بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فداییان' به 'فدائیان') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اسماء بنت عمیس | | موضوع مرتبط = اسماء بنت عمیس | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = اسماء بنت عمیس | ||
| مداخل مرتبط = [[اسماء بنت عمیس در قرآن]] - [[اسماء بنت عمیس در تراجم و رجال]] - [[اسماء بنت عمیس در تاریخ اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[اسماء بنت عمیس در قرآن]] - [[اسماء بنت عمیس در تراجم و رجال]] - [[اسماء بنت عمیس در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
هنگام [[فتح خیبر]] [[جعفر]] و اسماء از [[مهاجرت]] بازگشتند، در این هنگام [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَا أَدْرِي بِأَيِّهِمَا أَنَا أَفْرَحُ أَكثر بِقُدُومِ جَعْفَرٍ أَمْ بِفَتْحِ خَيْبَرَ}}<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۷۲.</ref>؛ اسماء پس از آنکه همسرش [[جعفر]]، در [[جنگ موته]] کشته شد به همسری [[ابوبکر]] درآمد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵؛ ظاهراً سال ازدواج اسماء با ابوبکر بن ابی قحافه در سال وقوع جنگ حنین است (الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۴).</ref> و برای او هم [[محمد بن ابی بکر]] را به [[دنیا]] آورد<ref>عمدة المطالب، ابن عنبه، ص۳۶.</ref> که یکی از فدائیان [[امام علی]] {{ع}} بود و [[امام علی]] {{ع}} نیز به ایشان بسیار علاقهمند بودند و مکرر میفرمودند: "محمد فرزند من است از صلب ابیبکر"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: كَانَتِ النَّجَابَةُ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ لَا مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ}} (الاختصاص، شیخ مفید، ص۷۰). محمد بن ابی بکر در سال حجة الوداع در منطقه بیداء متولد شد (الهدایه، شیخ صدوق، ص۱۰۰).</ref>. | هنگام [[فتح خیبر]] [[جعفر]] و اسماء از [[مهاجرت]] بازگشتند، در این هنگام [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَا أَدْرِي بِأَيِّهِمَا أَنَا أَفْرَحُ أَكثر بِقُدُومِ جَعْفَرٍ أَمْ بِفَتْحِ خَيْبَرَ}}<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۷۲.</ref>؛ اسماء پس از آنکه همسرش [[جعفر]]، در [[جنگ موته]] کشته شد به همسری [[ابوبکر]] درآمد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵؛ ظاهراً سال ازدواج اسماء با ابوبکر بن ابی قحافه در سال وقوع جنگ حنین است (الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۴).</ref> و برای او هم [[محمد بن ابی بکر]] را به [[دنیا]] آورد<ref>عمدة المطالب، ابن عنبه، ص۳۶.</ref> که یکی از فدائیان [[امام علی]] {{ع}} بود و [[امام علی]] {{ع}} نیز به ایشان بسیار علاقهمند بودند و مکرر میفرمودند: "محمد فرزند من است از صلب ابیبکر"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: كَانَتِ النَّجَابَةُ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ لَا مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ}} (الاختصاص، شیخ مفید، ص۷۰). محمد بن ابی بکر در سال حجة الوداع در منطقه بیداء متولد شد (الهدایه، شیخ صدوق، ص۱۰۰).</ref>. | ||
پس از درگذشت [[ابوبکر]]، او [[افتخار]] همسری امیرالمؤمنین علی بن [[ابیطالب]] {{ع}} را یافت و از آن | پس از درگذشت [[ابوبکر]]، او [[افتخار]] همسری امیرالمؤمنین علی بن [[ابیطالب]] {{ع}} را یافت و از آن حضرت هم [[فرزندی]] به نام [[یحیی]] آورد<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۵.</ref>؛ گرچه بعضی [[فرزند]] دیگری به نام [[عون]] را نیز ذکر کردهاند<ref>عمدة الطالب، ابن عنبه، ص۳۶؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۴.</ref>. | ||
