کامل با [[اندیشه]] [[انقلاب اسلامی]] است و با قطع نظر از لایههایی از [[اختلاف]] همچون تعریف مفاهیمی چون [[شرک]]، [[بدعت]]، [[عبادت]] و... و نیز کیفیت تعامل با [[کتاب و سنت]]، میتوان گفت که خطرناکترین شاخصه در شاکله [[فکری]] این گروهها از منظر انقلاب اسلامی همان عقلستیزی آنهاست که در سایه آن سایر امور تحت الشعاع قرار میگیرد<ref>آیت الله خامنهای، ۸/۶/۱۳۸۴.</ref>. | ||
انقلاب اسلامی بر این باور است که نمیتوان علیه هیچ [[مسلمانی]] [[حکم تکفیر]] صادر کرد؛ علاوه بر اینکه جهاد علیه [[کفار]] نیز مشروط به شرایط و زمینههای ویژهای است. هر نوع [[اقدام]] [[خشونت]] بار علیه بیگناهان در امر جهاد ممنوع است<ref>آیت الله خامنهای، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>؛ چنانکه جهاد با وجود اهمیت زیاد، فرعی از مسئله [[ولایت]] بوده و در سایه آن تعریف میشود؛ لذا هیچگاه مهمتر از آن نخواهد بود؛ بنابراین قبض و بسط جهاد منوط به [[اذن]] ولایت بوده و بدون آن [[مشروع]] نمیباشد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۱ -۴۵۲؛ آیتالله خامنهای، ۱۸/۲/۱۳۷۵؛ ۴/۱۱/۱۳۷۸؛ ر. ک: همین مقاله، جهاد نظامی (دفاعی و ابتدایی).</ref>. | انقلاب اسلامی بر این باور است که نمیتوان علیه هیچ [[مسلمانی]] [[حکم تکفیر]] صادر کرد؛ علاوه بر اینکه جهاد علیه [[کفار]] نیز مشروط به شرایط و زمینههای ویژهای است. هر نوع [[اقدام]] [[خشونت]] بار علیه بیگناهان در امر جهاد ممنوع است<ref>آیت الله خامنهای، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>؛ چنانکه جهاد با وجود اهمیت زیاد، فرعی از مسئله [[ولایت]] بوده و در سایه آن تعریف میشود؛ لذا هیچگاه مهمتر از آن نخواهد بود؛ بنابراین قبض و بسط جهاد منوط به [[اذن]] ولایت بوده و بدون آن [[مشروع]] نمیباشد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۱ -۴۵۲؛ آیتالله خامنهای، ۱۸/۲/۱۳۷۵؛ ۴/۱۱/۱۳۷۸؛ ر.ک: همین مقاله، جهاد نظامی (دفاعی و ابتدایی).</ref>. | ||
در [[حقیقت]] این [[تدبیر]] و تشخیص «ولی» واجد شرایط خاص میباشد که سمت وسو، به نوع [[مبارزات]] [[مردم]] و تلاشهای آنان میدهد<ref>آیت الله خامنهای، مکتوبات، ۲۱/۱۱/۱۳۷۷.</ref>. امر ولایت در [[زمان غیبت]] متبلور در [[ولی فقیه]] واجد شرایط خاص است ([[مقام ولایت]] [[فقیه]]) و چون او متولی امور [[عامه]] [[مسلمین]]، از جمله امر جهاد است، تخطی از او به هیچ وجه جایز نمیباشد<ref>امام خمینی، ۱۳۷۹، ۳۷۷-۳۷۸.</ref>. از اینرو اساساً در نگاه انقلاب اسلامی، جهاد امر شخصی و فردی نیست، تا هر کس، هرگونه که خواست با نام جهاد اقدام نماید. این در حالی است که گروههای یادشده [[جهاد نظامی]] را مانند [[نماز]] یک [[واجب عینی]] میدانند؛ لذا هر فرد و گروهی باید به هر روشی [[اقدام]] به آن نماید<ref>رفعت، ۱۳۹۱، ۴۲؛ ر. ک: عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۸۲۱.</ref>؛ در یک مرور اجمالی، [[جهاد مسلحانه]] از نگاه [[انقلاب اسلامی]] منوط به [[اذن]] [[مجتهد]] جامع الشرایط است که با توجه تام به [[مصالح مسلمانان]] در مقابله با [[کفار]] [[حربی]] و بر اساس [[بصیرت]] و [[نفی خشونت]] (به شکلهای مختلف آن) میتواند انجام پذیرد. به علاوه اینکه در نگاه انقلاب اسلامی - همانگونه که گذشت -[[جهاد]] به عرصههایی چون [[جهاد اقتصادی]]، [[علمی]] و [[سیاسی]] نیز تعمیم داده شده است.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد - ادرکنی (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی]] ص ۴۳۴.</ref> | در [[حقیقت]] این [[تدبیر]] و تشخیص «ولی» واجد شرایط خاص میباشد که سمت وسو، به نوع [[مبارزات]] [[مردم]] و تلاشهای آنان میدهد<ref>آیت الله خامنهای، مکتوبات، ۲۱/۱۱/۱۳۷۷.</ref>. امر ولایت در [[زمان غیبت]] متبلور در [[ولی فقیه]] واجد شرایط خاص است ([[مقام ولایت]] [[فقیه]]) و چون او متولی امور [[عامه]] [[مسلمین]]، از جمله امر جهاد است، تخطی از او به هیچ وجه جایز نمیباشد<ref>امام خمینی، ۱۳۷۹، ۳۷۷-۳۷۸.</ref>. از اینرو اساساً در نگاه انقلاب اسلامی، جهاد امر شخصی و فردی نیست، تا هر کس، هرگونه که خواست با نام جهاد اقدام نماید. این در حالی است که گروههای یادشده [[جهاد نظامی]] را مانند [[نماز]] یک [[واجب عینی]] میدانند؛ لذا هر فرد و گروهی باید به هر روشی [[اقدام]] به آن نماید<ref>رفعت، ۱۳۹۱، ۴۲؛ ر.ک: عدالتنژاد، سعید؛ نظامالدینی، سید حسین، «سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها»، تاریخ و تمدن اسلامی (فصلنامه)، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، س۷، ش۱۳، ۱۳۹۰ش، ص۸۲۱.</ref>؛ در یک مرور اجمالی، [[جهاد مسلحانه]] از نگاه [[انقلاب اسلامی]] منوط به [[اذن]] [[مجتهد]] جامع الشرایط است که با توجه تام به [[مصالح مسلمانان]] در مقابله با [[کفار]] [[حربی]] و بر اساس [[بصیرت]] و [[نفی خشونت]] (به شکلهای مختلف آن) میتواند انجام پذیرد. به علاوه اینکه در نگاه انقلاب اسلامی - همانگونه که گذشت -[[جهاد]] به عرصههایی چون [[جهاد اقتصادی]]، [[علمی]] و [[سیاسی]] نیز تعمیم داده شده است.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد - ادرکنی (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی]] ص ۴۳۴.</ref> | ||
== [[فرهنگ جهادی]] == | == [[فرهنگ جهادی]] == |