او از طرف [[مادر]] دارای نه یا ده [[خواهر]] بود که یکی از ایشان به نام [[میمونه]]، دختر [[حارث]]، [[همسر]] [[رسول اکرم]] {{صل}}، دیگری، [[امالفضل]]، [[همسر]] [[عباس]]، عموی بزرگوار [[پیامبر اسلام]] و دیگری [[سلمی]]، [[همسر]] [[حمزه]] [[سیدالشهدا]]، عموی [[جعفر طیار]] بود. بنابراین، این هم افتخاری بود برای اسماء که [[همسران]] [[خواهران]] او اشخاصی مانند [[پیامبر]] {{صل}}، [[حمزه]] و [[عباس]] بودند<ref>مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۱۱. {{عربی|قيل: كانت أسماء... تحت حمزة بن عبد المطلب فولدت له ابنة تسمى أمة اللَّه [و قيل أمامة]، ثم خلف عليها بعده شداد بن الهاد الليثي... ثم خلف عليها بعد شداد جعفر بن أبي طالب}} (الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵).</ref>. | او از طرف [[مادر]] دارای نه یا ده [[خواهر]] بود که یکی از ایشان به نام [[میمونه]]، دختر [[حارث]]، [[همسر]] [[رسول اکرم]] {{صل}}، دیگری، [[امالفضل]]، [[همسر]] [[عباس]]، عموی بزرگوار [[پیامبر اسلام]] و دیگری [[سلمی]]، [[همسر]] [[حمزه]] [[سیدالشهدا]]، عموی [[جعفر طیار]] بود. بنابراین، این هم افتخاری بود برای اسماء که [[همسران]] [[خواهران]] او اشخاصی مانند [[پیامبر]] {{صل}}، [[حمزه]] و [[عباس]] بودند<ref>مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۱۱. {{عربی|قيل: كانت أسماء... تحت حمزة بن عبد المطلب فولدت له ابنة تسمى أمة اللَّه [و قيل أمامة]، ثم خلف عليها بعده شداد بن الهاد الليثي... ثم خلف عليها بعد شداد جعفر بن أبي طالب}} (الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵).</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
اسماء میگوید: [[پیامبر]] {{صل}} آنان را در بغل گرفت، میبوسید و میبویید و بر سر ایشان[[دست]] میکشید و [[اشک]]، مانند دانههای مروارید از گونههای حضرتش جاری شد. گفتم: یا [[رسول الله]]! مگر از [[جعفر]] خبری رسیده است؟ | اسماء میگوید: [[پیامبر]] {{صل}} آنان را در بغل گرفت، میبوسید و میبویید و بر سر ایشان[[دست]] میکشید و [[اشک]]، مانند دانههای مروارید از گونههای حضرتش جاری شد. گفتم: یا [[رسول الله]]! مگر از [[جعفر]] خبری رسیده است؟ | ||
حضرت فرمود: "جعفر امروز کشته شد"<ref>داستان شهادت جعفر بن ابیطالب {{ع}} در کتابهای بحارالانوار علامه مجلسی (ج۲۱، ص۵۳) و تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی، ج۴، ص۱۳۵-۱۳۶) آمده است.</ref>. صدایم به [[گریه]] بلند شد، به حدی که همسایهها باخبر شده و به [[خانه]] ما آمدند. | |||
[[پیامبر]] {{صل}} فرمود: اسماء [[گریه]] مکن، [[خدا]] به من خبر داد که به [[جعفر]] دو بال عطا کرده تا در [[بهشت]] با [[ملائکه]] پرواز کند. | [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: اسماء [[گریه]] مکن، [[خدا]] به من خبر داد که به [[جعفر]] دو بال عطا کرده تا در [[بهشت]] با [[ملائکه]] پرواز کند. | ||
گفتم: یا [[رسول الله]]! اگر این مطلب را برای [[مردم]] بفرمایید [[جعفر]] فراموش نمیشود؛ سپس | گفتم: یا [[رسول الله]]! اگر این مطلب را برای [[مردم]] بفرمایید [[جعفر]] فراموش نمیشود؛ سپس حضرت فرمود: "در هنگام [[مصیبت]] به سینه مزن و سخن [[ناشایست]] مگو" و وقتی از کنار دخترش [[فاطمه]] عبور کرد و دید که صدای نالهاش بلند است، به او فرمود: {{متن حدیث|على مِثلِ جعفرٍ فَلتَبكِ الباكية}}: آری، گریهکنندگان باید بر [[جعفر]] [[گریه]] کنند. بعد [[دستور]] داد تا برای [[خانواده]] [[جعفر]] که مشغول [[عزاداری]] بودند [[غذا]] تهیه کنند و از این جا این کار [[سنت]] شد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۲۵۲؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۸، ص۲۹۴؛ کامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت- خلیلی)، ج۷، ص۲۸۱؛ تذکرة الفقهاء، علامه حلی، ج۲، ص۱۲۷؛ ذخیرة المعاد، محقق سبزواری، ج۱، ص۳۴۱.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۴.</ref> | ||
== اسماء و [[نقل حدیث]] ([[بازگرداندن خورشید]]) == | == اسماء و [[نقل حدیث]] ([[بازگرداندن خورشید]]) == | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
هنگام [[نماز]]، خالد پهلوی [[امیرالمؤمنین]] ایستاد و [[ابوبکر]] قبل از آنکه [[سلام]] [[نماز]] را بگوید از این پیشنهاد پشیمان شد و با خود گفت ممکن است خالد نتواند کار را انجام دهد و سبب [[فتنه]] گردد، پس همواره تشهد را تکرار میکرد تا آنکه گفت: {{متن حدیث|يَا خَالِدُ لَا تَفْعَلَنَ مَا أَمَرْتُكَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُم}}؛ خالد! به آن چه [[دستور]] دادم عمل نکن. | هنگام [[نماز]]، خالد پهلوی [[امیرالمؤمنین]] ایستاد و [[ابوبکر]] قبل از آنکه [[سلام]] [[نماز]] را بگوید از این پیشنهاد پشیمان شد و با خود گفت ممکن است خالد نتواند کار را انجام دهد و سبب [[فتنه]] گردد، پس همواره تشهد را تکرار میکرد تا آنکه گفت: {{متن حدیث|يَا خَالِدُ لَا تَفْعَلَنَ مَا أَمَرْتُكَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُم}}؛ خالد! به آن چه [[دستور]] دادم عمل نکن. | ||
حضرت {{ع}} از خالد پرسید: به تو چه دستوری داده بود که سپس تو را از آن بازداشت؟ | |||
خالد گفت: "دستور داده بود تا گردن تو را بزنم!" | خالد گفت: "دستور داده بود تا گردن تو را بزنم!" | ||
حضرت فرمود: "آیا [[اطاعت]] میکردی؟" | |||
خالد گفت: "آری، به [[خدا]] قسم اگر مرا منع نمیکرد تو را کشته بودم". | خالد گفت: "آری، به [[خدا]] قسم اگر مرا منع نمیکرد تو را کشته بودم". | ||
حضرت گریبان او را گرفته و چنان او را به [[زمین]] کوبید که [[مردم]] گفتند او را خواهد کشت. (در بعضی از [[روایات]] آمده است که حضرت با دو انگشت گلویش را فشرد) [[عمر]] فریاد زد: [[یا علی]]! به [[حق]] صاحب این [[قبر]] دست بردار؛ حضرت او را رها کرد و گریبان [[عمر]] را گرفت و فرمود: "ای [[فرزند]] صهاک! اگر [[عهد]] و [[پیمان]] [[پیامبر]] نبود معلوم میشد که کدام یک از ما ضعیفتریم"<ref>المسترشد، محمد بن جریر طبری، ص۴۵۱؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۱۸؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۹، ص۱۳۳.</ref>. | |||
بعد از بازگشت از [[غدیر خم]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[ابوعبیده جراح]] و سالم و سی و چهار نفر از [[اصحاب عقبه]] و بیست نفر غیر از آنها، از جمله [[سعید بن العاص اموی]]، [[اسامة بن زید]]، [[ابوسفیان]] و [[معاذ بن جبل]] همپیمان شدند که نگذارند [[خلافت]] به [[علی]] {{ع}} برسد و این [[پیمان]] [[نامه]] را نزد [[ابوعبیده جراح]] به [[امانت]] گذاشتند. [[رسول خدا]] {{صل}} در همین باره به [[ابوعبیده]] فرمود: {{متن حدیث|بخ بخ لك يا با عبيدة من مثلك و قد أصبحت أمين قوم من هذه الأمة على باطلهم ثم قرأ: {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>و لو لا أن [[الله]] أمرني بالإعراض عنهم لأمر هو بالغه لقدمتهم و ضربت أعناقهم}}؛ این [[حدیث]] را اسماء بنت عمیس نیز [[نقل]] کرده است<ref>الصوارم المهرقه، نورالله شوشتری، ص۷۸.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۷.</ref> | بعد از بازگشت از [[غدیر خم]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[ابوعبیده جراح]] و سالم و سی و چهار نفر از [[اصحاب عقبه]] و بیست نفر غیر از آنها، از جمله [[سعید بن العاص اموی]]، [[اسامة بن زید]]، [[ابوسفیان]] و [[معاذ بن جبل]] همپیمان شدند که نگذارند [[خلافت]] به [[علی]] {{ع}} برسد و این [[پیمان]] [[نامه]] را نزد [[ابوعبیده جراح]] به [[امانت]] گذاشتند. [[رسول خدا]] {{صل}} در همین باره به [[ابوعبیده]] فرمود: {{متن حدیث|بخ بخ لك يا با عبيدة من مثلك و قد أصبحت أمين قوم من هذه الأمة على باطلهم ثم قرأ: {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>و لو لا أن [[الله]] أمرني بالإعراض عنهم لأمر هو بالغه لقدمتهم و ضربت أعناقهم}}؛ این [[حدیث]] را اسماء بنت عمیس نیز [[نقل]] کرده است<ref>الصوارم المهرقه، نورالله شوشتری، ص۷۸.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۷.</ref> | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[اسماء بنت عمیس (مقاله)|مقاله «اسماء بنت عمیس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:همسران امام علی]] |